اهل سنت

آنچه در این وبلاگ مخالف قرآن و سنت بود دور بندازید. الله در قرآن میفرماید:(پس بندگانم را بشارت ده، همان کسانی که سخنان را می شنوند و از نیکوترین آنها پیروی می کنند. اینانند که خداوند هدایتشان کرده و اینانند که خردمندانند». زمر، آیه 17 و 18

اهل سنت

آنچه در این وبلاگ مخالف قرآن و سنت بود دور بندازید. الله در قرآن میفرماید:(پس بندگانم را بشارت ده، همان کسانی که سخنان را می شنوند و از نیکوترین آنها پیروی می کنند. اینانند که خداوند هدایتشان کرده و اینانند که خردمندانند». زمر، آیه 17 و 18

ترهیب از ترساندن مؤمن و اشاره به سوی او با سلاح و مانند آن، جدی باشد یا از روی شوخی

ترهیب از ترساندن مؤمن و اشاره به سوی او با سلاح و مانند آن، جدی باشد یا از روی شوخی

4053-2805-(1) (صحیح) عَنْ عَبْدِالرَّحْمَنِ بْنِ أَبِی لَیْلَى قَالَ: حَدَّثَنَا أَصْحَابُ مُحَمَّدٍ ج: أَنَّهُمْ کَانُوا یَسِیرُونَ مَعَ النَّبِیِّ ج، فَنَامَ رَجُلٌ مِنْهُمْ، فَانْطَلَقَ بَعْضُهُمْ إِلَى حَبْلٍ مَعَهُ فَأَخَذَهُ، فَفَزِعَ، فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ ج: «لَا یَحِلُّ لِمُسْلِمٍ أَنْ یُرَوِّعَ مُسْلِمًا».

رواه أبو داود.

از عبدالرحمن بن ابی لیلی روایت است که اصحاب محمد ج به ما گفتند: آنها همراه رسول الله ج مسافرت می‌کردند که مردی از آنها خواب رفت، جمعی از آنها طنابی که همراه او بود را کشیدند، پس غافلگیر شده و ترسید؛ پس رسول الله ج فرمود: «برای هیچ مسلمانی جایز نیست که مسلمانی را بترساند».

4054-2806-(2) (حسن صحیح) وَعَنِ النُّعْمَانِ بْنِ بَشِیرٍ ب قَالَ: کُنَّا مَعَ رَسُولِ اللَّهِ ج فِی مَسِیرٍ، فَخَفَقَ رَجُلٌ عَلَى رَاحِلَتِهِ، فَأَخَذَ رَجُلٌ سَهْمًا مِنْ کِنَانَتِهِ، فَانْتَبَهَ الرَّجُلُ فَفَزِعَ، فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ ج: «لَا یَحِلُّ لِرَجُلٍ أَنْ یُرَوِّعَ مُسْلِمًا».

رواه الطبرانی فی «الکبیر»، ورواته ثقات.

از نعمان بن بشیر ب روایت است: ما همراه رسول الله ج در راهی می‌رفتیم که مردی بر روی شترش چرت می‌زد، مردی تیری از تیردانش بیرون کشید که به سبب آن بیدار شده و ترسید؛ پس رسول الله ج فرمود: «برای هیچکس حلال نیست که مسلمانی را بترساند».

0-2807-(3) (صحیح لغیره) ورواه البزار من حدیث ابن عمر مختصرا: «لَا یَحِلُّ لمسلمٍ أو مؤْمِن أَنْ یُرَوِّعُ مسْلِماً».

(خَفَقَ) الرجل: «إذا نعس» زمانی است که انسان چرت بزند[1].

و در روایت بزار آمده است: «بر مسلمان یا مؤمن جایز نیست که مسلمانی را بترساند».

4055-2808-(4) (حسن) وَعَنْ عَبْدِاللَّهِ بْنِ السَّائِبِ بْنِ یَزِیدَ عَنْ أَبِیهِ عَنْ جَدِّهِ س؛ أَنَّهُ سَمِعَ رَسُولَ اللَّهِ ج یَقُولُ: «لَا یَأْخُذَنَّ أَحَدُکُمْ مَتَاعَ أَخِیهِ لَاعِبًا وَلَا جَادًّا».

رواه الترمذی[2] وقال: «حدیث حسن غریب».

عبدالله بن سائب بن یزید از پدرش از جدش س روایت می‌کند: او از رسول الله ج شنیده که فرمودند: «هیچیک از شما کالای برادرش را به شوخی یا جدی برندارد».

4056-1661-(1) (ضعیف) ورُوی عَنْ عَامِرِ بْنِ رَبِیعَةَ س: أَنَّ رَجُلًا أَخَذَ نَعْلَ رَجُلٍ فغَیَّبَها وهو یَمْزَحُ، فَذَکَرَ ذَلِکَ لِرَسُولِ الله ج، فَقَالَ النَّبِیُّ ج: «لَا تُرَوِّعُوا المسلمَ؛ فإنَّ روعةَ المسلمِ ظُلْمٌ عظیمٌ».

رواه البزار والطبرانی وأبو الشیخ ابن حیان فی «کتاب التوبیخ».

4057-1662-(2) (ضعیف) ورُویَ عن أبی الحسن - وکان عَقَبِیّاً بدرِیاً- س قال: کنّا جلوساً مع رسولِ الله ج، فقام رجُلٌ ونسِیَ نَعلَیه، فأخَذَهُما رجُلٌ فوضَعَهُما تحتَهُ، فرجَع الرَّجُلُ فقال: نَعلیَّ. فقال القومُ: ما رأیناهُما، فقال [رجل][3]: هوَ ذِه. فقال: «فکیفَ بِرَوعَةِ المؤمِنِ؟!». فقال: یا رسول الله! إنَّما صنَعتُه لاعِباً. فقال: «فکیفَ بِرَوعَةِ المؤمِنِ؟! (مرَّتینِ أو ثَلاثاً)».

رواه الطبرانی.

4058-1663-(3) (ضعیف) ورُویَ عن ابن عمر ب قال: سمعتُ رسولَ الله ج یقول: «مَن أخافَ مؤمِناً؛ کان حقّاً على الله أن لا یؤَمِّنَهُ مِن أفزاعِ یومِ القِیامَةِ».

رواه الطبرانی.

4059-1664-(4) (ضعیف) ورَویَ عن عبدِالله بن عَمرٍو ب قال: قال رسول الله ج: «مَن نظَر إلى مسلمٍ نظرةً یُخیفُه فیها بغیر حَقٍّ؛ أخافَه الله یومَ القِیامَةِ».

رواه الطبرانی.

0-1665-(5)(؟)[4] ورواه أبو الشیخ من حدیث أبی هریرة.

4060-2809-(5) (صحیح) وَعَن أَبِی هُرَیْرَةَ س عَنْ رَسُولِ اللهِ ج قَالَ: «لَا یُشِرُ أَحَدُکُمْ إِلَى أَخِیهِ بِالسِّلَاحِ؛ فَإِنَّهُ لَا یَدْرِی لَعَلَّ الشَّیْطَانَ یَنْزِعُ فِی یَدِهِ فَیَقَعُ فِی حُفْرَةٍ مِنَ النَّارِ».

رواه البخاری ومسلم.

از ابوهریره س روایت است که رسول الله ج فرمودند: «هیچیک از شما با سلاح به برادر مسلمانش اشاره نکند؛ زیرا نمی‌داند، شاید شیطان آن را از دست او خارج کند و - سبب قتل برادر مسلمانش شود و- در حفره‌ای از آتش بیفتد».

(ینزع) بالعین المهملة وکسر الزای؛ أی: یرمی، وروی بالمعجمة مع فتح الزای، ومعناه أیضا یرمی ویفسد، وأصل النزع الطعن والفساد.

ینزع: آن را پرتاب کند؛ و اصل نزع زخمی کردن و فساد است.

4061-2810-(6) (صحیح) وَعَنهُ س قَالَ: قَالَ أَبُو القَاسم ج: «مَنْ أَشَارَ إِلَى أَخِیهِ بِحَدِیدَةٍ؛ فَإِنَّ الْمَلَائِکَةَ تَلْعَنُهُ حَتَّى یَنتَهِیَ، وَإِنْ کَانَ أَخَاهُ لِأَبِیهِ وَأُمِّهِ».

رواه مسلم.

از ابوهریره س روایت است که ابو القاسم ج فرمود: «کسی که با آهنی به سوی برادرش اشاره کند، فرشتگان او را لعنت میکنند تا از این کار دست کشد، اگر چه برادرِ تنی‌اش باشد».

4062-2811-(7) (صحیح) وَعَن أَبِی بَکرَةَ س قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ج: «إِذَا تَوَاجَهَ المُسْلِمَانِ بِسَیْفَیْهِمَا، فَالْقَاتِلُ وَالْمَقْتُولُ فِی النَّارِ».

از ابوبکره س روایت است که رسول الله ج فرمودند: «اگر دو مسلمان با شمشیرهای‌شان در مقابل یکدیگر قرار بگیرند، قاتل و مقتول در آتش هستند».

وفی روایة: «إِذَا الْمُسْلِمَانِ حَمَلَ أَحَدُهُمَا عَلَى أَخِیهِ السِّلَاحَ؛ فَهُمَا عَلَى حَرْفِ جَهَنَّمَ، فَإِذَا قَتَلَ أَحَدُهُمَا صَاحِبَهُ؛ دَخَلَاهَا جَمِیعًا». قَالَ: فَقُلْنَا: - أَوْ قِیلَ: - یَا رَسُولَ اللهِ! هَذَا الْقَاتِلُ، فَمَا بَالُ الْمَقْتُولِ؟ قَالَ: «إِنَّهُ قَدْ أَرَادَ قَتْلَ صَاحِبِهِ».

رواه البخاری ومسلم.

و در روایتی آمده است: «هرگاه دو برادر مسلمان بر یکدیگر اسلحه بکشند، هر دو بر لبه‌ی جهنم قرار می‌گیرند و اگر یکی از آنها دیگری را بکشد هر دو وارد جهنم می‌شوند». گفتیم - یا گفته شد-: ای رسول الله ج، این قاتل است [که به سبب قتل وارد آتش می‌شود] چرا مقتول چنین است؟ فرمود: «او تصمیم کشتن دوستش را داشته است».

4063-2812-(8) (صحیح) وَعَنِ ابْنِ مَسْعُودٍ س قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللهِ ج: «سِبَابُ الْمُسْلِمِ فُسُوقٌ، وَقِتَالُهُ کُفْرٌ».

از ابن مسعود س روایت است که رسول الله ج فرمودند: «دشنام دادن به مؤمن فسق و کشتنش کفر است».

رواه البخاری ومسلم والترمذی والنسائی. والأحادیث من هذا النوع کثیرة وتقدم بعضها.

16 ـ (الترغیب فی الإصلاح بین الناس)



([1]) احتمال این معنا در عبارت وجود دارد. جوهری و دیگر اهل لغت در معنای آن می‌گویند: منظور زمانی است که در حالت چرت زدن سرش تکان می‌خورد. ناجی آن را ذکر نموده است.

([2]) متن روایت از سنن ابوداود به شماره‌ی حدیث (5003) می‌باشد. و متن روایت ترمذی (2160) چنین است: «لَا یَأْخُذْ أَحَدُکُمْ عَصَا أَخِیهِ لَاعِبًا أَوْ جَادًّا، فَمَنْ أَخَذَ عَصَا أَخِیهِ فَلْیَرُدَّهَا إِلَیْهِ». مصحح

([3]) زیادة من "معجم الطبرانی" (22/ 395)، وفیه حسین بن عبدالله الهاشمی، وهو ضعیف.

([4]) کذا فی «الضعیف» دون حکم. [ش].

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد