ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | |||||
3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 |
10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 |
17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 |
24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
ترهیب از اینکه انسان خود را به کسی جز پدرش نسبت دهد یا بردهای جز آقایش را سرپرست خود بداند
2902-1984- (1) (صحیح) عَنْ سَعْدِ بْنِ أَبِی وَقَّاصٍ س؛ أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ ج قَالَ: «مَنِ ادَّعَى إِلَى غَیْرِ أَبِیهِ وَهُوَ یَعْلَمُ أَنَّهُ غَیْرُ أَبِیهِ؛ فَالْجَنَّةُ عَلَیْهِ حَرَامٌ».
رواه البخاری ومسلم وأبو داود وابن ماجه عن سعد وأبی بکرة جمیعاً.
از سعد بن ابی وقاص روایت است که رسول الله فرمودند: «هرکس خود را به غیر از پدرش نسبت دهد درحالیکه میداند او پدرش نیست، بهشت بر او حرام است».
2903-1985- (2) (صحیح) وَعَنْ أَبِی ذَرٍّ س؛ أَنَّهُ سَمِعَ رَسُولَ اللهِ ج یَقُولُ: «لَیْسَ مِنْ رَجُلٍ ادَّعَى لِغَیْرِ أَبِیهِ وَهُوَ یَعْلَمْ؛ إِلَّا کَفَرَ، وَمَنِ ادَّعَى مَا لیْسَ لَهُ؛ فَلَیْسَ مِنَّا، وَلْیَتَبَوَّأْ مَقْعَدَهُ مِنَ النَّارِ، وَمَنْ دَعَا رَجُلًا بِالْکُفْرِ، أَوْ قَالَ: عَدُوُّ اللهِ! وَلَیْسَ کَذَلِکَ؛ إِلَّا حَارَ عَلَیْهِ».
رواه البخاری ومسلم.
از ابوذر س روایت است از رسول الله ج شنیده که فرمودند: «کسی نیست که خود را به غیر از پدرش نسبت دهد درحالیکه میداند [کسی که خود را به او نسبت میدهد پدرش نیست] مگر اینکه مرتکب کفر شده است. و کسیکه ادعای چیزی کند که مال او نیست، از ما نیست و باید جایگاهش را در آتش آماده نماید؛ و کسیکه مردی را کافر بنامد یا بگوید: دشمن خدا؛ درحالیکه او چنین نباشد، آن نسبتها به خود او بر میگردد».
(حار) بالحاء المهملة والراء، یعنی: آنچه گفته به خود او بازمیگردد.
2904-1986- (3) (صحیح) وَعن یزید بن شریک بن طارق التمیمی قال: رَأَیتُ عَلِیّاً س على المنبَرِ یخطُبُ، فسمعتُه یقولُ: لا والله مَا عِنْدَنَا کِتَابٌ نَقْرَؤُهُ إِلَّا کِتَابَ اللَّهِ، وَمَا فِی هَذِهِ الصَّحِیفَةِ، فَنَشَرَهَا، فَإِذَا فِیهَا أَسْنَانِ الإِبِلِ، وَأَشْیَاءٌ مِنَ الجِرَاحَاتِ، وَفِیهَا: قَالَ رَسُولُ الله ج: «المَدِینَةُ حَرَمٌ مَا بَیْنَ عَیْرٍ إِلَى ثَوْرٍ، فَمَنْ أَحْدَثَ فِیهَا حَدَثًا، أَوْ آوَى مُحْدِثًا، فَعَلَیْهِ لَعْنَةُ اللَّهِ وَالمَلاَئِکَةِ وَالنَّاسِ أَجْمَعِینَ، لاَ یُقْبَلُ الله مِنْهُ یَوْمَ القِیَامَةِ عَدْلاً وَلاَ صَرْفاً، وَذِمَّةُ المُسْلِمِینَ وَاحِدَةٌ، یَسْعَى بِهَا أَدْنَاهُمْ، فَمَنْ أَخْفَرَ مُسْلِمًا فَعَلَیْهِ لَعْنَةُ اللَّهِ وَالمَلاَئِکَةِ وَالنَّاسِ أَجْمَعِینَ، لاَ یُقْبَلُ الله مِنْهُ یَوْمَ القِیَامَةِ عَدْلاً وَلاَ صَرْفاً. وَمَنِ ادَّعَى إِلَى غَیْرِ أَبِیهِ، أَوِ انْتَمَى إِلَى غَیْرِ مَوَالِیهِ فَعَلَیْهِ لَعْنَةُ اللهِ وَالْمَلَائِکَةِ وَالنَّاسِ أَجْمَعِینَ، لَا یَقْبَلُ اللهُ مِنْهُ یَوْمَ الْقِیَامَةِ عَدْلاً وَلاَ صَرْفاً».
رواه البخاری ومسلم وأبو داود والترمذی والنسائی([1]).
از یزید بن شریک بن طارق تمیمی روایت شده که میگوید: علی س را دیدم که روی منبر خطبه میخواند، از او شنیدم که میگفت: قسم به خدا، جز کتاب خدا و آنچه در این صحیفه است، کتابی نزد ما نیست که آن را بخوانیم و صحیفه را باز کرد که در آن مسائلی دربارهی شناخت دندان شتران و چیزهایی از احکام جراحات ذکر شده بود و در آن آمده بود که رسول الله ج فرموده است: «مدینه حرم است در فاصل بین دو کوه عیر و ثور؛ پس کسیکه در آن بدعتی ایجاد کند یا بدعتگذاری را پناه دهد، لعنت الله و فرشتگان و همهی مردم بر اوست. و خداوند در روز قیامت، هیچ عملی از او قبول نمیکند؛ و عهد و امان مسلمانان یکسان است و پایینترین و کمترین مسلمان نیز در آن شریک و از آن برخوردار است و هرکس امان و عهد مسلمانی را نقض کند، لعنت الله و فرشتگان و همهی مردم بر اوست و خداوند در روز قیامت هیچ عملی از او قبول نمیکند و هرکس خود را به غیر پدرش نسبت دهد و یا خود را به غیر صاحبش نسبت دهد، لعنت الله و فرشتگان و همهی مردم بر اوست و خداوند در روز قیامت، هیچ عملی از او نمیپذیرد».
2905-1987- (4) (حسن صحیح) وَعَنْ عَمْرِو بْنِ شُعَیْبٍ عَنْ أَبِیهِ عَنْ جَدِّهِ قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ج: «کُفْرٌ([2]) تَبَرُّؤٌ مِنْ نَسَبٍ وَإِنْ دَقَّ، أَوِ ادِّعَاءُ نَسَبٍ لَا یُعْرَفُ».
رواه أحمد والطبرانی فی "الصغیر". وعمرو یأتی الکلام علیه.
از عمرو بن شعیب از پدرش از جدش روایت است که رسول الله ج فرمودند: «کفر است برائت جستن از نسب، هرچند حقیر باشد؛ و ادعا نمودن نسبی که ارتباطی به انسان ندارد».
2906-1988- (5) (صحیح) وَعَنْ عَبْداللَّهِ بْن عَمْرٍو ب: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ج: «مَنِ ادَّعَى إِلَى غَیْرِ أَبِیهِ؛ لَمْ یَرُحْ رَائِحَةَ الْجَنَّةِ، وَإِنَّ رِیحَهَا لَیُوجَدُ مِنْ قَدْرِ سَبْعِینَ عَامًا، أَوْ مَسِیرَةِ سَبْعِینَ عَامًا»([3]).
رواه أحمد([4]).
از عبدالله بن عمرو ب روایت است که رسول الله ج فرمودند: «هرکس خودش را به غیر از پدرش نسبت دهد، بوی بهشت به مشام وی نمیرسد با اینکه بوی آن از مسافتی به اندازهی هفتاد سال یا مسیر هفتاد سال به مشام میرسد».
2907-1989- (6) (صحیح) وَعَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ ب قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ج: «مَنِ ادَّعَى إِلَى غَیْرِ أَبِیهِ أَوْ تَوَلَّى غَیْرَ مَوَالِیهِ، فَعَلَیْهِ لَعْنَةُ اللَّهِ وَالْمَلَائِکَةِ وَالنَّاسِ أَجْمَعِینَ».
رواه أحمد وابن ماجه وابن حبان فی "صحیحه".
از ابن عباس ب روایت است که رسول الله ج فرمودند: «هرکس خودش را به غیر پدرش نسبت دهد و یا خود را به غیر صاحبش نسبت دهد، لعنت الله و فرشتگان و تمام مردم بر او باد.
2908-1232- (1) (ضعیف) وَعَنْ عَائِشَةَ ل قَالَتْ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ج: «مَنْ تَوَلَّى غَیْر مَوَالِیهِ؛ فَلْیَتَبَوَّأْ مَقْعَدَهُ مِنَ النَّارِ».
رواه ابن حبان فی "صحیحه"([5]).
از عایشه ل روایت است که رسول الله ج فرمودند: «هر بردهای که خود را به کسی جز مولایش نسبت دهد، باید جایگاه خود را در آتش آماده ببیند».
2909-1990- (7) (صحیح) وَعَنْ أَنَسٍ س قَالَ: سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ ج یَقُولُ: «مَنِ ادَّعَى إِلَى غَیْرِ أَبِیهِ أَوِ انْتَمَى إِلَى غَیْرِ مَوَالِیهِ، فَعَلَیْهِ لَعْنَةُ اللَّهِ الْمُتَتَابِعَةُ إِلَى یَوْمِ الْقِیَامَةِ».
رواه أبو داود.
از انس س روایت است از رسول الله ج شنیدم که فرمودند: «هرکس خودش را به غیر پدرش نسبت دهد و یا خود را به غیر صاحبش نسبت دهد، لعنت پی در پی خداوند تا روز قیامت بر او باد».
2910-1991- (8) (صحیح لغیره) وَعَنْ أَبِی بَکْرٍ الصِّدِّیقِ س قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ج: «مَنِ ادَّعَى نَسَبًا لَا یُعْرَفُ کَفَرَ بِاللَّهِ، أَو انْتَفَی مِنْ نَسَبٍ وَإِنْ دَقَّ کَفَرَ بِاللَّهِ».
رواه الطبرانی فی "الأوسط" من روایة الحجاج بن أرطأة، وحدیث عمرو بن شعیب یعضده.
از ابوبکر صدیق س روایت است که رسول الله ج فرمودند: «کفر ورزیده به خداوند کسیکه خود را به نسبی نسبت دهد که ارتباطی با وی ندارد یا نسبی را نفی کند اگرچه حقیر باشد به خدا کفر ورزیده است».
9 -(ترغیب من مات له ثلاثة من الأولاد أو اثنان أو واحد فیما یذکر من جزیل الثواب)
([1]) قلت: یعنی فی "الکبرى" (2/ 486/ 4277 و4278)، ولیس عنده، ولا عند المذکورین معه "رأیت علیاً رضی الله عنه على المنبر"، وقد ساقه البخاری فی خمسة مواضع (1870 و3172 و3179 و6755 و7300)، وکذلک لیست عند آخرین ممن خرجوا الحدیث کابن حبان بروایتین (3708 و3709)، وأحمد بثلاث روایات، وغیرهم، وهو مخرج فی "الإرواء" (1058)، فالظاهر أنَّ المؤلف رواه بالمعنى ففی روایة البخاری الأخیرة بلفظ: "خطبنا علی رضی الله عنه على منبر من آجر، وعلیه سیف فیه صحیفة معلقة، فقال. . .".
([2]) الأصل: (کفى)، والتصویب من مصادر التخریج، وقد أخرجوه من طرق عن عمرو بن شعیب. . وجهل ذلک کله المعلقون الثلاثة، فضعفوا الحدیث بطریق أحمد قائلین (2/ 704): "وذکره الهیثمی فی "المجمع" (1/ 97)، وعزاه لأحمد والطبرانی فی "الصغیر" و"الأوسط"، قلنا(!): فی إسناده المثنى بن الصباح ضعیف اختلط بأخرة"! فأقول: المثنى متابع عند الطبرانی من یحیى بن سعید الثقة، ولذلک لم یعله به المنذری ولا الهیثمی، بل أشار هذا -کالمنذری- إلى تقویته بقوله بعد عزوه للثلاثة: "وهو فی روایة عمرو بن شعیب عن أبیه عن جده". مشیراً إلى احتجاج البخاری والأئمة بروایته، فحذف الجهلة قوله هذا لیستعلوا علیه باستدراکهم الذی یطفح استکباراً وجهلاً: "قلنا. ."! والله المستعان. والحدیث مخرج فی المجلد السابع من "الصحیحة" (3370).
([3]) قلت: شک أحد الرواة -وهو وهب بن جریر عندی- أنْ یکون الحدیث بلفظ "قدر" أو "مسیرة"، ویرجح الثانی أنَّه رواه محمد بن جعفر بإسناد وهب باللفظ الثانی ولم یشک.
([4]) فی الأصل هنا: "وابن ماجه؛ إلا أنه قال: "وإن ریحها لیوجد من مسیرة خمس مئة عام". ورجالها رجال الصحیح. وعبدالکریم هو الجَزَری، ثقة احتج به الشیخان وغیرهما، ولا یُلتفت إلى ما قیل فیه". قلت: هذا مسلّم، لکن الجزم بأنه الجزری فیه نظر، لأنه عند ابن ماجه (2611) عن محمد ابن الصباح: أنبأنا سفیان عن عبدالکریم عن مجاهد عن ابن عمرو. ومجاهد قد روى عنه الجزری هذا، وروى عنه عبدالکریم بن أبی أمیة البصری، وهو ضعیف، وکل منهما روى عنه سفیان بن عیینة، وهو المراد هنا، وقد رواه الحکم بن عتیبة عن مجاهد بلفظ: "سبعین عاماً" کما تراه فی روایة أحمد الصحیحة، وهذه مخالفة ظاهرة من عبدالکریم، وإذا کان من المحتمل أن یکون ابن أبی أمیة الضعیف، فتعصیب المخالفة به أولى من تعصیبها بابن الجزری الثقة کما هو ظاهر لا یخفى بإذن الله تعالى.
([5]) قلت: هو عنده (1218- الموارد) من طریق صفوان بن صالح: حدثنا الولید بن مسلم بسنده عن (حِصن)، وهذا مجهول، ومن قبله یدلسان تدلیس التسویة.