اهل سنت

آنچه در این وبلاگ مخالف قرآن و سنت بود دور بندازید. الله در قرآن میفرماید:(پس بندگانم را بشارت ده، همان کسانی که سخنان را می شنوند و از نیکوترین آنها پیروی می کنند. اینانند که خداوند هدایتشان کرده و اینانند که خردمندانند». زمر، آیه 17 و 18

اهل سنت

آنچه در این وبلاگ مخالف قرآن و سنت بود دور بندازید. الله در قرآن میفرماید:(پس بندگانم را بشارت ده، همان کسانی که سخنان را می شنوند و از نیکوترین آنها پیروی می کنند. اینانند که خداوند هدایتشان کرده و اینانند که خردمندانند». زمر، آیه 17 و 18

فصلی در گریه و ناله‌ی دوزخیان

فصلی در گریه و ناله‌ی دوزخیان

5328-3691- (1) (صحیح) عَن عبدِالله بنِ عَمرٍو ب قَالَ: «إنَّ أهلَ النَّارِ یَدْعونَ مالِکاً، فلا یُجیبُهُم أرْبَعینَ عاماً، ثم یقول: ﴿إِنَّکُم مَّٰکِثُونَ، ثمَّ یَدْعونَ ربَّهم فیقولونَ: ﴿رَبَّنَآ أَخۡرِجۡنَا مِنۡهَا فَإِنۡ عُدۡنَا فَإِنَّا ظَٰلِمُونَ، فلا یُجیبُهم مثلَ الدُّنیا، ثُمَّ یقول: ﴿ٱخۡسَ‍ُٔواْ فِیهَا وَلَا تُکَلِّمُونِ، ثُمَّ یَیْأَسُ القومُ فما هو إلا الزفیرُ والشَّهیقُ، تُشْبِهُ أصواتُهم أصواتَ الحمیرِ. أوَّلُها شهیقٌ، وآخِرُها زَفیرٌ».

رواه الطبرانی موقوفاًً، ورواته محتج بهم فی «الصحیح»، والحاکم وقال: «صحیح على شرطهِما».

(الشهیق) صدای در سینه. و(الزفیر) صدای در حلق می‌باشد. و ابن فارس می‌گوید: «(الشهیق) ضد (الزفیر) می‌باشد؛ (الشهیق) دم و (الزفیر) بازدم می‌باشد».

عبدالله بن عمرو ب میگوید: جهنمیان مالک (نگهبان جهنم) را صدا می‌زنند، اما او پاسخ نمی‌دهد. بعد از چهل سال در جواب جهنمیان میگوید: ﴿إِنَّکُم مَّٰکِثُونَ [الزخرف: 77] «بی‌گمان شما (در اینجا) ماندنی هستید». سپس پروردگارشان را صدا زده و می‌گویند: ﴿رَبَّنَآ أَخۡرِجۡنَا مِنۡهَا فَإِنۡ عُدۡنَا فَإِنَّا ظَٰلِمُونَ [المؤمنون: 107] «پروردگارا! ما را از این (جهنم) بیرون کن، پس اگر (به کفر و نافرمانی) بازگردیم، قطعاً ستمکار خواهیم بود».

خداوند به اندازه‌ی عمر دنیا، جواب‌شان را نمی‌دهد. سپس می‌فرماید: ﴿ٱخۡسَ‍ُٔواْ فِیهَا وَلَا تُکَلِّمُونِ١٠٨ [المؤمنون: 108] «در آن گم شوید و با من سخن مگویید». بعد از آ،ن جهنمیان دیگر ناامید میگردند و صدایی نیست جز ناله‌های طولانی، دم و بازدمی که شبیه صدای خران است. اولش صدای هوای سینه و آخرش صدای هوای حلق است»[1].

5329-2177- (1) (موقوف و ضعیف) وروى البیهقی عن معاویة بن صالح عن علی بن أبی طلحة عن ابن عباس؛ فی قوله: ﴿لَهُمۡ فِیهَا زَفِیرٞ وَشَهِیقٌ قَالَ: صَوتٌ شَدید، وَصَوتٌ ضَعیف.

(قال الحافظ): وتقدم [هنا 8- فصل] (ضعیف) حدیث أبی الدرداء، وفیه: «فَیَقولونَ: ادعُوا مالکاً، فیقولونَ: ﴿یَٰمَٰلِکُ لِیَقۡضِ عَلَیۡنَا رَبُّکَۖ قَالَ إِنَّکُم مَّٰکِثُونَ» - قال الأعمشُ: نُبِّئتُ أن بینَ دعائِهِم وبین إجابَةِ مالِکٍ لهُم ألفَ عام قال: فیقولونَ: ادعوا رَبَّکُم فلا أَحَدَ خَیرٌ مِن ربِّکُم، فیقولونَ: ﴿رَبَّنَا غَلَبَتۡ عَلَیۡنَا شِقۡوَتُنَا وَکُنَّا قَوۡمٗا ضَآلِّینَ. رَبَّنَآ أَخۡرِجۡنَا مِنۡهَا فَإِنۡ عُدۡنَا فَإِنَّا ظَٰلِمُونَ، قال: فَیُجیبُهم: ﴿ٱخۡسَ‍ُٔواْ فِیهَا وَلَا تُکَلِّمُونِ، قال: فعندَ ذلکَ یَئِسوا من کلِّ خیرٍ، وعند ذلکَ یأخُذونَ فی الزَّفیرِ والشَّهیقِ والوَیلِ».

رواه الترمذی.

5330-2178- (2) (ضعیف) وَعَنْ أَنَسِ بْنِ مَالِکٍ س قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ج: «یُرْسَلُ الْبُکَاءُ عَلَى أَهْلِ النَّارِ، فَیَبْکُونَ حَتَّى تَنْقَطِعَ الدُّمُوعُ، ثُمَّ یَبْکُونَ الدَّمَ، حَتَّى یَصِیرَ فِی وُجُوهِهِمْ کَهَیْئَةِ الْأُخْدُودِ؛ لَوْ أُرْسِلَتْ فِیهَا السُّفُنُ لَجَرَتْ».

رواه ابن ماجه، وأبو یعلى، ولفظه: قال سَمِعتُ رسولَ الله ج یَقُولُ: «یَا أَیُّهَا النَّاسُ! ابْکُوا، فَإِنْ لَمْ تَبْکُوا فَتَبَاکَوْا، فَإِنَّ أَهْلَ النَّارِ یَبْکُونَ فِی النَّارِ حَتَّى تَسِیلَ دُمُوعُهُمْ فِی خُدُودِهِمْ کَأَنَّهَا جَدَاوِلُ حَتَّى تَنْقَطِعَ الدُّمُوعُ، فَتَسِیلَ - یَعْنِی الدِّمُ - فَتُقَرِّحَ الْعُیُونَ».

وفی إسنادهما یزید الرقاشی، وبقیة رواة ابن ماجه ثقات؛ احتج بهم البخاری ومسلم[2].

2179- (3) (ضعیف) ورواه الحاکم مختصراً عن عبدِالله بن قیسٍ مرفوعاً قال: «إِنَّ أَهْلَ النَّارِ لَیَبْکُونَ حَتَّى لَوْ أُجْرِیَتِ السُّفُنُ فِی دُمُوعِهِمْ لَجَرَتْ، وَإِنَّهُمْ لَیَبْکُونَ الدَّمَ مَکَانَ الدَّمْعِ».

وقال: «صحیح الإسناد»[3].

(الأُخدود) بالضم: هو الشق العظیم فی الأرض.


 



([1]) زفیر و شهیق هر دو صدای فریاد و نالهی کسانی است که از غم و اندوه ناله سر می‌دهند، ناله‌ای که تمام وجود آنان را پر می‌کند و نشانهی نهایت ناراحتی و شدت عذاب است.

﴿ٱخۡسَ‍ُٔواْ فعل امر است. معمولاً برای دور کردن سگ به کار می‌رود و هرگاه در مورد انسانی گفته شود به معنای پستی و مستحق مجازات بودن اوست. (م)

([2]) قلت: هذا التوثیق لا فائدة منه، وفوقهم (یزید الرقاشی)، وهو ضعیف؛ وترکه بعضهم وهو مخرج فی "الضعیفة" (6889).

([3]) قلت: فیه (أبو النعمان محمد بن الفضل) یلقب بـ (عارم) کان تغیر، وبعضهم قال: اختلط، وصح موقوفاً، وهو مخرج هناک. و (عبدالله بن قیس) هو (أبو موسى الأشعری).

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد