ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | |||||
3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 |
10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 |
17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 |
24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
کسی که در کتاب خداوند، رهنمود پیامبرش، راه و روش اصحابش و آنان که از صحابه پیروی نمودند و نیز مذاهب پیشوایان، فقهاء، مفسران و تاریخنگاران اسلام تأمل میکند تردیدی در این نمینماید که حجت نشمردن سنت از اولین چیزهایی است که در قول خداوند متعال داخل میگردد که میفرماید: ﴿وَمَن یُشَاقِقِ ٱلرَّسُولَ مِنۢ بَعۡدِ مَا تَبَیَّنَ لَهُ ٱلۡهُدَىٰ وَیَتَّبِعۡ غَیۡرَ سَبِیلِ ٱلۡمُؤۡمِنِینَ نُوَلِّهِۦ مَا تَوَلَّىٰ﴾ [النساء: 115] «کسی که با پیامبر، دشمنانگی کند پس از آن که (راه) هدایت (از راه ضلالت برای او) روشن شده و (راهی) جز راه مؤمنان در پیش گیرد، او را به همان جهتی که (به دوزخ منتهی میشود و) دوستش داشته است رهنمود میگردانیم».
زیرا کاملا از جهت نقل متواتر معلوم است که قاضیان اصحاب پیامبر ج پس از مرگ وی، آشکارا به سنت و رهنمود وی در حدود، نکاح، ارث، خرید و فروش و دیگر امور از عبادات و معاملات قضاوت میکردند - فرقی هم نمیکرد که آن امر در نص قرآن ذکر شده است یا که خیر - و برخی از آنها منکر این قضاوت نمیشدند که چرا چنین قضاوت میکنید بلکه آنرا تایید مینمودند و در باب اموال، نوامیس و سایر احوالشان اجرایی میکردند و کسی از ایشان که از منبع آن امر میپرسید بهصورت مستند به پیامبر ج اسناد میدادند در نتیجه، سؤالکننده از طرف مقابل خود بخاطر این نسبت راضی میگردید و بدان قناعت میکرد و گاهی هم اگر شخص، احتمال توهم نقلکننده حدیث را میداد از وی خواستار تحقیق و بررسی بیشتر میشد که اگر نتیجهی تحقیق به تایید آن میانجامید طرف مقابل نیز تایید نموده و راضی میگشت. این امر در وقتی صورت میپذیرفت که آنان منکر اعمال دینی منقول مردم بودند که اصلی در کتاب خدا و سنت رسولش ج نداشت.
و هر کسی که کمترین درایت را به اخبار و سِیَر دارد تردیدی نمیکند که این امر از آنان بهصورت تواتر معنوی ثابت است و قضاوتها و تعاملات محفوظ آنها، شاهدی بر اعتماد کردنشان به سنت و رهنمود پیامبر ج است. و هر کس قضاوتها و فتاوای صحابه ش را در کتابهای مسندی که اخبارشان را جمعآوری نموده است مطالعه کند همچون مصنف عبدالرزاق و مصنف ابن أبی شیبه، صدها اخبار مسند صحیح مشاهده مینماید که این امور را اثبات میکنند چرا که این، راه و روش آنها بوده است.
تردیدی نیست که صحابه ش اولین کسانی هستند که داخل در مؤمنانی میباشند که خداوند متعال آنان را در این آیه چنین نامیده است: ﴿وَیَتَّبِعۡ غَیۡرَ سَبِیلِ ٱلۡمُؤۡمِنِینَ﴾ براستی که خداوند به فضل، برتری و خیر آنان گواهی داده است چنانکه میفرماید: ﴿لَا یَسۡتَوِی مِنکُم مَّنۡ أَنفَقَ مِن قَبۡلِ ٱلۡفَتۡحِ وَقَٰتَلَۚ أُوْلَٰٓئِکَ أَعۡظَمُ دَرَجَةٗ مِّنَ ٱلَّذِینَ أَنفَقُواْ مِنۢ بَعۡدُ وَقَٰتَلُواْۚ وَکُلّٗا وَعَدَ ٱللَّهُ ٱلۡحُسۡنَىٰۚ﴾ [الحدید: 10] «کسانی از شما که پیش از فتح (مکّه، به سپاه اسلام کمک کرده و از اموال خود) بخشیدهاند و (در راه خدا) جنگیدهاند، (با دیگران) برابر و یکسان نیستند. آنان درجه و مقامشان فراتر و برتر از درجه و مقام کسانی است که بعد از فتح (مکّه، در راه اسلام) بذل و بخشش نمودهاند و جنگیدهاند. امّا به هر حال، خداوند به همه، وعدهی پاداش نیکو میدهد» و نیز در این گفته که میفرماید: ﴿وَٱلسَّٰبِقُونَ ٱلۡأَوَّلُونَ مِنَ ٱلۡمُهَٰجِرِینَ وَٱلۡأَنصَارِ وَٱلَّذِینَ ٱتَّبَعُوهُم بِإِحۡسَٰنٖ رَّضِیَ ٱللَّهُ عَنۡهُمۡ وَرَضُواْ عَنۡهُ﴾ [التوبة: 100] «پیشگامان نخستین مهاجران و انصار، و کسانی که به نیکی روش آنان را در پیش گرفتند و راه ایشان را به خوبی پیمودند، خداوند از آنان خوشنود است و ایشان هم از خدا خوشنودند» و دیگر آیات که فراوانند.
همچنین مقام دیگری نیز از آنان ثابت است که تبلیغ و رساندن سنت به تابعین و آموزش قولی و عملی آن به ایشان میباشد و این در مجموع متواتر معنوی است که در نزد اهل سیَر، حدیث و دیگر علمای شریعت، شکی در قطعیت آن نیست و کتابهای آثار و اخبار مملو از اینهاست.
برخی از نقلهایی که اجماع بر حجیت سنت را اثبات میکنند
1. در چارچوب مناظرهی امام عبدالعزیز کنانی / با بشر مریسی - رأس مبتدعه آن دوران - شیخ کِنانی با تعلیق بر این قول خداوند أ که میفرماید: ﴿فَإِن تَنَٰزَعۡتُمۡ فِی شَیۡءٖ فَرُدُّوهُ إِلَى ٱللَّهِ وَٱلرَّسُولِ إِن کُنتُمۡ تُؤۡمِنُونَ بِٱللَّهِ وَٱلۡیَوۡمِ ٱلۡأٓخِرِۚ﴾ [النساء: 59] «و اگر در چیزی اختلاف پیدا کردید آن را به خدا (با عرضهی به قرآن) و پیامبر او (با رجوع به سنّت نبوی) برگردانید اگر به خدا و روز رستاخیز ایمان دارید». گفته است: «هیچ اختلافی در میان مؤمنان و اهل علم نیست که اگر آن را به الله رجوع دهیم به کتابش است و اگر به رسولش پس از وفات وی رجوع دهیم به سنّتش میباشد و فقط ملحدان در این امر، تردید میکنند». در گفتهی کنانی تأمل کن که بیان داشته: «هیچ اختلافی در میان مؤمنان و اهل علم نیست» و نیز این گفته که: «و فقط ملحدان در این امر، تردید میکنند».
2. و ابنحزم / گفته است: «تمام اهل اسلام، خبر واحد ثقه را از پیامبر ج پذیرفته بودند و هر گروهی همچون اهل سنت، خوارج، شیعه و قدریه آن را مفید علم میدانستند تا اینکه متکلمان معتزله پس از صد سال سر برآوردند و با این اجماع مخالفت کردند».[1]
3. ابن عبدالبر قرطبی مالکی / در مقدمهی «التمهید» گفته است: «اهل علم از فقهاء و محدثان در تمام جهان - بر حسب اطلاع من - بر قبول خبر واحدِ عدل و وجوب عمل بدان در صورتی که ثابت گردد و اثر یا اجماع دیگری، آن را نسخ نکند اجماع دارند. بر همین اساس تمام فقیهان در تمامی دوران از صحابه ش تا به امروز بجز خوارج و گروههایی از اهل بدعت؛ گروه اندکی که مخالفتشان معتبر نیست بر این امر متّفق هستند».[2] این، اجماع بر حجیت خبر واحد است خبر متواتر که جای خود دارد.
4. علائی / گفته است: «علماء در تمام دوران در اثبات احکام بر التزام به آیات قرآن عظیم و احادیث سنت متفق هستند».[3]
5. ابنقیم / در مورد این قول خداوند أ که میفرماید: ﴿فَإِن تَنَٰزَعۡتُمۡ فِی شَیۡءٖ فَرُدُّوهُ إِلَى ٱللَّهِ وَٱلرَّسُولِ﴾ گفته است: «مردم اجماع دارند بر اینکه رجوع به الله همان رجوع به کتابش و رجوع به رسول نیز رجوع به خود او در زمان حیاتش و به سنتش پس از وفاتش است».[4]
6. شوکانی / در «إرشاد الفحول» گفته است: «ثبوت حجیت سنتِ پاک و استقلال آن در امر تشریع احکام، ضرورتی دینی است و در این مورد بجز کسی که بهرهای از اسلام ندارد مخالف آن نمیباشد».[5]
7. معلمی / در «الأنوار الکاشفة» به هنگام سخن از حجیت خبر آحاد گفته است: «دلایل در این باب بسیارند و اجماع سلف بر این امر محقق شده است».[6] آوردن واژهی (محقّق) بر حتمیت ثبوت این اجماع نزد وی دلالت میکند.
اگر در سیاق این اجماعها تأمل کنی وضوح و روشنی قضیهی حجیت سنت و قطعیت آن نزد علمای مسلمان را مشاهده میکنی، و اینکه از مسائل اختلافی معتبر نیست. براستی که این، راه و روش و رهنمود اهل علم است.