4381- 3040- (1) (صحیح) عَنْ أَبِی هُرَیْرَةَ س عَنِ النَّبِیِّ ج قَالَ: «اجْتَنِبُوا السَّبْعَ المُوبِقَاتِ». قَالُوا: یَا رَسُولَ اللَّهِ! وَمَا هُنَّ؟ قَالَ: «الشِّرْکُ بِاللَّهِ، وَالسِّحْرُ، وَقَتْلُ النَّفْسِ الَّتِی حَرَّمَ اللَّهُ إِلَّا بِالحَقِّ، وَأَکْلُ الرِّبَا، وَأَکْلُ مَالِ الیَتِیمِ، وَالتَّوَلِّی یَوْمَ الزَّحْفِ، وَقَذْفُ المُحْصَنَاتِ الغَافِلاَتِ المُؤْمِنَاتِ».
رواه البخاری ومسلم وغیرهما. [16- البیوع/19].
از ابوهریره س روایت است که رسول الله ج فرمودند: «از هفت گناه نابود کننده اجتناب کنید». گفتند: ای رسول الله ج! آنها کدامند؟ فرمود: «شرک به خداوند، سحر و جادو، کشتن نفسی که خداوند حرام نموده مگر به حق، خوردن ربا، خوردن مال یتیم، فرار از میدان جنگ هنگام لشکر کشی دشمن و تهمت زنا زدن به زنان پاکدامنِ بیخبر از فسادِ مؤمن».
4382- 1788- (1) (ضعیف) وَعَنهُ؛ أَنَّ رَسُولَ الله ج قَالَ: «مَنْ عَقَدَ عُقْدَةً ثُمَّ نَفَثَ فِیهَا؛ فَقَدْ سَحَرَ، وَمَنْ سَحَرَ؛ فَقَدْ أَشْرَکَ، وَمَنْ تَعَلَّقَ بِشَیْئٍ؛ وُکِلَ إِلَیْهِ».
رواه النسائی من روایة الحسن عن أبی هریرة، ولم یسمع منه عند الجمهور.
وقوله: (تعلّق) أی: وعلق على نفسه العِوَذَ والحروز.
4383- 1789- (2) (ضعیف) وَعَنِ الحَسَنِ عَن عُثْمَانَ بنِ أَبِی العَاصِی س قَالَ: سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ ج یَقُولُ: «کَانَ لِدَاوُدَ نَبِیِّ اللَّهِ سَاعَةٌ یُوقِظُ فِیهَا أَهْلَهُ؛ یَقُولُ: یَا آلَ دَاوُدَ! قُومُوا فَصَلُّوا؛ فَإِنَّ هَذِهِ سَاعَةٌ یَسْتَجِیبُ اللَّهُ فِیهَا الدُّعَاءَ إِلَّا لِسَاحِرٍ أَوْ عَاشِرٍ».
رواه أحمد عن علی بن زید عنه، وبقیة رواته محتج بهم فی «الصحیح»، واختلف فی سمـاع الحسن من عثمان.
4384- 3041- (2) (صحیح) وَعَنْ عِمْرَانَ بْنِ حُصَیْنٍ س قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ج: «لَیْسَ مِنَّا مَنْ تَطَیَّرَ أَوْ تُطُیِّرَ لَهُ، أَوْ تَکَهَّنَ أَوْ تُکُهِّنَ لَهُ، أَوْ سَحَرَ أَوْ سُحِرَ لَهُ، وَمَنْ أَتَى کَاهِنًا فَصَدَّقَهُ بِمَا یَقُولُ؛ فَقَدْ کَفَرَ بِمَا أُنْزِلَ عَلَى مُحَمَّدٍ ج».
رواه البزار بإسناد جید.
از عمران بن حصین س روایت است که رسول الله ج فرمودند: «از ما نیست کسی که با پرندگان فال بگیرد یا با پرندگان برای او فال بگیرند یا فالگیری کند یا برای او فال بگیرند یا سحر کند یا برای او سحر کنند؛ و هرکس نزد کاهنی رفته و گفتههای او را تأیید کند، درحقیقت به آنچه بر محمد ج نازل شده، کافر گردیده است».
0- 3042- (3) (صحیح لغیره) ورواه الطبرانی من حدیث ابن عباسٍ دون قوله: «وَمَن أَتَى». إلى آخره، بإسناد حسن.
4385- 1790- (3) (ضعیف) وَعَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ ب قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللهِ ج: «ثَلَاثٌ مَنْ لَمْ تَکُنْ فِیهِ وَاحِدَةٌ مِنْهُنَّ؛ فَإِنَّ اللهَ یَغْفِرُ لَهُ مَا سِوَى ذَلِکَ لِمَنْ یَشَاءُ: مَنْ مَاتَ لَا یُشْرِکُ بِاللهِ شَیْئًا، وَلَمْ یَکُنْ سَاحِرًا یَتْبَعُ السَّحَرَةَ، وَلَمْ یَحْقِدْ عَلَى أَخِیهِ».
رواه الطبرانی فی «الکبیر» و «الأوسط». وفیه لبث بن أبی سُلیم. [مضی 23- الأدب/11].
4386- 1791- (4) (ضعیف) وَعَن عُبَیْدِ بْنِ عُمَیْرٍ اللَّیْثِیُّ عَنْ أَبِیهِ: أَنَّ رَجُلاً قَالَ: یَا رَسُولَ اللهِ! وَکَمِ الْکَبَائِرُ؟ قَالَ: «تِسْعٌ، أَعْظَمُهُنَّ الْإِشْرَاکُ بِاللهِ، وَقَتْلُ الْمُؤْمِنِ بِغَیْرِ حَقٍّ، وَالْفِرَارُ یَوْمَ الزَّحْفِ، وَقَذْفُ الْمُحْصَنَةِ، وَالسِّحْرُ، وَأَکْلُ مَالِ الْیَتِیمِ، وَأَکْلُ الرِّبَا» الحدیث.
رواه الطبرانی فی حدیث تقدم فی «الفرار من الزحف». [12- الجهاد/11].
4387- 3043- (4) (صحیح لغیره) وروى ابن حبان فی «صحیحه» من حدیث أبی بکر بن محمد بن عمرو ابن حزم عن أبیه عن جده: فی کتاب النبیِّ ج الذی کتبَه إلى أهلِ الیمنِ فی الفرائضِ والسننِ والدیاتِ والزکاة، فذکر فیه: «وَإِنَّ أَکْبَرَ الْکَبَائِرِ عِنْدَ اللَّهِ یَوْمَ الْقِیَامَةِ: الْإِشْرَاکُ بِاللَّهِ، وَقَتْلُ النَّفْسِ الْمُؤْمِنَةِ بِغَیْرِ الْحَقِّ، وَالْفِرَارُ فِی سَبِیلِ اللَّهِ یَوْمَ الزَّحْفِ، وَعُقُوقُ الْوَالِدَیْنِ، وَرَمْیُ الْمُحْصَنَةِ، وَتَعَلُّمُ السَّحَرِ، وَأَکَلُ الرِّبَا، وَأَکْلُ مَالِ الْیَتِیمِ» [مضی 12- الجهاد/11]
از ابو بکر بن محمد بن عمرو ابن حزم از پدرش از جدش روایت است که: رسول الله ج در نامهای که به اهل یمن در مورد واجبات و سنتها و دیه و زکات نوشت، بیان فرمود: «همانا بزرگترین گناهان در روز قیامت نزد خداوند: شرک به خداوند، کشتن نفس مؤمنی به ناحق، فرار از جنگیدن در راه خدا در روز جنگ، رعایت نکردن حقوق پدر و مادر، تهمت زدن به زنان پاکدامن، آموختن سحر و جادو، خوردن ربا و خوردن مال یتیم است».
4388- 3044- (5) (صحیح) وَعَنْ جَابِرِ بنِ عَبدِالله ب عَنِ النَّبِیِّ ج قَالَ: «مَنْ أَتَى کَاهِنًا فَصَدَّقَهُ بِمَا قَالَ؛ فَقَدْ کَفَرَ بِمَا أُنْزِلَ عَلَى مُحَمَّدٍ ج.
رواه البزار بإسناد جید قوی.
از جابر بن عبدالله ب روایت است که رسول الله ج فرمودند: «هرکس نزد کاهنی رفته و آنچه گوید تصدیق کند، به آنچه بر محمد ج نازل شده کافر گشته است».
4389- 1792- (5) (منکر) وَعَنْ أَنَسِ بْنِ مَالِکٍ س قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ج: «مَنْ أَتَى کَاهِنًا فَصَدَّقَهُ بِمَا یَقُولُ؛ فَقَدْ بَرِئَ مِمَّا أُنْزِلَ عَلَى مُحَمَّدٍ ج، وَمَنْ أَتَاهُ غَیْرَ مُصَدَّقٍ لَهُ؛ لَمْ تُقْبَلْ لَهُ صَلَاةٌ أَرْبَعِینَ لَیلَةً».
رواه الطبرانی من روایة رشدین بن سعد[1].
(الکاهن): عبارت است از کسی که از برخی امور پوشیده خبر میدهد و در برخی موارد سخن وی درست و در اکثر موارد اشتباه درمیآید. و گمان میکند این اخبار را جنها در اختیار وی قرار میدهند.
4390- 1793- (6) (ضعیف جداً) وَرُوِیَ عَنْ وَاثِلَةَ بْنِ الْأَسْقَعِ س قَالَ: سَمِعْتُ رَسُولَ اللهِ ج یَقُولُ: «مَنْ أَتَى کَاهِنًا فَسَأَلَهُ عَنْ شَیْءٍ؛ حُجِبَتْ عَنْهُ التَّوْبَةُ أَرْبَعِینَ لَیْلَةً، فَإِنْ صَدَّقَهُ بِمَا قَالَ؛ کَفَرَ».
رواه الطبرانی.
4391- 3045- (6) (حسن لغیره) وَعَنْ أَبِی الدَّرْدَاءِ س قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ج: «لَنْ یَنالَ الدَّرَجَاتِ الْعُلَی مَنْ تَکَهَّنَ، أَوِ اسْتَقْسَمَ، أَوْ رَجَعَ مِنْ سَفَرٍ تَطَیُّراً».
رواه الطبرانی بإسنادین رواةُ أحدهما ثقات.
از ابو درداء س روایت است که رسول الله ج فرمودند: «به درجات بالا نمیرسد کسی که به کهانت [پیشگویی یا فالگیری و غیبگویی] یا قرعه انداختن با تیرها [برای انجام یا عدم انجام کاری] روی آورد یا به سبب شگون بد زدن با دیدن پرندهای [یا شگون زدن با مشاهده چیز دیگری] از سفرش برگردد».
4392- 3046- (7) (صحیح) وَعَن صَفِیَّةَ بِنتِ أبی عُبیدٍ عن بعض أزواجِ النَّبِیِّ ج [عَنِ النَّبِیِّ ج][2] قال: «مَنْ أَتَى عَرَّافاً فَسَأَلَهُ عنْ شَیْءٍ فَصَدَّقَهُ[3]؛ لَمْ تُقْبَلْ لَهُ صَلاَةٌ أرْبَعِینَ یَوماً»[4].
رواه مسلم.
صفیه بنت ابی عبید از یکی از همسران رسول الله ج روایت میکند که رسول الله ج فرمودند: «هرکس نزد عرافی رفته و در مورد چیزی از او سؤال کرده و سپس او را تصدیق کند، نماز چهل روز او قبول نمیشود».
(العراف) به فتح عین و تشدید راء همچون کاهن است. و گفته شده: همان ساحر است. و بغوی میگوید: «(العراف): کسی است که ادعای دانستن اموری بر مبنای یک سری مقدمات و اسباب میکند چنانکه با استدلال به آنها به راهنمایی میپردازد. مثلا به مسروق از سارق خبر میدهد. و ادعای دانستن مکان چیزی که گم شده و ادعاهای مشابه دارد. و و برخی از آنها منجم را کاهن مینامند».
4393- 3047- (8) (صحیح) وَعَن أَبِی هُرَیرَةَ س قَالَ: قَالَ رَسُولُ الله ج: «مَنْ أَتَى عَرَّافاً أَوْ کاهِناً فَصدَّقَهُ بِما یقولُ؛ فقد کَفَر بِما أُنْزِلَ على مُحمَّدٍ».
رواه أبو داود والترمذی والنسائی وابن ماجه، وفی أسانیدهم کلام ذکرته فی «مختصر السنن»، والحاکم وقال: «صحیح على شرطهمـا».
از ابوهریره س روایت است که رسول الله ج فرمودند: «هرکس نزد پیشگو و فالگیری رفته و آنچه را میگوید تصدیق کند، درحقیقت به آنچه بر محمد ج نازل شده کافر گشته است».
4394- 3048- (9) (صحیح موقوف) وَعَنِ ابنِ مَسعُودٍ س قَالَ: مَنْ أَتَى عَرَّافًا أَوْ سَاحِرًا أَوْ کَاهِنًا، فَسَأَلَهُ فَصَدَّقَهُ بِمَا یَقُولُ؛ فَقَدْ کَفَرَ بِمَا أُنْزِلَ عَلَى مُحَمَّدٍ ج.
رواه البزار وأبو یعلى بإسناد جید موقوفا.
از ابن مسعود س روایت است که میگوید: هرکس نزد پیشگو یا ساحر یا فالگیری رفته و آنچه را میگوید تصدیق کند، درحقیقت به آنچه بر محمد س نازل شده کافر گشته است».
4395- 3049- (10) (صحیح) وَعَنهُ س قَالَ: مَنْ أَتَى عَرَّافًا[5] أَوْ کَاهِنًا، یُؤْمِنُ بِمَا یَقُولُ؛ فَقَدْ کَفَرَ بِمَا أُنْزِلَ عَلَى مُحَمَّدٍ ج.
رواه الطبرانی فی «الکبیر»، ورواته ثقات.
و از ابن مسعود س روایت است که میگوید: هرکس نزد پیشگو یا فالگیری رفته و به گفتههایش ایمان داشته باشد، درحقیقت به آنچه بر محمد ج نازل شده کافر گشته است.
4396- 3050- (11) (حسن لغیره) وَعَنْ أَبِی مُوسَى س قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ج: «لَا یَدْخُلُ الْجَنَّةَ مُدْمِنُ خَمْرٍ، وَلَا مُؤْمِنٌ بِسِحْرٍ، وَلَا قَاطِعٌ رَحِمٍ».
رواه ابن حبان فی «صحیحه».
از ابو موسی س روایت است که رسول الله ج فرمودند: «معتاد به شراب و کسی که به سحر ایمان میآورد و کسی که پیوند خویشاوندی را گسسته میدارد، وارد بهشت نمیشود».
4397- 3051- (12) (صحیح) وَعَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ ب قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ج: «مَنْ اقْتَبَسَ عِلْمًا مِنَ النُّجُومِ؛ اقْتَبَسَ شُعْبَةً مِنَ السِّحْرِ زَادَ مَا زَادَ».
از ابن عباس ب روایت است که رسول الله ج فرمودند: «هرکس بخشی از علم نجوم را فراگیرد، شعبهای از سحر را فرا گرفته است و هر چه بیشتر یاد بگیرد بیشتر سحر را فراگرفته است».
رواه أبو داود وابن ماجه وغیرهما.
(حافظ میگوید): «مصداق علم نجوم و ستارهشناسی که از آن نهی شده، کسانی است که ادعای دانستن حوادثی که در آینده رخ میدهند دارد؛ اموری چون آمدن باران و تگرگ و وزیدن طوفان و تغییر کردن قیمتها و موارد مشابه. و همچنین گمان میکنند این مسائل را با حرکت ستارگان و نزدیک و دور شدن و آشکار شدن آنان در بعضی از اوقات تشخیص میدهند. درحالیکه این علمی است که خداوند آن را به طور خاص به خود نسبت داده و هیچکس جز او از آن بهرهمند نیست.
اما آنچه از طریق مشاهدهی ستارگان جهت تشخیص زوال و جهت قبله و طی شدن چه مقداری از شب و روز و باقی ماندن از آن، از مصادیق این نهی نمیباشد[6]. والله أعلم.
4398- 1794- (7) (ضعیف) وَعَن قَطَنُ بْنُ قَبِیصَةَ عَنْ أَبِیهِ س قَالَ: سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ ج یَقُولُ: «الْعِیَافَةُ وَالطِّیَرَةُ وَالطَّرْقُ؛ مِنَ الجِبْتِ».
رواه أبو داود والنسائی، وابن حبان فی «صحیحه»[7].
ابوداود میگوید: «(الطرق): به پرواز درآوردن پرنده جهت فال نیک و بد زدن. و (العیافة): خط [کشیدن در ریگ=نوعی فال گرفتن]». و ابن فارس میگوید: (الطرق): انداختن سنگریزه؛ و نوعی از کهانت است». (الطَّرق) به فتح طاء و سکون راء. و (الجبت) به کسر جیم: هرآنچه جز الله متعال عبادت میشود.
33 ـ (الترهیب من تصویر الحیوانات والطیور فی البیوت وغیرها)[8]
([1]) قلت: وهو ضعیف کما تقدم مراراً، وقول المعلقین الثلاثة: "حسن بشواهده" من جهلهم وغفلتهم عن أنه لیس فی الشواهد التفریق بین المصدق وغیر المصدق!
([2]) سقطت من الأصل واستدرکتها من "مسلم" ومن "مختصره" المؤلف (رقم - 1496- بتحقیقی). قال الناجی: "وهو أحد المواضع العجیبة التی سقط منها ذکر الرفع فی هذا الکتاب، لا شک فی ذلک ولا خفاء لا سیما إتیانه بعد ذکر الأنثى بقوله: (قال)".
([3]) کذا الأصل، ولیس فی مسلم "فصدقه"، وفیه "لیلة" بدل "یوماً". وإنما هو فی "مسند أحمد" (4/ 68 و5/ 380) بلفظ الکتاب وزیادته، وخفی هذا على المعلقین الثلاثة!!
([4]) انظر الحاشیة السابقة.
([5]) فی الأصل زیادة: (أو ساحراً)، فحذفتها لعدم ورودها عند الطبرانی فی "الکبیر" (10/ 93/ 10005)، ولا فی "الأوسط" أیضاً (2/ 270/ 1476)، ولا فی "المجمع" (5/ 118)، وإنما هی فی الروایة التی قبلها.
([6]) میگویم: و به نظر من خبر دادن از آمدن باران و تگرگ و وزیدن باد و موارد مشابه با وسایل دقیقی که خداوند در این عرصه برای انسان مسخر کرده، جزو غیبگوییها به حساب نمیآید؛ همچون ساعتهایی که به وسیله ی آن زمان را تشخیص میدهیم. و این موارد هیچ ربطی به علم ستارهشناسی مذموم ندارد.
([7]) فی إسناده جهالة واضطراب بینته فی "غایة المرام" (183-184/ 301)، ولذلک فمن حسنه فما أحسن.
([8]) میگویم: چه این تصاویر در قالب مجسمه باشد یا عکس؛ و تفاوتی نمیکند با قلم یا پر یا هر ابزار دیگری کشیده شده باشند. همهی این موارد حرام است مگر در مواردی چون عروسک بچهها و مانند آن. این مساله را در "أداب الزفاف" و در "غایة المرام فی تخریج أحادیث الحلال والحرام" بیان کردهام.