ترهیب از کشیدن تصویر حیوانات و پرندگان در خانه و اماکن دیگر
4399-3052 - (1) (صحیح) عَنْ عُمَرَ س؛ أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ ج قَالَ: «إِنَّ الَّذِینَ یَصْنَعُونَ هَذِهِ الصُّوَرَ[1] یُعَذَّبُونَ یَوْمَ القِیَامَةِ؛ یُقَالُ لَهُمْ: أَحْیُوا مَا خَلَقْتُمْ».
رواه البخاری ومسلم.
از عمر س روایت است که رسول الله ج فرمودند: «کسانی که این تصاویر را میسازند، روز قیامت عذاب میشوند و به ایشان گفته میشود: آنچه را ساختهاید زنده کنید».
4400-3053 - (2) (صحیح) وَعَنْ عَائِشَةَ ل قَالَت: قَدِمَ رَسُولُ اللهِ ج مِن سَفَرٍ وَقَدْ سَتَرْتُ سَهْوَةً لِی بِقِرَامٍ فِیهِ تَمَاثِیلُ، فَلَمَّا رَآهُ رَسُولُ اللهِ ج تَلَوَّنَ وَجْهُهُ، وَقَالَ: «یَا عَائِشَةُ! أَشَدُّ النَّاسِ عَذَابًا عِنْدَ اللهِ یَوْمَ الْقِیَامَةِ؛ الَّذِینَ یُضَاهُونَ بِخَلْقِ اللهِ». قَالَتْ: «فَقَطَّعْنَاهُ، فَجَعَلْنَا مِنْهُ وِسَادَةً أَوْ وِسَادَتَیْنِ.
از عایشه ل روایت است که رسول الله ج از سفری برگشتند درحالیکه من طاقچهی منزلم را با پردهای نازک که مصور به تصاویری بود، پوشانده بودم. رسول الله ج هنگامی که آن را دید، رنگ صورتش تغییر کرده و فرمود: «ای عایشه! در روز قیامت شدیدترین عذاب را نزد خداوند کسانی دارند که به آفرینش خداوند تشبه میجویند». عایشه ل گفت: آن را تکه تکه کرده و از آن یک یا دو بالش کوچک ساختیم.
وفی روایة: قَالَتْ: دَخَلَ عَلَیَّ رَسُولُ اللهِ ج وَفِی البَیْتِ قِرَامٌ فِیهِ صُوَرٌ، فَتَلَوَّنَ وَجْهُهُ ثُمَّ تَنَاوَلَ السِّتْرَ فَهَتَکَهُ، وَقَالَ: «إِنَّ مِنْ أَشَدِّ النَّاسِ عَذَابًا یَوْمَ القِیَامَةِ الَّذِینَ یُصَوِّرُونَ هَذِهِ الصُّوَرَ».
و در روایتی عایشه ل میگوید: رسول الله ج نزد من آمد حال آنکه در خانه پردهای تصویردار وجود داشت؛ پس رنگ صورتش تغییر کرد، سپس پرده را کشید و آن را پاره کرد و فرمود: «در روز قیامت شدیدترین عذاب را نزد خداوند کسانی دارند که این عکسها را میکشند».
وفی أخرى: أَنَّهَا اشْتَرَتْ نُمْرُقَةً فِیهَا تَصَاوِیرُ، فَلَمَّا رَآهَا رَسُولُ اللَّهِ ج قَامَ عَلَى البَابِ فَلَمْ یَدْخُلْ، فَعَرَفْتُ فِی وَجْهِهِ الکَرَاهِیَةَ. قَالَت: فَقُلْتُ: یَا رَسُولَ اللَّهِ! أَتُوبُ إِلَى اللَّهِ وَإِلَى رَسُولِهِ، مَاذَا أَذْنَبْتُ؟ فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ ج: «مَا بَالُ هَذِهِ النُّمْرُقَةِ؟!». فَقُلْتُ: اشْتَرَیْتُهَا لَکَ لِتَقْعُدَ عَلَیْهَا وَتَوَسَّدَهَا، فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ ج: «إِنَّ أَصْحَابَ هَذِهِ الصُّوَرِ یُعَذَّبُونَ یَوْمَ القِیَامَةِ؛ فَیُقَالُ لَهُمْ أَحْیُوا مَا خَلَقْتُمْ». وَقَالَ: «إِنَّ البَیْتَ الَّذِی فِیهِ الصُّوَرُ لاَ تَدْخُلُهُ المَلاَئِکَةُ»[2].
رواه البخاری ومسلم.
عایشه ل میگوید: بالشی تصویردار خریدم. رسول الله ج با دیدن آن جلو در ایستاد و وارد منزل نشد. آثار ناراحتی را در صورتش دیدم. عایشه ل گفت: ای رسول الله ج نزد الله و رسولش توبه میکنم، چه گناهی کردهام؟ رسول الله ج فرمود: «جریان این بالش چیست؟». عایشه ل گفت: آن را جهت نشستن شما و تکیه دادنتان خریداری کردهام. رسول الله ج فرمود: «سازندگان این عکسها روز قیامت عذاب میشوند و به آنها گفته میشود: زنده کنید آنچه را آفریدهاید». و فرمود: «همانا فرشتگان به خانهای که در آن عکس باشد وارد نمیگردند».
(السهوة) به فتح سین: عبارت است از طاق در دیوار که در آن چیزی قرار میدهند. و گفته شده: به معنای سکو و طاق میباشد. و گفته شده: به معنای خلوتخانه یا حیات خلوت میان دو خانه میباشد. و گفته شده: عبارت است از خانهای کوچک همچون صندوق و گنجهای کوچک. و(القرام) به کسر قاف: پرده. و (النمرقة) به ضم نون و راء – و گاه به فتح راء– و به کسر آنها: بالش رختخواب.
4401-3054 - (3) (صحیح) وَعَنْ سَعِیدِ بْنِ أَبِی الْحَسَنِ قَالَ: جَاءَ رَجُلٌ إِلَى ابْنِ عَبَّاسٍ ب فَقَالَ: إِنِّی رَجُلٌ أُصَوِّرُ هَذِهِ الصُّوَرَ، فَأَفْتِنِی فِیهَا، فَقَالَ لَهُ: ادْنُ مِنِّی، فَدَنَا، ثُمَّ قَالَ: ادْنُ مِنِّی، فَدَنَا حَتَّى وَضَعَ یَدَهُ عَلَى رَأْسِهِ وَقَالَ: أُنَبِّئُکَ بِمَا سَمِعْتُ مِنْ رَسُولِ اللهِ ج، سَمِعْتُ رَسُولَ اللهِ ج یَقُولُ: «کُلُّ مُصَوِّرٍ فِی النَّارِ، یَجْعَلُ لَهُ بِکُلِّ صُورَةٍ صَوَّرَهَا نَفْسًا فَتُعَذِّبُهُ فِی جَهَنَّمَ».قَالَ ابْنُ عَبَّاسٍ ب: فَإِنْ کُنْتَ لَا بُدَّ فَاعِلًا، فَاصْنَعِ الشَّجَرَ وَمَا لَا نَفْسَ لَهُ.
رواه البخاری ومسلم[3].
از سعید بن ابی الحسن روایت است: نزد ابن عباس ب بودم که مردی آمد و گفت: من با ساختن این عکسها از دسترنج خود امرار معاش میکنم؛ ابنعباس ب گفت: نزدیکم بیا، پس نزدیک آمد، باز گفت: نزدیک بیا، پس نزدیکتر آمد تا اینکه ابن عباس دستش را بر سر او گذاشته و به او گفت: تو را از آنچه از رسول الله ج شنیدهام، باخبر میکنم. از رسول الله ج شنیدم که فرمود: «هر تصویرسازی، در آتش جهنم است و برای هر عکسی که کشیده نفسی قرار میدهد که او را در جهنم عذاب دهد». ابن عباس گفت: اگر ناچاری این کار را انجام دهی، میتوانی تصویر درخت و هر چیز بیروحی را بکشی».
وفی روایة للبخاری[4] قال: کُنْتُ عِنْدَ ابْنِ عَبَّاسٍ ب إِذْ جَاءَهُ رَجُلٌ فَقَالَ: یَا أَبَا[5] عَبَّاسٍ! إِنِّی رَجُلٌ إِنَّمَا مَعِیشَتِی مِنْ صَنْعَةِ یَدِی، وَإِنِّی أَصْنَعُ هَذِهِ التَّصَاوِیرَ؟ فَقَالَ ابْنُ عَبَّاسٍ: لاَ أُحَدِّثُکَ إِلَّا مَا سَمِعْتُ مِن رَسُولِ اللَّهِ ج، سَمِعْتُهُ یَقُولُ: «مَنْ صَوَّرَ صُورَةً فَإِنَّ اللَّهَ مُعَذِّبُهُ حَتَّى یَنْفُخَ فِیهَا الرُّوحَ، وَلَیْسَ بِنَافِخٍ فِیهَا أَبَدًا». فَرَبَا الرَّجُلُ رَبْوَةً شَدِیدَةً، [وَاصْفَرَّ وشَجْهُهُ]، فَقَالَ: وَیْحَکَ! إِنْ أَبَیْتَ إِلَّا أَنْ تَصْنَعَ فَعَلَیْکَ بِهَذَا الشَّجَرِ، وَکُلِّ[6] شَیْءٍ لَیْسَ فِیهِ رُوحٌ.
(رَبَا) الإنسان: زمانی که آهی از روی خشم یا کبر کشیده شود.
نزد ابن عباس ب بودم که مردی آمد و گفت: من با ساختن این عکسها از دسترنج خودم امرار معاش میکنم. ابن عباس ب گفت: سخنی نخواهم گفت مگر آنچه از رسول الله ج شنیدهام، شنیدم که فرمود: «هرکس تصویری کِشَد خداوند او را عذاب میدهد تا وقتی که در آن روح بدمد و هرگز نمیتواند در آن روح بدمد». آن مرد آهی شدید سرکشید و صورتش زرد شد. ابن عباس گفت: وای بر تو! اگر میخواهی این کار را انجام دهی، میتوانی تصویر این درخت و هر چیز بیروحی را بکشی.
4402-3055 - (4) (صحیح) وَعَنِ ابنِ مَسعُودٍ س سمعت رَسُولَ اللهِ ج یَقُولُ: «إِنَّ أَشَدَّ النَّاسِ عَذَابًا یَوْمَ الْقِیَامَةِ؛ الْمُصَوِّرُونَ».
رواه البخاری ومسلم.
از ابن مسعود س روایت است: از رسول الله ج شنیدم که فرمود: «شدیدترین عذاب را در روز قیامت تصویرگران دارند».
4403-3056 - (5) (صحیح) وَعَنْ أَبِی هُرَیْرَةَ س قَالَ: سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ ج یَقُولُ: «قَالَ اللَّهُ تَعَالَی: وَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنْ ذَهَبَ یَخْلُقُ کَخَلْقِی، فَلْیَخْلُقُوا ذَرَّةً، وَلْیَخْلُقُوا حَبَّةً، وَلْیَخْلُقُوا شَعِیرَةً».
رواه البخاری ومسلم.
از ابوهریره س روایت است: از رسول الله ج شنیدم که فرمودند: «خداوند متعال میفرماید: کیست ظالمتر از کسی است که سعی میکند مخلوقی همانند مخلوقات من بیافریند، پس اگر میتوانند مورچه یا دانه یا یک دانه جو بیافرینند».
4404-3057 - (6) (صحیح) وَعَنْ حیان بن حصین قَالَ: قَالَ لِی عَلِیُّ س: أَلَا أَبْعَثُکَ عَلَى مَا بَعَثَنِی عَلَیْهِ رَسُولُ اللهِ ج؟ «أَنْ لَا تَدَعَ صَورَةً إِلَّا طَمَسْتَهَا، وَلَا قَبْرًا مُشْرِفًا إِلَّا سَوَّیْتَهُ».
رواه مسلم وأبو داود والترمذی.
از حیان بن حصین روایت است که علی س به من گفت: آیا تو را برای کاری نفرستم که رسول الله ج مرا برای انجام آن فرستاد؟ اینکه تصویری را رها نکنی مگر اینکه آن را نابود کرده و قبری را که مرتفع و بلند ساخته شده رها نسازی مگر با زمین صاف و یکسان کنی.
4405-1795- (1) (منکر) وروى أحمد عَنْ عَلِیٍّ قَالَ: کَانَ رَسُولُ اللَّهِ ج فِی جَنَازَةٍ فَقَالَ: «أَیُّکُمْ یَنْطَلِقُ إِلَى الْمَدِینَةِ فَلا یَدَعُ بِهَا وَثَنًا إِلا کَسَرَهُ، وَلا قَبْرًا إِلا سَوَّاهُ، وَلا صُورَةً إِلا لَطَّخَهَا؟». فَقَالَ رَجُلٌ: أَنَا یَا رَسُولَ اللَّهِ! فَانْطَلَقَ، فَهَابَ أَهْلَ الْمَدِینَةِ [فَرَجَعَ، فَقَالَ عَلِیٌّ: أَنَا أَنْطَلِقُ یَا رَسُولَ اللَّهِ!]، قَالَ: «فَانْطَلِقْ». [فَانْطَلَقَ]، ثُمَّ رَجَعَ فَقَالَ: یَا رَسُولَ اللَّهِ! لَمْ أَدَعْ بِهَا وَثَنًا إِلا کَسَرْتُهُ، وَلا قَبْرًا إِلا سَوَّیْتُهُ، وَلا صُورَةً إِلا لَطَّخْتُهَا. ثُمَّ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ج: «مَنْ عَادَ إِلَی صَنْعَةِ شَیْءٍ مِنْ هَذَا؛ فَقَدْ کَفَرَ بِمَا أُنْزِلَ عَلَى مُحَمَّدٍ ج».
وإسناده جید إن شاء الله[7].
4406-3058 - (7) (صحیح) وَعَنْ أَبِی طَلْحَةَ س؛ أَنَّ رَسُولَ الله ج قَالَ: «لاَ تَدْخُلُ المَلاَئِکَةُ بَیْتًا فِیهِ کَلْبٌ وَلاَ صُورَةٌ».
رواه البخاری ومسلم، والترمذی والنسائی وابن ماجه.
از ابو طلحه س روایت است که رسول الله ج فرمودند: «ملائکه به خانهای که در آن سگ و عکس باشد وارد نمیشوند».
وفی روایة لـمسلم: «لَا تَدْخُلُ الْمَلَائِکَةُ بَیْتًا فِیهِ کَلْبٌ، وَلَا تَمَاثِیلُ[8]».
و در روایت مسلم آمده است: «ملائکه به خانهای که در آن سگ و تصویری باشد وارد نمیشوند».
4407-3059 - (8) (صحیح) وَعَنِ ابنِ عُمَرَ ب قَالَ: «وَاعَدَ رَسُولَ الله ج جِبْرِیلُ ÷ أَن یَأتِیهِ، فَرَاثَ عَلَیْهِ حَتَّى اشْتَدَّ عَلَى رَسُولِ الله ج، فَخَرَجَ، فَلَقِیَهُ جِبْرِیلُ ÷، فَشَکَا إِلَیْهِ، فَقَالَ: «إِنَّا لاَ نَدْخُلُ بَیْتًا فِیهِ کَلْبٌ وَلاَصُورَةٌ».
رواه البخاری.
(راثَ) یعنی «أبطأ»: «تاخیر کرد».
از ابن عمر ب روایت است که جبریل به رسول الله ج وعده داد که نزد او میآید، ولی تأخیر کرد و رسول الله ج نگران شد و از خانه خارج شد. در بیرون جبریل با او ملاقات کرد، رسول الله ج از درنگ و تأخیر او شکوه کرد، جبریل گفت: ما وارد خانهای نمیشویم که در آن سگ یا تصویر باشد».
4408-1796- (2) (منکر) وَعَنْ عَلِیِّ س؛ أَنَّ رَسُولَ الله ج قَالَ: «لَا تَدْخُلُ الْمَلَائِکَةُ بَیْتًا فِیهِ صُورَةٌ، وَلَا جُنُبٌ، وَلَا کَلْبٌ».
رواه أبو داود والنسائی، وابن حبان فی «صحیحه»؛ کلهم من روایة عبدالله بن نَجَى؛ قال البخاری: «فیه نظر»[9].
4409-3060- (9) (صحیح) وَعَنْ أَبِی هُرَیْرَةَ س قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ج: «أَتَانِی جِبْرِیلُ عَلَیْهِ السَّلَام فَقَالَ لِی: أَتَیْتُکَ الْبَارِحَةَ فَلَمْ یَمْنَعْنِی أَنْ أَکُونَ دَخَلْتُ إِلَّا أَنَّهُ کَانَ عَلَى الْبَابِ تَمَاثِیلُ، وَکَانَ فِی الْبَیْتِ قِرَامُ سِتْرٍ فِیهِ تَمَاثِیلُ، وَکَانَ فِی الْبَیْتِ کَلْبٌ، فَمُرْ بِرَأْسِ التِّمْثَالِ الَّذِی فِی الْبَیْتِ یُقَطَّعُ، فَیَصِیرُ کَهَیْئَةِ الشَّجَرَةِ، وَمُرْ بِالسِّتْرِ فَلْیُقَطَّعْ فَلْیُجْعَلْ مِنْهُ وِسَادَتَیْنِ مَنْبُوذَتَیْنِ تُوطَآَنِ، وَمُرْ بِالْکَلْبِ فَلْیُخْرَجْ».
رواه أبو داود والترمذی والنسائی، وابن حبان فی «صحیحه»، وقال الترمذی: «حدیث حسن صحیح». وتأتی أحادیث من هذا النوع فی [41- باب] «اقتناء الکلب» إن شاء الله تعالى.
از ابوهریره س روایت است که رسول الله ج فرمودند: «جبرئیل نزد من آمد و به من گفت: شب گذشته نزد تو آمدم و هیچ چیزی مانع ورودم نشد مگر وجود مجسمهای جلو در و پردهی نازکی در خانه که روی آن تصاویری بود و سگی که در خانه بود؛ پس سر مجسمهای که در خانه است قطع کن تا شبیه درختی گردد و پرده را به تکههای مختلف درآورده و از آن دو بالش مفروش که بر آن نشسته میشود، بساز و سگ را خانه بیرون کن».
4410-3061 - (10) (صحیح) وَعَنْ أَبِی هُرَیْرَةَ أَیضاً س قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ج: «یَخْرُجُ عُنُقٌ مِنَ النَّارِ یَوْمَ القِیَامَةِ لَهَا عَیْنَانِ تُبْصِرَانِ، وَأُذُنَانِ تَسْمَعَانِ، وَلِسَانٌ یَنْطِقُ، یَقُولُ: إِنِّی وُکِّلْتُ بِثَلَاثَةٍ: بِمَنْ جَعَلَ مَعَ اللَّهِ إِلَهًا آخَرَ، وَبِکُلِّ جَبَّارٍ عَنِیدٍ، وَبِالمُصَوِّرِینَ».
رواه الترمذی وقال: «حدیث حسن صحیح غریب»[10].
(عُنُقٌ) به ضم عین و نون؛ یعنی: بخشی از آتش.
از ابوهریره س روایت است که رسول الله ج فرمودند: «روز قیامت بخشی از آتش دوزخ [در قالب گردنی دراز از آن] خارج میشود، دو چشم دارند که با آنها میبیند و دو گوش که میشنود و زبانی که صحبت میکند. میگوید: من مامور [به آتش انداختن] سه نفر شدهام: کسی که برای خداوند شریکی قرار داده است و ظالمِ ستمگر و عکاسان و تصویرگران».
34 ـ (الترهیب من اللعب بالنرد[11])
([1]) یعنی تصاویری جز مجسمه؛ یا تصاویری که سایه ندارند. به دلیل ذکر پرده در حدیث عایشه که پس از این میآید. اما مجسمه نیز از باب اولی یکی از مصادیق این مساله میباشد.
([2]) زاد أبو بکر الشافعی: "قالت: فما دخل حتى أخرجتها". انظر "آداب الزفاف". والمراد بـ"الصورة" هنا هی المطرزة، کما یدل علیه السیاق، فهی غیر مجسمة، فتنبه.
([3]) هذا اللفظ لمسلم فقط (6/ 161)، لم یرو البخاری الا الروایة الآتیة، وبذلک جزم الناجی، وغفل عنه الغافلون -کعادتهم- فی تعلیقهم، وأکدوا جهلهم فیما سموه بـ "تهذیب الترغیب" (ص 518) فنسبوا الروایتین للشیخین بالأرقام فزادوا فی الخطأ أنهم نسبوا الثانیة لمسلم أیضاً!!
([4]) قال الناجی: "هذه العبارة موهمة أن السیاق الأول للشیخین، وأن الثانی روایة أخرى للبخاری، ولیس هو عند کل منهما إلا من طریق واحد، لکن اللفظ الأول لمسلم، والثانی للبخاری لا غیر". قلت: وهو عند أحمد (1/ 308) باللفظ الأول.
([5]) الأصل: (ابن)، والتصحیح من "البخاری" آخر (البیوع)، والزیادة منه، وغفل عن هذا کله مدعو التحقیق.
([6]) کذا الأصل بإثبات الواو، وهو روایة أبی نعیم، وأما روایة البخاری فحَذَفَتْها على أنه بدل کل من بعض، وقد جوّزه بعض النحاة. انظر "الفتح".
([7]) قلت: فیه (أبو محمد الهذلی)، ویقال: (أبو مورع)، قال الذهبی: "لا یعرف". ولم یوثقه أحد ولا ابن حبان! وفی متنه نکارة لم ترد فی روایة مسلم التی فی "الصحیح" هنا، ومع هذا کله تهافت الثلاثة فقالوا: "حسن"!!
([8]) أی: صور. قال الناجی: (203/ 2): "وکذا البخاری، لکن لفظه: (ولا صورة تماثیل)، وله فی روایة: (ولا تصاویر)، وفی أخرى: (بیتاً فیه الصور)".
([9]) قلت: هو منکر بذکر (الجنب)، فقد جاء الحدیث عن جمع من الصحابة فی "الصحیحین" وغیرهما دونه، وهو فی "الصحیح" فی هذا الباب. وفی إسناد الحدیث اضطراب وجهالة لم ینتبه لها من حسنه، أو جوده، أو صححه! کما هو مبین فی "ضعیف أبی داود"، (رقم 30)، وأما الجهلة الثلاثة، فخالفوا الجمیع فقالوا: "حسن بشواهده"! ولا شاهد لـ (الجنب). نعم قد جاء ذکره فی حدیث آخر مخرج فی "الصحیحة" (1804).
([10]) قلت: ورواه أحمد أیضاً. انظر "الصحیحة" (512)، وکان فی الأصل بعض الأخطاء فصححتها من الترمذی.
([11]) (النرد) به فتح نون و سکون راء: بازی معروفی است که: «الکعاب» و «النردشیر» هم نامیده میشود. نووی میگوید: (النردشیر) همان «النرد» است؛ (النرد) عجمی معرب و (شیر) به معنای شیرین میباشد.