ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | |||||
3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 |
10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 |
17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 |
24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
4051-2803-(1) (صحیح) عَن أَبِی هُرَیْرَةَ س قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ج: «قَالَ اللَّهُ تعالی: یَسُبُّ بَنُو آدَمَ الدَّهْرَ، وَأَنَا الدَّهْرُ، بِیَدِی اللَّیْلُ وَالنَّهَارُ».
وفی روایة: «أُقَلِّبُ لَیْلَهُ وَنَهَارَهُ، وَإِذَا شِئْتُ قَبَضْتُهُمَا».
رواه البخاری ومسلم وغیرهما.
از ابوهریره س روایت است که رسول الله ج فرمودند: «خداوند متعال میفرماید: فرزند آدم روزگار و زمانه را دشنام میدهد حال آنکه درحقیقت من روزگار و زمانه هستم و شب و روز در دست من است»[1].
و در روایتی آمده است: «گردانندهی شب و روزم و اگر بخواهم آنها را از بین میبرم».
وفی روایة لمسلم: «لَا یَسُبُّ أَحَدُکُمُ الدَّهْرَ؛ فَإِنَّ اللهَ هُوَ الدَّهْرُ».
و در روایت مسلم آمده است: «هیچیک از شما زمانه و روزگار را دشنام ندهد زیرا آنچه روی میدهد، به خواست و مشیت الله متعال است».
(صحیح) وفی روایة البخاری: «لاَ تُسَمُّوا العِنَبَ الکَرْمَ، وَلاَ تَقُولُوا: خَیْبَةَ الدَّهْرِ؛ فَإِنَّ اللَّهَ هُوَ الدَّهْرُ».
و در روایت بخاری آمده است: «انگور را کرم[2] ننامید و نگویید: وای از شکست روزگار، زیرا خداوند روزگار و زمانه است».
[«خَیْبَةَ الدَّهْرِ»: از بَدِ شانس زمانه - ای روزگار فلاکتبار؛ نوعی دشنام دادن به زمانه میباشد].
4052-2804-(2) (صحیح) وَعَنهُ س قَالَ: قَالَ رَسُولُ الله ج: «قَالَ الله ﻷ: یؤذینی ابنُ آدَم؛ یقول: یا خَیبَةَ الدَّهرِ! فلا یَقُل أحدُکم: یا خَیبَةَ الدهرِ؛ فإنِّی أنا الدهرُ، أُقَلِّبُ لیلَهُ ونهارَهُ».
رواه أبو دواد، والحاکم[3] وقال: «صحیح على شرط مسلم».
و از ابوهریره س روایت است که رسول الله ج فرمودند: «الله ﻷ میفرماید: فرزند آدم مرا میآزارد؛ میگوید: از بَدِ شانس زمانه؛ پس کسی از شما چنین نگوید: زیرا من روزگارم و شب و روزش را بگردش در میآورم».
(صحیح) ورواه مالک مختصرا؛ أَنَّ رَسُولَ الله ج قَالَ: «لَا یَقُلْ أَحَدُکُمْ یَا خَیْبَةَ الدَّهْرِ؛ فَإِنَّ اللَّهَ هُوَ الدَّهْرُ».
و در روایت مالک آمده که رسول الله ج فرمودند: «کسی از شما چنین نگوید: ای روزگار فلاکتبار؛ زیرا خداوند روزگار است».
(صحیح لغیره) وفی روایة للحاکم: قَالَ رَسُولُ الله ج: «یَقُولُ اللَّهُ: اسْتَقْرَضْتُ عَبْدِی فَلَمْ یُقْرِضْنِی، وَشَتَمَنِی عَبْدِی وَهُوَ لَا یَدْرِی، یَقُولُ[4]: وَادَهْرَاهُ! وَادَهْرَاهُ! وَأَنَا الدَّهْرُ».
قال الحاکم: «صحیح على شرط مسلم»[5].
و در روایت حاکم آمده که رسول الله ج فرمودند: «خداوند میفرماید: از بندهام قرض خواستم به من نداد و ندانسته به من بد و بیراه گفت: وای از دست روزگار! وای از دست روزگار! حال آنکه من روزگارم».
(حسن) ورواه البیهقی. ولفظه: قَالَ: قَالَ رَسُولُ الله ج: «لَا تَسُبُّوا الدَّهْرَ، قَالَ اللهُ عَزَّ وَجَلَّ: أَنَا الدَّهْرُ، الْأَیَّامَ وَاللَّیَالِیَ أُجَدِّدُهَا وَأُبْلِیهَا، وَآتِی بِمُلُوکٍ بَعْدَ مُلُوکٍ».
و در روایت بیهقی آمده است: رسول الله ج فرمودند: «به زمانه بد نگویید، خداوند ﻷ میفرماید: من روزگارم؛ شبها و روزها را نو و کهنه میکنم و پادشاهانی را به دنبال پادشاهانی دیگر میآورم».
(حافظ میگوید): «و معنی حدیث این است که هرگاه عرب دچار سختی و مصیبت یا امر ناخوشایندی میشد به روزگار بد و بیراه میگفت؛ با این اعتقاد که این مصیبت از سوی روزگار است، چنانکه عرب بوسیلهی ستاره طلب باران میکردند و میگفتند به خاطر فلان ستاره باران داده شدیم و اعتقاد داشتند که این کار ستارهها است؛ و این همانند لعنت فرستادن بر فاعل آنهاست و هیچ فاعلی برای هر چیزی جز الله وجود ندارد؛ خالق و فاعل همه چیز است؛ پس رسول الله آنها را این کار نهی فرمود.
و ابوداود[6] روایت اهل حدیث: «و أنا الدهرُ» با ضمهی راء را انکار میکند و میگوید: اگر اینچنین باشد (دهر) اسمی از اسماء خداوند است. و روایت شده است: «وأنا الدهرَ أقلب اللیل و النهار» با فتحهی راء که ظرف زمان باشد یعنی من طول عرصهها و روزگار هستم و گردانندهی شب و روز هستم. و بعضی این را ترجیح میدهند. و این روایت «فإن[7] الله هو الدهر» آن دیدگاه را رد میکند. و جمهور به ضمهی راء معتقدند. والله اعلم
15 ـ (الترهیب من ترویع الـمسلم، ومن الإشارة إلیه بسلاح ونحوه جادا أو مازحا)
([1]) [گردش روزگار به خواست حکیمانه و مدبرانهی من است و من با تدبیر و تقدیر شایسته و بایستهی خویش، شب و روز را میچرخانم و به رتق و فتق امور میپردازم]. مصحح
([2]) کَرْم هم خانوادهی واژهی کَرَم میباشد که به معنای بخشندگی و بزرگواری است. عربها به شراب، کَرْم میگفتند؛ زیرا در پیی بادهنوشی از سرِ مستی دست به سخاوت میگشودند. از آنجا که واژهی کَرْم برای عربها یادآورِ شراب بود و چه بسا آنان را تحریک میکرد. پیامبر ج از به کار بردن این واژه برای انگور منع نمود و بیان فرمود که این واژه، شایستهی مومن و قلب اوست؛ زیرا مومن، بخشنده و بزرگوار است. مصحح
([3]) قلت: لم یروه بهذا التمام إلا الحاکم وزاد: "وإذا شئت قبضتهما". ثم إن فی هذا التخریج من المؤلف رحمه الله قصوراً وأوهاماً، أهمها أن الحدیث رواه مسلم بلفظ الحاکم وزیادته کما بینته فی "الصحیحة" (523)، ولم یتنبه لهذا الحافظ الناجی، بله المقلدة الثلاثة.
([4]) فی الطبعة السابقة (3/ 66): «ما یقول»، والصواب حذف (ما)، کما فی المنیریة (3/ 290) و «المستدرک» (1/ 418 و 2/ 453). [ش].
([5]) کذا قال! وفیه عنعنة محمد بن إسحاق، ولم یحتج به مسلم، وإنما روى له متابعة، وبالعنعنة رواه أحمد أیضاً وغیره، وهو مخرج فی "الصحیحة" (3477) بمتابعة إبراهیم بن طهمان لابن إسحاق، ولهذا صححته.
([6]) قلت: أبو بکر محمد بن داود الظاهری مشهور هو وأبوه رضی الله عنهما. کذا فی "العجالة" (196/ 2).
([7]) فی الطبعة السابقة (3/ 66) والمنیریة (3/ 90): «لا، فإن»، والصواب حذف (لا) إذ لم ترد روایة هکذا، وحذفت فی سائر طبعات الکتاب. [ش].