ترغیب به ترس از خداوند و بیان فضیلت آن
4840-3371- (1) (صحیح) عَنْ أَبِی هُرَیْرَةَ س قَالَ: سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ ج یَقُولُ: «سَبْعَةٌ یُظِلُّهُمُ اللَّهُ فِی ظِلِّهِ یَوْمَ لاَ ظِلَّ إِلَّا ظِلُّهُ: - فذکرهم إلى أن قال: - وَرَجُلٌ دَعَتْهُ امْرَأَةٌ ذَاتُ مَنْصِبٍ وَجَمَالٍ فَقَالَ: إِنِّی أَخَافُ اللَّهَ».
رواه البخاری ومسلم، وتقدم بتمامه [5- الصلاة/10].
از ابوهریره س روایت است از رسول الله ج شنیدم که فرمود: «هفت نفر هستند که خداوند در روزی که جز سایهی [عرش] او سایهای نیست، ایشان را در سایهی [عرش] خود جای میدهد؛ - و آنها را ذکر نمود تا آنجا که میفرماید: - مردی که زنی صاحب مقام و زیبا او را [جهت کامجویی] فرابخواند و او در پاسخ بگوید: من از الله میترسم».
4841-1964- (1) (ضعیف) وَعَنِ ابْنِ عُمَرَ ب قَالَ: سَمِعْتُ رَسُولَ الله ج یَقُولُ: «کَانَ الکِفْلُ مِنْ بنی إسرائیل لَا یَتَوَرَّعُ مِنْ ذَنْبٍ عَمِلَهُ، فَأَتَتْهُ امْرَأَةٌ فَأَعْطَاهَا سِتِّینَ دِینَارًا عَلَى أَنْ یَطَأَهَا، فَلَمَّا أَرَادَها عَلَى نَفْسِهَا ارْتَعَدتْ وَبَکَتْ، فَقَالَ: مَا یُبْکِیکِ؟ قَالَتْ: لأنَّ هَذَا عَمَلٌ مَا عَمِلْتُهُ[1]، وَمَا حَمَلَنِی عَلَیْهِ إِلَّا الحَاجَةُ. فَقَالَ: تَفْعَلِینَ أَنْتِ هَذَا مِنْ مَخافَةِ الله! اذْهَبِی فَلَکِ مَا أعطَیْتُکِ، وَوَاللَّهِ مَا أَعْصِیه بَعْدَهَا أَبَدًا، فَمَاتَ مِنْ لَیْلَتِهِ، فَأَصْبَحَ مَکْتُوبًا عَلَى بَابِهِ: إِنَّ اللَّهَ قَدْ غَفَرَ لِلْکِفْلِ. فَعَجِبَ الناسُ مِنْ ذلِکَ».
رواه الترمذی وحسنه، والحاکم وقال: «صحیح الإسناد». [مضی 1- باب]
4842-3372- (2) (حسن صحیح) وَعَنْ أَبِی هُرَیْرَةَ س قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ج: «خَرَجَ ثَلَاثَةٌ فِیمَنْ کَانَ قَبْلَکُمْ یَرْتَادُونَ لِأَهْلِهِمْ، فَأَصَابَتْهُمُ السَّمَاءُ، فَلَجَؤُوا إِلَى جَبَلٍ، فَوَقَعَتْ عَلَیْهِمْ صَخْرَةٌ، فَقَالَ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ: عَفَا الْأَثَرُ، وَوَقَعَ الْحَجَرُ، وَلَا یَعْلَمُ بِمَکَانِکُمْ إِلَّا اللَّهُ، فَادْعُوا اللَّهَ بِأَوْثَقِ أَعْمَالِکُمْ. فَقَالَ أَحَدُهُمُ: اللَّهُمَّ! إِنْ کُنْتَ تَعْلَمُ أَنَّهُ کَانَتِ امْرَأَةٌ تُعْجِبُنِی، فَطَلَبْتُهَا فَأَبَتْ عَلَیَّ، فَجَعَلْتُ لَهَا جُعْلًا، فَلَمَّا قَرَّبَتْ نَفْسَهَا تَرَکْتُهَا، فَإِنْ کُنْتَ تَعْلَمُ أَنِّی إِنَّمَا فَعَلْتُ ذَلِکَ رَجَاءَ رَحْمَتِکَ، وَخَشْیَةَ عَذَابِکَ، فَافْرُجْ عَنَّا، فَزَالَ ثُلُثُ الْحَجَرِ. وَقَالَ الْآخَرُ: اللَّهُمَّ! إِنْ کُنْتَ تَعْلَمُ أَنَّهُ کَانَ لِی وَالِدَانِ، فَکُنْتُ أَحْلُبُ لَهُمَا فِی إِنَائِهِمَا، فَإِذَا أَتَیْتُهما وَهُمَا نَائِمَانِ قُمْتُ حَتَّى یَسْتَیْقِظَا، فَإِذَا اسْتَیْقَظَا شَرِبَا، فَإِنْ کُنْتَ تَعْلَمُ أَنِّی فَعَلْتُ ذَلِکَ رَجَاءَ رَحْمَتِکَ، وَخَشْیَةَ عَذَابِکَ، فَافْرُجْ عَنَّا، فَزَالَ ثُلُثُ الْحَجَرِ. وَقَالَ الثَّالِثُ: اللَّهُمَّ! إِنْ کُنْتَ تَعْلَمُ أَنِّی اسْتَأْجَرْتُ أَجِیرًا یَوْمًا فَعَمِلَ لِی نِصْفِ النَّهَارِ، فَأَعْطَیْتُهُ أَجْرَاً فَسَخِطَهُ، وَلَمْ یَأْخُذْهُ، فَوَفَّرْتُهَا عَلَیْهِ حَتَّى صَارَ مِنْ کُلِّ[2] الْمَالِ، ثُمَّ جَاءَ یَطْلُبُ أَجْرَهُ، فَقُلْتُ خُذْ هَذَا کُلَّهُ، وَلَوْ شِئْتَ لَمْ أُعْطِهِ إِلَّا أَجْرَهُ الأوَّلَ، فَإِنْ کُنْتَ تَعْلَمُ أَنِّی فَعَلْتُ ذَلِکَ رَجَاءَ رَحْمَتِکَ، وَخَشْیَةَ عَذَابِکَ فَافْرُجْ عَنَّا، فَزَالَ الْحَجَرُ، وَخَرَجُوا یَتَمَاشَوْنَ».
رواه ابن حبان فی «صحیحه». [مضی 22- البر/1]. ورواه البخاری ومسلم وغیرهما من حدیث [ابن] عمر بنحوه، وتقدم (برقم 1).
از ابوهریره س روایت است که رسول الله ج فرمودند: «در میان امتهای پیش از شما سه نفر بودند که نزد خانوادههایشان برمیگشتند [که در مسیر بازگشت] باران آنها را فرا گرفت؛ پس به [غاری در] کوه پناه بردند؛ ناگهان سنگ بزرگی در غار را بر روی آنها بست. پس به یکدیگر گفتند: آثار جای پای ما از بین رفت و تخته سنگ دهانهی غار را مسدود کرد و جای شما را جز خداوند کسی نمیداند؛ پس به درگاه خداوند خالصانهترین اعمالتان را یاد کنید؛ یکی از آنها گفت: خدایا، تو میدانی زنی بود که سخت شیفته و دلباختهی او بودم، خواهان کام گرفتن از او شدم اما او از این کار خودداری نمود؛ پس برای او پولی تعین کردم؛ هنگامی که خود را در اختیار من قرار داد او را رها کردم؛ اگر این عمل را به امید رحمتت و ترس از عذابت انجام دادم ما را از این تنگنا نجات ده؛ پس یک سوم سنگ از دهانهی غار کنار رفت؛ دیگری گفت: پروردگارا! تو میدانی پدر و مادری داشتم که برای آنها در ظرفهایشان شیر میدوشیدم و اگر میآمدم و آن دو خوابیده بودند بر بالینشان میایستادم تا بیدار شوند و چون بیدار میشدند شیرشان را مینوشیدند؛ اگر این عمل را به امید رحمتت و ترس از عذابت انجام دادم، ما را از این تنگنا نجات ده؛ پس دو سوم سنگ از دهانهی غار کنار رفت. و نفر سوم گفت: پروردگارا! تو میدانی که روزی فردی را اجیر کردم و او تا نصف روز کارش را انجام داد و من مزدی به او دادم اما او خشمگین شده و مزدش را نگرفته و رفت؛ من مزد او را به کار گرفتم تا اینکه از این راه ثروت زیادی فراهم شد؛ بالاخره پس از مدتی برگشت و تقاضای مزدش را کرد، [من هم کل اموال را به او نشان دادم و] گفتم: آنها را بگیر و اگر میخواستم به او جز مزد اولش را نمیدادم؛ اگر ین عمل را به امید رحمتت و ترس از عذابت انجام دادم، ما را از این تنگنا نجات ده؛ پس سنگ از دهانهی غار کنار رفت و از غار خارج شده به راه خود ادامه دادند[3].
4843-3373- (3) (صحیح) وَعَنْ أَبِی هُرَیْرَةَ س؛ أَنَّ النَّبِیِّ ج قَالَ: «کَانَ رَجُلٌ یُسْرِفُ عَلَى نَفْسِهِ، فَلَمَّا حَضَرَهُ الْمَوْتُ؛ قَالَ لِبَنِیهِ: إِذَا أَنَا مِتُّ فَأَحْرِقُونِی، ثُمَّ اطْحَنُونِی، ثُمَّ ذَرُّونِی فِی الرِّیحِ، فَوَاللهِ لَئِنْ قَدِرَ الله عَلَیَّ لَیُعَذِّبَنِّی عَذَابًا مَا عَذَّبَهُ أَحَدًا، فَلَمَّا مَاتَ فُعِلَ بِهِ ذَلِکَ، فَأَمَرَ اللَّهُ الأَرْضَ فَقَالَ: اجْمَعِی مَا فِیکِ [مِنْهُ]، فَفَعَلَتْ، فَإِذَا هُوَ قَائِمٌ، فَقَالَ: مَا حَمَلَکَ عَلَى مَا صَنَعْتَ؟ قَالَ: خَشْیَتُکَ یَا رَبِّ! – أو قَالَ: مَخَافَتُکَ -، فَغُفِرَ لَهُ»[4].
از ابوهریره س روایت است که رسول الله ج فرمودند: «مردی در حق خود ظلم مینمود؛ پس هنگام وفاتش به فرزندانش گفت: چون وفات کردم، مرا سوزانیده و سپس تکه تکه کنید، سپس مرا در مسیر باد رها کنید. قسم به خدا اگر خداوند به من دست یابد مرا عذابی میدهد که به کسی چنان عذابی نچشانده است؛ هنگامی که وفات نمود، با او چنین کردند؛ خداوند به زمین دستور داد آنچه از آن مرد در خود داری جمع کن؛ و زمین چنین کرد و او دوباره به وجود آمد؛ خداوند به او فرمود: چه چیزی باعث شد این کار را انجام دهی؟ گفت: پروردگارا، ترس از تو باعث شد. پس او را بخشید».
وفی روایة: أَنَّ رَسُولَ اللهِ ج قَالَ: قَالَ رَجُلٌ لَمْ یَعْمَلْ حَسَنَةً قَطُّ لِأَهْلِهِ: إِذَا مَاتَ فَحَرِّقُوهُ، ثُمَّ اذْرُوا نِصْفَهُ فِی الْبَرِّ، وَنِصْفَهُ فِی الْبَحْرِ، فَوَاللهِ لَئِنْ قَدِرَ اللهُ عَلَیْهِ لَیُعَذِّبَنَّهُ عَذَابًا لَا یُعَذِّبُهُ أَحَدًا مِنَ الْعَالَمِینَ، فَلَمَّا مَاتَ الرَّجُلُ فَعَلُوا بِهِ مَا أَمَرَهُمْ، فَأَمَرَ اللهُ الْبَرَّ فَجَمَعَ مَا فِیهِ، وَأَمَرَ الْبَحْرَ فَجَمَعَ[5] مَا فِیهِ، ثُمَّ قَالَ: لِمَ فَعَلْتَ هَذَا؟ قَالَ: مِنْ خَشْیَتِکَ یَا رَبِّ! وَأَنْتَ أَعْلَمُ، فَغَفَرَ اللهُ تعالی لَهُ».
رواه البخاری ومسلم[6]. ورواه مالک والنسائی بنحوه.
و در روایتی آمده است: رسول الله ج فرمودند: «مردی که هیچ عمل نیکی انجام نداده بود به خانوادهاش گفت: هرگاه وفات نمود، او را سوزانده و سپس نیمی از جسدش را در دریا و نیمی از آن را در خشکی رها کنند؛ قسم به خدا، اگر خداوند بر او دست یابد، به او عذابی میچشاند که هیچیک از جهانیان را چنان عذاب نداده است؛ پس هنگامی که وفات کرد، چنانکه دستور داده بود با او رفتار کردند؛ پس از آن خداوند به زمین دستور داد و زمین تمام آنچه از وی بر آن بود جمع کرد و به دریا دستور داد آنچه از وی در آن است جمع کند. سپس [به وی] فرمود: چرا این کار را انجام دادی؟ پاسخ داد: به خاطر ترس از تو ای رب! و تو داناتری؛ پس خداوند متعال او را بخشید».
4844-3374- (4) (صحیح) وَعَنْ أَبِی سَعِیدٍ س؛ أَنَّ النَّبِیِّ ج قَالَ: «إِنَّ رَجُلًا کَانَ قَبْلَکُمْ رَغَسَهُ اللَّهُ مَالًا، فَقَالَ لِبَنِیهِ لَمَّا حُضِرَ: أَیَّ أَبٍ کُنْتُ لَکُمْ؟ قَالُوا: خَیْرَ أَبٍ. قَالَ: فَإِنِّی لَمْ أَعْمَلْ خَیْرًا قَطُّ، فَإِذَا مِتُّ فَأَحْرِقُونِی، ثُمَّ اسْحَقُونِی، ثُمَّ ذَرُّونِی فِی یَوْمٍ عَاصِفٍ، فَفَعَلُوا، فَجَمَعَهُ اللَّهُ؛ فَقَالَ: مَا حَمَلَکَ؟ قَالَ: مَخَافَتُکَ. فَتَلَقَّاهُ بِرَحْمَتِهِ».
رواه البخاری ومسلم.
(رَغَسه) بفتح الراء والغین المعجمة بعدهما سین مهملة. ابو عبید[7] میگوید: یعنی مال زیادی به او داده بود و در آن برکت قرار داده بود.
از ابوسعید خدری س روایت است که رسول الله ج فرمودند: «خداوند به مردی قبل از شما مال زیادی داد، هنگام وفات به فرزندانش گفت: من برای شما چگونه بودم؟ گفتند: بهترین پدر بودی. گفت: من هیچ کار خوبی انجام ندادهام، پس اگر وفات کردم مرا بسوزانید و تکه تکه کنید و در معرض باد شدیدی رها کنید؛ پس با او چنین کردند. خداوند دوباره او را به وجود آورد و به او فرمود: چه چیزی تو را به این کار واداشت؟ آن مرد گفت: ترس از تو. پس خداوند او را با رحمتش در برگرفت».
4845-1965- (2) (ضعیف) وَعَنْ أَنَسٍ س قَالَ: قَالَ النَّبِیِّ ج: «یَقُولُ اللَّهُ ﻷ: أَخْرِجُوا مِنَ النَّارِ مَنْ ذَکَرَنِی یَوْمًا، أَوْ خَافَنِی فِی مَقَامٍ».
رواه الترمذی والبیهقی، وقال الترمذی: «حدیث حسن غریب»[8].
4846-3375- (5) (صحیح) وَعَنْ أَبِی هُرَیْرَةَ س؛ أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ ج قَالَ: «یَقُولُ اللَّهُ عَزَّ وَجَلَّ: إِذَا أَرَادَ عَبْدِی أَنْ یَعْمَلَ سَیِّئَةً فَلاَ تَکْتُبُوهَا عَلَیْهِ حَتَّى یَعْمَلَهَا، فَإِنْ عَمِلَهَا فَاکْتُبُوهَا بِمِثْلِهَا، وَإِنْ تَرَکَهَا مِنْ أَجْلِی فَاکْتُبُوهَا لَهُ حَسَنَةً» الحدیث.
رواه البخاری ومسلم. وفی لفظ لـمسلم: «إِنْ تَرَکَهَا فَاکْتُبُوهَا لَهُ حَسَنَةً، إِنَّمَا تَرَکَهَا مِنْ جَرَّایَ» أی: من أجلی. وتقدم بتمامه فی «الإخلاص»[9] [1/الحدیث 8].
از ابوهریره س روایت است که رسول الله ج فرمودند: «خداوند ﻷ میفرمایند: اگر بندهی من تصمیم به انجام گناه گرفت، تا زمانی که مرتکب آن نشده آن را ثبت نکنید، اگر مرتکب آن گناه شد فقط یک بدی برایش بنویسید و اگر به خاطر من از انجام آن گناه منصرف شد، یک حسنه برای او منظور کنید».
و در روایت مسلم آمده است: «اگر آن گناه را ترک کرد برای او یک حسنه بنویسید، چون به خاطر من آن را ترک نمود».
4847-3376- (6) (حسن صحیح) وَعَنْ أَبِی هُرَیْرَةَ س عَنِ النَّبِیِّ ج؛ فِیمَا یَرْوِی عَنْ رَبِّهِ جَلَّ وَعَلَا؛ أَنَّهُ قَالَ: «وَعِزَّتِی لَا أَجْمَعُ عَلَى عَبْدِی خَوْفَیْنِ وَأَمْنَیْنِ، إِذَا خَافَنِی فِی الدُّنْیَا أَمَّنْتُهُ یَوْمَ الْقِیَامَةِ، وَإِذَا أَمِنَنِی فِی الدُّنْیَا أَخَفْتُهُ فِی الآخِرَة[10]».
رواه ابن حبان فی «صحیحه».
ابوهریره س روایت میکند که رسول الله ج از الله متعال روایت نمودند که خداوند متعال میفرماید: «قسم به عزتم، دو ترس و دو امنیت را در مورد بندهام جمع نمیکنم، اگر در دنیا از من ترسید، در آخرت او را در امنیت قرار میدهم و اگر در دنیا خود را از من، در امان دانست در آخرت او را میترسانم».
4848-3377- (7) (صحیح لغیره) وَعَن أَبِی هُرَیْرَةَ أَیضاً س قَالَ: سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ ج یَقُولُ: «مَنْ خَافَ أَدْلَجَ، وَمَنْ أَدْلَجَ بَلَغَ المَنْزِلَ، أَلَا إِنَّ سِلْعَةَ اللَّهِ غَالِیَةٌ، أَلَا إِنَّ سِلْعَةَ اللَّهِ الجَنَّةُ».
رواه الترمذی وقال: «حدیث حسن».
از ابوهریره س روایت است از رسول الله ج شنیدم که فرمودند: «کسی که ترس و نگرانی داشته باشد، ابتدای شب حرکتش را آغاز میکند و کسی که ابتدای شب حرکت کند، به مقصد میرسد. آگاه باشید که کالای الله، ارزنده و گرانبهاست؛ آگاه باشید که کالای الله، بهشت است».
(أَدلَجَ) به سکون دال: زمانی که از ابتدای شب حرکت آغاز شود. و معنای حدیث بدین قرار است: هرکس بترسد، این ترس او را وادار به حرکت به سوی آخرت و شتاب نمودن در انجام اعمال صالح میکند و این به سبب ترس از مشکلات و گرفتاریهاست.
4849-1966- (3) (ضعیف) وَعَنْ سَهْلِ بْنِ سَعْدٍ س؛ أَنَّ فَتًى مِنَ الْأَنْصَارِ دَخَلَتْهُ خَشْیَةٌ مِنَ الله، فَکَانَ یَبْکِی عِنْدَ ذِکْرِ النَّارِ حَتَّى حَبَسَهُ ذَلِکَ فِی الْبَیْتِ، فَذُکِرَ ذَلِکَ لِرسولِ الله ج فَجَاءَهُ فِی الْبَیْتِ، فَلَمَّا دَخَلَ عَلَیْهِ اعْتَنَقَهُ الْنَّبیُّ ج وَخَرَّ مَیِّتًا، فَقَالَ النَّبِیُّ ج: «جَهِّزُوا صَاحِبَکُمْ؛ فَإِنَّ الْفَرَقَ فَلَذَ کَبِدَهُ».
رواه الحاکم والبیهقی من طریقه وغیره. وقال الحاکم: «صحیح الإسناد»[11].
0-1967- (4) (ضعیف جداً) ورواه ابن أبی الدنیا فی «کتاب الخائفین»، والأصبهانی من حدیث حذیفة[12]. وتقدم حدیث ابن عباس فی «البکاء» قریباً من معناه، وحدیث أنس أیضا [مضیا هنا/7].
(الفَرَق) بفتح الفاء والراء: هو الخوف. و(فَلَذ کبده) بفتح الفاء واللام وبالذال المعجمة؛ أی: قطع کبده.
4850-3378- (8) (حسن موقوف) وَعَن بَهْزِ بْنِ حَکِیمٍ قَالَ: أَمَّنَا زُرَارَةُ بْنُ أَوْفَى س فِی مَسْجِدِ (بَنِی قُشَیْرٍ)، فَقَرَأَ: (الْمُدَّثِّرَ)، فَلَمَّا بَلَغَ: (فَإِذَا نُقِرَ فِی النَّاقُورِ)؛ خَرَّ مَیِّتًا.
رواه الحاکم وقال: «صحیح الإسناد»[13].
از بهز بن حکیم روایت است که زُرارة بن ابی اوفی س در مسجد بنی قُشیر امام ما شد، پس سورهی مدثر را خواند تا اینکه به این آیه رسید: ﴿فَإِذَا نُقِرَ فِی ٱلنَّاقُورِ﴾ «پس هنگامیکه در صور دمیده شود» پس افتاد و جان به جان آفرین تسلیم کرد.
4851-3379- (9) (صحیح) وَعَنْ أَبِی هُرَیْرَةَ س؛ أَنَّ رَسُولَ اللهِ ج قَالَ: «لَوْ یَعْلَمُ الْمُؤْمِنُ مَا عِنْدَ اللهِ مِنَ الْعُقُوبَةِ مَا طَمِعَ بِجَنَّتِهِ أَحَدٌ، وَلَوْ یَعْلَمُ الْکَافِرُ مَا عِنْدَ اللهِ مِنَ الرَّحْمَةِ مَا قَنِطَ مِنْ جَنَّتِهِ [أَحَدٌ]».
رواه مسلم[14].
از ابوهریره س روایت است که رسول الله ج فرمودند: «اگر مؤمن از [کنه] عذاب و مجازات خداوند آگاه میبود، هیچکس طمع و آرزوی بهشت نمیکرد. و اگر کافر از رحمتی که نزد الله است، آگاه میبود، هیچکس از بهشت خداوند ناامید نمیشد».
4852-1968- (5) (منکر) وَعَنْ أَبِی کَاهِلٍ س قَالَ: قَالَ لی رَسُولُ اللهِ ج: «یَا أَبَا کَاهِلٍ! أَلَا أُخْبِرُکَ بِقَضَاءٍ قَضَاهُ اللهُ عَلَى نَفْسِهِ؟». قُلْتُ: بَلَى یَا رَسُولَ اللهِ. قَالَ: «أَحْیَا اللهُ قَلْبَکَ، وَلَا یُمِتْهُ یَومَ یَمُوتُ بَدَنُکَ، اعْلَمْ یَا أَبَا کَاهِلٍ! أَنَّهُ لَنْ یَغْضَبَ رَبُّ الْعِزَّةِ عَلَى مَنْ کَانَ فِی قَلْبِهِ مَخَافَةٌ، وَلَا تَأْکُلُ النَّارُ مِنْهُ هُدْبَةً. اعْلَم یَا أَبَا کَاهِلٍ! أَنَّهُ مَنْ سَتَرَ عَوْرَتَهُ حَیَاءً مِنَ اللهِ سِرًّا وَعَلَانِیَةً؛ کَانَ حَقًّا عَلَى اللهِ أَنْ یَسْتُرَ عَوْرَتَهُ یَوْمَ الْقِیَامَةِ. اعْلَم یَا أَبَا کَاهِلٍ! أَنَّهُ مَنْ دَخَلَ حَلَاوَةُ الصَّلَاةِ قَلْبَهُ حَتَّى یُتِمَّ رُکُوعَهَا وَسُجُودَهَا؛ کَانَ حَقًّا عَلَى اللهِ أَنْ یُرْضِیَهُ یَوْمَ الْقِیَامَةِ. اعْلَم یَا أَبَا کَاهِلٍ! أَنَّهُ مَنْ صَلَّى أَرْبَعِینَ یَوْمًا وَأَرْبَعِینَ لَیْلَةً فِی جَمَاعَةٍ یُدْرِکُ التَّکْبِیرَةَ الْأُولَى؛ کَانَ حَقًّا عَلَى اللهِ أَنْ یَکْتُبَ لَهُ بَرَاءَةً مِنَ النَّارِ.[15] اعْلَم یَا أَبَا کَاهِلٍ! أَنَّهُ مَنْ صَامَ مِنْ کُلِّ شَهْرٍ ثَلَاثَةَ أَیَّامٍ مَعَ شَهْرِ رَمَضَانَ؛ کَانَ حَقًّا عَلَى اللهِ أَنْ یُرْوِیَهُ یَوْمَ الْعَطَشِ الأکبَرِ. اعْلَم یَا أَبَا کَاهِلٍ! أَنَّهُ مَنْ کَفَّ أَذَاهُ عَنِ النَّاسِ؛ کَانَ حَقًّا عَلَى اللهِ أَنْ یَکُفَّ عَنْهُ عَذَابَ الْقَبْرِ. اعْلَم یَا أَبَا کَاهِلٍ! أَنَّهُ مَنْ بَرَّ وَالِدَیْهِ حَیًّا وَمَیِّتًا؛ کَانَ حَقًّا عَلَى اللهِ أَنْ یُرْضِیَهُ یَوْمَ الْقِیَامَةِ». قُلْتُ: کَیْفَ یَبَرُّ وَالِدَیْهِ إِذَا کَانَا مَیِّتَیْنِ؟
قَالَ: «بِرُّهُمَا أَنْ یَسْتَغْفِرَ لَهُمَا، وَلَا یَسُبَّهُمَا وَالِدَی أَحَدٍ فَیَسُبَّ وَالِدَیْهِ[16]، اعْلَم یَا أَبَا کَاهِلٍ! أَنَّهُ مَنْ أَدَّى زَکَاةَ مَالِهِ عِنْدَ حُلُولِهَا؛ کَانَ حَقًّا عَلَى اللهِ أَنْ یَجْعَلَهُ مِنْ رُفَقَاءِ الْأَنْبِیَاءِ. اعْلَم یَا أَبَا کَاهِلٍ! أَنَّهُ مَنْ قَلَّتْ عِنْدَهُ حَسَنَاتُهُ، وَعَظُمَتْ عِنْدَهُ سَیِّئَاتُهُ، کَانَ حَقًّا عَلَى اللهِ أَنْ یُثقِلَ مِیزَانَهُ یَوْمَ الْقِیَامَةِ. اعْلَم یَا أَبَا کَاهِلٍ! أَنَّهُ مَنْ یَسعَى عَلَى امْرَأَتِهِ وَوَلَدِهِ وَمَا مَلَکَتْ یَمِینُهُ، یُقِیمُ فِیهِمْ أَمَرَ اللهِ، وَیُطْعِمُهُمْ مِنْ حَلَالٍ؛ کَانَ حَقًّا عَلَى اللهِ أَنْ یَجْعَلَهُ مِنَ الشُّهَدَاءِ فِی دَرَجَاتِهِمْ. اعْلَم یَا أَبَا کَاهِلٍ! أَنَّهُ مَنْ صَلَّى عَلَیَّ کُلَّ یَوْمٍ ثَلَاثَ مَرَّاتٍ، [وَکُلَّ لَیْلَةٍ ثَلَاثَ مَرَّاتٍ] حُبًّا لِی وَشَوْقًا لِی؛ کَانَ حَقًّا عَلَى اللهِ أَنْ یَغْفِرَ لَهُ [ذُنُوبَهُ تِلْکَ اللَّیْلَةَ وَذَلِکَ الْیَوْمَ. اعْلَم یَا أَبَا کَاهِلٍ! أَنَّهُ مَنْ شَهِدَ أَنَّ لَا إِلَهَ إِلَّا اللهُ وَحْدَهُ مُسْتَعینًا بِهِ][17]؛ کَانَ حَقًّا عَلَى اللهِ أَنْ یَغْفِرَ لَهُ بِکُلِّ مرة ذُنُوبَ حَوْلٍ»[18].
رواه الطبرانی، وهو بجملته منکر، وتقدم فی مواضع من هذا الکتاب ما یشهد لبعضه. والله أعلم بحاله.
4853-1969- (6) (ضعیف) وَعَنْ أَبِی الدَّرْدَاءِ س عَنِ النَّبِیِّ ج قَالَ: «لَوْ تَعْلَمُونَ مَا أَعْلَمُ؛ لَبَکَیْتُمْ کَثِیرًا، وَلَضَحِکْتُمْ قَلِیلًا، وَلَخَرَجْتُمْ إِلَى الصُّعُدَاتِ تَجْأَرُونَ إِلَى اللَّهِ، لَا تَدْرُونَ تَنْجُونَ أَوْ لَا تَنْجُونَ».
رواه الحاکم وقال: «صحیح الإسناد»[19].
(تجأرون) بفتح المثناة فوق وإسکان الجیم بعدهما همزة مفتوحة؛ أی تضجُّون وتستغیثون.
4854-3380- (10) (حسن) وَعَنْ أَبِی ذَرٍّ س قَالَ: قَرَأَ رَسُولُ اللَّهِ ج: ﴿هَلۡ أَتَىٰ عَلَى ٱلۡإِنسَٰنِ حِینٞ مِّنَ ٱلدَّهۡرِ﴾ حَتَّى خَتَمَهَا، ثُمَّ قَالَ: «إِنِّی أَرَى مَا لَا تَرَوْنَ، وَأَسْمَعُ مَا لَا تَسْمَعُونَ، أَطَّتِ السَّمَاءُ، وَحُقَّ لَهَا أَنْ تَئِطَّ، مَا فِیهَا مَوْضِعُ قَدْمٍ إِلَّا مَلَکٌ وَاضِعٌ جَبْهَتَهُ سَاجِدًا لِلَّهِ، وَاللَّهِ لَوْ تَعْلَمُونَ مَا أَعْلَمُ لَضَحِکْتُمْ قَلِیلًا، وَلَبَکَیْتُمْ کَثِیرًا، وَمَا تَلَذَّذْتُمْ بِالنِّسَاءِ عَلَى الْفُرُشِ، وَلَخَرَجْتُمْ إِلَى الصُّعُدَاتِ تَجْأَرُونَ إِلَى اللَّهِ، وَاللَّهِ لَوَدِدْتُ أَنِّی شَجَرَةٌ تُعْضَدُ».
از ابوذر س روایت است که رسول الله ج سورهی ﴿هَلۡ أَتَىٰ عَلَى ٱلۡإِنسَٰنِ حِینٞ مِّنَ ٱلدَّهۡرِ﴾ را تا آخر خوانده و سپس فرمود: «من چیزی میبینم که شما نمیبینید و چیزی میشنوم که شما نمیشنوید. آسمان فریاد زد و حق دارد که فریاد بزند؛ چراکه به اندازهی جای پایی در آسمان وجود ندارد مگر اینکه فرشتهای پیشانیش را بر آن نهاده و برای خدا سجده کرده است؛ قسم به خدا اگر میدانستید آنچه من میدانم کمتر میخندیدید و بیشتر گریه میکردید؛ و از همبستری با زنان لذت نمیبردید و به سوی راهها خارج شده و به سوی خدا فریاد زده و پناه میجستید؛ قسم به خدا دوست دارم درختی بودم که مرا میبریدند».
رواه البخاری باختصار[20]، والترمذی؛ إلا أنه قال: «مَا فِیهَا مَوْضِعُ أَرْبَعِ أَصَابِعَ». والحاکم -واللفظ له- وقال: «صحیح الإسناد».
و در روایت ترمذی آمده است: «در آن به اندازهی چهار انگشت جا نیست».
(أطّت) به فتح همزة و تشدید طاء: ماخوذ از (الأطیط) میباشد؛ و آن عبارت است از صدای شتر و مانند آن زمانی که بار سنگینی بر پشتش باشد. اما معنای این بخش از حدیث چنین است: آسمان از کثرت و زیادی فرشتگان عبادتگزاری که در آن است، چنان سنگینی را متحمل است که فریاد میکشد. و (الصعدات) به ضم صاد و عین: عبارت است از «الطرقات» به معنای راهها.
4855-3381- (11) (صحیح) وَعَنْ أَنَسٍ س قَالَ: خَطَبَ رَسُولُ اللَّهِ ج خُطْبَةً مَا سَمِعْتُ مِثْلَهَا قَطُّ، فَقَالَ: «لَوْ تَعْلَمُونَ مَا أَعْلَمُ لَضَحِکْتُمْ قَلِیلًا، وَلَبَکَیْتُمْ کَثِیرًا». فَغَطَّى أَصْحَابُ رَسُولِ اللَّهِ ج وُجُوهَهُمْ لَهُمْ خَنِینٌ.
رواه البخاری ومسلم.
از انس س روایت است که رسول الله ج خطبهای خواند که هرگز مانند آن را نشنیده بودم، فرمود: «اگر آنچه میدانم، میدانستید، کمتر میخندیدید و بیشتر گریه میکردید». با شنیدن این سخن، اصحاب رسول الله ج چهرههایشان را پوشاندند و صدای گریهشان بلند شد.
(صحیح) وفی روایة: بَلَغَ رَسُولَ اللهِ ج عَنْ أَصْحَابِهِ شَیْءٌ، فَخَطَبَ فَقَالَ: «عُرِضَتْ عَلَیَّ الْجَنَّةُ وَالنَّارُ، فَلَمْ أَرَ کَالْیَوْمِ فِی الْخَیْرِ وَالشَّرِّ، وَلَوْ تَعْلَمُونَ مَا أَعْلَمُ لَضَحِکْتُمْ قَلِیلًا وَلَبَکَیْتُمْ کَثِیرًا». فَمَا أَتَى عَلَى أَصْحَابِ رَسُولِ اللهِ ج یَوْمٌ أَشَدُّ مِنْهُ، غَطَّوْا رُءُوسَهُمْ وَلَهُمْ خَنِینٌ.
(الخنین) به فتح خاء: عبارت است از گریهای که با غُنه و پخش صدایی از بینی همراه باشد.
و در روایتی [از مسلم: 2359] آمده است: به رسول الله ج خبری دربارهی اصحابشان رسید؛ ایشان به همین منظور خطبهای ایراد کرده و فرمود: «بهشت و دوزخ به من نشان داده شد و هرگز خیر و شر را مانند امروز ندیدهام؛ و اگر آنچه من میدانم، شما میدانستید، کمتر میخندیدید و بیشتر گریه میکردید». و هیچ روزی سختتر از آن روز بر اصحاب رسول الله ج نگذشته بود، پس سرهای خود را پوشیدند و صدای گریهی آنها به گوش میرسید.
4856-1970- (7) (ضعیف) وَرُوِیَ عَنِ الْعَبَّاسِ بْنِ عَبْدِالْمُطَّلِبِ س قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللهِ ج: «إِذَا اقْشَعَرَّ جِلْدُ الْعَبْدِ مِنْ خَشْیَةِ اللهِ؛ تَحَاتَّتْ عَنْهُ ذُنُوبُهُ کَمَا یَتَحَاتُّ عَنِ الشَّجَرَةِ الْیَابِسَةِ وَرَقُهَا».
رواه أبو الشیخ فی «کتاب الثواب»، والبیهقی. [ مضی هنا/7].
وفی روایة للبیهقی قال: کُنَّا جُلُوسًا مَعَ رَسُولِ اللهِ ج تَحْتَ شَجَرَةٍ، فَهَاجَتِ الرِیحُ، فَوَقَعَ مَا کَانَ فِیهَا مِنْ وَرَقٍ نَخِرٍ، وَبَقِیَ مَا کَانَ مِنْ وَرَقٍ أَخْضَرَ، فَقَالَ رَسُولُ اللهِ ج: «مَا مَثَلُ هَذِهِ الشَّجَرَةِ؟». فَقَالَ الْقَوْمُ: اللهُ وَرَسُولُهُ أَعْلَمُ. فَقَالَ: «مَثَلُ الْمُؤْمِنِ إِذَا اقْشَعَرَّ مِنْ خَشْیَةِ اللهِ عَزَّ وَجَلَّ؛ وَقَعَتْ عَنْهُ ذُنُوبُهُ، وَبَقِیَتْ لَهُ حَسَنَاتُه».
4857-1971- (8) (ضعیف) وَعَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ ب قَالَ: لَمَّا أَنْزَلَ اللَّهُ عَزَّ وَجَلَّ عَلَى نَبِیِّهِ ج هذهِ الآیةَ: ﴿یَٰٓأَیُّهَا ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ قُوٓاْ أَنفُسَکُمۡ وَأَهۡلِیکُمۡ نَارٗا وَقُودُهَا ٱلنَّاسُ وَٱلۡحِجَارَةُ﴾، تَلَاهَا رَسُولُ اللَّهِ ج ذَاتَ لَیْلَةٍ عَلَى أَصْحَابِهِ، فَخَرَّ فَتًى مَغْشِیًّا عَلَیْهِ، فَوَضَعَ النَّبِیُّ ج یَدَهُ عَلَى فُؤَادِهِ، فَإِذَا هُوَ یَتَحَرَّکُ. فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ ج: «یَا فَتًى! قُلْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ». فَقَالَهَا، فَبَشَّرَهُ بِالْجَنَّةِ. فَقَالَ أَصْحَابُهُ: یَا رَسُولَ اللَّهِ! أَمِنْ بَیْنِنَا؟ قَالَ: «أَمَا سَمِعْتُمْ قَوْلَه تعالی: ﴿ذَٰلِکَ لِمَنۡ خَافَ مَقَامِی وَخَافَ وَعِیدِ﴾؟!».
رواه الحاکم وقال: «صحیح الإسناد». کذا قال [مضی هناک].
4858-1972- (9) (منکر) وَرُوِیَ عَن واثِلَة بنِ الأسقَعِ س قَالَ: قَالَ رَسُولُ الله ج: «مَنْ خافَ الله عزَّ وجلَّ؛ خَوَّفَ الله منه کلَّ شْیءٍ، ومَنْ لَمْ یَخفِ الله؛ خَوَّفَه الله مِنْ کلّ شَیْءٍ».
رواه أبو الشیخ فی «کتاب الثواب»، ورفعه منکر[21].
10 ـ (الترغیب فی الرجاء وحسن الظن بالله ﻷ سیما عند الموت)
([1]) بعدها فی «جامع الترمذی» (2496) و «مستدرک الحاکم» (4/ 254): «قط» وهی مثبتة فی موطن مضی برقم (4527-1836)، وسقطت من موطن آخر برقم (3493- 1446)، ولذا وضعناها هناک بین معقوفتین. [ش].
([2]) الأصل: (صارت ذلک المال)، والتصویب من "الموارد" ومما تقدم.
([3]) جهت کسب فوائد بیشتر به پاورقی حدیث شماره 1 مراجعه کنید.
([4]) وفی حدیث حذیفة وأبی مسعود البدری: "قال: یا ربِّ! لم یکن لک أحد أعصى لک منی، ولا أحد أجرأ على معاصیک منی، فرجوت أن أنجو، فقال الله: تجاوزوا عن عبدی، فغفر له". أخرجه ابن فضیل الضبی فی "الدعاء" (108-109) بسند صحیح، وأصله فی "البخاری" (3452).
([5]) الأصل: (أن یجمع)، وکذا فی طبعة الثلاثة! وهو خطأ مخالف لما فی "الصحیحین" و"الموطأ"، والحدیث مخرج فی "الصحیحة" (3048).
([6]) قلت: والروایة الثانیة له (8/ 97)، وصححت منه بعض الأخطاء کانت فی الأصل، والأولى للبخاری فی آخر "الأنبیاء"، والزیادة منه.
([7]) فی الطبعة السابقة (3/ 318) والمنیریة (4/ 138): «أبو عبیدة» وهو خطأ، صوابه أبو عبید القاسم بن سلام، والمزبور فی کتابه «الغریب» (1/ 170). [ش].
([8]) قلت: هو حسن کما قال لولا عنعنة (المبارک بن فضالة)، فإنه مدلس. وهو مخرج عندی فی مواضع منها "ظلال الجنة" (2/ 400-401).
([9]) کانت هذه الجملة فی الأصل عقب قوله: "البخاری ومسلم" فوضعتها هنا لتشمل لفظ مسلم أیضاً لأنه تقدم أیضاً.
([10]) کذا فی المنیریة (4/ 138) وصوابه «أخفته یوم القیامة» کما فی «صحیح ابن حبان» (2/ 406/ 460). [ش].
([11]) قلت: رده الذهبی بجهالة بعض رواته، وقال: "والخبر شبه موضوع". وهو مخرج فی "الضعیفة" (5300). وأما قول المعلق على "ترغیب الأصبهانی" (1/ 227): أن الذهبی وافق الحاکم على تصحیحه؛ فمن الأوهام التی لم یقع فیها المعلقون الثلاثة!!
([12]) قلت: الأصبهانی أخرجه (1/ 227/ 484) من طریق ابن أبی الدنیا، وهو مخرج هناک.
([13]) قلت: لیس فی النسخة المطبوعة من "المستدرک" (2/ 506) هذا التصحیح، ولا حکاه السیوطی فی "الدر" (6/ 282) عنه، وعن الحاکم البیهقی فی "الشعب" (1/ 531/ 939)، ورواه من طریق ابن أبی الدنیا، وإسناده حسن، رجاله ثقات، فیه (عتاب- تحرف فیه إلى غیاث) بن المثنى، وهو القشیری، وهکذا على الصواب وقع فی "طبقات ابن سعد" (7/ 150)، ولم یوثقه أحد، لکن روى عنه جمع، وعزوا أثره هذا إلى الترمذی، ولم أره فی "سننه". وأخرجه عبدالله بن أحمد فی زوائد "الزهد" (247)، وعنه أبو نعیم فی "الحلیة" (2/ 298)، ومن طریقه المزی فی "التهذیب" (19/ 294). وبهز بن حکیم حسن الحدیث، وتابعه أبو جناب القصاب - واسمه عون بن ذکوان- عند ابن حبان فی "ثقاته" (4/ 266)، وعبدالله أیضاً فی "الزوائد" من طریق هدبة بن خالد القیسی عنه. وإسناده صحیح.
([14]) قلت: ورواه الترمذی (3536) وأبن حبان فی "صحیحه" (2503- موارد) مثله، قال الناجی: "ورواه البخاری فی حدیث..."، ثم ذکره بنحوه. وهو مخرج فی "الصحیحة" (1634)، ومن شاء الوقوف على لفظه فلیرجع إلى "صحیح الجامع الصغیر" رقم (1759- الطبعة الأولى الشرعیة).
([15]) هذه الفقرة لها شاهد من حدیث أنس، مضى فی "الصحیح" (5- الصلاة /16).
([16]) جملة السب لها شاهد من حدیث ابن عمرو، تقدم فی "الصحیح" أیضاً (22- البر /2).
([17]) زیادة من "الطبرانی" و"العجالة"، وانظر التعلیق على الحدیث فیما تقدم (15- الدعاء /7).
([18]) هو مخرج فی "الصحیحة" تحت الحدیث (2652).
([19]) قلت: وهو خطأ کما بینته فی "الضعیفة" (4354)، وأما الجهلة فقالوا: "حسن"! لکن الحدیث صحیح لغیره دون آخره: "لا تدرون..."؛ کما أوضحته ثمة، وفی "الصحیح" هنا شاهد له عن أبی ذر.
([20]) قلت: هذا وهم، فلیس له من هذا الحدیث شیء من روایة أبی ذر، کما یدل على ذلک صنیع الحافظ المزِّی فی "التحفة". نعم له منه قوله: "لو علمتم... ولبکیتم کثیراً" من حدیث غیره من الصحابة، مثل حدیث أنس الآتی بعده، وحدیث عائشة فی خطبة الکسوف. انظره إن شئت فی "مختصر البخاری" (552)؛ ولذلک تعجب منه الناجی وقال: "فیجب حذف البخاری منه".
([21]) قلت: وهو مخرج فی "الضعیفة" (485).