ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | |||||
3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 |
10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 |
17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 |
24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
وقتی برای علاقمندان برگزاری جشن میلاد برای پیامبر ج ثابت میشود که اینکار بدعت است و رسول الله و صحابه این کار را انجام ندادند و عدهای از علما این مساله را تاکید کردهاند ازجمله حافظ بن حجر که میگوید: «اصل عمل میلاد بدعت است و از هیچیک از سلف صالح در قرون ثلاثه نقل نشده است». چنانکه سیوطی آن را از وی در «الحاوی للفتاوی» (1/ 229) نقل میکند.
میگویند: بله، بدعت است اما بدعت حسنه است؛ ابن حجر و سایر علما این مساله را ذکر نمودهاند.
پاسخ:
دیدگاه درست و صوابی که علمای محقق بیان کردهاند این است که: در اسلام بدعت به دو بخش بدعت حسنه و بدعتی که ضلالت و گمراهی است تقسیم نمیشود، بلکه همهی بدعتها ضلالت و گمراهی هستند. چنانکه به صراحت در حدیث صحیح بیان شده است؛ اقوال علما در انکار تقسیم بدعت به حسنه و سیئه بسیار است و طولانی؛ و ذکر آنها در این مختصر نمیگنجد لذا به دو نقل از دو عالم مشهور در فقه و اصول اکتفا میکنم.
1- امام ابو عبید القاسم بن سلام؛ ایشان از علمای شاخص قرن سوم هستند که در سال 224 هجری وفات یافت؛ ابن بطال در شرحش بر بخاری (8/ 588) از وی نقل میکند: «بدعتها همگی در گمراهی یکسان هستند».
2- ابو اسحاق ابراهیم بن موسی شاطبی؛ عالم اصولی مالکی؛ وی در فتاوایش (ص 180) میگوید: «اینکه رسول الله ج فرمودند: «کل بدعة ضلالة»: «هر بدعتی گمراهی است» نزد علما حمل بر عمومیت آن میشود که هیچ بدعتی از این قاعده مستثنی نیست و هرگز بدعتی حسنه یا نیکو نمیباشد». و در کتاب «الاعتصام» (1/246» میگوید: «این تقسیم امری جدید و ابداعی است که دلیل شرعی بر آن دلالت نمیکند».
از جمله مواردی که موید کلام آنها میباشد، دیدگاه امام دار الهجره مالک بن انس در بیان این قاعدهی بزرگ است: «مَن ابتدَعَ فی الإسلامِ بِدعةً یراها حسَنةً، فقد زعَم أنَّ محمدًا خان الرِّسالةَ؛ لأنَّ اللهَ تعالى یقولُ: ﴿ٱلۡیَوۡمَ أَکۡمَلۡتُ لَکُمۡ دِینَکُمۡ وَأَتۡمَمۡتُ عَلَیۡکُمۡ نِعۡمَتِی وَرَضِیتُ لَکُمُ ٱلۡإِسۡلَٰمَ دِینٗاۚ﴾؛ فما لم یکُن یومئذٍ دِینًا، فلا یکونُ الیومَ دِینًا»: «هرکس در اسلام بدعتی ایجاد کند و آن را حسنه و نیکو شمارد، درواقع مدعی شده که محمد به رسالت خیانت کرده است زیرا الله تعالی میفرماید: «امروز دینتان را کامل کردم و نعمتم را بر شما تمام نمودم و اسلام را [به عنوان بهترین] دین برایتان برگزیدم». بنابراین آنچه در ان روز جزئی از دین نبوده امروز بخشی از دین نیست». «الإحکام فی أصول الأحکام»، ابن حزم (6/ 58) و «الاعتصام» شاطبی (1/62)».
از شاگرد امام مالک، امام شافعی نیز این مهم نقل شده است؛ جوینی در «نهایة المطلب فی درایة المذهب» (18/ 473) و غزالی در «المستصفى» (1/171) از امام شافعی نقل میکند که: «مَن اسْتَحسَن فقد شَرَعَ»: «هرکس از استحسان حکمی استخراج کند به تشریع دست زده است». طبعا در مورد کسی که استحسان را تشریعی میداند که الله متعال به آن اجازه نداده است، چنین تصوری نمیرود که برخی از بدعتها را نیکو شمارد.