اهل سنت

آنچه در این وبلاگ مخالف قرآن و سنت بود دور بندازید. الله در قرآن میفرماید:(پس بندگانم را بشارت ده، همان کسانی که سخنان را می شنوند و از نیکوترین آنها پیروی می کنند. اینانند که خداوند هدایتشان کرده و اینانند که خردمندانند». زمر، آیه 17 و 18

اهل سنت

آنچه در این وبلاگ مخالف قرآن و سنت بود دور بندازید. الله در قرآن میفرماید:(پس بندگانم را بشارت ده، همان کسانی که سخنان را می شنوند و از نیکوترین آنها پیروی می کنند. اینانند که خداوند هدایتشان کرده و اینانند که خردمندانند». زمر، آیه 17 و 18

ترهیب از سرکشی به خانه دیگران قبل از کسب اجازه

ترهیب از سرکشی به خانه دیگران قبل از کسب اجازه

3952-2727-(1) (صحیح) عَنْ أَبِی هُرَیْرَةَ س؛ أَنَّ رَسُولَ الله ج قَالَ: «مَنِ اطَّلَعَ فِی بَیْتِ قَوْمٍ بِغَیْرِ إِذْنِهِمْ؛ فَقَدْ حَلَّ لَهُمْ أَنْ یَفْقَئُوا عَیْنَهُ».

از ابوهریره س روایت است که رسول الله ج فرمودند: «اگر کسی بدون اجازه به خانه‌ی قومی سرکشی کند، بر آنها جایز است که چشمش را کور کنند».

رواه البخاری[1] ومسلم، وأبو داود؛ إلا أنه قال: «فَفَقَئُوا عَیْنَهُ، فَقَدْ هُدِرَتْ».

و در روایت ابوداود آمده است: «پس چشمش را کور کنند، چشمش هدر می‌باشد [و ضمانتی ندارد]».

(صحیح) وفی روایة للنسائی: أَنَّ النَّبِیَّ ج قَالَ: «مَنِ اطَّلَعَ فِی بَیْتِ قَوْمٍ بِغَیْرِ إِذْنِهِمْ، فَفَقَئُوا عَیْنَهُ؛ فَلَا دِیَةَ لَهُ وَلَا قِصَاصَ».

و در روایت نسائی آمده که رسول الله ج فرمودند: «هرکس بدون اجازه به خانه‌ی قومی سرکشی کرد و چشمش را کور کردند، هیچ دیه و قصاصی بر آنها نیست».

3953-2728-(2) (صحیح) وَعَنْ أَبِی ذَرٍّ س قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ج: «أَیُّمَا رَجُلٍ کَشَفَ سِتْرًا، فَأَدْخَلَ بَصَرَهُ قَبْلِ أَنْ یُؤْذَنَ لَهُ؛ فَقَدْ أَتَى حَدًّا لَا یَحِلُّ لَهُ أَنْ یَأْتِیَهُ، وَلَوْ أَنَّ رَجُلًا فَقَأَ عَیْنَهُ لَهُدِرَتْ، وَلَوْ أَنَّ رَجُلًا مَرَّ عَلَى بَابٍ لَا سِتْرَ لَهُ، فَرَأَى عَوْرَةَ أَهْلِهِ فَلَا خَطِیئَةَ عَلَیْهِ، إِنَّمَا الْخَطِیئَةُ عَلَى أَهْلِ الْمنزلِ».

رواه أحمد، ورواته رواة «الصحیح»؛ إلا ابن لهیعة. ورواه الترمذی وقال: «حدیث غریب حسن[2]، لا نعرفه إلا من حدیث ابن لهیعة».

از ابوذر س روایت است که رسول الله ج فرمودند: «هر مردی که قبل از اجازه‌ دادن به وی، پرده را کنار زده و به داخل نگاه کند مرتکب امری شده که موجب حد و تعزیر است؛ امری که انجام آن بر وی حرام است؛ و اگر مردی چشم او را کور کند هیچ مسؤلیتی ندارد؛ و اگر مردی از کنار دری عبور کرد که هیچگونه پرده‌ای نداشت و عورت [هرآنچه انسان از ظاهر شدن ان شرم می‌کند] اهل آن را مشاهده نمود، هیچ گناهی بر او نیست و گناه متوجه اهل منزل می‌باشد [به دلیل سهل انگاری در نبستن در یا آویختن پرده]».

3954-1632-(1) (ضعیف) وعن عبادة - یعنی ابن الصامت - س: أنَّ رسولَ الله ج سئل عنِ الاستئذانِ فی البیوتِ؟ فقال: «مَن دَخَلَت عینُه قبل أن یستأذِنَ ویسلِّمَ؛ فلا إذنَ له، وقد عصى ربَّه».

رواه الطبرانی من حدیث إسحاق بن یحیى عن عبادة، ولم یسمع منه، ورواته ثقات.

3955-2729-(3) (صحیح) وَعَنْ أَنَسٍ س: أَنَّ رَجُلًا اطَّلَعَ مِنْ بَعْضِ حُجَرِ النَّبِیِّ ج، فَقَامَ إِلَیْهِ النَّبِیُّ ج بِمِشْقَصٍ، أَوْ بِمَشَاقِصَ، فَکَأَنِّی أَنْظُرُ إِلَیْهِ یَخْتِلُ الرَّجُلَ لِیَطْعَنَهُ.

از انس س روایت است که مردی به بعضی از حجره‌های رسول الله ج سرکشی کرد، رسول الله ج با سر نیزه به طرف او رفت، گویا که من اکنون به رسول الله ج نگاه می‌کنم که تلاش می‌کند به صورت ناگهانی به او ضربه‌ای بزند.

رواه البخاری ومسلم وأبو داود والترمذی والنسائی، ولفظه: أَنَّ أَعْرَابِیًّا أَتَى بَابَ النَّبِیَّ ج، فَأَلْقَمَ عَیْنَهُ خُصَاصَةَ الْبَابِ، فَبَصُرَ بِهِ النَّبِیُّ ج فَتَوَخَّاهُ بِحَدِیدَةٍ أَوْ عُودٍ، لِیَفْقَأَ عَیْنَهُ، فَلَمَّا أَنْ أبَصِرَه انْقَمَعَ، فَقَالَ لَهُ النَّبِیُّ ج: «أَمَا إِنَّکَ لَوْ ثَبَتَّ لَفَقَأْتُ عَیْنَکَ».

و در روایت نسائی آمده است: «بادیه‌نشینی به در خانه‌ی رسول الله ج آمد و چشمش را در شکاف دَر گذاشت، رسول الله ج او را مشاهده نمود پس با آهن یا چوب قصد او کرد تا چشمش را بیرون آورد، آن مرد هنگامی که رسول الله ج را مشاهده نمود به عقب برگشت، پس رسول الله ج به او فرمود: «اگر صبر می‌کردی چشمت را کور می‌کردم».

(الِمشقَصُ) به کسر میم و شین ساکن و قاف مفتوح: عبارت است از نیزه‌ای که پیکان پهنی داشته باشد. و گفته شده: نیزه‌ای که پیکان آن دراز باشد. و گفته شده: عبارت است از پیکان پهن. و گفته شده: عبارت است از پیکان دراز. (یَختِلُهُ) به کسر تاء یعنی: او را فریب دهد و با وی رفتاری زیرکانه داشته باشد. و (خصاصة الباب): به فتح خاء: عبارت است از سوراخی در در و شکا‌ف‌هایی در آن؛ و معنایش این است که وی شکاف در را در برابر چشمش قرار داد. (تَوَخَّاه): به تشدید خاء یعنی: قصد او کرد.

3956-2730-(4) (صحیح) وَعَنْ سَهْلِ بْنِ سَعْدٍ السَّاعِدِیِّ س: أَنَّ رَجُلًا اطَّلَعَ عَلَى رَسُولِ اللَّهِ ج مِنْ جُحْرٍ فِی حُجْرَةِ النَّبِیِّ ج، وَمَعَ النَّبِیِّ ج مِدْرَاةٌ[3] یَحُکُّ بِهَا رَأْسَهُ، فَقَالَ النَّبِیُّ ج: «لَوْ عَلِمْتُ أَنَّکَ تَنْظُرُ لَطَعَنْتُ بِهَا فِی عَیْنِکَ، إِنَّمَا جُعِلَ الِاسْتِئْذَانُ مِنْ أَجْلِ البَصَرِ».

رواه البخاری ومسلم والترمذی والنسائی.

از سهل بن سعد ساعدی س روایت است که مردی از سوراخی به یکی از حجره‌های پیامبر سرکشی کرد. رسول الله ج شانه‌ای در دستش بود که با آن سرش را شانه می‌نمود، رسول الله ج به او فرمود: «اگر می‌فهمیدم نگاه می‌کنی با آن ضربه‌ای در چشمت می‌زدم، زیرا اجازه خواستن به خاطرِ نگاه (و جلوگیری از دیدنِ نامحرم) مقرر شده است».

3957-1633-(2) (ضعیف) وَعَنْ ثَوْبَانَ س قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ج: «ثَلَاثٌ لَا یَحِلُّ لِأَحَدٍ أَنْ یَفْعَلَهُنَّ: لَا یَؤُمُّ رَجُلٌ قَوْمًا فَیَخُصُّ نَفْسَهُ بِالدُّعَاءِ دُونَهُمْ، فَإِنْ فَعَلَ فَقَدْ خَانَهُمْ، وَلَا یَنْظُرُ فِی قَعْرِ بَیْتٍ قَبْلَ أَنْ یَسْتَأْذِنَ، فَإِنْ فَعَلَ فَقَدْ دَخَلَ، وَلَا یُصَلِّی وَهُوَ حَقِنٌ حَتَّى یَتَخَفَّفَ».

رواه أبو داود -واللفظ له-، والترمذی- وحسنه-، وابن ماجه مختصراً. ورواه أبو داود أیضا من حدیث أبی هریرة[4].

3958-2731-(5) (حسن) وَعَن عبدالله بن بُسرٍ س قال: سمعتُ رسولَ الله ج یقول: «لا تَأْتُوا البیوتَ مِنْ أبْوابِها، ولکنِ ائْتوها مِنْ جَوانبِها، فاسْتَأْذِنوا، فإنْ أُذِنَ لکُم فادْخُلوا، وإلا فارْجِعِوا».

رواه الطبرانی فی «الکبیر» من طرق أحدها جید[5].

از عبدالله بن بُسر س روایت است که از رسول الله ج شنیدم که فرمودند: «از روبروی در خانه نیایید بلکه از دو طرف آن بیایید و اجازه بگیرید، پس اگر اجازه دادند وارد شوید و اگر نه برگردید».

8 ـ (الترهیب من أن یستمع حدیث قوم یکرهون أن یسمعه)



([1]) لیس هذا لفظه، وإنما هو لمسلم فقط؛ کما قال الناجی (195/ 1)، فانظر "إرواء الغلیل" (رقم- 2289).

([2]) قلت: التحسین المذکور لم یرد فی بعض المطبوعات من "السنن"، فلعلها کانت فی نسخة المؤلف منه، وهو اللائق بحال إسناده، لأنه فیه من روایة قتیبة بن سعید، وهو صحیح الحدیث عن ابن لهیعة کما قال الذهبی، ولذلک خرجته فی "الصحیحة" (3463).

([3]) المِدْراة و (المدْرى): چیزی است که از آهن یا چوب به شکل دندانهای از دندانههای شانه ساخته میشود و از آن درازتر است و با آن موهای درهم را شانه میزنند. و کسی از آن استفاده میکند که شانه نداشته باشد. چنانکه در «النهایة» آمده است. 

([4]) قلت: فی هذا العزو أمران: الأول أنه لیس فیه موضع الشاهد منه، وهو النظر فی البیت. والآخر: أنه هو حدیث ثوبان الذی قبله فهو حدیث واحد، غایة ما فیه أن أحد رواته -وهو ضعیف- اضطرب فی إسناده؛ فجعله مرة عن ثوبان، وأخرى عن أبی هریرة، کما کنت بینته فی "ضعیف أبی داود" (رقم 11 و12)، ولذلک لم أفرق بینهما بالترقیم، بل أعطیتهما رقماً واحداً.

([5]) قلت: لیراجع إسناده إن أمکن فإن "مسند عبدالله بن بُسر" من "المعجم الکبیر" لم یطبع بعد؛ فإنی أخشى أن یکون شاذاً، فقد أخرجه البخاری فی "الأدب المفرد" وغیره بسند صحیح من فعله ج، کما بینته فی "المشکاة" (4673/ التحقیق الثانی).

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد