ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | |||||
3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 |
10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 |
17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 |
24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
ترغیب به صدقه دادن چیزی به فقیر که او را میپوشاند
3044-1278- (1) (ضعیف) عَن ابنِ عَبَّاسٍ ب قَالَ: سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ ج یَقُولُ: «مَا مِنْ مُسْلِمٍ کَسَا مُسْلِمًا ثَوْبًا؛ إِلَّا کَانَ فِی حِفْظِ اللَّهِ تَعَالَی مَا دَامَ مِنْهُ عَلَیْهِ خِرْقَةٌ».
رواه الترمذی والحاکم؛ کلاهما من روایة خالد بن طهمان.
از ابن عباس ب روایت است: از رسول الله ج شنیدم که فرمودند: «هیچ مسلمانی نیست که لباسی را بر مسلمانی بپوشاند مگر اینکه در حفاظت خداوند خواهد بود مادامیکه قطعهای از آن لباس بر تن آن مسلمان باشد».
ولفظ الحاکم: سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ ج یَقُولُ «مَنْ کَسَا مُسْلِمًا ثَوْبًا؛ لَمْ یَزَلْ فِی سِتْرِ اللَّهِ مَا دَامَ عَلَیْهِ مِنْهُ خَیْطٌ أَوْ سِلْکٌ».
و لفظ حاکم چنین است: از رسول الله ج شنیدم که فرمودند: «هرکس لباسی را بر مسلمانی بپوشد، مادامیکه آن مسلمان نخی [بخشی] از آن لباس را بر تن داشته باشد، بخشنده در حفاظت خداوند خواهد بود».
قال الترمذی: "حدیث حسن غریب"، وقال الحاکم: "صحیح الإسناد"([1]).
3045-1279- (2) (ضعیف) وَعَنْ أَبِی سَعِیدٍ الْخُدْرِیِّ س عَنِ النَّبِیِّ ج قَالَ: «أَیُّمَا مُسْلِمٍ کَسَا مُسْلِمًا ثَوْبًا عَلَى عُرْیٍ؛ کَسَاهُ اللَّهُ مِنْ خَضِرِ الْجَنَّةِ، وَأَیُّمَا مُسْلِمٍ أَطْعَمَ مُسْلِمًا مِن جُوعٍ؛ أَطْعَمَهُ اللَّهُ مِنْ ثِمَارِ الْجَنَّةِ، وَأَیُّمَا مُسْلِمٍ سَقَى مُسْلِمًا عَلَى ظَمَإٍ؛ سَقَاهُ اللَّهُ ﻷ مِنَ الرَّحِیقِ الْمَخْتُومِ».
از ابوسعید خدری س روایت است که رسول الله ج فرمودند: «هرگاه مسلمانی لباسی را بر مسلمانی عریان بپوشاند، خداوند متعال او را از لباس سبز بهشتی میپوشاند. و چون مسلمانی در گرسنگی برادر مسلمانش، به او غذا دهد، خداوند متعال او را از میوههای بهشتی میخوراند و هرگاه مسلمانی در تشنگی برادر مسلمانش او را آب دهد، خداوند متعال او را از شراب خالص و دست نخورده مینوشاند».
رواه أبو داود من روایة أبی خالد یزید بن عبدالرحمن الدالانی، وحدیثه حسن([2])، والترمذی بتقدیم وتأخیر، وتقدم لفظه فی "إطعام الطعام" [8- الصدقات/17]، وقال: "حدیث غریب، وقد روی موقوفاً على أبی سعید، وهو أصح وأشبه".
0-1280- (3) (ضعیف موقوف) (قال الحافظ): ورواه ابن أبی الدنیا فی کتاب "اصطناع المعروف" عن ابن مسعود موقوفاً علیه قال: یُحْشَرُ النَّاسُ یَوْمَ الْقِیَامَةِ أَعْرَى مَا کانوا قَطُّ، وأجوَعَ مَا کَانُوا قَطُّ، وَأَظْمَأَ مَا کَانُوا قَطُّ، وَأَنْصَبَ مَا کَانُوا قَطُّ، فَمَنْ کَسَا لِلَّهِ ﻷ؛ کَسَاهُ اللَّهُ ﻷ، وَمَنْ أَطْعَمَ لِلَّهِ ﻷ؛ أَطْعَمَهُ اللَّهُ ﻷ، وَمَنْ سَقَى لِلَّهِ ﻷ؛ سَقَاهُ اللَّهُ ﻷ، وَمَنْ عَمِلَ لِلَّهِ؛ أَغْنَاهُ اللَّهُ، وَمَنْ عَفَا لِلَّهِ ﻷ؛ أعفاه الله ﻷ. [مضى هناک].
و ابن ابی الدنیا این حدیث را در کتاب «اصطناع المعروف» به صورت موقوف از ابنمسعود س روایت میکند که متن آن چنین است: «انسانها در روز قیامت لخت و گرسنه و تشنه و خسته حشر میشوند چنانکه هرگز چنین نبودهاند. پس کسیکه برای الله متعال کسی را پوشانده، خداوند او را میپوشاند و هرکس برای الله متعال غذا داده، خداوند متعال او را میخوراند؛ و هرکس به خاطر الله متعال به کسی آب داده، خداوند به وی آب میدهد؛ و هرکس به خاطر خداوند متعال کاری انجام داده، خداوند او را بینیاز میکند. و هرکس برای الله بخشیده است، خداوند متعال او را میبخشد».
(أنصب) یعنی: خسته شد.
(قال الحافظ):
(ضعیف) وتقدم حدیث أبی أمامة فی "باب ما یقول إذا لبس ثوباً جدیداً" [هنا/3- باب]، و فیه: قال عمر سمعت رسول الله ج یقول: «منَ لَبِسَ ثوباً - أحسِبُه قال: جدیداً- فقالَ حِینَ یَبلُغُ تَرْقُوَتَهُ مثل ذلک([3])، ثُمَّ عَمَدَ إلى ثوبِه الخَلَق فکَساهُ مِسکیناً؛ لَم یزل فی جِوارِ الله، وفی ذِمَّةِ الله، وفی کَنَفِ الله، حیّاً ومَیتاً، حیّاً ومَیتاً، ما بَقِیَ مِنَ الثوبِ سِلْکٌ».
عمر س میگوید: از رسول الله ج شنیدم که فرمودند: «هرکس لباس جدیدی بپوشد و چون لباسش به هنگام پوشیدن به ترقوه وی برسد همچون این دعا را بخواند، سپس قصد لباس کهنهاش را کرده و آن را بر فقیری بپوشاند، پیوسته در جوار خداوند و در امان او و در سایه رحمت الهی میباشد چه در حیات و چه پس از مرگ».
3046-2090- (1) (حسن) وَرُوِیَ عن عمر س مرفوعاً: «أفْضَلُ الأعمالِ إِدخالُ السرورِ على المؤمِن؛ کسوتَ عورَتَه، وأَشبعتَ جوعتَهُ، أو قَضَیْتَ له حاجةً».
رواه الطبرانی([4]).
از عمر س روایت است که برترین اعمال، شاد کردن مؤمن است؛ بدینصورت که عورتش را بپوشانی و گرسنگیاش را برطرف کنی یا حاجتش را برآورده سازی».
9- (الترغیب فی إبقاء الشیب وکراهة نتفه)
([1]) قلت: تعقبه الذهبی بقوله (4/ 196): "قلت: خالد ضعیف". وقال الحافظ: "اختلط".
([2]) کذا قال! وفیه کلام کثیر، لخصه الحافظ بقوله فی "التقریب": "صدوق یخطىء کثیراً، وکان یدلس".
([3]) یعنی مثل صیغة الحمد المذکورة فی روایة هناک قبل هذه.
([4]) له شواهد یتقوى بها خرَّجته من أجلها فی "الصحیحة" (1494).