ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | |||||
3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 |
10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 |
17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 |
24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
فصلی در بیان مارها و عقربهای دوزخ
5292-3676- (1) (حسن) عَنْ عَبْداللَّهِ بْنِ الْحَارِثِ بْنِ جَزْءٍ الزُّبَیْدِیَّ س قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ج: «إِنَّ فِی النَّارِ حَیَّاتٍ کَأَمْثَالِ أَعْنَاقِ الْبُخْتِ، تَلْسَعُ إِحْدَاهُنَّ اللَّسْعَةَ فَیَجِدُ حَرَّهَا سَبْعِینَ خَرِیفًا، وَإِنَّ فِی النَّارِ عَقَارِبَ کَأَمْثَالِ الْبِغَالِ الْمُوکَفَةِ تَلْسَعُ إِحْدَاهُنَّ اللَّسْعَةَ فَیَجِدُ حُمُوَّتَهَا أَرْبَعِینَ سَنَةً».
رواه أحمد والطبرانی من طریق ابن لهیعة عن دراج عنه. ورواه ابن حبان فی «صحیحه»، والحاکم من طریق عمرو بن الحارث عن دراج عنه، وقال الحاکم: «صحیح الإسناد»[1].
از عبدالله بن حارث بن جزء الزبیدی س روایت است که رسول الله ج فرمودند: «در جهنم مارهایی همانند گردن شتران گردن بلند میباشد؛ نیش یکی از آنها چنان است که تا هفتاد سال گرمایش باقی میماند؛ و در جهنم عقربهایی است همانند قاطرهای باربر؛ نیش هریک از آنها چنان است که درد شدید آن تا مدت چهل سال احساس میشود».
5293-3677- (2) (صحیح موقوف) وَعن یزید بن شجرة قال: إن لجهنمَ لجُباباً، فی کل جُبِّ ساحلاً کساحلِ البحرِ، فیه هوامُّ وحیّاتٌ کالبخاتی[2]، وعقاربُ کالبغالِ الدُّلْمِ[3]، فإذا سألَ أهلُ النارِ التخفیف قیلَ: اخرجوا إلى الساحلِ، فتأخذهم تلک الهوامُّ بشفاههم وجنوبهم[4] وما شاء الله من ذلک، فتکشطها، فیرجعون، فیبادرون إلى معظم النیرانِ، ویُسلَّطُ علیهم الجرَبُ، حتى إن أحدهم لَیَحُکُّ جلده حتى یبدو العظم، فیقالُ: یا فلان! هل یؤذیک هذا؟ فیقول: نعم، فیقال له: ذلک بما کنت تؤذی المؤمنین.
رواه ابن أبی الدنیا[5]. (قال الحافظ): «ویزید بن شجرة الرهاوی مختلف فی صحبته. والله أعلم».
از یزید بن شجره روایت است که جهنم سیاهچالهایی دارد و در هر سیاهچال ساحلی همانند ساحل دریا میباشد که در آن حیوانات گزنده و مارهایی همانند گردن شترهای گردنبلند و عقربهایی همانند قاطرهای سیاه میباشد. هنگامی که اهل جهنم درخواست تخفیف میکنند، به آنها گفته میشود: به سوی ساحل بروید. و آن حیوانات گزنده، تا زمانی که خداوند بخواهد، لبها و پهلوهای آنها را گاز میگیرند تا اینکه پوست از بدنشان جدا میشود؛ سپس برگشته و به سوی آتشهای بزرگی میشتابند و بر آنها بیماری گری مسلط میشود که یکی از آنها چنان بدنش را میخارد که استخوانهایش نمایان بشود. به او گفته میشود: ای فلانی! آیا این تو را آزار میدهد؟ میگوید: بله؛ به او گفته میشود: این در برابر اذیت تو به مسلمانان میباشد.
5294-3678- (3) (صحیح) وَعَنِ ابنِ مَسعُودٍ س، فِی قَوْلِه تعالی: ﴿زِدۡنَٰهُمۡ عَذَابٗا فَوۡقَ ٱلۡعَذَابِ﴾؛ قَالَ: «زِیدُوا عَقَارِبَ؛ أَنْیَابُهَا کَالنَّخْلِ الطِّوَالِ».
رواه أبو یعلى، والحاکم موقوفاً وقال: «صحیح على شرط الشیخین».
ابن مسعود س دربارهی این آیه: ﴿زِدۡنَٰهُمۡ عَذَابٗا فَوۡقَ ٱلۡعَذَابِ﴾ [النحل: 88] «عذابی بر عذابشان خواهیم افزود» میگفت: «(یعنی) بر عذاب آنها عقربهایی بیفزایید که نیشهایشان همچون درختان نخل بلند باشند».
7- فصل فی شراب أهل النار
([1]) قلت: ووافقه الذهبی (4/ 593). وذلک لأن (دراجاً) سمعه من عبدالله بن الحارث، لیس من روایته عن (أبی الهیثم)، فتنبه! وهو مخرج فی "الصحیحة" (3429).
([2]) جمع (بُخت): عبارت است از شتران گردن بلند. "نهایة".
([3]) یعنی: سیاه، جمع (أدلم). "الناجی".
([4]) الأصل: (وقلوبهم)، والمثبت نسخة، وهو روایة البیهقی فی "البعث" (298/ 617)، والحاکم (3/ 494) بنحوه.
([5]) قلت: قد رواه الحاکم أیضاً فی "المستدرک" (3/ 494)، والبیهقی فی "البعث" (298-299) بسند صحیح عن یزید بن شجرة، وقد روی عنه بزیادات فی أسانیدها مقال، خرجتها فی "الضعیفة" (3740). وأن من إقدام الجهلة الثلاثة على ما لا علم لهم به قولهم فی تعلیقهم على هذا الحدیث: "ضعیف موقوف، رواه ابن أبی الدنیا"! فلا هم بینوا السبب، ولا هم نقلوه عن أحد! (خبط لزق)! وإنما هو الهوى!