ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | |||||
3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 |
10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 |
17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 |
24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
ترغیب به گفتن بسم الله هنگام خوردن غذا و ترهیب از ترک آن
3064-2107- (1) (صحیح لغیره) عَنْ عَائِشَةَ ل قَالَتْ: کَانَ النَّبِیُّ ج یَأْکُلُ طَعَامًا فِی سِتَّةٍ مِنْ أَصْحَابِهِ، فَجَاءَ أَعْرَابِیٌّ فَأَکَلَهُ بِلُقْمَتَیْنِ، فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ ج: «أَمَا إِنَّهُ لَوْ سَمَّى لَکَفَاکُمْ».
از عایشه ل روایت است که رسول الله ج همراه با شش نفر از اصحابش غذا میخورد که بادیهنشینی آمد و آن را با دو لقمه تمام کرد. رسول الله ج فرمود: «اگر او نام خدا را میبرد، برای همهی شما کافی بود».
رواه أبو داود([1]) والترمذی وقال: "حدیث حسن صحیح". وابن ماجه وابن حبان فی "صحیحه"، وزاد: «فَإِذَا أَکَلَ أَحَدُکُمْ طَعَامًا؛ فَلْیَذْکُرِ اسْمَ اللَّهِ عَلَیْهِ، فَإِنْ نَسِیَ فَی أَوَّلِهِ، فَلْیَقُلْ: بِسْمِ اللَّهِ أَوَّلَهُ وَآخِرَهُ».
وهذه الزیادة عند أبی داود وابن ماجه مفردة.
و در روایت ابن حبان آمده است: «هرگاه یکی از شما قصد غذا خوردن داشت، باید اسم خداوند را بر آن یاد کند. اگر در ابتدا فراموش نمود، پس [هر زمان که بیاد آورد] باید بگوید: «بِسْمِ اللَّهِ أَوَّلَهُ وَآخِرَهُ».
3065-1282- (1) (موضوع) وَرُوِیَ عَن سَلمَان الفارسی س عَنِ النَّبِیِّ ج قَالَ: «مَنْ سَرَّهُ أَنْ لَا یَجِدَ الشَّیْطَانُ عِنْدَهُ طَعَامًا وَلَا مَقِیلًا ولا مَبیتاً؛ فَلْیُسَلِّمْ إِذَا دَخَلَ بَیْتَهُ، ولیُسَمِّ عَلَى طَعَامِهِ».
رواه الطبرانی. [مضى 14- الذکر/15].
از سلمان فارسی س روایت است که رسول الله ج فرمودند: «هرکس دوست دارد و خوشحال میشود شیطان در غذا و خواب وی دخالتی نداشته باشد، پس باید به هنگام ورد به خانه سلام کند و بر غذایش بسم الله بگوید».
3066-2108- (2) (صحیح) وَعَنْ جَابِرٍ س؛ أَنَّهُ سَمِعَ النَّبِیَّ ج یَقُولُ: «إِذَا دَخَلَ الرَّجُلُ بَیْتَهُ فَذَکَرَ اللهَ تَعَالَی عِنْدَ دُخُولِهِ وَعِنْدَ طَعَامِهِ؛ قَالَ الشَّیْطَانُ: لَا مَبِیتَ لَکُمْ، وَلَا عَشَاءَ. وَإِذَا دَخَلَ فَلَمْ یَذْکُرِ اللهَ عِنْدَ دُخُولِهِ؛ قَالَ الشَّیْطَانُ: أَدْرَکْتُمُ الْمَبِیتَ، وَإِذَا لَمْ یَذْکُرِ اللهَ عِنْدَ طَعَامِهِ؛ قَالَ الشَّیْطَانُ: أَدْرَکْتُمُ الْمَبِیتَ وَالْعَشَاءَ».
رواه مسلم وأبو داود والترمذی والنسائی وابن ماجه([2]).
از جابر س روایت است از رسول الله ج شنیدم که فرمودند: «هرگاه مردی به خانهاش وارد شود و هنگام ورود به خانه و خوردن غذا خداوند را یاد کند، شیطان میگوید: جای خواب و غذایی برای شما نیست. و اگر وارد شد و خدا را یاد نکرد، شیطان میگوید: جای خواب را پیدا کردید؛ و اگر خدا را هنگام غذا خوردن یاد نکند، شیطان میگوید: جای خواب و غذای شب را یافتید».
3067-1283- (2) (ضعیف) وَعَنْ أُمَیَّةَ بْنَ مَخْشِیٍّ - وَکَانَ مِنْ أَصْحَابِ رَسُولِ الله ج - س: أَنَّ رَجُلًا کَانَ یَأْکُلُ وَالنَّبِیُّ ج یَنْظُرُ، فَلَمْ یُسَمِّ اللَّهَ حَتَّى کَانَ فِی آخِرِ طَعَامِهِ، فَقَالَ: بِسْمِ اللَّهِ أَوَّلَهُ وَآخِرَهُ. فَقَالَ النَّبِیُّ ج: «مَا زَالَ الشَّیْطَانُ یَأْکُلُ مَعَهُ حَتَّى سَمَّى، فَمَا بَقِیَ فِی بَطْنِهِ شَیْءٌ إِلَّا قَاءَهُ».
از امیه بن مخشی س –که از اصحاب رسول الله ج بود - روایت است: مردی غذا میخورد و رسول الله ج به وی نگاه میکرد. وی تا پایان غذا خوردن بسم الله نگفت و در پایان گفت: بسم الله اوله و آخره؛ پس رسول الله ج فرمود: «مادامیکه بسم الله نگفته بود شیطان با وی غذا میخورد تا اینکه بسم الله گفت؛ پس چیزی در شکمش (شیطان) نماند مگر اینکه آن را استفراغ کرد».
رواه أبو داود والنسائی والحاکم وقال: "صحیح الإسناد"([3]).
(مَخشی) بفتح المیم وسکون الخاء المعجمة بعدهما شین معجمة مکسورة ویاء: قال الدارقطنی: "لم یسند أمیة عن النبی ج غیر هذا الحدیث. وکذا قال أبو عمر النمری وغیره".
3068-2109- (3) (صحیح) وَعَنْ حُذَیْفَةَ - هو ابن الیمان- س قَالَ: کُنَّا إِذَا حَضَرْنَا مَعَ رَسُولِ اللَّهِ ج طَعَامًا لَمْ یَضَعْ أَحَدُنَا یَدَهُ حَتَّى یَبْدَأَ رَسُولُ اللَّهِ ج، وَإِنَّا حَضَرْنَا مَعَهُ طَعَامًا، فَجَاءَ أَعْرَابِیٌّ کَأَنَّمَا یُدْفَعُ، فَذَهَبَ لِیَضَعَ یَدَهُ فِی الطَّعَامِ؛ فَأَخَذَ رَسُولُ اللَّهِ ج بِیَدِهِ. ثُمَّ جَاءَتْ جَارِیَةٌ کَأَنَّمَا تُدْفَعُ، فَذَهَبَتْ لِتَضَعَ یَدَهَا فِی الطَّعَامِ؛ فَأَخَذَ رَسُولُ اللَّهِ ج بِیَدِهَا وَقَالَ: «إِنَّ الشَّیْطَانَ یَسْتَحِلُّ الطَّعَامَ الَّذِی لَمْ یُذْکَرِ اسْمُ اللَّهِ عَلَیْهِ، وَإِنَّهُ جَاءَ بِهَذَا الْأَعْرَابِیِّ یَسْتَحِلُّ بِهِ؛ فَأَخَذْتُ بِیَدِهِ، وَجَاءَ بِهَذِهِ الْجَارِیَةِ یَسْتَحِلُّ بِهَا؛ فَأَخَذْتُ بِیَدِهَا، وَالَّذِی نَفْسِی بِیَدِهِ إِنَّ یَدَهُ لَفِی یَدِی مَعَ أَیْدِیهِمَا».
رواه مسلم والنسائی وأبو داود([4]).
از حذیفة بن یمان س روایت است که میگوید: وقتی همراه رسول الله ج بر سر غذایی حاضر میشدیم، دست به سوی غذا نمیبردیم تا اینکه رسول الله ج شروع میکرد. یک بار در خدمت او بر سر غذایی حاضر شدیم که بادیهنشینی با سرعت آمد. چون رفت که دست به غذا ببرد، رسول الله ج دست او را گرفت، سپس دختر بچهای با شتاب آمد و رفت تا دست به غذا ببرد که رسول الله ج دست او را گرفت و فرمود: «شیطان غذایی که نام خدا بر آن برده نشود برای خود حلال میداند و او این بادیهنشین را آورد تا غذا را به وسیلهی او برای خود حلال کند که من دست او را گرفتم؛ و او این دختر بچه را آورد تا غذا را به وسیلهی او برای خود حلال کند که من دست او را گرفتم، سوگند به کسیکه جانم در دست اوست، دست شیطان با دست این دو نفر در دست من بود».
قال الحافظ: ویأتی ذکر التسمیة فی حدیث ابن عباس فی [10- باب] (الحمد بعد الأکل)".
2-(الترهیب من استعمال أوانی الذهب أو الفضة، وتحریمه على الرجال والنساء)
([1]) ذکر أبی داود وهمٌ نبَّه علیه الناجی. ومع ذلک عزاه المعلقون إلیه برقم (3767)، فخلطوا وأوهموا، لأنَّ الرقم المذکور إنما هو عنده للزیادة الآتیة، فقد رواها مفردة کما سیذکر المؤلف، وأما عطف المؤلف علیه ابن ماجه فمن أوهامه الکثیرة، فإنما هی عنده تمام الحدیث بلفظ ابن حبان!
([2]) قلت: وأحمد أیضاً (3/ 346 و383)، والبخاری فی "الأدب المفرد" (1096)، وهو عند النسائی فی "الکبرى" (ق 59/ 2).
([3]) قلت: کلا؛ فإن فیه (المثنى بن عبدالرحمن)، قال ابن المدینی: "مجهول، لم یرو عنه غیر جابر بن صبح". وتبعه الذهبی. وهو عند النسائی فی "الکبرى" (الولیمة ق 59/ 2).
([4]) قلت: والسیاق لأبی داود (3766)، وکذا النسائی (273- العمل) بنحوه، وهو عند مسلم (6/ 107-108) بتقدیم قصة الجاریة على قصة الأعرابی.