اهل سنت

آنچه در این وبلاگ مخالف قرآن و سنت بود دور بندازید. الله در قرآن میفرماید:(پس بندگانم را بشارت ده، همان کسانی که سخنان را می شنوند و از نیکوترین آنها پیروی می کنند. اینانند که خداوند هدایتشان کرده و اینانند که خردمندانند». زمر، آیه 17 و 18

اهل سنت

آنچه در این وبلاگ مخالف قرآن و سنت بود دور بندازید. الله در قرآن میفرماید:(پس بندگانم را بشارت ده، همان کسانی که سخنان را می شنوند و از نیکوترین آنها پیروی می کنند. اینانند که خداوند هدایتشان کرده و اینانند که خردمندانند». زمر، آیه 17 و 18

ترغیب به حجامت و بیان وقت حجامت؟

ترغیب به حجامت و بیان وقت حجامت؟

4974-3459- (1) (صحیح) عَنْ جَابِرِ بْنِ عَبْدِاللَّهِ ب قَالَ: سَمِعْتُ رَسُولَ الله ج یَقُولُ: «إِنْ کَانَ فِی شَیْءٍ مِنْ أَدْوِیَتِکُمْ خَیْرٌ؛ فَفِی شَرْطَةِ مِحْجَمٍ[1] ، أَوْ شَرْبَةٍ مِن عَسَلٍ، أَوْ لَذْعَةٍ[2]  بنَارٍ، وَمَا أُحِبُّ أَنْ أَکْتَوِیَ».

رواه البخاری ومسلم.

از جابر بن عبدالله ب روایت است از رسول الله ج شنیدم که ‌فرمودند: «اگر در داروهایی که با آن معالجه می‌کنید فایده‌ای باشد، [این فایده] در کاسه حجامت یا نوشیدن عسل یا داغ گذاشتن است؛ و دوست ندارم که داغ بگزارم[3]».

4975-3460- (2) (حسن صحیح) وَعَنْ أَبِی هُرَیْرِةَ س قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ج: «إِنْ کَانَ فِی شَیْءٍ مِمَّا تَدَاوَیْتُمْ بِهِ خَیْرٌ فَالْحِجَامَةُ».

رواه أبو داود وابن ماجه.

از ابوهریره س روایت است که رسول الله ج فرمودند: «اگر در مواردی که به وسیله آنها مداوا می‌کنید فایده‌ای باشد، در حجامت است».

4976-2017- (1) (ضعیف) وَعَنهُ قَالَ: أَخْبَرَنِی أَبُو الْقَاسِمِ ج: «أَنَّ جِبْرِیلَ أَخْبَرَهُ: أَنَّ الْحَجْمَ أَنْفَعُ مَا تَدَاوَى بِهِ النَّاسُ».

رواه الحاکم وقال: «صحیح على شرطهما»[4].

4977-2018- (2) (معضل ضعیف) وَعَن مَالِکٍ بَلَغَهُ؛ أَنَّ رَسُولَ الله ج قَالَ: «إِنْ کَانَ دَوَاءً یَبْلُغُ الدَّاءَ؛ فَإِنَّ الْحِجَامَةَ تَبْلُغُهُ».

ذکره فی «الموطأ» هکذا.

4978-3461- (3) (حسن) وَعَنْ سَلْمَى خَادِمِ رَسُولِ اللَّهِ ج قَالَتْ: مَا کَانَ أَحَدٌ یَشْتَکِی إِلَى رَسُولِ اللَّهِ ج وَجَعًا فِی رَأْسِهِ إِلَّا قَالَ: «احْتَجِمْ». وَلَا وَجَعًا فِی رِجْلَیْهِ إِلَّا قَالَ: «اخْضِبْهُمَا».

رواه أبو داود وابن ماجه والترمذی وقال: «حدیث غریب، إنما نعرفه من حدیث فائد». (قال الحافظ): «إسناده غریب»[5].

(فائد) هو مولى عبیدالله بن علی بن أبی رافع، یأتی الکلام علیه وعلى شیخه عبیدالله بن علی. [یعنی فی آخر کتابه].

سلمی خدمتگذار رسول الله ج می‌گوید: فردی نزد رسول الله ج از سردردش شکایت نمی‌کرد مگر اینکه می‌فرمود: «حجامت کن؛ و از دردی در پاهایش شکایت نمی‌کرد مگر اینکه می‌فرمود: پاهایت را حنا کن».

4979-3462- (4) (صحیح لغیره) وَعَنِ ابْنِ مَسْعُودٍ س: حَدَّثَ رَسُولُ اللَّهِ ج عَنْ لَیْلَةِ أُسْرِیَ بِهِ أَنَّهُ: «لَمْ یَمُرَّ عَلَى مَلَإٍ مِنَ المَلَائِکَةِ إِلَّا أَمَرُوهُ: أَنْ مُرْ أُمَّتَکَ بِالحِجَامَةِ».

رواه الترمذی وقال: «حدیث حسن غریب». (قال الحافظ): «عبدالرحمن لم یسمع من أبیه عبدالله بن مسعود، وقیل: سمع».

از ابن مسعود س روایت است، رسول الله ج از شب اسراء سخن می‌گفتند که: «ایشان بر جمعی از فرشتگان عبور نکردند مگر اینکه به او می‌گفتند: امت خود را به حجامت دستور بده»[6].

4980-2019- (3) (ضعیف) وَعَن عِکْرِمَةَ قَالَ: کَانَ لِابْنِ عَبَّاسٍ ب غِلْمَةٌ ثَلَاثَةٌ حَجَّامُونَ، وَکَانَ اثْنَانِ مِنْهُمْ یُغِلَّانِ عَلَیْهِ وَعَلَى أَهْلِهِ، وَوَاحِدٌ یَحْجُمُهُ، وَیَحْجُمُ أَهْلَهُ. قَالَ: وَقَالَ ابْنُ عَبَّاسٍ: قَالَ نَبِیُّ اللَّهِ ج: «نِعْمَ العَبْدُ الحَجَّامُ، یُذْهِبُ الدَّمَ، وَیُخِفُّ الصُّلْبَ، وَیَجْلُو عَنِ البَصَرِ».

0-3463- (5) (صحیح لغیره) وَقَالَ: إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ ج حِینَ عُرِجَ بِهِ مَا مَرَّ عَلَى مَلَإٍ مِنَ المَلَائِکَةِ إِلَّا قَالُوا: عَلَیْکَ بِالحِجَامَةِ. وَقَالَ: «إِنَّ خَیْرَ مَا تَحْتَجِمُونَ فِیهِ یَوْمَ سَبْعَ عَشْرَةَ، وَیَوْمَ تِسْعَ عَشْرَةَ، وَیَوْمَ إِحْدَى وَعِشْرِینَ».

از ابن عباس ب روایت است که می‌گوید: هنگامی که رسول الله ج (در سفر اسراء و معراج) بالا برده شد، بر جمعی از فرشتگان عبور نمی‌کرد مگر اینکه به او می‌گفتند: حجامت کن؛ و رسول الله ج فرمودند: «بهترین زمانی که در آن حجامت می‌کنید: روز هفده و نوزده و بیست و یک [ماه] است».

0-2020- (4) (منکر جداً) وَقَالَ: «إِنَّ خَیْرَ مَا تَدَاوَیْتُمْ بِهِ السَّعُوطُ وَاللَّدُودُ، وَالحِجَامَةُ، وَالمَشِیُّ[7]». وَإِنَّ رَسُولَ اللَّهِ ج لَدَّهُ العبَّاسُ وَأَصْحَابُهُ[8] فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ ج: «مَنْ لَدَّنِی؟»، فَکُلُّهُمْ أَمْسَکُوا، فَقَالَ: «لَا یَبْقَى أَحَدٌ مِمَّنْ فِی البَیْتِ إِلَّا لُدَّ غَیْرَ عَمِّهِ العَبَّاسِ»[9]. قَالَ النَّضْرُ: اللَّدُودُ: الوَجُورُ.

رواه الترمذی وقال: «حدیث حسن غریب، لا نعرفه إلا من حدیث عباد بن منصور. یعنی الناجیَّ».

وروى ابن ماجه منه؛ أَنَّ رَسُولَ الله ج قَالَ: «مَا مَرَرْتُ لَیْلَةَ أُسْرِیَ بی بمَلأٍ مِنَ المَلائِکَةِ إلا کُلُّهم یقولُ لی: علیْکَ یا مُحَمَّد بِالْحِجَامَةِ».

ورواه الحاکم بتمامه مفرقاً فی ثلاثة أحادیث، وقال فی کل منها: «صحیح الإسناد»[10].

و در روایت ابن ماجه آمده که رسول الله ج فرمودند: «در شب اسراء بر هیچ گروهی از فرشتگان عبور نکردم مگر اینکه همه آنها به من می‌گفتند: حجامت کن».

4981-3464- (6) (حسن) وَعَنْ أَنَسٍ س قَالَ: کَانَ رَسُولُ اللَّهِ ج یَحْتَجِمُ فِی الأَخْدَعَیْنِ وَالکَاهِلِ، وَکَانَ یَحْتَجِمُ لِسَبْعَ عَشْرَةَ وَتِسْعَ عَشْرَةَ».

رواه الترمذی وقال: «حدیث حسن غریب».

از انس س روایت است که رسول الله ج در دو سیاه رگ گردن و بین دو کتف و در روز هفدهم و نوزدهم از ماه حجامت می‌کرد.

وأبو داود، ولفظه: «أَنَّ النَّبِیَّ ج احْتَجَمَ ثَلَاثًا فِی الْأَخْدَعَیْنِ، وَالْکَاهِلِ». قَالَ مُعَمَّرٌ: «احْتَجَمْتُ، فَذَهَبَ عَقْلِی حَتَّى کُنْتُ أُلَقَّنُ فَاتِحَةَ الْکِتَابِ فِی صَلَاتِی. وَکَانَ احْتَجَمَ عَلَى هَامَتِهِ.

از انس س روایت است که رسول الله ج سه بار در سیاه رگ گردن و بین دو کتف حجامت می‌کرد.

مَعمَر می‌گوید: حجامت کردم، پس هوش و آگاهی‌ام رفت تا جایی که در نماز سوره حمد را به من تلقین می‌کردند و او در سرش حجامت کرده ‌بود.[11]

 (الهامة): سر. و(الأخدع) اهل لغت می‌گویند: «هو عرق فی سالفة العنق[12]»: عبارت است از رگی در اطراف گردن. دو رگ که آشکار و ظاهر نیستند.

و(الکاهل): رگی است در بین دو کتف.

4982-3465- (7) (حسن) وَعَنْ أَبِی هُرَیْرَةَ س عَنِ النَّبِیَّ ج قَالَ: «مَنِ احْتَجَمَ لِسَبْعَ عَشْرَةَ مِنَ الشَّهْرِ کَانَ لَهُ شِفَاءً مِنْ کُلِّ دَاءٍ».

رواه الحاکم فقال: «صحیح على شرط مسلم».

از ابوهریره س روایت است که رسول الله ج فرمودند: «هرکس هفدهم هر ماه حجامت کند برای او شفا و درمانی از تمام بیماری‌ها خواهد بود».

(حسن) ورواه أبو داود أطول منه، قال: «مَنْ احْتَجَمَ لِسَبْعَ عَشْرَةَ وَتِسْعَ عَشْرَةَ وَإِحْدَى وَعِشْرِینَ کَانَ شِفَاءً مِنْ کُلِّ دَاءٍ».

و در روایت ابوداود آمده است: «هرکس در روز هفدهم و نوزدهم و بیست و یک ماه حجامت کند، درمان و شفایی از همه بیماری‌ها خواهد بود».

0-2021- (5) (موضوع) وفی روایة ذکرها رزین، ولـم أرَها[13]: «إِذَا وَافَقَ یومَ سَبْعَ عَشْرَة یومَ الثلاثاء؛ کَانَ دَواءَ السنَةِ لِمَنِ احْتَجَمَ فِیهِ».

0-2022- (6) (ضعیف) وقد روى أبو داود من طریق أبی بکرةَ بکّارِ بنِ عبدِ العزیز عن کیِّسة[14] بنتِ أبی بَکرَة عن أبیها: أَنَّهُ کَانَ یَنْهَى أَهْلَهُ عَنِ الحِجَامَةِ یَوْمَ الثُّلَاثَاءِ وَیَزْعُمُ عَنْ رَسُولِ اللَّهِ ج: «أَنَّ یَوْمَ الثُّلَاثَاءِ یَوْمُ الدَّمِ؛ وَفِیهِ سَاعَةٌ لَا یَرْقَأُ».

4983-3466- (8) (حسن لغیره) وَعَنْ نَافِعٍ؛ أَنَّ ابنِ عُمَرَ ب قَالَ لَهُ: یَا نَافِعُ! تَبَیَّغَ بِیَ الدَّمُ فَالْتَمِسْ لِی حَجَّامًا، وَاجْعَلْهُ رَفِیقًا إِنِ اسْتَطَعْتَ، وَلَا تَجْعَلْهُ شَیْخًا کَبِیرًا، وَلَا صَبِیًّا صَغِیرًا، فَإِنِّی سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ ج یَقُولُ: «الْحِجَامَةُ عَلَى الرِّیقِ أَمْثَلُ، وَفِیهِ شِفَاءٌ وَبَرَکَةٌ، وَتَزِیدُ فِی الْعَقْلِ وَفِی الْحِفْظِ، وَاحْتَجِمُوا عَلَى بَرَکَةِ اللَّهِ یَوْمَ الْخَمِیسِ، وَاجْتَنِبُوا الْحِجَامَةَ یَوْمَ الْأَرْبِعَاءِ وَالْجُمُعَةِ وَالسَّبْتِ وَالْأَحَدِ تَحَرِّیًا، وَاحْتَجِمُوا یَوْمَ الِاثْنَیْنِ وَالثُّلَاثَاءِ؛ فَإِنَّهُ الْیَوْمُ الَّذِی عَافَى اللَّهُ فِیهِ أَیُّوبَ، وَضَرَبَهُ بِالْبَلَاءِ یَوْمَ الْأَرْبِعَاءِ، فَإِنَّهُ لَا یَبْدُو جُذَامٌ وَلَا بَرَصٌ إِلَّا یَوْمَ الْأَرْبِعَاءِ، وَلَیْلَةَ الْأَرْبِعَاءِ».

از نافع روایت است که ابن عمر ب به او گفت: ای نافع، خون به من فشار آورده پس حجامت کنندهای پیدا کن که دستش نرم بوده و پیر و کهنسال و و نوجوان کم سن و سالی نباشد، زیرا شنیدم که رسول الله ج میفرمود: «حجامت در اول وقت شایستهتر میباشد و در آن شفا و برکت است و بر عقل و حفظ میافزاید؛ حجامت کنید بر برکت خدا در روز پنجشنبه و از حجامت در روز چهارشنبه خودداری کنید و روز جمعه و شنبه و یکشنبه شایستهتر است که حجامت نکنید؛ و روز دوشنبه و سه شنبه حجامت کنید؛ زیرا این روزی است که خداوند در آن ایوب را شفا بخشید و روز چهارشنبه او را به مصیبت و بلا گرفتار نمود؛ و جذام و پیسی ظاهر نمیشود مگر در روز چهارشنبه و شب چهارشنبه»[15].

رواه ابن ماجه عن سعید بن میمون - ولا یحضرنی فیه جرح ولا تعدیل- عن نافع. وعن الحسن بن أبی جعفر عن محمد بن جحادة عن نافع. ویأتی الکلام على الحسن ومحمد. ورواه الحاکم عن عبدالله بن صالح: حدثنا عطاف بن خالد عن نافع. (قال الحافظ): «عبدالله بن صالح هذا کاتب اللیث، أخرج له البخاری فی «صحیحه»، واختلف فیه، وفی عطاف، ویأتی الکلام علیهمـا». [یعنی فی آخر کتابه].

(تبیّغ به الدم): زمانی که جریان خون بر کسی غلبه یافته و بر او چیره گردد. و گفته شده: زمانی که خود باری به جهتب و باری به جهت دیگری در حرکت باشد و راه خروجی نیابد.

وهو بمثناة فوق مفتوحة ثم موحدة ثم مثناة تحت مشددة ثم غین معجمة.

4984-2023- (7) (ضعیف) وَعَنْ مَعمَرٍ[16] س عَنِ النَّبِیَّ ج قَالَ: «مِنِ احْتَجَمَ یَوْمَ الْأَرْبِعَاءِ أَو یَوْمَ السَّبْتِ فَأَصَابَهُ وَضَحٌ؛ فَلَا یَلُومَنَّ إِلَّا نَفْسَهُ».

رواه أبو داود هکذا وقال: «قد أسند، ولا یصح».

(الوَضَح) بفتح الواو والضاد المعجمة جمیعاً بعدها حاء مهملة؛ والمراد به هنا البرص.

4985-2024- (8) (موضوع) وَعَنْ أَنَسٍ س عَنِ النَّبِیَّ ج قَالَ: «إِذَا اشْتَدَّ الْحَرُّ فَاسْتَعِینُوا بِالْحِجَامَةِ، لَا یَتَبَیَّغُ الدَمُ بِأَحَدِکُمْ فَیَقْتُلَهُ».

رواه الحاکم وقال: «صحیح الإسناد»[17].

7- (الترغیب فی عیادة المرضى وتأکیدها، والترغیب فی دعاء المریض)



([1]) در "النهایة" آمده است: "به کسر؛ عبارت است از ابزاری که خون حجامت به هنگام مکیده شدن در آن جمع میشود. و (المِحجَم) همچنین به معنای تیغ حجامت میباشد. میگویم: آشکار است که در اینجا معنای دوم مراد است.

([2]) بالذال المعجمة والعین المهملة، وقع فی طبعة عمارة: (لدغة) بالمهملة ثم المعجمة! واللدغ إنما هو للحیة، لا للنار.

([3]) طبق روایات، رسول الله ج زمانی که سخن از دوا و دارو می‌زد اول حجامت را ذکر می‌فرمود و زمانی که از شفا سخن می‌گفت اول عسل را ذکر می‌فرمود چون اسباب شفا در آن است و چون داغ گذاشتن نوعی عذاب است، در آخر ذکر می‌فرمود.

حجامت یعنی: خارج کردن خون از بدن به وسیله ایجاد شیارهای کوچک روی بدن (جهت معلومات بیشتر به «طب نبوی ابن‌ قیم و ابلاغ الفهامه بفوائد الحجامة» مراجعه کنید). (م)

([4]) کذا قال! وفیه (محمد بن قیس النخعی) لیس من رجالهما، ولا وثقه أحد غیر ابن حبان، ومع ذلک فإنه قال: "یخطئ ویخالف". وحسنه الجهلة.

([5]) قلت: بل هو حسن، وبیانه فی "الصحیحة" (2059).

([6]) این احادیث اهمیت حجامت را می‌رسانند که نوعی معالجه ربانی است و حکمت‌هایی را در بردارد که چه بسا بر بسیاری از پزشکان و حکیمان مخفی باشد حتی بیمارهای روحی، نفسی، ترس، افسردگی، اضطراب و سحر و... را مداوا می‌کند. (م)

([7]) هو الدواء الذی یسهل.

([8]) هذا باطل، فإنما لدَّه نساؤه ج کما فی "الصحیحین"، وفیهما بعد قوله الآتی: "غیر عمه العباس": "فإنه لم یشهدکم". فهذا صریح فی ابطال القول المذکور، ودلیل على سوء حفظ العباد بن منصور، ومع هذا حسنه الجهلة.

([9]) تقدم آنفاً قوله ج: "فإنه لم یشهدکم".

([10]) قوله: «وروی ابن ماجه منه ...» إلی هنا فی «الصحیح»، ولم یذکر الشیخ -  رحمه الله - علیه حکماً، وأوهم موضعه هنا أنه تابع للمنکر الذی قبله، فأثبتنا هذا التنبیه. [ش].

([11]) سندی می‌گوید: ظاهراً مَعمَر در تشخیص نوع بیماری و جای حجامت دچار اشتباه شده بود.

فرد حجامت کننده باید در کار خود تجربه داشته باشد و به گوشه‌هایی از ضرورت‌های امور پزشکی و طبابت آشنا باشد، زیرا در برابر کارش ضامن است.

«عَنْ عَمْرِو بْنِ شُعَیبٍ عَنْ أَبِیهِ عَنْ جَدِّهِ قَالَ قَالَ رسول الله ج مَنْ تَطَبَّبَ وَلَمْ یعْلَمْ مِنْهُ طِبٌّ قَبْلَ ذَلِکَ فَهُوَ ضَامِنٌ» صحیح ابن ماجه رقم 2791 سلسة الصحیحة 635

عمرو بن شعیب از پدرش از جدش روایت می‌کند که رسول الله ج فرمودند: «کسی که طبابت کند و از طب چیزی نداند در قبال عملکردش ضامن و مسؤول می‌باشد».

حجامت کننده‌ی حاذق: کسی است که نوع و سبب و قدرت جسمی بیمار و سن و روز و ماه و فصل و سردی و گرمی هوا را در نظر می‌گیرد.

محل حجامت:

با جمع روایت می‌توان گفت: پیامبر از این قسمت‌های بدن‌شان حجامت کرده‌اند:

      1- سر.

      2- دو شاهرگ گردن.

      3- بین دو کتف.

      4- پشت پا.

      5- کمر یا پایین‌تر.

ابن قیم می‌گوید: رسول الله ج در جاهای متعددی به حسب ضرورت جسمی حجامت کردند. (زاد 4/94) (م).

([12]) (السالفة): جانب العنق، وهما سالفتان، وهما عرقان باطنان غیر ظاهرین.

([13]) قلت: قد وجدته عند ابن عدی (7/ 33)، وفیه (نصر بن طریف) متروک. وهو مخرج فی "الضعیفة" (1799).

([14]) مجهولة لا تعرف، وکان الأصل: (کبْشة) فصححته من "التهذیب" وغیره. وأبو بکرة فیه ضعف.

([15]) روزهای حجامت.

دوشنبه: خوب.

سه شنبه: خوب ـ روز شفای ایوب ÷.

      پنجشنبه: خوب ـ در آن برکت است.

جمعه، شنبه و یکشنبه: حجامت نکردن بهتر است.

چهارشنبه: نهی شدید (شب و روز): شروع بلای ایوب (م).

([16]) فی «مراسیل أبی داود» (319/451): «عن معمر عن الزهری». [ش].

([17]) کذا قال! وغفل الذهبی فوافقه! وفیه (4/ 212) (محمد بن القاسم الأسدی)، قال الذهبی فی "المغنی": "کذبه أحمد والدارقطنی". وهو مخرج فی "الضعیفة" (2331)، وذکرت له فیه طریقاً آخر بنحوه، خرجته وغیره فی "الصحیحة" (2747) بلفظ: "إذا هاج بأحدکم الدم فلیحتجم، فإن الدم إذا تبیغ بصاحبه یقتله".

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد