اهل سنت

آنچه در این وبلاگ مخالف قرآن و سنت بود دور بندازید. الله در قرآن میفرماید:(پس بندگانم را بشارت ده، همان کسانی که سخنان را می شنوند و از نیکوترین آنها پیروی می کنند. اینانند که خداوند هدایتشان کرده و اینانند که خردمندانند». زمر، آیه 17 و 18

اهل سنت

آنچه در این وبلاگ مخالف قرآن و سنت بود دور بندازید. الله در قرآن میفرماید:(پس بندگانم را بشارت ده، همان کسانی که سخنان را می شنوند و از نیکوترین آنها پیروی می کنند. اینانند که خداوند هدایتشان کرده و اینانند که خردمندانند». زمر، آیه 17 و 18

ترغیب به سلام کردن و بیان آنچه در فضلش آمده است و ترهیب از دوست داشتن قیام و ایستادن دیگران برای انسان

ترغیب به سلام کردن و بیان آنچه در فضلش آمده است و ترهیب از دوست داشتن قیام و ایستادن دیگران برای انسان

3908-2693-(1) (صحیح) عَنْ عَبْدِاللَّهِ بْنِ عَمْرِو بنِ العَاص ب: أَنَّ رَجُلًا سَأَلَ رَسُولَ الله ج: أَیُّ الإِسْلاَمِ خَیْرٌ؟ قَالَ: «تُطْعِمُ الطَّعَامَ، وَتَقْرَأُ السَّلاَمَ، عَلَى مَنْ عَرَفْتَ وَمَنْ لَمْ تَعْرِفْ».

رواه البخاری ومسلم وأبو داود والنسائی وابن ماجه.

از عبدالله بن عمرو بن العاص ب روایت است که مردی از رسول الله ج سؤال کرد: کدامین [آداب] اسلام بهتر است؟ فرمود: «اینکه به دیگران غذا داده و به کسی که می‌شناسی و نمی‌شناسی سلام کنی».

3909-2694-(2) (صحیح) وَعَنْ أَبِی هُرَیْرَةَ س قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللهِ ج: «لَا تَدْخُلُونَ الْجَنَّةَ حَتَّى تُؤْمِنُوا، وَلَا تُؤْمِنُوا حَتَّى تَحَابُّوا، أَلَا أَدُلُّکُمْ عَلَى شَیْءٍ إِذَا فَعَلْتُمُوهُ تَحَابَبْتُمْ؟ أَفْشُوا السَّلَامَ بَیْنَکُمْ».

رواه مسلم وأبو داود والترمذی وابن ماجه.

از ابوهریره س روایت است که رسول الله ج فرمودند: «وارد بهشت نمی‌شوید تا اینکه ایمان آورید و ایمان نمی‌آورید تا اینکه همدیگر را دوست داشته باشید؛ آیا شما را در مورد امری راهنما نباشم که چون آن را انجام دهید، یکدیگر را دوست خواهی داشت؟ سلام را بین خود رواج دهید».

3910-2695-(3) (حسن لغیره) وَعَنِ ابْنِ الزُّبَیْرِ[1] ب؛ أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ ج قَالَ: «دَبَّ إِلَیْکُمْ دَاءُ الْأُمَمِ قَبْلَکُمُ؛ الْبَغْضَاءُ وَالْحَسَدُ، وَالْبَغْضَاءُ هِیَ الْحَالِقَةُ، لَیْسَ حَالِقَةَ الشَّعْرِ، وَلَکِنْ حَالِقَةُ الدِّینِ. وَالَّذِی نَفْسِی بِیَدِهِ لَا تَدْخُلُونَ الْجَنَّةَ حَتَّى تُؤْمِنُوا، وَلَا تُؤْمِنُوا حَتَّى تَحَابُّوا، أَفَلَا أُنَبِّئُکُمْ بِمَا یَثْبُتُ لَکُمْ ذلک؟ أَفْشُوا السَّلَامَ بَیْنَکُمْ».

رواه البزار بإسناد جید.

از عبد‌الله بن الزبیر ب روایت است که رسول الله ج فرمودند: «بیماری‌های امت‌های پیشین در شما نفوذ کرده است؛ دشمنی و حسادت؛ دشمنی تراشنده است اما نه تراشنده‌ی مو، بلکه دین را می‌تراشد [نابود می‌کند]. و سوگند به کسی که جانم در دست اوست وارد بهشت نمی‌شوید تا اینکه ایمان آورید و ایمان نمی‌آورید تا اینکه همدیگر را دوست داشته باشید؛ آیا شما را بر اسباب پایداری محبت آگاه نسازم؟ سلام را در بین خود رواج دهید».

3911-1619-(1) (ضعیف) وَرُوِیَ عَنْ شَیْبَةَ الْحَجَبِیِّ، عَنْ عَمِّهِ قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ج: «ثَلَاثٌ یُصَفِّینَ لَکَ وُدَّ أَخِیکَ: تُسَلِّمُ عَلَیْهِ إِذَا لَقِیتَهُ، وَتُوَسِّعُ لَهُ فِی الْمَجَالِسِ، وَتَدْعُوهُ بِأَحَبِّ أَسْمَائِهِ إِلَیْهِ».

رواه الطبرانی فی «الأوسط».

و از شیبه الحججی از عمویش روایت است که رسول الله ج فرمودند: «سه خصلت است که محبت تو نسبت به برادرت را پاکیزه و بی غش میگرداند: زمانی که او را ملاقات کردی بر او سلام کن، در مجالس برای او جا باز کن و او را با محبوبترین اسمایش نزد وی صدا بزن». 

3912-2696-(4) (حسن) وَعَنِ الْبَرَاءِ س عَنْ رَسُولِ اللَّهِ ج قَالَ:  «أَفْشُوا السَّلَامَ تَسْلَمُوا».

رواه ابن حبان فی «صحیحه»[2].

از براء س روایت است که رسول الله ج فرمودند: «سلام کنید تا سالم بمانید».

3913-2697-(5) (صحیح) وَعَنْ أَبِی یُوسف عَبْدِاللَّهِ بْنِ سَلَامٍ س قَالَ: سَمِعتُ رَسُولَ اللَّهِ ج یَقُولُ: «یَا أَیُّهَا النَّاسُ! أَفْشُوا السَّلَامَ، وَأَطْعِمُوا الطَّعَامَ، وَصَلُّوا بِاللَّیْلِ وَالنَّاسُ نِیَامٌ؛ تَدْخُلُونَ الجَنَّةَ بِسَلَامٍ».

رواه الترمذی وقال: «حدیث حسن صحیح».

از ابو یوسف عبدالله بن سلام س روایت است: از رسول الله ج شنیدم که فرمودند: «ای مردم سلام را [در بین خود] رواج دهید و به دیگران غذا بدهید و شب درحالی‌که مردم خوابند نماز بخوانید؛ به سلامت وارد بهشت می‌شوید».

3914-2698-(6) (صحیح لغیره) وَعَنْ عَبْدِاللَّهِ بْنِ عَمْرٍو ب قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ج: «اعْبُدُوا الرَّحْمَنَ، وَأَفْشُوا السَّلَامَ، وَأَطْعِمُوا الطَّعَامَ، تَدْخُلُوا الْجِنَانَ».

رواه الترمذی وصحَّحه، وابن حبان فی «صحیحه»، واللفظ له. (قال الحافظ): «وتقدم غیر ما حدیث من هذا النوع فی [8-الصدقات/17] «إطعام الطعام» وغیره».

از عبدالله بن عمرو ب روایت است که رسول الله ج فرمودند: «خداوند رحمن را عبادت کرده و سلام را [در بین یکدیگر] رواج داده و به دیگران غذا دهید [و درنتیجه] وارد بهشت شوید».

3915-2699-(7) (صحیح) وَعَن أَبِی شُرَیح س أَنَّهُ قَالَ: یَا رَسُولَ اللَّهِ! أَخْبِرْنِی بِشَیْءٍ یُوجِبُ لِیَ الْجَنَّةَ؟ قَالَ: «طِیبُ الْکَلَامِ، وَبَذْلُ السَّلَامِ، وَإِطْعَامُ الطَّعَامِ».

رواه الطبرانی، وابن حبان فی «صحیحه» فی حدیث، والحاکم وصحَّحه، وتقدم [قبل ثمانیة[3] أحادیث][4].

از ابو شریح س روایت است که گفت: ای رسول الله ج! مرا به انجام کاری خبر ده که بهشت را بر من واجب می‌کند؟ رسول الله ج فرمود: «نیک‌گفتاری و سلام کردن و غذا دادن».

(صحیح) وفی روایة جیدة للطبرانی قال: قُلْتُ: یَا رَسُولَ اللهِ! دُلَّنِی عَلَى عَمِلٍ یُدْخِلُنِی الْجَنَّةَ؟ قَالَ: «إِنَّ مِنْ مُوجِبَاتِ الْمَغْفِرَةِ بَذْلِ السَّلَامِ، وَحُسْنَ الْکَلَامِ».

و در روایت طبرانی آمده است: گفتم: ای رسول الله ج! مرا به عملی راهنما باش که وارد بهشتم می‌کند؟ رسول الله ج فرمودند: «از اعمالی که سبب بخشش گناهان می‌شود: سلام کردن و نیک سخن گفتن می‌باشد».

3917-2700-(8) (صحیح) وَعَن أَبِی هُرَیْرَةَ س؛ أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ ج قَالَ: «حَقُّ المُسْلِمِ عَلَى المُسْلِمِ خَمْسٌ: رَدُّ السَّلاَمِ، وَعِیَادَةُ المَرِیضِ، وَاتِّبَاعُ الجَنَائِزِ، وَإِجَابَةُ الدَّعْوَةِ، وَتَشْمِیتُ العَاطِسِ».

رواه البخاری ومسلم وأبو داود.

از ابوهریره س روایت است که رسول الله ج فرمودند: «حق مسلمان بر مسلمان پنج چیز است: جواب سلام دادن، عیادت مریض، شرکت در تشییع جنازه، اجابت نمودن دعوت و جواب دادن عطسه کننده».

(صحیح) ولـمسلم: «حَقُّ الْمُسْلِمِ عَلَى الْمُسْلِمِ سِتٌّ». قِیلَ: وَمَا هُنَّ یَا رَسُولَ اللهِ؟ قَالَ: «إِذَا لَقِیتَهُ فَسَلِّمْ عَلَیْهِ، وَإِذَا دَعَاکَ فَأَجِبْهُ، وَإِذَا اسْتَنْصَحَکَ فَانْصَحْ لَهُ، وَإِذَا عَطَسَ فَحَمِدَ اللهَ فَسَمِّتْهُ، وَإِذَا مَرِضَ فَعُدْهُ، وَإِذَا مَاتَ فَاتْبَعْهُ».

ورواه الترمذی والنسائی بنحو هذه[5].

و در روایت مسلم آمده است: «حق مسلمان بر مسلمان شش چیز است». گفته شد: ای رسول الله ج آنها چیست؟ فرمود: «اینکه اگر او را ملاقات نمودی بر او سلام کنی، اگر تو را دعوت کرد، دعوتش را بپذیری؛ و اگر از تو نصیحت خواست او را نصیحت کنی و اگر عطسه زد و حمد خداوند (الحمد لله) گفت، پس جوابش را بدهی (بگویی: یرحمک الله) و اگر بیمار شد، او را عیادت کنی و اگر وفات کرد در تشییع جنازه‌اش شرکت کنی».

3917-2701-(9) (حسن) وَعَنْ أَبِی الدَّرْدَاءِ س قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ج: «أفْشوا السَّلَامَ کَیْ تَعلُوا».

رواه الطبرانی بإسناد حسن [6].

از ابو درداء س روایت است که رسول الله ج فرمودند: «سلام گفتن به یکیدیگر را رواج دهید تا مقام شما بالا برود».

3918-2702-(10) (حسن) وَعَنِ الْأَغَرِّ - أَغَرِّ مُزَیْنَةَ - س قَالَ: کَانَ رَسُولُ اللهِ ج أَمَرَ لِی بِجَرِیبٍ مِنْ تَمْرٍ، عِنْدَ رَجُلٍ مِنَ الْأَنْصَارِ، فَمَطَلَنِی بِهِ، فَکَلَّمْتُ رَسُولَ اللهِ ج، فَقَالَ: «أغْدُ یَا أَبَا بَکْرٍ، فَخُذْ لَهُ تَمْرَهُ». فَوَعَدَنِی أَبُو بَکْرٍ الْمَسْجِدَ إِذَا صَلَّیْنَا الصُّبْحَ، فَوَجَدْتُهُ حَیْثُ وَعَدَنِی، فَانْطَلَقْنَا، فَکُلَّمَا رَأَى أَبو بَکْرٍ رَجُلاً مِنْ بَعِیدٍ سَلَّمَ عَلَیْهِ، فَقَالَ أَبُو بَکْرٍ س: أَمَا تَرَى مَا یُصِیبُ الْقَوْمُ عَلَیْکَ مِنَ الْفَضْلِ؟ لَا یَسْبِقْکَ إِلَى السَّلَامِ أَحَدٌ، فَکُنَّا إِذَا طَلَعَ الرَّجُلُ بَادَرْنَاهُ بِالسَّلَامِ قَبْلَ أَنْ یُسَلِّمَ عَلَیْنَا.

رواه الطبرانی فی «الکبیر» و«الأوسط»، وأحد إسنادی «الکبیر» رواته محتج بهم فی «الصحیح».

از اغر - اغر مزینة - س روایت است که رسول الله ج به من دستور داد تا کیسه‌ی خرمایی که نزد مردی انصاری بود بیاورم، اما او در دادن آن تأخیر می‌نمود؛ در این مورد با رسول الله ج صحبت کردم، فرمود: «ای ابوبکر! فردا برو و خرمایش را بگیر». ابوبکر بعد از نماز صبح در مسجد با من وعده گذاشت، او را همان وقتی که وعده داده بود ملاقات کردم، پس راه افتادیم و ابوبکر هر فردی را که از دور می‌دید، بر او سلام می‌کرد؛ ابوبکر س گفت: آیا نمی‌بینی چطور مردم بر تو برتری می‌یابند؟ هیچکس بر سلام کردن از تو سبقت نگیرد. پس هرگاه مردی از دور مشاهده می‌کردیم، بر او سلام می‌کردیم قبل از اینکه بر ما سلام کند.

3919-2703-(11) (صحیح) وَعَنْ أَبِی أُمَامَةَ س قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ج: «إِنَّ أَوْلَى النَّاسِ بِاللَّهِ مَنْ بَدَأَهُمْ بِالسَّلَامِ».

رواه أبو داود، والترمذی وحسنه. ولفظه: قِیلَ یَا رَسُولَ اللَّهِ! الرَّجُلَانِ یَلْتَقِیَانِ أَیُّهُمَا یَبْدَأُ بِالسَّلَامِ؟ قَالَ: «أَوْلَاهُمَا بِاللَّهِ تَعَالَی».

از ابو امامه س روایت است که رسول الله ج فرمودند: «نزدیک‌ترین مردم به خداوند کسی است که ابتدا سلام کند».

و در روایت ترمذی آمده است: گفته شد: ای رسول الله ج! کدامیک از دو نفری که با یکدیگر ملاقات می‌کنند، ابتدا سلام دهد؟ فرمود: «نزدیک‌ترین‌شان به الله متعال».

3920-2704-(12) (صحیح) وَعَنْ جَابِرٍ س قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ج: «یُسَلِّمِ الرَّاکِبُ عَلَى الْمَاشِی، وَالْمَاشِی عَلَى الْقَاعِدِ، وَالْمَاشِیَانِ أَیُّهُمَا بَدَأَ فَهُوَ أَفْضَلُ».

رواه البزار، وابن حبان فی «صحیحه»[7].

از جابر س روایت است که رسول الله ج فرمودند: «سواره بر پیاده و پیاده بر نشسته سلام کند و هر کدام از پیاده‌ها که شروع کرد پس او برتر است».

3921-2705-(13) (حسن صحیح) وَعَنْ عَبْدِاللهِ -یعنی ابن مسعود - س عَنِ النَّبِیِّ ج قَالَ: «السَّلَامُ اسْمٌ مِنْ أَسْمَاءِ اللهِ تَعَالَی؛ وَضَعَهُ فِی الْأَرْضِ، فَأَفْشُوهُ بَینَکُمْ، فَإِنَّ الرَّجُلَ الْمُسْلِمَ إِذَا مَرَّ بِقَوْمٍ فَسَلَّمَ عَلَیْهِمْ فَرَدُّوا عَلَیْهِ؛ کَانَ لَهُ عَلَیْهِمْ فَضْلُ دَرَجَةٍ بِتَذْکِیرِهِ إِیَّاهُمُ السَّلَامَ، فَإِنْ لَمْ یَرُدُّوا عَلَیْهِ رَدَّ عَلَیْهِ مَنْ هُوَ خَیْرٌ مِنْهُمْ».

رواه البزار والطبرانی، وأحد إسنادی البزار جید قوی.

از عبدالله بن مسعود س روایت است که رسول الله ج فرمودند: «سلام اسمی از اسماء خداوند است. آن را در زمین قرار داده است، پس آن را بین خودتان رواج دهید. هر مرد مسلمانی که از کنار جمعی عبور کرده و بر آنان سلام کند و آنان پاسخش را بدهند، به سبب یادآوری سلام در میان آنها، برای او نسبت به آنها یک درجه‌ بیشتر منظور می‌شود و اگر پاسخ سلامش را ندادند کسانی که از آنها بهتر و نیکوتر هستند (ملائکه)، جواب سلامش را می‌دهند».

3922-2706-(14) (حسن صحیح) وَعَن أَنَسِ بْنِ مَالِکٍ س قَالَ: «کُنَّا إِذَا کُنَّا مَعَ رَسُولِ اللَّهِ ج فَتُفَرِّقُ بَیْنَنَا شَجَرَةٌ، فَإِذَا الْتَقَیْنَا یُسَلِّمُ بَعْضُنَا عَلَى بَعْضٍ».

رواه الطبرانی بإسناد حسن.

از انس بن مالک س روایت است: هرگاه همراه رسول الله ج بودیم و درختی ما را از هم جدا می‌کرد. همین که با هم روبرو می‌شدیم، به یکدیگر سلام می‌کردیم.

3923-2707-(15) (حسن صحیح) وَعَنْ أَبِی هُرَیْرَةَ س قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ج: «إِذَا انْتَهَى أَحَدُکُمْ إِلَى الْمَجْلِسِ فَلْیُسَلِّمْ، فَإِذَا أَرَادَ أَنْ یَقُومَ، فَلْیُسَلِّمْ، فَلَیْسَتِ الْأُولَى بِأَحَقَّ مِنَ الْآخِرَةِ».

رواه أبو داود، والترمذی وحسنه، والنسائی.

از ابوهریره س روایت است که رسول الله ج فرمودند: «هرگاه یکی از شما به مجلسی وارد شد باید سلام کند و چون خواست بلند شود باید سلام کند؛ زیرا سلامِ نخست، بهتر و شایسته‌تر از سلامِ پایانی نیست».

0-1620-(2) (؟)[8] وزاد رزین: «وَمَن سَلَّمَ عَلَى قَومٍ حِینَ یَقُومُ عَنهُم، کَانَ شَرِیکَهُم فِیمَا خَاضُوا مِنَ الخَیرِ بَعدَهُ»[9].

و در روایت رزین آمده است: «و هرکس به هنگام ترک قومی به آنان سلام کند، در آنچه از خیر و خوبی که پس از او بدان بپردازند، شریک آنان خواهد بود».

3924-2708-(16) (صحیح لغیره) وروى أحمد من طریق ابن لهیعة عن زبَّان بن فائد عن سهل بن معاذ عن أبیه عن رسول الله ج؛ أنَّه قال: «حَقٌّ عَلَى مَنْ قَامَ عَلَى مَجْلِسٍ أَنْ یُسَلِّمَ عَلَیْهِمْ، وَحَقٌّ عَلَى مَنْ قَامَ مِنْ مَجْلِسٍ أَنْ یُسَلِّمَ». فَقَامَ رَجُلٌ وَرَسُولُ اللَّهِ ج یَتَکَلَّمُ فَلَمْ یُسَلِّمْ، فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ ج: «مَا أَسْرَعَ مَا نَسِیَ».

سهل بن معاذ از پدرش از رسول الله ج روایت می‌کند که فرمودند: «کسی که نزد گروهی می‌رود، باید بر آنها سلام کند و کسی که مجلسی را ترک می‌کند بر او لازم است که سلام کند». پس مردی درحالی‌که رسول الله ج سخن می‌گفت بلند شده و سلام نکرد؛ رسول الله ج فرمود: «چه سریع فراموش کرد».

3925-2709-(17) (صحیح موقوف) وَعَنْ مُعَاوِیَةَ بْنِ قُرَّةَ عَنْ أَبِیهِ س قَالَ: یَا بُنَیَّ! إِذَا کُنْتَ فِی مَجْلِسٍ تَرْجُو خَیْرَهُ فَعَجِلَتْ بِکَ حَاجَةٌ؛ فَقُلْ: السَّلَامُ عَلَیْکُمْ؛ فَإِنَّکَ شَرِیکُهُمْ فِیمَا یُصِیبُونَ فِی ذَلِکَ الْمَجْلِسِ.

رواه الطبرانی موقوفا هکذا ومرفوعا، والموقوف أصح.

معاویة بن قره از پدرش س روایت می‌کند که گفت: ای فرزندم! اگر در جمعی بودی و امید به خیر آن داشتی، اما حاجت و مشکلی برای تو پیش آمد؛ السلام علیکم بگو؛ در این‌صورت تو نیز در اجر و پاداشی که در این مجلس به آنها می‌رسد، شریک خواهی بود.

3926-2710-(18) (صحیح) وَعَنْ عِمْرَانَ بْنِ حُصَیْنٍ س قَالَ: جَاءَ رَجُلٌ إِلَى النَّبِیِّ ج فَقَالَ: (السَّلَامُ عَلَیْکُمْ). فَرَدَّ عَلَیْهِ، ثُمَّ جَلَسَ. فَقَالَ النَّبِیُّ ج: «عَشْرٌ». ثُمَّ جَاءَ آخَرُ فَقَالَ: (السَّلَامُ عَلَیْکُمْ وَرَحْمَةُ اللَّهِ). فَرَدَّ، فَجَلَسَ. فَقَالَ: «عِشْرُونَ». ثُمَّ جَاءَ آخَرُ فَقَالَ: (السَّلَامُ عَلَیْکُمْ وَرَحْمَةُ اللَّهِ وَبَرَکَاتُهُ). فَرَدَّ، فَجَلَسَ. فَقَالَ: «ثَلَاثُونَ».

رواه أبو داود، والترمذی وحسنه، والنسائی، والبیهقی وحسنه أیضا.

از عمران بن حصین س روایت است که مردی نزد رسول الله ج آمد و گفت: (السلام علیکم)، رسول الله ج جواب او را داد؛ سپس نشست و رسول الله ج فرمود: «ده ثواب». سپس مرد دیگری آمد و گفت: (السلام علیکم ورحمة الله)، رسول الله ج جواب او را داد، آن مرد نشست و رسول الله ج فرمود: «بیست ثواب». سپس مرد دیگری آمد و گفت: (السلام علیکم ورحمة الله وبرکاته)، رسول الله ج جواب او را داد؛ آن مرد نشست و رسول الله ج فرمود: «سی ثواب».

0-1621-(3) (ضعیف) ورواه أبو داود أیضاً من طریق أبی مرحوم- واسمه عبدالرحیم بن میمون- عن سهل بن معاذ عن أبیه مرفوعا بنحوه، وزاد: ثُمَّ أَتَى آخَرُ فَقَالَ: (السَّلَامُ عَلَیْکُمْ وَرَحْمَةُ اللَّهِ وَبَرَکَاتُهُ وَمَغْفِرَتُهُ)، [فَقَالَ:] «أَرْبَعُونَ، هَکَذَا تَکُونُ الْفَضَائِلُ»[10].

و در روایت ابوداود آمده است: سپس مرد دیگری آمد و گفت: (السَّلَامُ عَلَیْکُمْ وَرَحْمَةُ اللَّهِ وَبَرَکَاتُهُ وَمَغْفِرَتُهُ)؛ پس رسول الله ج فرمود: «چهل ثواب؛ و چنین‌اند فضایل».

3927-2711-(19) (صحیح لغیره) وَرُوِیَ عَنْ سَهْلِ بْنِ حُنَیْفٍ س قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللهِ ج: «مَنْ قَالَ: (السَّلَامُ عَلَیْکُمْ) کُتِبَتْ لَهُ عَشْرُ حَسَنَاتٍ، وَمَنْ قَالَ: (السَّلَامُ عَلَیْکُمْ وَرَحْمَةُ اللهِ) کُتِبَتْ لَهُ عِشْرُونَ حَسَنَةً، وَمَنْ قَالَ: (السَّلَامُ عَلَیْکُمْ وَرَحْمَةُ اللهِ وَبَرَکَاتُهُ) کُتِبَتْ لَهُ ثَلَاثُونَ حَسَنَةً».

رواه الطبرانی.

از سهل بن حُنَیف س روایت است که رسول الله ج فرمودند: «هرکس بگوید: (السلام علیکم) برای او ده حسنه نوشته می‌شود. و کسی که بگوید: (السلام علیکم ورحمة الله) برای او بیست حسنه نوشته می‌شود. و کسی که بگوید: (السلام علیکم ورحمة الله وبرکاته) برای او سی حسنه نوشته می‌شود».

3928-2712-(20) (صحیح) وَعَنْ أَبِی هُرَیْرَةَ س: أَنَّ رَجُلًا مَرَّ عَلَى رَسُولِ اللَّهِ ج وَهُوَ فِی مَجْلِسٍ فقَالَ: (سَلَامٌ عَلَیْکُمْ). فقَالَ: «عَشْرُ حَسَنَاتٍ». ثُمَّ مَرَّ آخَرُ فقَالَ: (سَلَامٌ عَلَیْکُمْ وَرَحْمَةُ اللَّهِ). فقَالَ: «عِشْرُونَ حَسَنَةً». ثُمَّ مَرَّ آخَرُ فقَالَ: (سَلَامٌ عَلَیْکُمْ وَرَحْمَةُ اللَّهِ وَبَرَکَاتُهُ)، فقَالَ: «ثَلَاثُونَ حَسَنَةً». فَقَامَ رَجُلٌ مِنَ الْمَجْلِسِ وَلَمْ یُسَلِّمْ؛ فقَالَ النَّبِیُّ ج: «مَا أَوْشَکَ مَا نَسِیَ صَاحِبُکُمْ. إِذَا جَاءَ أَحَدُکُمْ إِلَى الْمَجْلِسِ فَلْیُسَلِّمْ، فَإِنْ بَدَا لَهُ أَنْ یَجْلِسَ فَلْیَجْلِسْ، وَإِنْ قَامَ فَلْیُسَلِّمْ، فَلَیْسَتِ الْأُولَى بِأَحَقَّ مِنَ الْآخِرَةِ».

رواه ابن حبان فی صحیحه.

(ما أوشَکَ) یعنی: «ما أسرع» چه زود. چه سریع.

از ابوهریره س روایت است که رسول الله ج در جمعی نشسته بود که مردی از کنار ایشان گذشت و بر او سلام نموده و گفت: (سلام علیکم). رسول الله ج فرمود: «ده نیکی». سپس مرد دیگری عبور کرده و گفت: (سلام علیکم ورحمة الله)، رسول الله ج فرمود: «بیست نیکی». سپس مرد دیگری عبور کرده و گفت: (سلام علیکم ورحمة الله وبرکاته)، رسول الله ج فرمود: «سی نیکی».

مردی از مجلس بلند شد و سلام نکرد؛ رسول الله ج فرمود: «دوست شما چه سریع فراموش کرد. هرگاه یکی از شما وارد مجلسی شد پس سلام کند و اگر لازم بود بنشیند باید بنشیند و اگر بلند شد سلام کند و سلام نخست نسبت به سلام آخر بهتر و شایسته‌تر نیست».

3929-2713-(21) (صحیح) وَعَن ابْنِ عَمْرٍو س عَنِ النَّبِیَّ ج قَالَ: «أَرْبَعُونَ خَصْلَةً، أَعْلَاهُنَّ مَنِیحَةُ الْعَنْزِ، مَا مَا مِنْ عَامِلٍ یَعْمَلُ بِخَصْلَةٍ مِنْهَا رَجَاءَ ثَوَابِهَا، أَو تَصْدِیقَ مَوْعُودِهَا؛ إِلَّا أَدْخَلَهُ اللَّهُ بِهَا الجَنَّةَ». قَالَ حَسَّانُ: فَعَدَدْنَا مَا دُونَ مَنِیحَةِ العَنْزِ مِنْ رَدِّ السَّلاَمِ، وَتَشْمِیتِ العَاطِسِ، وَإِمَاطَةِ الأَذَى عَنِ الطَّرِیقِ، وَنَحْوِهِ، فَمَا اسْتَطَعْنَا أَنْ تَبْلُغَ خَمْسَ عَشْرَةَ.

رواه البخاری وغیره.

(العنز): بز ماده.

از ابن عمرو ب روایت است که رسول الله ج فرمودند: «چهل خصلت وجود دارد که بهترین آنها بخشیدن بز شیرده است؛ هرکس به امید ثواب و با ایمان به وعده‌ی پاداشی که داده شده، یک خصلت از آنها را انجام دهد، خداوند به خاطر آن او را وارد بهشت می‌کند».

حسان می‌گوید: به غیر از بخشیدن بز شیرده، جواب سلام و جواب عطسه دادن و دور نمودن خار و خاشاک از راه و مانند آن را بر شمردیم و نتوانستیم که بیش از پانزده خصلت را بشماریم.

3930-2714-(22) (حسن صحیح) وَعَنْ أَبِی هُرَیْرَةَ س قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ج: «أَعْجَزُ النَّاسِ مَنْ عَجَزَ فِی الدُّعَاءِ، وَأَبْخَلُ النَّاسِ مَنْ بَخِلَ بِالسَّلَامِ».

رواه الطبرانی فی «الأوسط»، وقال: «لا یروى عن النبی ج إلا بهذا الإسناد». (قال الحافظ): «وهو إسناد جید قوی».

از ابوهریره س روایت است که رسول الله ج فرمودند: «ناتوان‌ترین مردم کسی است که در دعا کردن ناتوان است و بخیل‌ترین مردم کسی است که در سلام کردن بخل می‌ورزد».

3931-2715-(23) (صحیح لغیره) وَعَنْ عَبْدِاللَّهِ بْنِ مُغَفَّلٍ س قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ج: «أَسْرَقَ النَّاسِ مَنْ یَسرِقُ صَلَاتَهُ». قِیلَ: یَا رَسُولَ اللَّهِ! وَکَیْفَ یَسْرِقُ صَلَاتَهُ؟ قَالَ: «لَا یُتِمُّ رُکُوعَهَا وَلَا سُجُودَهَا، وَأَبْخَلُ النَّاسِ مَنْ بَخِلَ بِالسَّلَامِ».

رواه الطبرانی بإسناد جید. [مضی بروایة معاجمیه الثلاثة 6- الصلاة/34].

از عبدالله بن مغفل س روایت است که رسول الله ج فرمودند: «دزدترین مردم کسی است که از نمازش دزدی می‌کند». گفته شد: ای رسول الله ج چگونه از نمازش سرقت می‌کند؟ فرمود: «رکوع و سجود آن را کامل نمی‌کند؛ و بخیل‌ترین مردم کسی است که در سلام کردن بخل بورزد».

3932-2716-(24) (حسن) وَعَنْ جَابِرٍ س: أَنَّ رَجُلًا أَتَى النَّبِیَّ ج فَقَالَ: إِنَّ لِفُلَانٍ فِی حَائِطِی عِذْقًا، وَإِنَّهُ قَدْ آذَانِی، وَشَقَّ عَلَیَّ مَکَانُ عَذْقِهِ، فَأَرْسَلَ إِلَیْهِ رَسُولُ الله ج فَقَالَ: «بِعْنِی عِذْقَکَ الَّذِی فِی حَائِطِ فُلَانٍ». قَالَ: لَا. قَالَ: «فَهَبْهُ لِی». قَالَ: لَا. قَالَ: «فَبِعْنِیهِ بِعِذْقٍ فِی الْجَنَّةِ». قَالَ: لَا. فَقَالَ رَسُولُ الله ج: «مَا رَأَیْتُ الَّذِی هُوَ أَبْخَلَ مِنْکَ إِلَّا الَّذِی یَبْخَلُ بِالسَّلَامِ».

رواه أحمد والبزار، وإسناد أحمد لا بأس به[11].(قال الحافظ): «وتقدم فی [14- الذکر/14] «ما یقول إذا دخل بیته» أحادیث من السلام، فأغنى عن إعادتها هنا».

از جابر س روایت است که مردی نزد رسول الله ج آمده و گفت: فلانی در باغ من درخت خرمایی دارد و مرا اذیت می‌کند و در محدوده‌ی درخت خرمایش مرا به زحمت می‌اندازد؛ رسول الله ج فردی به سوی او فرستاد و فرمود: «درخت خرمایی که در باغ فلانی داری به من بفروش». گفت: نه. فرمود: «آن را به من ببخش». گفت: نه. رسول الله ج فرمود: «آن را در مقابل درخت خرمایی در بهشت به من بفروش». گفت: نه. پس رسول الله ج فرمود: «کسی بخیل‌تر از تو ندیدم مگر آنکه در سلام کردن بخل می‌ورزد».

3933-2717-(25) (صحیح) وَعَن مُعَاوِیَة س قَالَ: قَالَ رَسُولُ الله ج:: «مَنْ أَحَبَّ أَنْ یَتَمَثَّلَ[12]  لَهُ الرِّجَالُ قِیَامًا؛ فَلْیَتَبَوَّأْ مَقْعَدَهُ مِنَ النَّارِ».

رواه أبو داود بإسناد صحیح، والترمذی وقال: «حدیث حسن».

از معاویه س روایت است که رسول الله ج فرمودند: «هرکس دوست دارد مردان برای او بایستند، باید جایگاه خود را در دوزخ آماده ببیند»[13].

3934-1622-(4) (ضعیف) وَعَنْ أَبِی أُمَامَةَ البَاهِلِی س قَالَ: خَرَجَ عَلَیْنَا رَسُولُ اللَّهِ ج مُتَوَکِّئًا عَلَى عَصًی، فَقُمْنَا إِلَیْهِ، فَقَالَ: «لَا تَقُومُوا کَمَا تَقُومُ الْأَعَاجِمُ، یُعَظِّمُ بَعْضُهَا بَعْضًا».

و از ابوامامه باهلی س روایت است که می‌گوید: رسول الله ج با تکیه بر عصا به سوی ما خارج شد، پس به سوی او برخاستیم. فرمود: «برنخیزید چنانکه غیر عرب‌ها برمی‌خیزند و به این ترتیب یکدیگر را تعظیم نموده و بزرگ می‌شمارند».

رواه أبو داود وابن ماجه، وإسناده حسن، فیه أبو غالب- واسمه حَزَوَّر[14]، ویقالُ: نافع. ویقال: سعید بن الحزوَّر- فیه کلام طویل ذکرته فی «مختصر السنن» وغیره، والغالب علیه التوثیق، وقد صحح له الترمذی وغیره. والله أعلم.

6 ـ (الترغیب فی المصافحة، والترهیب من الإشارة فی السلام، وما جاء فی السلام على الکفار)



([1]) کذا وقع عند البزار (رقم - 2002 - کشف الأستار)، ورواه الترمذی وغیره لکن قالوا: (عن الزبیر بن العوام)، وأشار إلى هذه الروایة البزار، وذکر الترمذی الخلاف فی ذلک، ومداره على مولى للزبیر لا یعرف، لکن للحدیث شاهد من حدیث أبی هریرة عند البخاری فی "الأدب المفرد" (رقم 260).

([2]) قلت: فاته البخاری فی "الأدب المفرد" (رقم 787).

([3]) أصبح بعد الدمج: قبل تسعة أحادیث. انظره برقم (3905-2690). [ش].

([4]) سبق هناک بیان أن الحدیث صحیح رداً على الجهلة الذین نسبوا إلى الذهبی أنَّه رد على الحاکم تصحیحه وأعله! ومن تمام جهلهم أنهم هناک حسنوه بشواهده!! أما هنا فقالوا: "حسن"!!

([5]) قلت: لعله سقط من الناسخ أو الطابع عزوه لمسلم، فقد عزاه إلیه فیما یأتی (25- الجنائز/ 13).

([6]) وکذا قال الحافظ فی "التلخیص" (4/ 64)، ونحوه قول الهیثمی (8/ 30): "وإسناده جید". وعنده کالأصل: (تعلوا). وعند الحافظ: (تسلموا)، فإن صح هذا فهو کحدیث البراء المتقدم فی الباب برقم (4)، فإنی لم أقف علیه فی "المعجم الکبیر" لأن المجلد الذی فیه أحادیث أبی الدرداء لم یطبع بعد.

([7]) فیه عنده عنعنة أبی الزبیر، لکنه قد صرّح بالتحدیث عند "البزار" (2006)، وکذا عند البخاری فی "الأدب المفرد" (983 و994)، لکن وقع عنده موقوفاً.

([8]) کذا فی أصول الشیخ، وهذه القطعة فی «الضعیف». [ش].

([9]) قلت: وصح موقوفاً على قرة والد معاویة، وهو فی "الصحیح" فی هذا الباب برقم (17).

([10]) قلت: وعبدالرحیم هذا فیه لین کما قال الذهبی فی "المغنی"، وکذا قال الحافظ فی "الفتح" (11/ 6) بعد ما عزاه لأبی داود: "سنده ضعیف".

قلت: فالزیادة منکرة لمخالفتها لحدیث عمران المشار إلیه، وقال الحافظ: "سنده قوی". وأما الجهلة الثلاثة فخلطوا الصحیح بالضعیف کعادتهم فی مثل هذا، فقد صدروا تخریج عمران بقولهم: "حسن، رواه. . ."، ولم یتکلموا على حدیث عبدالرحیم!

([11]) قلت: ووجهه أن فیه زهیر بن محمد التمیمی الخراسانی؛ وقد ضُعِّف فی روایة الشامیین عنه، وهذا لیس منها، فإنه من روایة أبی عامر العقدی عنه، واسمه عبدالملک بن عمرو القیسی، وهو بصری، وهو مخرج فی "الصحیحة" (3383)، وجهل ذلک المعلقون الثلاثة، وزعموا أنه "حسن بشواهده"، وکذبوا، ولکنها (سنشنة..).

([12]) کذا الأصل، وکأنه مرکب من روایة أبی داود والترمذی، فإن لفظ هذا: "من سره أن یتمثل. . ."، ولفظ أبی داود: "من أحب أن یمْثُل. . ."، أفاده الناجی وقال: "و (یمثل) بفتح الیاء وإسکان المیم وضم المثلثة؛ أی: ینتصبوا. یقال: مثل یمثل مثولاً فهو ماثل إذا انتصب قائماً، بوزن قعد یقعد قعوداً فهو قاعد". وهذا الحدیث وأکثر أحادیث الباب أخرجها البخاری فی "الأدب المفرد".

([13]) علما برخاستن را بر سه نوع دانستهاند:

برخاستن به سوی شخص. (برخاستن برای شخصی و حرکت کردن یا رفتن به سوی او. )برخاستن برای شخص (بدون حرکت کردن یا رفتن به سوی او).

ایستادن بالای سرِ شخصی که نشسته است.

اما گزینهی نخست؛ پیامبر ج سعد بن معاذ س را برای داوری و قضاوت دربارهی بنیقریظه به میان آنها فرستاده بود. وقتی سعد س بازگشت، پیامبر ج فرمود: «قُومُوا إِلَى سَیِّدِکُمْ»: «برخیزید و به سوی سرورتان بروید». [صحیح بخاری، ش: (3043، 4121، 6262) و مسلم، ش: 1768]. یکی دیگر از دلایل جواز برخاستن به سوی افراد، این است که وقتی کعب بن مالک س وارد مسجد شد، طلحه بن عبیدالله س برخاست و به سویش رفت. پیامبر ج آنجا حضور داشت و اگر اشکالی در این کار بود، طلحه س را از برخاستن به سوی کعب س منع میکرد. همچنین زمانی که نمایندگان «ثقیف» پس از پایان جنگ، در «جعرانه» نزد رسول الله ج آمدند، رسول الله ج برایشان برخاست و حتی چند قدمی به استقبالشان رفت.

نوع دوم، برخاستن برای شخص بود؛ این هم اشکالی ندارد؛ به ویژه زمانی که در میان مردم رایج شده است و اگر برای کسی بلند نشوند، بیاحترامی به او به شمار میرود. گرچه بهتر است که مطابق سنت، برای کسی بلند نشویم.

و اما ایستادن بالای سرِ شخصی که نشسته است؛ این کار، ممنوع و ناجایز میباشد؛ از رسول الله ج روایت شده که: «لَا تَقُومُوا کَمَا تَقُومُ الْأَعَاجِمُ، یُعَظِّمُ بَعْضُهَا بَعْضًا»: «شما همانند غیرعربها که برای تعظیم یکدیگر برمیخیزند، بلند نشوید». حتی باید بدانیم که وقتی امام یا پیش نماز نمیتواند ایستاده نماز بخواند و مینشیند، نمازگزارانی که به او اقتدا کردهاند، نشسته نماز میخوانند؛ اگرچه توان قیام یا ایستادن را دارند تا مشابهتی به پارسیان قدیم نباشد که برای تعظیم شاهان خود، بالای سرشان میایستادند. بنابراین ایستادن بالای سرِ افراد، ممنوع است؛ مگر در شرایطی که ضرورت ایجاب کند. مثلِ وقتی که انسان از ناحیهی یک نفر نگران است که شاید به او حملهور شود؛ در اینصورت، اشکالی ندارد که بالای سرش بایستد. یا مانندِ ایستادن بالای سرِ یک نفر در برابر چشم دشمن تا از یک سو دوست و هم کیش خود را گرامی بدارد و از سوی دیگر، دشمن را تحقیر کند. چنانکه مغیره بن شعبه س در جریان صلح حدیبیه، بالای سرِ پیامبر ج که نشسته بودند، ایستاد و شمشیری در دست داشت تا رسول الله ج را در برابر چشمان نمایندگان قریش که برای مذاکرهی صلح میآمدند، گرامی بدارد و برعکس، آنها را تحقیر کند. [به نقل از ترجمهی «شرح ریاض الصالحین- باب 4- صدق و راستی» نوشتهی علامه ابن عثیمین به ترجمهی محمد ابراهیم کیانی] مصحح

([14]) لیس لأبی غالب ذکر فی سند ابن ماجه، ولفظه یختلف عن اللفظ الذی فی الکتاب، وهو لأبی داود، وعلة الحدیث ممن دونه، وفیه اضطراب وجهالة، کما قال الحافظ فی "الفتح" (11/ 49-50) وبینته فی "الضعیفة" (346)، وزعم الجهلة أنه حسن بشواهده!

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد