اهل سنت

آنچه در این وبلاگ مخالف قرآن و سنت بود دور بندازید. الله در قرآن میفرماید:(پس بندگانم را بشارت ده، همان کسانی که سخنان را می شنوند و از نیکوترین آنها پیروی می کنند. اینانند که خداوند هدایتشان کرده و اینانند که خردمندانند». زمر، آیه 17 و 18

اهل سنت

آنچه در این وبلاگ مخالف قرآن و سنت بود دور بندازید. الله در قرآن میفرماید:(پس بندگانم را بشارت ده، همان کسانی که سخنان را می شنوند و از نیکوترین آنها پیروی می کنند. اینانند که خداوند هدایتشان کرده و اینانند که خردمندانند». زمر، آیه 17 و 18

فصلی در مورد خوردنی‌ها و نوشیدنی‌های بهشتیان

فصلی در مورد خوردنی‌ها و نوشیدنی‌های بهشتیان

5393-3737- (1) (صحیح) عَنْ جَابِرٍ س قَالَ: قَالَ رَسُولُ الله ج: «یَأْکُلُ أَهْلُ الْجَنَّةِ وَیَشْرَبُونَ، وَلَا یَمْتَخِطُونَ، وَلَا یَتَغَوَّطُونَ، وَلَا یَبُولُونَ، طَعَامُهُم ذلک جُشَاءٌ کَریحِ الْمِسْکِ، یُلْهَمُونَ التَّسْبِیحَ وَالتَّکبیرَ، کَمَا تُلْهَمُونَ النَّفَسَ».

رواه مسلم وأبو داود.

از جابر س روایت است که رسول الله ج فرمودند: «بهشتیان می‌خورند و می‌آشامند، آب بینی ندارند و مدفوع و ادرار نمی‌کنند و آروغ غذاهای آنها همانند بوی خوش مسک می‌باشد. به آنان سبحان الله و الله اکبر الهام می‌شود همانگونه که به شما نفس کشیدن الهام می‌گردد».

5394-3738- (2) (حسن) وَعَنْ أَبِی أُمَامَةَ س قَالَ: إِنَّ الرَّجُلَ مِنْ أَهْلِ الْجَنَّةِ لَیَشْتَهِی الشَّرَابَ مِنْ شَرَابِ الْجَنَّةِ فَیَجِیءُ الْإِبْرِیقُ فَیَقَعُ فِی یَدِهِ، فَیَشْرَبُ ثُمَّ یَعُودُ إِلَى مَکَانِهِ.

رواه ابن أبی الدنیا موقوفاً بإسناد جید.

از ابوامامه س روایت است که می‌گوید: فردی از اهل بهشت اشتهای نوشیدنی از نوشیدنی‌های بهشت می‌کند، پس لیوان نوشیدنی آمده بر دست او قرار می‌گیرد و از آن می‌نوشد و سپس به جای خود باز می‌گردد.

5395-3739- (3) (صحیح) وَعَنْ زَیْدِ بْنِ أَرْقَمَ س قَالَ: جَاءَ رَجُلٌ مِنْ أَهْلِ الْکِتَابِ إِلَى النَّبِیِّ ج فَقَالَ: یَا أَبَا الْقَاسِمِ! تَزْعُمُ أَنَّ أَهْلَ الْجَنَّةِ یَأْکُلُونَ وَیَشْرَبُونَ؟ قَالَ: «نَعمْ؛ وَالَّذِی نَفْسُ محمَّدٍ بِیَدِهِ، إِنَّ أَحَدَهُمْ لَیُعْطَى قُوَّةَ مِئَةِ رَجُلٍ؛ فِی الْأَکْلِ وَالشَّرْبِ وَالْجِمَاعِ». قَالَ: فَإنَّ الَّذِی یَأْکُلُ وَیَشْرَبُ تَکُونُ لَهُ الْحَاجَةُ، وَلَیْسَ فِی الْجَنَّةِ أَذًى؟ قَالَ: «تَکُونُ حَاجَةُ أَحَدِهِمْ رَشْحاً یَفِیضُ مِنْ جُلودِهِم کَرشْحِ المسْکِ، فیضْمُر بَطْنُه».

رواه أحمد والنسائی، ورواته محتج بهم فی «الصحیح». والطبرانی بإسناد صحیح[1].

از زید بن ارقم س روایت است که: مردی از اهل کتاب نزد رسول الله ج آمد و گفت: ای ابا القاسم، بر این باوری که اهل بهشت می‌خورند و می‌نوشند؟ فرمود: «بله، قسم به کسی که جان محمد در دست اوست، به یکی از‍ آنها نیروی صد مرد در خوردن و نوشیدن و همبستری داده می‌شود». وی گفت: کسی که می‌خورد و می‌نوشد احتیاج به قضای حاجت دارد و در بهشت هیچ‌گونه آزار و اذیتی وجود ندارد؟ فرمود: «قضای حاجت آنها، ترشحاتی است که از پوست‌شان خارج می‌شود که همانند مسک بوده و سبب پایین رفتن شکم‌شان می‌شود».

0-2204- (1) (موضوع) والطبرانی بإسناد صحیح ولفظه[2] فی إحدى روایاته قال: بَیْنَا نَحْنُ عِنْدَ النَّبِیِّ ج إِذْ أَقْبَلَ رَجُلٌ مِنَ الْیَهُودِ، یُقَالُ لَهُ: ثَعْلَبَةُ بْنُ الْحَارِثِ، فَقَالَ: السَّلامُ عَلَیْکَ یَا مُحَمَّدُ! فَقَالَ: «وَعَلَیْکُمْ». فَقَالَ لَهُ الْیَهُودِیُّ: تَزْعُمُ أَنَّ فِی الْجَنَّةِ طَعَامًا وَشَرَابًا وأَزْوَاجًا؟ فَقَالَ النَّبِیُّ ج: «نَعَمْ؛ تُؤْمِنُ بِشَجَرَةِ الْمِسْکِ؟». قَالَ: نَعَمْ. قَالَ: «وَتَجِدُهَا فِی کِتَابِکُمْ؟». قَالَ: نَعَمْ. قَالَ: «فَإِنَّ الْبَوْلَ وَالْجَنَابَةَ عَرَقٌ یَسِیلُ مِنْ تَحْتِ ذَوَائِبِهِمْ إِلَى أَقْدَامِهِمْ مِسْکٌ».

 (صحیح) ورواه ابن حبان فی «صحیحه»، والحاکم، ولفظهما: أَتَى النَّبِیُّ ج رَجُلٌ مِنَ الْیَهُودِ فَقَالَ: یَا أَبَا الْقَاسِمِ! أَلَسْتَ تَزْعُمُ أَنَّ أَهْلَ الْجَنَّةِ یَأْکُلُونَ فِیهَا وَیَشْرَبُونَ؟ - ویقولُ لأصحابِه: إن أقَرَّ لی بهذا خصَمتُه -. فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ ج: «بلی وَالَّذِی نَفْسُ محمَّدٍ بِیَدِهِ، إِنَّ أَحَدَهُمُ لَیُعْطَى قُوَّةَ مِئَةِ رَجُلٍ فِی الْمَطْعَمِ وَالْمَشْرَبِ وَالشَّهْوَةِ وَالْجِمَاعِ». فَقَالَ [لَهُ] الْیَهُودِیُّ: فَإِنَّ الَّذِی یَأْکُلُ وَیَشْرَبُ تَکُونُ لَهُ الْحَاجَةُ! فَقَالَ لَهُ رَسُولُ اللَّهِ ج: «حَاجَتُهُمْ عَرَقٌ یَفِیضُ مِنْ جُلُودِهِمْ مِثْلَ الْمِسْکِ، فَإِذَا الْبَطْنُ قَدْ ضَمُرَ».

ولفظ النسائی نحو هذا.

و در روایت ابن حبان و حاکم آمده است: مردی یهودی نزد رسول الله ج آمد و گفت: ای ابا القاسم، بر این باوری که اهل بهشت می‌خورند و می‌نوشند؟ - و به دوستانش گفت: اگر این قضیه را تأیید کرد با او مجادله می‌کنم.- رسول الله ج فرمود: «بله، قسم به کسی که جان محمد در دست اوست، به یکی از‍ آنها نیروی صد مرد در خوردن و نوشیدن و شهوت و همبستری داده می‌شود». مرد یهودی به رسول الله ج گفت: کسی که می‌خورد و می‌نوشد احتیاج به قضای حاجت دارد؛ رسول الله ج فرمود: «قضای حاجت آنها عرقی است که از پوست‌شان آنها همانند مسک خارج می‌شود و شکم پایین می‌رود».

5396-2205- (2) (ضعیف) وَعَن أَنَسِ بنِ مَالِکٍ س یرفعه قَالَ: «إنَّ أسفَلَ أهلِ الجنَّةِ أجمعین؛ مَن یقومُ على رأسِه عَشرَةُ آلافِ خادِمٍ، مع کلِّ خادِمٍ صحفَتانِ؛ واحدَةٌ مِن فِضَّةٍ، وواحدَةٌ مِن ذَهَبٍ، فی کلِّ صَحفَةٍ لونٌ لیسَ فی الأخرى مثلُها، یأکُلُ مِن آخِرِهِ کما یأکُلُ مِن أوَّلِه، یَجِدُ لآخِرِهِ مِنَ اللَّذَّةِ والطَّعمِ ما لا یَجِدُ لأوَّله، ثُمَّ یکونُ بَعدَ ذلک رشحُ مِسکٍ، وجُشاءُ مسکٍ، لا یبولون، ولا یتَغَوَّطُونَ، ولا یتَمَخَّطونَ».

رواه ابن أبی الدنیا واللفظ له، والطبرانی، ورواته ثقات. [مضی هنا 2- فصل].

5397-2206- (3) (منکر) وَعَنْ أَبِی هُرَیْرَةَ س قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ج: «إِنَّ أَدْنَى أَهْلِ الْجَنَّةِ مَنْزِلَةً؛ أَنَّ لَهُ لَسَبْعَ دَرَجَاتٍ وَهُوَ عَلَى السَّادِسَةِ وَفَوْقَهُ السَّابِعَةُ، وَإِنَّ لَهُ لَثَلَاثَ مِئَةِ خَادِمٍ، وَیُغْدَى عَلَیْهِ کُلَّ یَوْمٍ وَیُراحُ بِثَلَاثِ مِئَةِ صَحْفَةٍ - وَلَا أَعْلَمُهُ إِلَّا قَالَ: - مِنْ ذَهَبٍ، فِی کُلِّ صَحْفَةٍ لَوْنٌ لَیْسَ فِی الْأُخْرَى، وَإِنَّهُ لَیَلَذُّ أَوَّلَهُ کَمَا یَلَذُّ آخِرَهُ، وَمِنَ الْأَشْرِبَةِ ثَلَاثُ مِئَةِ إِنَاءٍ، فِی کُلِّ إِنَاءٍ لَوْنٌ لَیْسَ فِی الْآخَرِ، وَإِنَّهُ لَیَلَذُّ أَوَّلُهُ کَمَا یَلَذُّ آخِرُهُ، وَإِنَّهُ لَیَقُولُ: یَا رَبِّ! لَوْ أَذِنْتَ لِی لَأَطْعَمْتُ أَهْلَ الْجَنَّةِ وَسَقَیْتُهُمْ لَمْ یَنْقُصْ مِمَّا عِنْدِی شَیْءٌ» الحدیث.

رواه أحمد عن شهر عنه، [یأتی بتمـامه 11- فصل].

5398-3740- (4) (حسن) وَعَنْ أَنَسٍ س قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ج: «إِنَّ طَیْرَ الْجَنَّةِ کَأَمْثَالِ الْبُخْتِ تَرْعَى فِی شَجَرِ الْجَنَّةِ». فَقَالَ أَبُو بَکْرٍ: یَا رَسُولَ اللَّهِ! إِنَّ هَذِهِ لَطَیْرٌ نَاعِمَةٌ. فَقَالَ: «أَکَلَتُهَا أَنْعَمُ مِنْهَا - قَالَهَا ثَلَاثًا -، وَإِنِّی لَأَرْجُو أَنْ تَکُونَ مِمَّنْ یَأْکُلُ مِنْهَا».

رواه أحمد بإسناد جید.

از انس س روایت است که رسول الله ج فرمودند: «[گردن‌هایی] پرنده‌های بهشت همانند [گردن] شتر می‌باشند که در میان درختان بهشت می‌چرند». ابوبکر گفت: ای رسول الله ج، پرنده‌ای لذت‌بخش می‌باشد. رسول الله ج فرمود: «خوردن آن لذت بیشتری دارد - و آن را سه بار تکرار نمود - و امید دارم تو از کسانی باشی که از آن می‌خورد».

(حسن صحیح) والترمذی وقال: «حدیث حسن»، ولفظه: قال: «سُئِلَ النَّبِیُّ ج مَا الکَوْثَرُ؟ قَالَ: «ذَاکَ نَهْرٌ أَعْطَانِیهِ اللَّهُ - یَعْنِی فِی الجَنَّةِ -، أَشَدُّ بَیَاضًا مِنَ اللَّبَنِ، وَأَحْلَى مِنَ العَسَلِ، فِیهَا طَیْرٌ أَعْنَاقُهَا کَأَعْنَاقِ الجُزُرِ». قَالَ عُمَرُ: إِنَّ هَذِهِ لَنَاعِمَةٌ. قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ج: «أَکَلَتُهَا أَنْعَمُ مِنْهَا». [مضی 6- فصل].

(البُخت) به ضم باء و سکون خاء: عبارت است از شتر خراسانی.

و در روایت ترمذی آمده است: از رسول الله ج سوال شد کوثر چیست؟ فرمود: «نهری است که خداوند آن را - در بهشت - به من عطا نموده است؛ آبش سفید‌تر از شیر و شیرین‌تر از عسل می‌باشد؛ در آن پرندگانی هستند که گردن آنها مانند گردن شتر می‌باشد». عمر س گفت: چه لذت‌بخش است؛ رسول الله ج فرمود: «خوردنش لذت بیشتری دارد».

5399-2207- (4) (ضعیف جداً) وَرُوِیَ عَنْ عَبْدِاللَّهِ بْنِ مَسْعُودٍ س قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ج: «إِنَّکَ لَتَنْظُرُ إِلَى الطَّیْرِ فِی الْجَنَّةِ فَتَشْتَهِیهِ؛ فَیَخر[3] مَشْوِیًّا بَیْنَ یَدَیْکَ».

 [رواه ابن أبی الدنیا والبزار والبیهقی][4].

5400-3741- (5) (؟[5] موقوف) وَعَن أَبِی أُمَامَةَ س: إِنَّ الرجلَ مِن أهلِ الجنَّةِ لیَشتَهی الطیر مِن طیورِ الجنَّة، فیقعُ فی یدهِ متَفلَّقاً[6] نَضِجاً.

رواه ابن أبی الدنیا موقوفاً.

از ابوامامه س روایت است که: مردی از اهل بهشت اشتهای خوردن پرنده‌ای از پرندگان بهشت را می‌کند، پس آن پرنده، فربه‌ی پخته شده در اختیارش قرار می‌گیرد».

5401-2208- (5) (ضعیف) وَرُوِیَ عَنْ مَیْمُونَةَ ل؛ أَنَّهَا سَمِعَتِ النَّبِیَّ ج یَقُولُ: «إِنَّ الرَّجُلَ لَیَشْتَهِی الطَّیْرَ فِی الْجَنَّةِ؛ فَیَجِیءُ مِثْلَ الْبُخْتِیِّ حَتَّى یَقَعَ عَلَى خُوَانِهِ لَمْ یُصِبْهُ دُخَانٌ؛ وَلَمْ تَمَسَّهُ النَارٌ فَیَأْکُلُ مِنْهُ حَتَّى یَشْبَعَ ثُمَّ یَطِیرُ».

رواه ابن أبی الدنیا[7].

 5402-2209- (6) (ضعیف) وَرُوِیَ عَنْ أَبِی سَعِیدٍ الْخُدْرِیِّ س قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ج: «إِنَّ فِی الْجَنَّةِ طَائِرًا لَهُ سَبْعُونَ أَلْفَ رِیشَةٍ، یَجِیءُ فَیَقَعُ عَلَى صَحْفَةِ الرَّجُلِ مِنْ أَهْلِ الْجَنَّةِ، فَیَنْتَفِضُ فَیَقَعُ مِنْ کُلِّ رِیشَةٍ لَوْنٌ أَبْیَضُ مِنَ الثَّلْجِ، وَأَلْیَنُ مِنَ الزُّبْدِ، وَأَلَذُّ مِنَ الشَّهْدِ، لَیْسَ مِنهَا لَوْنٌ یُشْبِهُ صَاحِبَهُ، ثُمَّ یَطِیرُ».

رواه ابن أبی الدنیا، وقد حسن الترمذی إسناده لغیر هذا المتن[8].

5403-3742- (6) (صحیح لغیره) وَعَنْ سُلَیْمِ بْنِ عَامِرٍ قَالَ: کَانَ أَصْحَابُ رَسُولِ اللَّهِ ج یَقُولُونَ: إِنَّ اللَّهَ لَیَنْفَعُنَا بِالْأَعْرَابِ وَمَسَائِلِهِمْ، قَالَ: أَقْبَلَ أَعْرَابِیٌّ یَوْمًا فَقَالَ: یَا رَسُولَ اللَّهِ! ذَکَرَ اللَّهُ فِی الجَنَّةِ شَجَرَةً مُؤْذِیَةً، وَمَا کُنْتُ أَرَى أَنَّ فِی الْجَنَّةِ شَجَرَةً تُؤْذِی صَاحِبَهَا! قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ج: «وَمَا هِیَ؟». قَالَ: السِّدْرُ؛ فَإِنَّ لَهَا شَوْکًا مُؤْذِیاً. قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ج: «أَلَیسَ اللَّهُ یَقُولُ: ﴿فِی سِدۡرٖ مَّخۡضُودٖ﴾، خَضَدَ اللَّهُ شَوْکَهُ، فَجَعَلَ مَکَانَ شَوْکَةٍ ثَمَرةً؛ فَإِنَّهَا لَتُنْبِتُ ثَمَراً، تَفَتَّقَ الثَّمَرةُ مِنْهَا عَنِ اثْنَیْنِ وَسَبْعینَ لَوْنًا مِنْ طَعَامٍ، مَا فِیهَا لَوْنٌ یُشْبِهُ الْآخَرَ».

رواه ابن أبی الدنیا، وإسناده حسن.

سُلَیم بن عامر می‌گوید: یاران رسول الله ج می‌گفتند: خداوند به وسیله‌ی بادیه‌نشینان و سؤالات‌شان ما را بهره‌مند نمود؛ در یکی از روزها بادیه‌نشینی آمد و گفت: ای رسول الله ج، خداوند در بهشت نام درخت موذی را ذکر می‌کند، فکر نمی‌کردم در بهشت درختی باشد که صاحبش را اذیت کند؟ رسول الله ج فرمودند: «کدام درخت است؟». گفت: سدر؛ که دارای خارهای موذی می‌باشد. رسول الله ج فرمودند: «مگر خداوند نمی‌فرماید: ﴿فِی سِدۡرٖ مَّخۡضُودٖ [الواقعة: 28] «در (میان) درختان سدر (= کنار) بی خار». خداوند خارش را از او گرفته و به جای هر خار، میوه‌ای قرار داده که این میوه ثمره‌ای می‌رویاند که از آن ثمره‌ای می‌روید با هفتاد و دو رنگ که هیچ رنگی از رنگ‌هایش شبیه دیگری نیست».

0-3743- (7) (صحیح) ورواه أیضاً عن سُلَیم بن عامر عن أبی أمامة الباهلی عن النبیِّ ج مثله[9].

5404-2210- (7) (ضعیف موقوف) وَرُوِیَ عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ ب قَالَ: الرُّمَّانَةُ مِنْ رُمَّانِ الْجَنَّةِ یَجْتَمِعُ حَوْلَهَا بَشَرٌ کَثِیرٌ یَأْکُلُونَ مِنْهَا، فَإِنْ جَرَى عَلَى ذِکْرِ أَحَدِهِمْ شَیْءٌ یُرِیدُهُ، وَجَدَهُ فِی مَوْضِعِ یَدِهِ حَیْثُ یَأْکُلُ.

رواه ابن أبی الدنیا[10].

0-2211- (8) (؟) وَرُوِیَ بإسناده أیضاً عنه قال: إنَّ التَّمْرةَ مِنْ تَمْرِ الجنَّةِ طولُها اثْنَا عَشَر ذِراعاً، لَیسَ لها عَجَمٌ[11].

9 (فصل فی ثیابهم وحللهم)



([1]) قلت: نعم، ولکن لا وجه للتفریق بین روایة الطبرانی واللذین قبله، فإنهم جمیعاً أخرجوه من طریق الأعمش عن ثمامة بن عقبة عن زید بن أرقم. وقد صححه ابن القیم أیضاً، وأما الجهلة فرغم تصحیح المنذری، فقد اقتصروا على قولهم: "حسن"، یتظاهرون بالاجتهاد، وهم لا یحسنون شیئاً حتى التقلید! وإن مما یوْکد هذا أنهم شملوا بالتحسین روایة أخرى للطبرانی؛ هی فی الأصل عقب هذه فیها متهم، وخرجتها فی "الضعیفة" (5330).

([2]) قلت: هو بهذا اللفظ موضوع، قال الطبرانی فی "الأوسط": "تفرد به عبدالنور بن عبدالله"، وهو کذاب کما قال الذهبی، واتهمه العقیلی بالوضع، وهو مخرج فی "الضعیفة" (5330). وأما الجهلة فخلطوا کعادتهم - بین هذا الموضوع وبین الحدیث الذی فی "الصحیح"، وشملوهما بقولهم: "حسن"! أنصاف حلول!!

([3]) الأصل: (فیجیء)، وهو تصحیف ظاهر کما قال الناجی (230/ 2). وهو مخرج فی "الضعیفة" (6784).

([4]) ما بین المعقوفتین أثبتناه من الطبعة المنیریة (4/ 260)، وهو ساقط من الطبعة السابقة. [ش].

([5]) کذا فی أصول الشیخ، دون حکم، وهو فی «الصحیح». [ش].

([6]) فی "الدر المنثور" (6/ 156): "مقلیّاً"، ولعله الصواب. وعزاه لابن أبی الدنیا فی "صفة الجنة"، ولم أجده فی النسخة المطبوعة منه، وحسنه الجهلة من کیسهم! وعزوه لابن جریر تقلیداً لغیرهم! وقد توسعت قلیلاً فی الکلام على هذا الحدیث فی "الضعیفة" تحت الحدیث (6784).

([7]) فی "صفة الجنة" (51/ 123)، وفیه شیخ لم یسمَّ، وحصین بن شریک؛ لا یعرف إلا فی هذه الروایة؛ کما فی "الجرح والتعدیل".

([8]) قلت: فیه ضعیفان؛ أحدهما عطیة العوفی، وهو مخرج فی "الضعیفة" (5026).

([9]) قلت: أخرجه الحاکم أیضاً (2/ 476) وصححه، ووافقه الذهبی.

([10]) قلت: فی إسناده (51/ 121) حفص بن عمر العدنی ضعیف.

([11]) لم أره فی کتاب ابن أبی الدنیا "صفة الجنة". وجملة: "لیس لها عَجَم" ثابتة فی أثر آخر لابن عباس، تقدم فی "الصحیح" تحت (7- فصل). وروى ابن أبی الدنیا (29/ 48) فی أثر لأبی عبیدة (هو ابن عبدالله بن مسعود) فی صفة الجنة: "... العنقود منها اثنا عشر ذراعاً". وفیه المسعودی. و (العَجَم) بتحریک العین والجیم. قال ابن السکیت: "والعامة تقول: (عَجْم) بالتسکین"! وهو النوى.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد