ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | |||||
3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 |
10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 |
17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 |
24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
ترغیب به دعا نمودن برای میت و ستایش او و ترهیب از رفتاری جز این
5059-3511- (1) (صحیح) عَنْ عُثْمَانَ بْنِ عَفَّانَ س قَالَ: کَانَ النَّبِیُّ ج إِذَا فَرَغَ مِنْ دَفْنِ الْمَیِّتِ وَقَفَ عَلَیْهِ فَقَالَ: «اسْتَغْفِرُوا لِأَخِیکُمْ، وَاسألُوا لَهُ بِالتَّثْبِیتِ؛ فَإِنَّهُ الْآنَ یُسْأَلُ».
رواه أبو داود.
از عثمان بن عفان س روایت است: هنگامی که رسول الله ج از دفن میتی فارغ میشد کنار قبر میایستاد و میفرمود: «برای برادرتان طلب مغفرت کرده و برای او پایداری بخواهید که اکنون از او سوال میشود»[1].
5060-3512- (2) (صحیح) وَعَنْ أَبِی هُرَیْرَةَ س قَالَ: مَرُّوا عَلَى النَّبِیَّ ج بِجَنَازَةٍ فَأَثْنَوْا عَلَیْهَا خَیْرًا، فَقَالَ: «وَجَبَتْ». ثُمَّ مَرُّوا بِأُخْرَى فَأَثْنَوْا عَلَیْهَا شَرًّا. فَقَالَ: «وَجَبَتْ». ثُمَّ قَالَ: «إِنَّ بَعْضَکُمْ عَلَى بَعْضٍ شَهیدٌ».
رواه أبو داود - واللفظ له-، وابن ماجه.
از ابوهریره س روایت است که: [صحابه] جنازهای را از کنار رسول الله ج [جهت دفنش] بردند که از او به نیکی یاد میکردند، پس رسول الله ج فرمود: «واجب شد». سپس جنازه دیگری از کنار رسول الله ج بردند که به بدی از او یاد میکردند. پس فرمود: «واجب شد». سپس فرمود: «بعضی از شما بر بعضی دیگر گواه میباشد»[2].
5061-3513- (3) (صحیح) وَعَنْ أَنَسٍ س قَالَ: مُرَّ بِجَنَازَةٍ فَأُثْنِیَ عَلَیْهَا خَیْرٌ، فَقَالَ نَبِیُّ اللهِ ج: «وَجَبَتْ، وَجَبَتْ، وَجَبَتْ». وَمُرَّ بِجَنَازَةٍ فَأُثْنِیَ عَلَیْهَا شَرٌّ، فَقَالَ نَبِیُّ اللهِ ج: «وَجَبَتْ، وَجَبَتْ، وَجَبَتْ». قَالَ عُمَرُ: فِداک أَبِی وَأُمِّی یَا رَسُولَ الله! مُرَّ بِجَنَازَةٍ، فَأُثْنِیَ عَلَیْهَا خَیْرٌ، فَقُلْتَ: «وَجَبَتْ، وَجَبَتْ، وَجَبَتْ»، وَمُرَّ بِجَنَازَةٍ فَأُثْنِیَ عَلَیْهَا شَرٌّ، فَقُلْتَ: «وَجَبَتْ، وَجَبَتْ، وَجَبَتْ». فَقَالَ رَسُولُ اللهِ ج: «مَنْ أَثْنَیْتُمْ عَلَیْهِ خَیْرًا وَجَبَتْ لَهُ الْجَنَّةُ، وَمَنْ أَثْنَیْتُمْ عَلَیْهِ شَرًّا وَجَبَتْ لَهُ النَّارُ، أَنْتُمْ شُهَدَاءُ اللهِ فِی الْأَرْضِ».
رواه البخاری ومسلم - واللفظ له-، والترمذی والنسائی وابن ماجه.
از انس س روایت است که جنازهای از کنار رسول الله ج گذرانده شد که مردم از او به نیکی یاد کردند، پس رسول الله ج فرمود: «واجب شد، واجب شد، واجب شد.» جنازهی دیگری از کنار رسول الله ج گذرانده شد که از او به بدی یاد کردند. رسول الله ج فرمود: «واجب شد، واجب شد، واجب شد». عمر س گفت: پدر و مادرم فدایت باد، جنازه اول که گذشت و مردم از او به نیکی یاد کردند فرمودید: «واجب شد، واجب شد، واجب شد». سپس جنازه دیگری گذشت که از او به بدی یاد کردند باز هم فرمودید: «واجب شد، واجب شد، واجب شد؟». رسول الله ج فرمودند: «هرکس از او را به نیکی یاد کنید، بهشت بر او واجب میشود و هرکس از او به بدی یاد کنید، جهنم بر او واجب میشود؛ شما گواهان خداوند در زمین هستید».
5062-3514- (4) (صحیح) وَعَنْ أَبِی الأَسْوَدِ قَالَ: قَدِمْتُ المَدِینَةَ فَجَلَسْتُ إِلَى عُمَرَ بْنِ الخَطَّابِ س، فَمَرَّتْ بِهِمْ جَنَازَةٌ، فَأُثْنِیَ عَلَى صَاحِبِهَا خَیْرًا، فَقَالَ عُمَرُ س: وَجَبَتْ، ثُمَّ مُرَّ بِأُخْرَى فَأَثْنَوْا عَلَى صَاحِبِهَا خَیْرًا، فَقَالَ عُمَرُ س: وَجَبَتْ، ثُمَّ مُرَّ بِالثَّالِثَةِ فَأَثْنَوْا عَلَى صَاحِبِهَا شَرًّا، فَقَالَ عُمَرُ س: وَجَبَتْ. قَالَ أَبُو الأَسْوَدِ: فَقُلْتُ: مَا وَجَبَتْ یَا أَمِیرَ المُؤْمِنِینَ؟ قَالَ: قُلْتُ کَمَا قَالَ النَّبِیُّ ج: «أَیُّمَا مُسْلِمٍ شَهِدَ لَهُ أَرْبَعَةُ نَفَرٍ بِخَیرٍ أَدْخَلَهُ اللَّهُ الجَنَّةَ». قَالَ: فَقُلْنَا: وَثَلاَثَةٌ؟ فَقَالَ: «وَثَلاَثَةٌ». فَقُلْنَا: وَاثْنَانِ؟ قَالَ: «وَاثْنَانِ». ثُمَّ لَمْ نَسْأَلْهُ عَنِ الوَاحِدِ.
رواه البخاری.
ابوالاسود میگوید: وارد مدینه شدم و نزد عمر س نشسته بودم، جنازهای از کنار ایشان گذشت که از آن به نیکی یاد نمودند. عمر گفت: واجب شد؛ سپس جنازهی دیگری از کنار ایشان گذشت که از آن نیز به نیکی یاد نمودند؛ عمر گفت: واجب شد؛ سپس جنازه سومی از کنار ایشان گذشت که از آن به بدی یاد کردند؛ عمر گفت: واجب شد؛ ابوالاسود میگوید: گفتم ای امیرالمؤمنین، چه چیزی واجب شد؟ گفت: آنچه گفتم که رسول الله ج گفته بود. رسول الله ج فرمودند: «مسلمانی نیست که چهار نفر به خوبی او گواهی دهند مگر اینکه خداوند او را وارد بهشت میکند». گفتیم: و سه نفر؛ فرمود: «و سه نفر»، گفتیم: و دو نفر؛ فرمود: «و دو نفر». و از یک نفر سؤال نکردیم.
5063-3515- (5) (حسن صحیح) وَعَن أَنَسٍ س أَنَّ النَّبِیَّ ج قَالَ: «مَا مِنْ مسْلمٍ یموتُ فیَشْهَدُ له أرْبعةُ أهْلِ أبْیاتٍ مِنْ جِیرانِه الأَدْنَیْنَ أنَّهم لا یعلَمون إلا خیراً؛ إلا قالَ الله: قد قبِلْتُ عِلْمَکُم فیه، وغفَرْتُ لَهُ مَا لَا تَعْلَمون».
رواه أبو یعلى وابن حبان فی «صحیحه».
از انس س روایت است که رسول الله ج فرمودند: «هر مسلمانی که بمیرد و چهار نفر از همسایگان نزدیکش بگویند: ما جز خوبی، چیز دیگری از وی سراغ نداریم، خداوند متعال میفرماید: سخن و گواهی شما را در مورد او پذیرفتم و آنچه شما در مورد او نمیدانید، بخشیدم».
5064-3516- (6) (حسن لغیره) وروى أحمد عن شیخ ٍمن أهل البصرة لم یسمِّه عَنْ أَبِی هُرَیْرَةَ س عَنِ النَّبِیِّ ج یَرْوِیهِ عَنْ رَبِّهِ عَزَّ وَجَلَّ: «مَا مِنْ عَبْدٍ مُسْلِمٍ یَمُوتُ فَیَشْهَدُ لَهُ ثَلَاثَةُ أَبْیَاتٍ مِنْ جِیرَانِهِ الْأَدْنَیْنَ بِخَیْرٍ؛ إِلَّا قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَجَلَّ: قَدْ قَبِلْتُ شَهَادَةَ عِبَادِی عَلَى مَا عَلِمُوا، وَغَفَرْتُ لَهُ مَا أَعْلَمُ».
امام احمد از شیخی از اهل بصره که اسمش را نبرده از ابوهریره س روایت میکند که رسول الله ج از پروردگارش روایت میکند که فرمودند: «هیچ مسلمانی نیست که بمیرد و سه همسایه نزدیکش بگویند: ما جز خوبی، چیز دیگری از وی سراغ نداریم، مگر اینکه خداوند متعال میفرمایند: «سخن و گواهی بندگانم در مورد آنچه میدانستند پذیرفتم؛ و او را در مورد آنچه از وی میدانم، بخشیدم».
5065-2062- (1) (ضعیف جداً) وَرُوِیَ عَنْ عَامِرِ بْنِ رَبِیعَةَ س قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ج: «إِذَا مَاتَ الْعَبْدُ وَاللَّهُ یَعْلَمُ مِنْهُ شَرًّا وَیَقُولُ النَّاسُ خَیْرًا، قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَجَلَّ لِمَلَائِکَتِهِ: قَدْ قَبِلْتُ شَهَادَةَ عِبَادِی عَلَى عَبْدِی، وَغَفَرْتُ لَهُ عِلْمِی فِیهِ».
رواه البزار.
5066-3517- (7) (صحیح) وَعَنْ أَبِی قَتَادَةَ س قَالَ: کَانَ رَسُولُ اللَّهِ ج: «إِذَا دُعِیَ إِلَی جَنَازَةٍ سَأَلَ عَنْهَا؟ فَإِنْ أُثْنِیَ عَلَیْهَا خَیْرٌ قَامَ فَصَلَّى عَلَیْهَا، وَإِنْ أُثْنِیَ عَلَیْهَا غَیْرُ ذَلِکَ قَالَ لِأَهْلِهَا[3]: «شَأْنُکُمْ بِهَا». وَلَمْ یُصَلِّ عَلَیْهَا.
رواه أحمد، ورواته رواة «الصحیح».
از ابوقتاده س روایت است: هرگاه رسول الله ج برای تشییع جنازهای دعوت میشد در مورد میت سوال میکردند؟ اگر او را ستایش میکردند، بر او نماز میخواند و اگر سخن دیگری در مورد او میگفتند به خانوادهاش میفرمود: «هر طور که خود مصلحت میدانید». و بر آن نماز نمیخواند.
5067-2063- (2) (ضعیف) وَعَنِ ابْنِ عُمَرَ ب قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ج: «اذْکُرُوا مَحَاسِنَ مَوْتَاکُمْ، وَکُفُّوا عَنْ مَسَاوِیهِمْ».
رواه أبو داود والترمذی وابن حبان فی «صحیحه»؛ کلهم من روایة عمران بن أنس المکی عن عطاء عنه. وقال الترمذی: «حدیث غریب، سمعت محمد بن إسماعیل البخاری یقول: عمران بن أنس منکر الحدیث».
(قال الحافظ): وتقدم حدیث أمّ سلمة الصحیح [هنا/11]، قالت: قَالَ رَسُولُ الله ج: «إِذَا حَضَرْتُمُ الْمَیِّتَ فَقُولُوا خَیْرًا، فَإِنَّ الْمَلَائِکَةَ یُؤَمِّنُونَ عَلَى مَا تَقُولُونَ».
رسول الله ج فرمودند: «هرگاه در تشییع جنازهای حاضر شدید [در مورد میت] سخن خیر بگویید، زیرا فرشتگان بر آنچه میگویید آمین میگویند».
5068-3518- (8) (صحیح) وَعَنْ مُجَاهِدٍ قَالَ: قَالَتْ عَائِشَةَ ل: مَا فَعَلَ یَزِیدُ بْنُ قَیْسٍ لَعْنَهُ اللَّهِ؟ قَالُوا: قَدْ مَاتَ، قَالَتْ: فَأَسْتَغْفِرُ اللَّهَ. فَقَالُوا لَهَا: مَا لَکِ لَعَنْتِیهِ ثُمَّ قُلْتِ: أَسْتَغْفِرُ اللَّهَ؟ قَالَتْ: إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ ج قَالَ: «لَا تَسُبُّوا الْأَمْوَاتَ، فَإِنَّهُمْ أَفْضَوْا إِلَى مَا قَدَّمُوا».
رواه ابن حبان فی «صحیحه»، وهو عند البخاری دون ذکر القصة.
از مجاهد روایت است که عایشه ل گفت: یزید بن قیس که لعنت خداوند بر او باد، چه میکند؟ گفتند: وفات نمود؛ عایشه ل گفت: از خداوند طلب مغفرت میکنم. پس به او گفتند: چرا اول او را لعنت کردی سپس گفتی: از خداوند طلب مغفرت میکنم؟ گفت: رسول الله ج فرمودند: «به اموات بد و بیراه نگویید، آنها به آنچه پیش فرستادهاند رسیدهاند»[4].
(صحیح) ولأبی داود: «إِذَا مَاتَ صَاحِبُکُمْ فَدَعُوهُ، وَلَا تَقَعُوا فِیهِ».
و در روایت ابوداود آمده است: «هرگاه دوستتان وفات کرد برایش دعا نموده و در مورد او بد نگویید».
17- (الترهیب من النیاحة على المیت والنعی ولطم الخد وخمش الوجه وشق الجیب)
([1]) صیغهی خاصی از رسول الله ج برای این وقت وارد نشده، ولی شاید به اقتباس از حدیث بتوان چنین دعا کرد: (اَللهمَّ ثَبِّتهُ بِالقَولِ الثَّابِت).
* اما تلقین کردن میت به صیغهی مشهور و معروف از رسول الله ثابت نیست و هیثمی در مجمع الزوائد میگوید: (2/324- 3/45) فی إسناده جماعة لم أعرفهم، و ابن قیم در زاد المعاد (1/523) میگوید: «وهذا حدیثٌ لا یصِحُّ رَفعُه». (م)
([2]) آلبانی در کتاب احکام جنایز میگوید: آنچه که در این سه حدیث بیان گردید مخصوص به صحابه و زمان آنها نیست بلکه شامل تمام مؤمنانی است که در ایمان و علم و صداقت از صحابه پیروی میکنند.
برخی پس از نماز جنازه، از مردم درباره میت میپرسند و میگویند: شما درباره او چه گواهی میدهید؟ در حق او گواهی خیر بدهید. آنگاه مردم در پاسخ میگویند: انسان نیکی بود، اهل خیر بود و... این سؤال و این گواهی از سلف صالح روایت نشده است و بدعت میباشد و درواقع هدف حدیث، این نیست. بلکه گواهیای است که با واقعیت مطابقت داشته باشد. (م)
([3]) کذا فی المنیریة (4/ 175) و «مسند أحمد» (5/ 299) و «المجمع» (3/ 4)، وفی الطبعة السابقة (3/ 378): «لأهلها»!! [ش].
([4]) عایشه ل، یزید بن قیس را لعنت نمود، زیرا او صفیر بین علی و عایشه بود و سخنانی درباره عایشه گفته و به او نسبت داده بود که عایشه از آن سخنان مبرا بود، لذا عایشه او را لعنت کرد. (م).