اهل سنت

آنچه در این وبلاگ مخالف قرآن و سنت بود دور بندازید. الله در قرآن میفرماید:(پس بندگانم را بشارت ده، همان کسانی که سخنان را می شنوند و از نیکوترین آنها پیروی می کنند. اینانند که خداوند هدایتشان کرده و اینانند که خردمندانند». زمر، آیه 17 و 18

اهل سنت

آنچه در این وبلاگ مخالف قرآن و سنت بود دور بندازید. الله در قرآن میفرماید:(پس بندگانم را بشارت ده، همان کسانی که سخنان را می شنوند و از نیکوترین آنها پیروی می کنند. اینانند که خداوند هدایتشان کرده و اینانند که خردمندانند». زمر، آیه 17 و 18

ترهیب از مشابهت مرد به زن و زن به مرد در لباس یا کلام یا حرکت یا مواردی از این قبیل

ترهیب از مشابهت مرد به زن و زن به مرد در لباس یا کلام یا حرکت یا مواردی از این قبیل

3002-2068- (1) (صحیح) عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ ب قَالَ: «لَعَنَ رَسُولُ اللَّهِ ج المُتَشَبِّهِینَ مِنَ الرِّجَالِ بِالنِّسَاءِ، وَالمُتَشَبِّهَاتِ مِنَ النِّسَاءِ بِالرِّجَالِ».

رواه البخاری وأبو داود والترمذی والنسائی وابن ماجه.

از ابن عباس ب روایت است که رسول الله ج مردانی که خود را شبیه زنان و زنانی که خود را به شبیه مردان می‌کنند لعنت کردند.

0-1256- (1) (منکر) والطبرانی، وعنده([1]): أَنَّ امْرَأَةً، مَرَّتْ عَلَى رَسُولِ اللَّهِ ج مُتَقَلِّدَةً قَوْسًا، فَقَالَ: «لَعَنَ اللَّهُ الْمُتَشَبِّهَاتِ مِنَ النِّسَاءِ بِالرِّجَالِ، وَالْمُتَشَبِّهِینَ مِنَ الرِّجَالِ بِالنِّسَاءِ».

و در روایتی طبرانی آمده است: زنی از کنار رسول الله ج گذشت که کمانی بر گردن آویزان داشت. رسول الله ج فرمودند: «خداوند لعنت کرده زنانی که خود را شبیه مردان می‌کنند و مردانی که خود را شبیه زنان می‌کنند».

وفی روایة للبخاری([2]): «لَعَنَ رَسُولُ الله ج المُخَنَّثِینَ مِنَ الرِّجَالِ، وَالمُتَرَجِّلاَتِ مِنَ النِّسَاءِ».

و در روایت بخاری آمده است: رسول الله ج لعنت کرده مردانی را که خود را به شکل زنان در می‌آورند و زنانی را که خود را به شکل مردان در می‌آورند».

(المخنث) به فتح نون و کسر آن: عبارت است از کسی که باتمایل یا اندام متمایل راه می‌رود [صفات زنانه] همچون زنان؛ و مراد از آن کسی نیست که مرتکب زنا می‌شود. 

3003-2069- (2) (صحیح) وَعَنْ أَبِی هُرَیْرَةَ س قَالَ: «لَعَنَ رَسُولُ اللَّهِ ج الرَّجُلَ یَلْبَسُ لُبْسَةَ الْمَرْأَةِ، وَالْمَرْأَةَ تَلْبَسُ لُبْسَةَ الرَّجُلِ».

رواه أبو داود والنسائی، وابن ماجه وابن حبان فی "صحیحه"، والحاکم وقال: "صحیح على شرط مسلم".

از ابوهریره س روایت است که رسول الله ج مردی را که لباس زنانه و زنی را که لباس مردانه می‌پوشد، لعنت کردند.

3004-1257- (2) (ضعیف) وَعَنْ رَجُلٍ مِنْ هُذَیْلٍ قَالَ: رَأَیْتُ عَبْدَاللَّهِ بْنَ عَمْرِو بْنِ الْعَاصِ ب وَمَنْزِلُهُ فِی الْحِلِّ، وَمَسْجِدُهُ فِی الْحَرَمِ، قَالَ: فَبَیْنَا أَنَا عِنْدَهُ رَأَى أُمَّ سَعِیدٍ ابْنَةَ أَبِی جَهْلٍ مُتَقَلِّدَةً قَوْسًا، وَهِیَ تَمْشِی مِشْیَةَ الرَّجُلِ، فَقَالَ عَبْدُاللَّهِ: مَنْ هَذِهِ؟ فَقُلْتُ: هَذِهِ أُمُّ سَعِیدٍ بِنْتُ أَبِی جَهْلٍ، فَقَالَ: سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ ج یَقُولُ: «لَیْسَ مِنَّا مَنْ تَشَبَّهَ بِالرِّجَالِ مِنَ النِّسَاءِ، وَلَا مَنْ تَشَبَّهَ بِالنِّسَاءِ مِنَ الرِّجَالِ».

رواه أحمد - واللفظ له-، ورواته ثقات؛ إلا الرجل المبهم، ولم یسم. والطبرانی مختصراً، وأسقط المبهم فلم یذکره.

از مردی از هذیل روایت است: عبدالله بن عمرو بن العاص و منزلش در حل و مسجدش را در حرم دیدم. یک بار که نزد او بودم، ام سعید دختر ابوجهل را دید که کمانی در گردن دارد و چون مردان راه می‌رود. عبدالله گفت: این کیست؟ گفتم: ام سعید دختر ابوجهل؛ گفت: از رسول الله ج شنیدم که فرمودند: «مردانی که خود را شبیه زنان کرده و زنانی که خود را شبیه مردان می‌کنند، از ما نیستند».

3005-1258- (3) (منکر) وَعَنْ أَبِی هُرَیْرَةَ س قَالَ: لَعَنَ رَسُولُ اللَّهِ ج مُخَنَّثِی الرِّجَالِ؛ الَّذِینَ یَتَشَبَّهُونَ بِالنِّسَاءِ، وَالْمُتَرَجِّلَاتِ مِنَ النِّسَاءِ؛ الْمُتَشَبِّهاتِ بِالرِّجَالِ، وَرَاکِبَ الْفَلَاةِ وَحْدَهُ»([3]).

رواه أحمد ورجاله رجال "الصحیح"؛ إلا طیب بن محمد، وفیه مقال، والحدیث حسن([4]).

از ابوهریره س روایت است: رسول الله ج مردانی که خود را شبیه زنان می‌کنند لعنت کرده است و زنانی که خود را به مردان شبیه می‌کنند لعنت کرده است. و جایز نیست کسی تنها سفر کند».

3006-1259- (4) (ضعیف) وَعَنْ أَبِی أُمَامَةَ س قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللهِ ج: «أَرْبَعَةٌ لُعِنُوا فِی الدُّنْیَا وَالْآخِرَةِ؛ وَأَمَّنَتِ الْمَلَائِکَةُ: رَجُلٌ جَعَلَهُ اللهُ ذَکَرًا فَأَنَّثَ نَفْسَهُ وَتَشَبَّهَ بِالنِّسَاءِ، وَامْرَأَةٌ جَعَلَهَا اللهُ أُنْثَى فَتَذَکَّرَتْ وَتَشَبَّهَتْ بِالرِّجَالِ، وَالَّذِی یُضِلُّ الْأَعْمَى، وَرَجُلٌ حَصُورٌ، وَلَمْ یَجْعَلِ اللهُ حَصُورًا إِلَّا یَحْیَى بْنَ زَکَرِیَّا».

رواه الطبرانی من طریق علی بن یزید الألهانی، وفی الحدیث غرابة.

از ابوامامه س روایت است که رسول الله ج فرمودند: «چهار نفر در دنیا و آخرت لعنت شده‌ و فرشتگان آمین گفته‌اند: مردی که خداوند او را مذکر آفریده اما خود را شبیه زنان می‌کند و زنی که خداوند متعال او را مونث قرار داده اما خود را شبیه مردان می‌کند و کسی‌که کوری را گمراه می‌کند و مردی که با وجود توانایی، با هدف زهد و پارسایی ازدواج نمی‌کند و خداوند به کسی جز یحیی بن زکریا چنین ویژگی نداده است».

3007-1260- (5) (منکر) وَعَنْ أَبِی هُرَیْرَةَ س قَالَ: أُتِیَ رَسُولُ الله ج بِمُخَنَّثٍ قَدْ خَضَبَ یَدَیْهِ وَرِجْلَیْهِ بِالْحِنَّاءِ، فَقَالَ رَسُولُ الله ج: «مَا بَالُ هَذَا؟». قَالُوا: یَتَشَبَّهُ بِالنِّسَاءِ، فَأَمَرَ بِهِ فَنُفِیَ إِلَى (النَّقِیعِ)، فَقیلَ: یَا رَسُولَ اللَّهِ! أَلَا نَقْتُلُهُ؟ فَقَالَ: «إِنِّی نُهِیتُ عَنْ قَتْلِ الْمُصَلِّینَ».

از ابوهریره س روایت است: مردی که خود را با خضاب کردن دست‌ها و حنا کردن پاها شبیه زنان کرده بود، نزد رسول الله ج آورده شد. رسول الله ج فرمودند: «مشکل او چیست؟». گفتند: خود را شبیه زنان کرده است. پس امر نمود تا او را به نقیع (بخشی از مدینه) تبعید کنند». گفته شد: ای رسول خدا، آیا او را نمی‌کشی؟ فرمود: «من از کشتن نمازگزاران نهی شدم».

رواه أبو داود قال: "وقال أبو أسامة: و(النقیع): ناحیة من المدینة، ولیس ب(البقیع)؛ یعنی أنه بالنون لا بالباء". (قال الحافظ): "رواه أبو داود عن أبی یسار القرشی عن أبی هاشم عن أبی هریرة. وفی متنه نکارة، وأبو یسار هذا لا أعرف اسمه، وقد قال أبو حاتم الرازی لما سئل عنه: "مجهول". ولیس کذلک؛ فإنه قد روى عنه الأوزاعی واللیث؛ فکیف یکون مجهولاً؟! والله أعلم([5])".

3008-2070- (3) (حسن صحیح) وَعن ابن عمر ب قال: قال رسول الله ج: «ثلاثَةٌ لا یدخلونَ الجنَّةَ: العاقُّ لوالِدَیهِ، والدَیُّوثُ، ورَجُلَةٌ([6]) النساءِ».

رواه النسائی والبزار فی حدیث یأتی فی [22- البر/2] "العقوق" إن شاء الله، والحاکم - واللفظ له- وقال: "صحیح الإسناد".

از ابن عمر ب روایت است که رسول الله ج فرمودند: «سه گروه هستند که وارد بهشت نمی‌شوند؛ کسی‌که نافرمانی پدر و مادر می‌کند و مردی که در مورد زن خود غیرت نداشته باشد و زنی که خود را به شکل مردان در می‌آورد».

(الدَیُّوث) به فتح دال و تشدید یاء: عبارت است از کسی که از فاحشه در میان خانوادهاش آگاه است و آن را تایید میکند.

3009-2071- (4) (صحیح لغیره) وَعَنْ عَمَّارِ بْنِ یَاسِرٍ س عَنْ رَسُولِ اللهِ ج قَالَ: «ثَلَاثَةٌ لَا یَدْخُلُونَ الْجَنَّةَ أَبَدًا: الدَّیُّوثُ، وَالرَّجُلَةُ مِنَ النِّسَاءِ، وَمُدْمِنُ الْخَمْرِ». قَالُوا: یَا رَسُولَ اللهِ! أَمَّا مُدْمِنُ الْخَمْرِ فَقَدْ عَرَفْنَاهُ، فَمَا الدَّیُّوثُ؟ قَالَ: «الَّذِی لَا یُبَالِی مَنْ دَخَلَ عَلَى أَهْلِهِ». قُلْنَا: فَمَا الرَّجُلَةُ مِنَ النِّسَاءِ؟ قَالَ: «الَّتِی تَشَبَّهُ بِالرِّجَالِ».

رواه الطبرانی، ورواته لا أعلم فیهم مجروحاً([7]).

از عمار بن یاسر س روایت است که رسول الله ج فرمودند: «سه گروه هیچ‌گاه وارد بهشت نمی‌شوند: دیوث و الرَّجُلَةُ مِنَ النِّسَاءِ و شراب خوار». گفتند: ای رسول الله ج! ما شراب خوار را می‌شناسیم، اما «دیوث» کیست؟ فرمود: «کسی‌که هیچ اهمیتی نمی‌دهد که چه کسی نزد اهلش می‌آید». گفتیم: «الرجلة من النساء» چه کسانی هستند؟ فرمود: «زنانی که خود را شبیه مردان می‌کنند».

7-(الترغیب فی ترک الترفع فی اللباس تواضعاً واقتداء بأشرف الخلق محمد ج وأصحابه، والترهیب من لباس الشهرة والفخر والمباهاة)



([1]) یعنی فی "المعجم الکبیر"؛ هذا هو المراد عزواً عند الإطلاق، لکن المؤلف کثیراً ما یخالف، وهذا منه؛ فإنه إنما رواه فی "المعجم الأوسط" فی ترجمة علی بن سعید الرازی (رقم 4160- بترقیمی) بسنده عن عبدالرحمن بن زیاد الرصاصی: نا محمد بن مسلم الطائفی، عن عمرو بن دینار، عن ابن عباس. والطائفی فیه ضعف، والرصاصی لم یوثقه غیر ابن حبان؛ ومع ذلک قال: "ربما أخطأ"، فالحدیث بذکر المرأة والقوس منکر مخالف لا فی "صحیح البخاری" وغیره، وهو هنا فی "الصحیح" کما أشرت أعلاه.

([2]) هذه الروایة فی «صحیح الترغیب». [ش].

([3])  زاد أحمد فی روایة (2/ 289): "فاشتد ذلک على أصحاب رسول الله ج حتى استبان ذلک فی وجوههم، وقال: الباثت وحده".

([4]) قلت: کلا؛ فإن لعن راکب الفلاة منکر لا نعرفه إلا فی هذا الحدیث، والطیب بن محمد لم یوثقه غیر ابن حبان؛ وقال الذهبی: "لا یکاد یعرف". ثم إن الراوی عنه أیوب بن النجار مدلس، وقد عنعنه.

([5]) قلت: لا منافاة؛ فإن الجهالة نوعان: حالیة وعینیة، فإذا حمل قول أبی حاتم على الجهالة الحالیة؛ زال الإشکال، وبها ترجمه الحافظ فی "التقریب"، وبها ترجم لأبی هاشم أیضاً. وهو وهم منه؛ فإن هذا مجهول العین، لم یرو عنه غیر أبی یسار هذا، ولذا قال الذهبی: "لا یعرف" فالأولى إعلال الحدیث به. وهو منکر کما قال الذهبی فی ترجمة الأول. وبعد کتابة ما تقدم رأیت فی حاشیة مخطوطة الظاهریة ما نصه: "یزید؛ مجهول الحال، یعنی أنه لم یوثق، ولم یرد أنه مجهول العین. ابن حجر".

([6]) قال الناجی (ق 173/ 2): "هی بفتح الراء وکسر الجیم"، وهو فی ذلک تابع للمؤلف فی (22- البر/ 2)، وهو وهم مخالف لکتب اللغة ومنها "المعجم الوسیط" و"الهادی إلى لسان العرب".

([7]) کان الأصل: "ورواته لیس فیهم مجروح"، وعلى هامشه ما أثبته أعلاه، وإنما آثرته لمطابقته لمخطوطة الظاهریة.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد