اهل سنت

آنچه در این وبلاگ مخالف قرآن و سنت بود دور بندازید. الله در قرآن میفرماید:(پس بندگانم را بشارت ده، همان کسانی که سخنان را می شنوند و از نیکوترین آنها پیروی می کنند. اینانند که خداوند هدایتشان کرده و اینانند که خردمندانند». زمر، آیه 17 و 18

اهل سنت

آنچه در این وبلاگ مخالف قرآن و سنت بود دور بندازید. الله در قرآن میفرماید:(پس بندگانم را بشارت ده، همان کسانی که سخنان را می شنوند و از نیکوترین آنها پیروی می کنند. اینانند که خداوند هدایتشان کرده و اینانند که خردمندانند». زمر، آیه 17 و 18

51. مجید

51. مجید

این اسم بزرگ در دو آیه بیان شده است:

﴿رَحۡمَتُ ٱللَّهِ وَبَرَکَٰتُهُۥ عَلَیۡکُمۡ أَهۡلَ ٱلۡبَیۡتِۚ إِنَّهُۥ حَمِیدٞ مَّجِیدٞ [هود: 73]

«رحمت الله و برکاتش بر شما اهل بیت باد، همانا او ستودۀ بزرگوار است.»

﴿وَهُوَ ٱلۡغَفُورُ ٱلۡوَدُودُ١٤ ذُو ٱلۡعَرۡشِ ٱلۡمَجِیدُ [البروج: 14-15]

«و او آمرزندۀ دوستدار است. صاحب عرش، مجید است.»

با مرفوع‌خواندن ﴿ٱلۡمَجِیدُ، زیرا اگر مرفوع خوانده شود، صفت الله، و در صورتی که مجرور قرائت گردد، صفت عرش است.

این نام الهی بیانگر یک معنا نیست، بلکه بر معانی متعدّدی دلالت می‌کند.

مجید: یعنی ذاتی که صفاتش گسترده و بزرگ است و صاحب خصایل نیک بسیاری است. بنابراین «مجید» بیانگر عظمت، فراوانی و شمول اوصاف الله، عظمت پادشاهی و قدرت و یگانگی الله در دارابودن کمال، جلال و جمال مطلق است؛ ذاتی که بندگان نمی‌توانند به صفتی از صفاتش احاطه داشته باشند، از هر چیزی بزرگ‌تر و برتر است، در دل‌های دوستان و برگزیدگانش صاحب تعظیم و شکوه است، به گونه‌ای که دل‌هایشان سرشار از تعظیم و شکوه الله و فروتنی و خضوع در برابر کبریایی اوست، هیچ نوع مجد، عظمت، جلال، جمال و کبریایی غیر از مجد، عظمت، جلال، جمال و کبریایی او وجود ندارد. تمامی اسماء و صفات، افعال و اقوال الهی بزرگ و با عظمتند و خودش در ذات و صفاتش بزرگوار و بلندمرتبه است.

الله ﻷ در آیات متعدّدی از قرآن، خودش را ستوده، و بلکه قرآن کریم کتاب تمجید و تعظیم الهی است، به گونه‌ای که در تمامی آیات، نکته یا سخنی از اسماء و صفات والا و افعال حکیمانۀ الله بیان شده و مهم‌ترین آیۀ قرآن، مشتمل بر این موارد است؛ یعنی در آیة الکرسی، 5 تا از نام‌های الله و بیش از 20 صفت آمده است. سورۀ اخلاص که [پاداش قرائت آن] معادل یک سوم قرآن است، اسماء و صفات الهی را به طور خلاصه بیان کرده و نیمی از سورۀ فاتحه که مهم‌ترین سورۀ قرآن به شمار می‌رود، ثنا و تمجید الله متعال است.

مسلم / در صحیح خود،[1] از ابوهریره س روایت می‌کند که از پیامبر ج چنین شنیدم: «الله متعال می‌فرماید که نماز را میان خود و بنده‌ام تقسیم کردم و برای بنده‌ام هر چه بخواهد، است. هر گاه بنده بگوید: ﴿ٱلۡحَمۡدُ لِلَّهِ رَبِّ ٱلۡعَٰلَمِینَ﴾، الله متعال می‌فرماید: «حَمِدَنِی عَبْدِی»؛ «بنده‌ام حمد مرا به جای آورد.» و چون بنده بگوید: ﴿ٱلرَّحۡمَٰنِ ٱلرَّحِیمِ﴾، پروردگار عالم می‌فرماید: «أَثْنَى عَلَیَّ عَبْدِی»؛ «بنده‌ام مرا ثنا گفت.» و هنگامی که بگوید: ﴿مَٰلِکِ یَوۡمِ ٱلدِّینِ، الله ﻷ می‌فرماید: «مَجَّدَنِی عَبْدِی»؛ «بنده‌ام مرا تمجید کرد.» و ... .

تمامی ارکان و اعمال نماز، ثنا، تعظیم و تمجید پروردگار ستوده و بزرگ و منزّهی است که تمامی حمد و ستایش‌ها از آنِ اوست. رسول الله ج زمانی که سرشان را از رکوع بلند می‌کردند، چنین می‌فرمودند: «رَبَّنَا لَکَ  الْحَمْدُ، مِلْءَ السَّمَاوَاتِ، وَمِلْءَ الْأَرْضِ، وَمِلْءَ مَا بَیْنَهُمَا، وَمِلْءَ مَا شِئْتَ مِنْ شَیْءٍ بَعْدُ، أَهْلَ الثَّنَاءِ وَالْمَجْدِ، أحقُّ مَا قالَ العَبدُ، و کُلُّنَا لَکَ عَبدٌ، اللّهُمَّ لَا مَانِعَ لِمَا أَعْطَیْتَ وَلَا مُعْطِیَ لِمَا مَنَعْتَ وَلَا یَنْفَعُ ذَا الْجَدِّ مِنْکَ  الْجَدُّ»[2]؛ «ای پروردگار ما! ستایش مخصوص توست، به اندازۀ پُری آسمان‌ها، پُری زمین، پُری میان آسمان و زمین و پُری هر آنچه بخواهی، [تو] شایستۀ ثنا و مجدی، شایسته‌ترین چیزی که بنده بگوید. همۀ ما بندۀ تو هستیم، پروردگارا! آنچه تـو بـدهى، هیچ چیز مانع آن نمى‌گردد، و آنچه تو منع کنى، هیچ چیز نمى‌تواند آن را بدهد. توانگر را ثروتش از عذاب تو نجات نمى‌دهد.»

ایشان در رکوع و سجده نیز تعظیم و تمجید الهی را به جای می‌آوردند، زمانی که برای تشهّد می‌نشستند، الله را حمد و ثنا می‌گفتند و حمد و تعظیم الهی را با این سخن به پایان می‌بردند: «إنَّکَ  حمِیدٌ مجِیدٌ»؛ «همانا تو ستوده و بزرگی.» بنابراین ابتدا و پایان نماز حمد و تمجید است و بلکه تمامی ارکانش بر اساس حمد و تمجید الله متعال بنا شده است.

ابن قیّم / می‌گوید: «آمدن نام "مجید" در کنار "حمید" چقدر خوب و زیباست! چنانکه فرشتگان به همسر ابراهیم ÷ گفتند:

﴿قَالُوٓاْ أَتَعۡجَبِینَ مِنۡ أَمۡرِ ٱللَّهِۖ رَحۡمَتُ ٱللَّهِ وَبَرَکَٰتُهُۥ عَلَیۡکُمۡ أَهۡلَ ٱلۡبَیۡتِۚ إِنَّهُۥ حَمِیدٞ مَّجِیدٞ [هود: 73]

«(فرشتگان) گفتند: آیا از فرمان الله تعجب می‌کنی؟! رحمت الله و برکاتش بر شما اهل بیت باد، همانا او ستودۀ بزرگوار است.»

در آخر نماز، مشروع شده است با بیان اینکه الله متعال حمید و مجید است، او را حمد و ثنا گوییم و پس از برخاستن از رکوع، بگوییم: «رَبَّنَا ولَکَ  الْحَمْدُ، أَهْلَ الثَّنَاءِ وَالْمَجْدِ»؛ «ای پروردگار ما! ستایش مخصوص توست، [تو] شایستۀ ثنا و مجدی». پس حمد و تمجید به طور کل، مخصوص پروردگار ستوده و بزرگ است. حمید: یعنی محبوبی که مستحقّ تمامی صفات کمال است. و مجید: یعنی پروردگار بزرگ، بسیار بخشنده، توانا، بی‌نیاز و صاحب عزّت و شکوه.»[3]

در ختم تشهّد با نام «مجید» نکتۀ ظریفی وجود دارد که ابن قیّم / به آن اشاره کرده و می‌گوید: «بیندیش که چگونه این نام با درخواست درود بر پیامبر ج آمده است، چنانچه خود ایشان به ما آموختند که این مورد را از الله متعال بخواهیم، زیرا در اینجا درخواست لطف و احسان بیشتر و مداوم می‌شود و این خواسته را با اسمی که مقتضی آن است، بیان فرمود.»[4]

و نیز مجد دلالت بر فراوانی اوصاف کمال و افعال بِرّ و خیر و تعدّد عطا و بخشش می‌کند.

و بهترین احوال بنده و برترین مقام او زمانی است که حمد و تمجید الهی را به جای می‌آورد، که بزرگ‌ترین و بهترین حالت، تلاوت کلام شریف اوست، به گونه‌ای که الله أ در دو آیه، قرآن را با این صفت بیان فرموده است:

﴿بَلۡ هُوَ قُرۡءَانٞ مَّجِیدٞ٢١ فِی لَوۡحٖ مَّحۡفُوظِۢ [البروج: 21-22]

«بلکه این قرآن مجید است، که در لوح محفوظ (نگاشته شده) است.»

﴿قٓۚ وَٱلۡقُرۡءَانِ ٱلۡمَجِیدِ [ق: 1]

«قاف، سوگند به قرآن مجید.»

پس قرآن، مجید است؛ یعنی ارزش و مقام و منزلتش بسیار بزرگ است، هرگز باطل به آن راه ندارد و وحیی از جانب پروردگار حکیم و ستوده است.

علاوه بر این، تحمید، تکبیر، تسبیح و تهلیل خوب باعث تمجید الله متعال می‌شود، که هر کس این عمل را همواره انجام دهد، به سعادتی خواهد رسید که پس از آن هیچ شقاوتی نیست و خیر دنیا و آخرت را به دست خواهد آورد.

بخاری / در صحیح خود،[5] از ابوهریره س روایت می‌کند که رسول الله ج فرمودند: «إِنَّ لِلَّهِ تَعالى ملائِکَةً یَطُوفُونَ فی الطُّرُق یَلْتَمِسُونَ أَهْلَ الذِّکْر، فإِذا وَجَدُوا قَوْماً یذکُرُونَ اللَّهَ، تَـنَادَوْا: هَلُمُّوا إِلى حاجتِکُم، فَیَحُفُّونَهُم بِأَجْنِحَتِهم إِلى السَّمَاء الدُّنْیَا، فَیَسأَلهُم رَبُّهُم وَهُوَ أَعْلَم: ما یَقولُ عِبَادِی؟ قال: یَقُولُون: یُسبِّحُونَکَ  وَیُکَبِّرونَک ، ویحْمَدُونَک ، ویُمَجِّدُونَک ، فیقول: هل رَأَوْنی؟ فیقولون: لا واللَّهِ ما رأَوْکَ، فَیَقُول: کَیْفَ لو رَأَوْنی؟ قال: یقُولُون لو رَأَوْکَ کانُوا أَشَدَّ لکَ  عِبادَة، وأَشَدَّ لکَ  تمْجِیدا، وأَکثرَ لکَ  تَسْبِیحا. فَیَقُول: فماذا یَسأَلُون؟ قال: یَقُولُون: یَسأَلُونَکَ  الجنَّةَ. قال: یقول: وَهل رَأَوْهَا؟ قال: یَقُولُون: لا وَاللَّه یاربِّ مَا رأَوْهَا. قَال: یَقُول: فَکَیْفَ لو رَأَوْهَا؟ قال: یَقُولُون: لو أَنَّهُم رأَوْها کَانُوا أَشَدَّ علَیْهَا حِرْصا، وَأَشَدَّ لهَا طَلَبا، وَأَعْظَم فِیها رَغْبة. قَال: فَمِمَّ یَتَعَوَّذُون؟ قَال: یَقولُون یَتعَوَّذُونَ مِنَ النَّار، قال: فَیقُول: وهَل رَأَوْهَا؟ قالَ: یقولونَ: لا واللَّهِ ما رأَوْهَا. فَیقُول: کَیْف لو رَأوْها؟ قال: یقُولُون: لو رَأَوْهَا کانوا أَشَدَّ منها فِرارا، وأَشَدَّ لها مَخَافَة. قَال: فیقُول: فَأُشْهدُکم أَنِّی قَد غَفَرْتُ لهم، قَال: یقُولُ مَلَکٌ  مِنَ الملائِکَة: فِیهم فُلانٌ لَیْس مِنهم، إِنَّمَا جاءَ لِحاجَةٍ، قال: هُمُ الجُلَسَاءُ لا یَشْقَى بِهم جلِیسُهُم»؛ «الله أ فرشتگانی دارد که در راهها به دنبال اهل ذکر می‌گردند، هر گاه گروهی را بیابند که به ذکر الله مشغول هستند، همدیگر را صدا می‌کنند که به سوی نیازتان بشتابید. آنان را با بال‌های خود تا آسمان دنیا احاطه می‌کنند. سپس پروردگارشان از آنان، در حالی که داناتر است، سؤال می‌کند: بندگانم چه می‌گویند؟ فرمود: فرشتگان می‌گویند: تسبیح، تکبیر و حمد تو را گویند و تو را به بزرگی یاد می‌کنند. الله می‌فرماید: آیا مرا دیده‌اند؟ می‌گویند: نه، والله تو را ندیده‌اند. می‌فرماید: چگونه است، اگر مرا ببینند؟ فرشتگان می‌گویند: اگر تو را دیده بودند، بیشتر برایت عبادت می‌کردند و بیشتر تو را به بزرگی یاد می‌نمودند و زیادتر تسبیح تو را می‌گفتند. سپس می‌فرماید: چه می‌خواهند؟ فرمود: فرشتگان می‌گویند: بهشت را از تو می‌خواهند. فرمود: الله تعالی می‌فرماید: آیا آن را دیده‌اند؟ فرمود: می‌گویند: نه، والله، یا رب آن را ندیده‌اند. فرمود: می‌‌فرماید: چگونه است اگر آن را ببینند؟ فرمود: می‌گویند: اگر آن را دیده بودند، بیشتر بدان حرص می‌ورزیدند و سخت‌تر در پی به دست‌آوردن آن تلاش می‌کردند و بیشتر بدان مشتاق می‌شدند. الله می‌فرماید: از چه پناه می‌جستند؟ فرمود: فرشتگان می‌گویند: از دوزخ پناه می‌جویند. فرمود: می‌فرماید: آیا آن را دیده‌اند؟ فرمود: می‌گویند: نه، والله آن را ندیده‌اند. فرمود: می‌‌فرماید: چگونه است اگر آن را ببینند؟ فرمود: می‌گویند: اگر آن را ببینند از آن بیشتر می‌ترسند و فرار می‌کنند. فرمود: سپس می‌فرماید: پس من شما را گواه می‌گیرم که برایشان آمرزیدم. فرمود: فرشته‌ای از فرشتگان می‌گوید: در میانشان فلانی است که از آنان نیست و برای ضرورتی آمده بود. الله متعال می‌فرماید: آنان گروهی هستند که همنشینشان بهوسیلۀ آنان شقاوتمند نمی‌شود.»

همنشین آنان بدبخت نمی‌شود، پس شرایط و عاقبت خودشان چگونه خواهد بود؟ از الله متعال، فضل و احسان او را خواستاریم.



[1]- شمارۀ حدیث: 395.

[2]- صحیح مسلم، شمارۀ حدیث: 477، به روایت ابو سعید خدری س.

[3]- التّبیان فی أقسام القرآن، ص 125.

[4]- بدائع الفوائد، ج 1، ص 144.

[5]- شمارۀ حدیث: 6045.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد