اهل سنت

آنچه در این وبلاگ مخالف قرآن و سنت بود دور بندازید. الله در قرآن میفرماید:(پس بندگانم را بشارت ده، همان کسانی که سخنان را می شنوند و از نیکوترین آنها پیروی می کنند. اینانند که خداوند هدایتشان کرده و اینانند که خردمندانند». زمر، آیه 17 و 18

اهل سنت

آنچه در این وبلاگ مخالف قرآن و سنت بود دور بندازید. الله در قرآن میفرماید:(پس بندگانم را بشارت ده، همان کسانی که سخنان را می شنوند و از نیکوترین آنها پیروی می کنند. اینانند که خداوند هدایتشان کرده و اینانند که خردمندانند». زمر، آیه 17 و 18

ترغیب به دور نمودن خار و خاشاک از راه [و آنچه سبب آزار و اذیت است] و بیان مواردی که ذکر خواهد شد

ترغیب به دور نمودن خار و خاشاک از راه [و آنچه سبب آزار و اذیت است] و بیان مواردی که ذکر خواهد شد

4291- 2966- (1) (صحیح) عَنْ أَبِی هُرَیْرَةَ س قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللهِ ج: «الْإِیمَانُ بِضْعٌ وَسِتُّونَ أَوْ سَبْعُونَ شُعْبَةً، أَدْنَاهَا إِمَاطَةُ الْأَذَى عَنِ الطَّرِیقِ، وَأَرْفَعُهَا قَوْلُ: لَا إِلَهَ إِلَّا اللهُ».

رواه البخاری ومسلم وأبو داود والترمذی والنسائی وابن ماجه.

از ابوهریره س روایت است که رسول الله ج فرمودند: «ایمان شصت و چند یا هفتاد و چند شعبه است که پایین‌ترین آنها دور ساختنِ سبب اذیت و آزار از سر راه می‌باشد و بالاترین آنها کلمه لا اله الا الله است».

(أماط) الشیء عن الطریق: چیزی را از مسیر راه برداشتن و دور کردن. و مراد از (الأذى): هرچیزی است که سبب اذیت و آزار عابر می‌شود مانند سنگ، خار، استخوان، نجاست و موارد مشابه.

4292- 2967- (2) (صحیح) وَعَنْ أَبِی ذَرٍّ س قَالَ: قَالَ النَّبِیِّ ج: «عُرِضَتْ عَلَیَّ أَعْمَالُ أُمَّتِی حَسَنُهَا وَسَیِّئُهَا، فَوَجَدْتُ فِی مَحَاسِنِ أَعْمَالِهَا الْأَذَى یُمَاطُ عَنِ الطَّرِیقِ، وَوَجَدْتُ فِی مَسَاوِیء أَعْمَالِهَا النُّخَامَةَ تَکُونُ فِی الْمَسْجِدِ لَا تُدْفَنُ».

رواه مسلم وابن ماجه.

از ابوذر س روایت است که رسول الله ج فرمودند: «امتم را با اعمال نیک و بدشان به من نشان دادند. در میان اعمال‌ نیک‌شان، برداشتن سبب اذیت و آزار از مسیر راه دیدم و در اعمال بدشان، آب دهانی که در مسجد انداخته و آن را دفن نکرده بودند».

4293- 2968- (3) (صحیح) وَعَنْ أَبِی بَرْزَةَ س قَالَ: قُلْتُ: یَا نَبِیَّ الله! إِنِّی لَا أَدْرِی نَفسِی تَمْضِیَ أَو أَبْقَى بَعْدَکَ؛ فَزَوِّدْنِی شَیْئًا یَنْفَعُنِی اللهُ بِهِ، فَقَالَ رَسُولُ اللهِ ج: «افْعَلْ کَذَا، افْعَلْ کَذَا وَأَمِرَّ الْأَذَى عَنِ الطَّرِیقِ».

از ابو برزه س روایت است که گفتم: ای رسول الله ج! من نمی‌دانم قبل از تو وفات می‌کنم یا بعد از تو؛ چیزی به من بیاموز که خداوند با آن مرا بهره‌مند گرداند. رسول الله ج فرمود: «چنین و چنان کن و آنچه سبب اذیت و آزار است از راه دور کن».

وفی روایة: قَالَ أَبُو بَرْزَةَ: قُلْتُ: یَا نَبِیَّ اللهِ! عَلِّمْنِی شَیْئًا أَنْتَفِعُ بِهِ، قَالَ: اعْزِلِ الْأَذَى عَنْ طَرِیقِ الْمُسْلِمِینَ».

رواه مسلم وابن ماجه.

و در روایتی ابو برزه گفت: گفتم: ای رسول الله ج! چیزی به من بیاموز که از آن نفع ببرم.‌ فرمود: «آنچه موجب اذیت و آزار است از راه دور کن».

4294- 2969- (4) (صحیح) وَعَن أَبِی هُرَیرَةَ س قَالَ: قَالَ رَسُولُ الله ج: «کُلُّ سُلَامَى مِنَ النَّاسِ عَلَیْهِ صَدَقَةٌ کُلَّ یَوْمٍ تَطْلُعُ فِیهِ الشَّمْسُ؛ یَعْدِلُ بَیْنَ الِاثْنَیْنِ صَدَقَةٌ، وَیُعِینُ الرَّجُلَ فِی دَابَّتِهِ فَیَحْمِلُهُ عَلَیْهَا، أَوْ یَرْفَعُ لَهُ عَلَیْهَا مَتَاعَهُ صَدَقَةٌ وَالْکَلِمَةُ الطَّیِّبَةُ صَدَقَةٌ، وَبِکُلِّ خُطْوَةٍ یَمْشِیهَا إِلَى الصَّلَاةِ صَدَقَةٌ، وَتُمِیطُ الْأَذَى عَنِ الطَّرِیقِ صَدَقَةٌ».

رواه البخاری[1] ومسلم.

از ابو هریره س روایت است که رسول الله ج فرمودند: «هر روز که آفتاب طلوع می‌کند، بر هر مفصل از مفاصل بدن انسان، صدقه‌ای لازم است، اگر بین دو نفر به عدالت حکم کنی، صدقه‌ است، یا اگر به مردی کمک کنی که بر مرکبش سوار شود یا بارش را برایش روی مرکب بگذاری، صدقه‌ است، کلمه‌ی طیبه صدقه‌ است، در هر قدمی که برای ادای نماز بر می‌داری صدقه‌ است و اینکه سبب اذیت و آزار را از راه دور کنی، صدقه است».

4295- 1764- (1) (ضعیف) وَعَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ ب قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ج: «عَلَى کُلٍّ مِیسَمٍ مِنَ الْإِنْسَانِ صَلَاةٌ کُلَّ یَوْمٍ». فَقَالَ رَجُلٌ مِنَ الْقَوْمِ: هَذَا مِنْ أَشَدِّ مَا أَنبَأتَنَا بِهِ. قَالَ: «أَمْرُکَ بِالْمَعْرُوفِ وَنَهْیُکَ عَنِ الْمُنْکَرِ صَلَاةٌ، وَحَمْلُکَ عَنِ الضَّعِیفِ صَلَاةٌ، وَإِنْحَاؤُکَ الْقَذَرَ عَنِ الطَّرِیقِ صَلَاةٌ، وَکُلُّ خُطْوَةٍ تَخْطُوهَا إِلَى الصَّلَاةِ صَلَاةٌ».

رواه ابن خزیمة فی «صحیحه». [مضی5- الصلاة/9].

4296- 2970- (5) (صحیح لغیره) وَعَنْ أَبِی ذَرٍّ س؛ أَنَّ رَسُولَ اللهِ ج قَالَ: «لَیْسَ مِنْ نَفْسِ بَنِی آدَمَ إِلَّا عَلَیْهَا صَدَقَةٌ فِی کُلِّ یَوْمٍ طَلَعَتْ فِیهِ الشَّمْسُ». قِیلَ: یَا رَسُولَ اللهِ! مِنْ أَیْنَ لَنَا صَدَقَةٌ نَتَصَدَّقُ بِهَا کُلَّ یَومٍ؟ فَقَالَ: «إِنَّ أَبْوَابَ الْخَیْرِ لَکَثِیرَةٌ: التَّسْبِیحُ وَالتَّحْمِیدُ وَالتَّکْبِیرُ وَالتَّهْلِیلُ، وَالأَمرُ بِالْمَعْرُوفِ، وَالنَّهیُ عَنِ الْمُنْکَرِ، وَتُمِیطُ الْأَذَى عَنِ الطَّرِیقِ، وَتُسْمِعُ الْأَصَمَّ، وَتَهْدِی الْأَعْمَى، وَتَدُلُّ الْمُسْتَدِلَّ عَلَى حَاجَتِهِ، وَتَسْعَى بِشِدَّةِ سَاقَیْکَ مَعَ اللّهْفَانِ الْمُسْتَغِیثِ، وَتَحْمِلُ بِشِدَّةِ ذِرَاعَیْکَ مَعَ الضَّعِیفِ؛ فَهَذَا کُلُّهُ صَدَقَةٌ مِنْکَ عَلَى نَفْسِکَ».

رواه ابن حبان فی «صحیحه»، والبیهقی مختصراً[2].

از ابوذر س روایت است که رسول الله ج فرمودند: «از میان فرزندان آدم کسی نیست مگر اینکه در هر روزی که خورشید طلوع می‌کند بر او صدقه ای لازم است». گفته شد: ای رسول الله ج! از کجا صدقه‌ای بیاوریم که هر روز انفاق کنیم؟ رسول الله ج فرمود: «درهای خیر زیاد است: سبحان الله و الحمدلله و الله اکبر و لا اله الاالله و امر به معروف و نهی از منکر و دور نمودن سبب اذیت و آزار از راه و فهماندن مطلبی به کر و هدایت کور و راهنمایی فردی که نیاز به راهنمایی دارد، یاری رساندن به اندوهگین درمانده و کمک نمودن به ضعیف، همه‌ی اینها صدقه‌ای از جانب تو بر نفست می‌باشد».

(صحیح لغیره) وزاد[3] فی روایة: «وَتَبَسُّمُکَ فِی وَجْهِ أَخِیکَ صَدَقَةٌ، وَإِمَاطَتُکَ الْحَجَرَ وَالشَّوْکَةَ وَالْعَظْمَ عَنْ طَرِیقِ النَّاسِ صَدَقَةٌ، وَهَدْیُکَ الرَّجُلَ فِی أَرْضِ الضَّالَّةِ لَکَ صَدَقَةٌ».

و در روایتی می‌فزاید: «تبسم در چهره‌ی برادرت، برداشتن سنگ و خار و استخوان از راه مردم و راهنمایی مردی که راه را گم کرده، برای تو صدقه است».

4297- 2971- (6) (صحیح) وَعَن أَبِی بُرَیْدَةَ س قَالَ: سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ ج یَقُولُ: «فِی الْإِنْسَانِ سِتُّونَ وَثَلَاثُ مِائَةِ مِفْصَلٍ، فَعَلَیْهِ أَنْ یَتَصَدَّقَ عَنْ کُلِّ مِفْصَلٍ مِنْهَا صَدَقَةً». قَالُوا: فَمَن یُطِیقُ ذَلِکَ یَا رَسُولَ اللَّهِ؟ قَالَ: «النُّخَاعَةُ فِی الْمَسْجِدِ تَدْفِنُهَا، وَالشَّیْءُ تُنَحِّیهِ عَنِ الطَّرِیقِ، فَإِنْ لَمْ تَقْدِرْ فَرَکْعَتَا الضُّحَى تُجْزِئُ عَنْکَ».

رواه أحمد- واللفظ له- وأبو داود، وابن خزیمة وابن حبان فی «صحیحیهمـا».

از بریده س روایت است از رسول الله ج شنیدم که فرمودند: «در انسان سیصد و شصت مفصل وجود دارد و بر او لازم است که در مقابل هر مفصل صدقه‌ای بدهد». گفتند: ای رسول الله ج، چه کسی توانایی انجام این کار را دارد؟ فرمود: «آب دهانی که در مسجد انداخته شده، دفن کرده و اثر آن را از بین ببری [مصداق صدقه است] و چیزی [که موجب اذیت و آزار است] از راه دور نمایی [مصداق صدقه است] و اگر نتوانستی دو رکعت نماز چاشت جای همه‌ی آنها را می‌گیرد».

4298- 2972- (7) (حسن لغیره) وَعَنِ الْمُسْتَنِیر بْنِ أَخْضَرَ بْنِ مُعَاوِیَةَ عَنْ أَبِیهِ قَالَ: کُنْتُ مَعَ مَعْقِلِ بْنِ یَسَارٍ س فِی بَعْضِ الطُّرُقَاتِ، فَمَرَرْنَا بِأَذًى، فَأَمَاطَهُ[4] أَوْ نَحَّاهُ عَنِ الطَّرِیقِ، فَرَأَیْتُ مِثْلَهُ، فَأَخَذْتُهُ فَنَحَّیْتُهُ، فَأَخَذَ بِیَدِی وَقَالَ: یَا ابْنَ أَخِی! مَا حَمَلَکَ عَلَى مَا صَنَعْتَ؟ قُلْتُ: یَا عَمِّ! رَأَیْتُکَ صَنَعْتَ شَیْئًا فَصَنَعْتُ مِثْلَهُ. فَقَالَ: سَمِعْتُ رَسُولَ اللهِ ج یَقُولُ: «مَنْ أَمَاطَ أَذًى عَنْ طَرِیقِ الْمُسْلِمِینَ؛ کُتِبَتْ لَهُ حَسَنَةٌ، وَمَنْ تُقُبِّلَتْ مِنْهُ حَسَنَةٌ؛ دَخَلَ الْجَنَّةَ».

رواه الطبرانی فی «الکبیر» هکذا. ورواه البخاری فی «کتاب الأدب المفرد»، فقال: «عن المستنیر بن أخضر بن معاویة بن قرة عن جده». (قال الحافظ): «وهو الصواب».

مستنیر بن اخضر بن معاویه از پدرش روایت می‌کند، همراه معقل بن یسار س در راهی می‌رفتم که به خار و خاشاکی برخوردیم، پس آن را از راه دور نمود؛ من همانند آن را مشاهده کردم پس آن را گرفته و به کناری انداختم. معقل دستم را گرفته و گفت: ای پسر برادرم! چه چیزی تو را به انجام این کار واداشت؟ گفتم: ای عمو! دیدم که تو چنین کاری انجام دادی پس من همانند آن را انجام دادم. معقل س گفت: از رسول الله ج شنیدم که فرمود: «کسی که از سر راه مسلمانان چیزی که باعث اذیت و آزار عابرین باشد دور نماید، یک حسنه برایش نوشته می‌شود، کسی که یک حسنه از او قبول شود وارد بهشت خواهد شد».

4299- 1765-(2) (ضعیف) وَعَنْ أَنَسٍ س قَالَ: حَدَّثَ نَبِیُّ اللَّهِ ج بِحَدِیثٍ فَمَا فَرِحْنَا بِشَیْءٍ مُنذْ عَرَفْنَا الْإِسْلَامَ أَشَدَّ مِنْ فَرَحِنَا بِهِ، قَالَ: «إِنَّ الْمُؤْمِنَ لَیُؤْجَرُ فِی إِمَاطَةِ الْأَذَى عَنِ الطَّرِیقِ، وَفِی هِدَایَةِ السَّبِیلَ، وَفِی تَعْبِیرِهِ عَنِ الْأَرْثَمِ[5]، وَفِی مَنْحَةِ اللَّبَنَ، حَتَّى إِنَّهُ لَیُؤْجَرُ فِی السِّلْعَةِ تَکُونُ مَصْرُورَةً فَیَلْمَسُهَا فَتَخْطَؤُهَا یَدُهُ».

رواه أبو یعلى، والبزار وزاد: «إِنَّهُ لَیُؤْجَرُ فِی إِتْیَانِهِ أَهْلَهُ، حَتَّى إِنَّهُ لَیُؤْجَرُ فِی السِّلْعَةِ تَکُونُ فِی طَرَفِ ثَوْبِهِ فَیَلْمَسُهَا فَیَفْقِدُ مَکَانَهَا -أَوْ کَلِمَةً نَحْوَهَا-؛ فَیَخْفِقُ بِذَلِکَ فُؤَادُهُ فَیَرُدُّهَا اللَّهُ عَلَیْهِ، وَیَکْتُبُ لَهُ أَجْرُهَا».

وفی إسناده المنهال بن خلیفة، وقد وثقه غیر واحد. وتقدم ما یشهد لهذا الحدیث[6].

4300- 2973-(8) (حسن) وَعَن أَبِی شَیْبَة الهروی قَالَ: کَانَ مُعَاذٌ یَمْشِی وَرَجُلٌ مَعَهُ، فَرَفَعَ حَجَرًا مِنَ الطَّرِیقِ فَقَالَ: مَا هَذَا؟ فَقَالَ: سَمِعْتُ رَسُولَ اللهِ ج یَقُولُ: «مَنْ رَفَعَ حَجَرًا مِنَ الطَّرِیقِ؛ کُتِبَتْ لَهُ حَسَنَةٌ، وَمَنْ کَانَتْ لَهُ حَسَنَةٌ؛ دَخَلَ الْجَنَّةَ».

رواه الطبرانی فی «الکبیر»، ورواته ثقات.

از ابو شیبه هروی روایت است که معاذ همراه مردی می‌رفت، پس سنگی از مسیر راه برداشت؛ آن مرد گفت: این چه کاری بود؟ معاذ گفت: از رسول الله ج شنیدم که فرمود: «کسی که سنگی از راه بردارد، حسنه‌ای برای او نوشته می‌شود و کسی که حسنه‌ای داشته باشد وارد بهشت می‌شود».

0-2974- (9) (حسن لغیره) ورواه فی «الأوسط» من حدیث أبی الدرداء؛ إلا أنه قال: «مَنْ أَخْرَجَ مِنْ طَرِیقِ الْمُسْلِمِینَ شَیْئًا یُؤْذِیهِمْ، کَتَبَ اللَّهُ لَهُ بِهِ حَسَنَةً، وَمَنْ کَتَبَ لَهُ عِنْدَهُ حَسَنَةً أَدْخَلَهُ بِهَا الْجَنَّةَ».

و در روایت طبرانی در «الأوسط» از ابودرداء روایت است که رسول الله ج فرمودند: «هرکس چیزی را که سبب آزار و اذیت مسلمانان است، از راه دور کند خداوند در برابر آن حسنه‌ای برای او می‌نویسد و کسی که نزد خداوند صدقه‌ای برایش نوشته شود، خداوند او را به خاطر آن وارد بهشت می‌کند».

4301- 2975- (10) (صحیح) وَعَن عَائِشَةَ ل؛ أَنَّ رَسُولَ اللهِ ج قَالَ: «خُلِقَ کلُّ إِنسَانٍ مِن بَنِی آدَمَ عَلَى سِتِّینَ وَثَلَاثِ مِائَةِ مِفْصَلٍ، فَمَنْ کَبَّرَ اللهَ، وَحَمِدَ اللهَ، وَهَلَّلَ اللهَ، وَسَبَّحَ اللهَ، وَاستَغفَرَ الله، وَعَزَلَ حَجَرًا عَنْ طَرِیقِ الْمُسْلِمِینَ، أَوْ شَوْکَةً أَوْ عَظْمًا عَن طَرِیقِ المُسلِمِینَ، وَأَمرَ بِمَعْرُوفٍ، أَوْ نَهَى عَنْ مُنْکَرٍ، عَدَدَ تِلکَ السِّتِّینَ والثَّلَاثِ مِائَةِ؛ فَإِنَّهُ یُمسِی یَوْمَئِذٍ وَقَدْ زَحْزَحَ نَفْسَهُ عَنِ النَّارِ». قال أبو توبة وربما قال: «یمشی». یعنی بالمعجمة.

رواه مسلم والنسائی.

از عایشه ل روایت است که رسول الله ج ‌فرمودند: «هر انسانی از فرزندان آدم بر سیصد و شصت عضو آفریده شده است. پس کسی که الله أکبر و الحمد لله و لا إله إلا الله و سبحان الله و أستغفر الله بگوید و سنگی یا خاری یا استخوانی را از راه مسلمانان دور کند و امر به معروف و نهی از منکر کند، برابر با سیصد و شصت عضو می‌باشد؛ و وی آن روز را درحالی به شب می‌رساند که نفسش را از آتش نجات داده است».

ابو توبه می‌گوید: و شاید گفته باشد «[آن روز را درحالی] راه می‌رود».

4302- 2976- (11) (صحیح) وَعَنْ أَبِی هُرَیْرَةَ س عَنِ النَّبِیَّ ج قَالَ: «بَیْنَمَا رَجُلٌ یَمْشِی بِطَرِیقٍ وَجَدَ غُصْنَ شَوْکٍ، فَأَخَّرَهُ؛ فَشَکَرَ اللَّهُ لَهُ، فَغَفَرَ لَهُ».

رواه البخاری ومسلم.

از ابوهریره س روایت است که رسول الله ج فرمودند: «مردی شاخه‌ی خاری در راه دید، آن را برداشته و به کناری نهاد. خداوند از او خشنود شد و او را بخشید».

(صحیح) وفی روایة لـمسلم قال: «لَقَدْ رَأَیْتُ رَجُلًا یَتَقَلَّبُ فِی الْجَنَّةِ فِی شَجَرَةٍ قَطَعَهَا مِنْ ظَهْرِ الطَّرِیقِ، کَانَتْ تُؤْذِی المُسلِمِینَ».

و در روایت مسلم آمده است: «مردی را دیدم که در بهشت راه می‌رفت، به خاطر اینکه درختی را که در وسط راه قرار داشت و سبب آزار و اذیت مردم بود، قطع کرده بود».

وفی أخرى له: «مَرَّ رَجُلٌ بِغُصْنِ شَجَرَةٍ عَلَى ظَهْرِ الطَّرِیقِ، فَقَالَ: وَاللهِ لَأُنَحِّیَنَّ هَذَا عَنِ الْمُسْلِمِینَ؛ لَا یُؤْذِیهِمْ، فَأُدْخِلَ الْجَنَّةَ».

و در روایت دیگری از مسلم آمده است: «مردی از کنار شاخه‌ی درختی که در وسط راه قرار داشت عبور کرده و گفت: قسم به خدا این را از مسلمانان دور می‌کنم تا سبب آزار و اذیت آنها نشود، پس وارد بهشت گردید».

(حسن صحیح) ورواه أبو داود ولفظه: قَالَ رَسُولِ اللَّهِ ج: «نَزَعَ رَجُلٌ لَمْ یَعْمَلْ خَیْرًا قَطُّ غُصْنَ شَوْکٍ عَنِ الطَّرِیقِ - إِمَّا قَالَ: «کَانَ فِی شَجَرَةٍ فَقَطَعَهُ [فَأَلْقَاهُ]، وَإِمَّا: - کَانَ مَوْضُوعًا فَأَمَاطَهُ؛ فَشَکَرَ اللَّهُ ذَلِکَ لَهُ، فَأَدْخَلَهُ الْجَنَّةَ».

و در روایت ابوداود آمده است: رسول الله ج فرمودند: «مردی درحالی وفات نمود که هیچ خوبی انجام نداده بود جز اینکه شاخه‌ی خاری را از راه دور کرده بود یا اینکه فرمود: درختی را قطع کرده بود و یا اینکه چیزی را از راه دور کرده بود [که سبب اذیت و آزار بود]، پس خداوند از عمل او خشنود شده و او را وارد بهشت نمود».

4303- 2977- (12) (حسن صحیح) وَعَنْ أَنَسِ بْنِ مَالِکٍ س قَالَ: کَانَتْ شَجَرَةٌ تُؤْذِی النَّاسَ، فَأَتَاهَا رَجُلٌ فَعَزَلَهَا عَنْ طَرِیقِ النَّاسِ، قَالَ: قَالَ نَّبِیُّ الله ج: «فَلَقَدْ رَأَیْتُهُ یَتَقَلَّبُ فِی ظِلِّهَا فِی الْجَنَّةِ».

رواه أحمد وأبو یعلى، ولا بأس بإسناده فی المتابعات.

از انس بن مالک س روایت است که درختی سبب آزار و اذیت مردم بود، مردی آمد و آن را از راه مردم دور نمود؛ رسول الله ج فرمود: «او را دیدم که زیر سایه‌ی آن، در بهشت راه می‌رفت».

29 ـ (الترغیب فی قتل الوزغ، وما جاء فی قتل الحیات وغیرها مـما یذکر)



([1]) فی «الجهاد – باب من أخذ بالرکاب ونحوه»، والسیاق له، ومسلم فی «الزکاة» (رقم- 56)

([2]) قلت: عزوه لأحمد (5/ 168) أولى لأن إسناده صحیح وأعلى، ومتنه أتم، وأخرجه البخاری فی "الأدب المفرد"، والترمذی نحوه وحسنه، وهو مخرج فی "الضعیفة" (575).

([3]) کذا الأصل بصیغة الإفراد أی البیهقی، ولعل الصواب (وزادا)، فقد رواها ابن حبان أیضاً (864 و865)، ورقم الروایة الأولى (862).

([4]) فی الطبعة السابقة (3/ 139) والمنیریة (4/ 35): «فأماط» دون هاء، والصواب إثباتها، کما فی «الکبیر» للطبرانی (20/ 217/ 502) و «المجمع» (3/ 136) وسائر الطبعات. [ش].

([5]) هو الذی لا یصحح کلامه ولا یبینه؛ لآفة فی لسانه أو أسنانه، "نهایة".

([6]) قلت: إلا قضیة السلعة، فلم یتقدم لها شاهد، والسند ضعیف، کما بینته فی "الضعیفة" (2276). وغفل عن هذا التفصیل المعلقون الثلاثة فقالوا: "حسن بشواهده"! ولم یستثنوا!

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد