اهل سنت

آنچه در این وبلاگ مخالف قرآن و سنت بود دور بندازید. الله در قرآن میفرماید:(پس بندگانم را بشارت ده، همان کسانی که سخنان را می شنوند و از نیکوترین آنها پیروی می کنند. اینانند که خداوند هدایتشان کرده و اینانند که خردمندانند». زمر، آیه 17 و 18

اهل سنت

آنچه در این وبلاگ مخالف قرآن و سنت بود دور بندازید. الله در قرآن میفرماید:(پس بندگانم را بشارت ده، همان کسانی که سخنان را می شنوند و از نیکوترین آنها پیروی می کنند. اینانند که خداوند هدایتشان کرده و اینانند که خردمندانند». زمر، آیه 17 و 18

ترهیب از اینکه انسان در جایی بخوابد که محافظی نداشته و از اینکه به هنگام طوفان دریا برود

ترهیب از اینکه انسان در جایی بخوابد که محافظی نداشته و از اینکه به هنگام طوفان دریا برود

4426-3076- (1) (صحیح لغیره) عَنْ عَبْدِالرَّحْمَنِ بْنِ عَلِیٍّ - یَعْنِی ابْنَ شَیْبَانَ - عَنْ أَبِیهِ س قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ج: «مَنْ بَاتَ عَلَى ظَهْرِ بَیْتٍ لَیْسَ لَهُ حِجَارٌ[1]، فَقَدْ بَرِئَتْ مِنْهُ الذِّمَّةُ».

عبدالرحمن بن علی - یعنی ابن شیبان - از پدرش س روایت می‌کند که رسول الله ج فرمودند: «هر‌کس پشت بامی بخوابد که هیچگونه محافظی ندارد، [اگر افتاده و بمیرد] هیچ ضمانتی در قبال خون وی نیست».

رواه أبو داود.

(قال الحافظ): «هکذا وقع فی روایتنا «حجار» بالراء بعد الألف. وفی بعض النسخ «حجاب» بالباء الموحدة، وهو بمعناه».

4427-3077- (2) (صحیح) وَرُوِیَ عَنْ جَابِرٍ س قَالَ: «نَهَى رَسُولُ اللَّهِ ج أَنْ یَنَامَ الرَّجُلُ عَلَى سَطْحٍ لَیْسَ بِمَحْجُورٍ عَلَیْهِ».

رواه الترمذی وقال: «حدیث غریب».

از جابر س روایت است که رسول الله ج از اینکه کسی روی بامی بدون محافظ بخوابد نهی فرمود.

4428-1800- (1) (ضعیف جداً) وَعَنْ عَبْدِاللهِ بْنِ جَعْفَرٍ ب؛ أَنَّ النَّبِیَّ ج قَالَ: «مَنْ رَمَانَا بِاللَّیْلِ[2]؛ فَلَیْسَ مِنَّا، وَمَنْ رَقَدَ عَلَى سَطْحٍ لَا جِدَارَ لَهُ فَمَاتَ؛ فَدَمُهُ هَدَرٌ».

رواه الطبرانی.

4429-3078- (3) (حسن) وَرُوِیَ عَنْ أَبِی عِمْرَانَ الْجَوْنِیِّ قَالَ: کُنَّا بِفَارِس وَعَلَیْنَا أَمِیرٌ یُقَالُ لَهُ: (زُهَیْرُ بْنُ عَبْدِاللهِ)، فَأَبْصرَ إِنْسَانًا فَوْقَ بَیْتٍ أَوْ إِجَارٍ لَیْسَ حَوْلَهُ شَیْءٌ، فَقَالَ لِی: سَمِعْتَ فِی هَذَا شَیْئًا؟ قُلْتُ: لَا. قَالَ: فَحَدَّثَنِی رَجُلٌ أَنَّ رَسُولَ الله ج قَالَ: «مَنْ بَاتَ عَلَى إِجَّارٍ أَوْ فَوقَ بَیْتٍ لَیْسَ حَوْلَهُ شَیءٌ یَرُدُّ رِجْلَهُ؛ فَقَدْ بَرِئَتْ مِنْهُ الذِّمَّةُ، وَمَنْ رَکِبَ الْبَحْرَ بَعْدَ مَا یَرْتَجُّ؛ فَقَدْ بَرِئَتْ مِنْهُ الذِّمَّةُ».

رواه أحمد مرفوعا هکذا وموقوفا، ورواتهما ثقات، والبیهقی مرفوعا.

از ابوعمران جَونی روایت است که ما در فارِس بودیم و امیر ما فردی بود که به او زُهَیر بن عبدالله گفته می‌شد. وی (امیر) فردی را پشت بام یا سقفی که اطراف آن حفاظی وجود نداشت مشاهده نمود؛ به من گفت: در این مورد چیزی شنیده‌ای؟ گفتم: نه. امیر گفت: مردی به من گفت: رسول الله ج فرمودند: «کسی که پشت بام یا سقفی که اطراف آن حفاظی نیست بخوابد [و پایین بیفتد] ضمانتی متوجه خون وی نیست و هرکس درحالی به دریا برود که دریا طوفانی است، ضمانتی متوجه خون وی نیست».

(حسن لغیره) وفی روایة للبیهقی عن أبی عمران أیضا قال: کنتُ مَع زُهَیْر الشَّنَوِی[3]، فأتَیْنا على رجلٍ نائمٍ على ظهْرِ جِدَارٍ، ولیسَ لَهُ ما یَدْفَعُ رجْلَیْهِ، فضرَبَهُ بِرِجْلِه، ثُمَّ قال: قُمْ، ثُمَّ قال زهیرٌ: قالَ رسولُ الله ج: «مَنْ باتَ على ظَهْرِ جِدارٍ ولیسَ لَهُ ما یَدْفَعُ رِجْلَیْه، فوقَعَ فَمات؛ فقد بَرِئَتْ منهُ الذِّمَّة، ومَنْ رَکِبَ البَحْرَ فی ارْتِجَاجِهِ، فَغَرِقَ؛ فقد بَرِئَتْ منه الذِّمَّةُ».

قال البیهقی: «ورواه شعبة عن أبی عمران عن محمد بن أبی زهیر، وقیل: عن محمد بن زهیر بن أبی علی، وقیل: عن زهیر بن أبی جبل عن النبی ج. وقیل غیر ذلک[4]».

(الإجَّار) به کسر همزة و تشدید جیم: عبارت است بام. و (ارتجاج البحر): طوفانی بودن دریا.

همچنین از ابوعمران روایت است: همراه زُهیر شَنَوی بودم، به مردی رسیدیم که پشت بام خوابیده بود و حفاظی نبود که مانع افتادن او شود، پس به او لگدی زده و گفت: بلند شو. زُهَیر گفت: رسول الله ج فرمودند: «هرکس پشت بامی بخوابد که محافظی ندارد و پایین افتاده و بمیرد، ضمانتی متوجه خون وی نیست و هرکس درحالی به دریا برود که دریا طوفانی است و غرق شود، ضمانتی برای خون وی وجود نخواهد داشت».

37 ـ (الترهیب من أن ینام الإنسان على وجهه من غیر عذر)



([1]) یعنی: از بام افتاده و بمیرد. چنانکه در حدیث آتی در آخر باب میآید.

([2]) الأصل: (بالنبل)، والتصحیح من "المعجم الکبیر" (13/ 87/ 217)، وهو مخرج فی "الضعیفة" (6685)، والجملة الأولى صحت من حدیث ابن عباس وغیره، فانظره فی "الصحیحة" (2339).

([3]) بفتح الشین المعجمة والنون وکسر الواو، وأصله (الشنائی) بهمزة مقصورة، والأول على إرادة التسهیل، وهو منسوب إلى (أزد شَنُوءة) بمعجمة مفتوحة ثم نون مضمومة ثم همزة ممدودة ثم هاء تأنیث. کذا فی "العجالة".

([4]) قلت: قد اتفق ثلاثة من الثقات على روایته عن أبی عمران عن زهیر بن عبدالله عن الرجل کما فی الروایة الأولى، وصرح بعضهم أنه صحابی، وجهالة الصحابی لا تضر، فتصدیر المؤلف الحدیث بصیغة التمریض؛ لا وجه له، انظر "الصحیحة" (828).

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد