ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | |||||
3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 |
10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 |
17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 |
24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
مسئولیتهای عمرو بن عاص در زمان رسول الله ج
الف: فرماندهی در جنگ ذاتالسلاسل
اندکی پس از پایان یافتن جنگ موته پیامبر اکرم ج تصمیم گرفت سپاهی را جهت مبارزه با قبیله قضاعه بفرستد؛ زیرا آنها در جنگ موته با رومیان بر علیه اسلام همدست شده بودند. لهذا عمرو بن عاص را به حضور طلبیده و خطاب به او فرمودند: «ای عمرو میخواهم تو را به فرماندهی سپاهی بگمارم که پس از نبرد، خداوند تو را از لحاظ مال و ثروت بی نیاز خواهد کرد و به سلامت بازخواهی گشت». عمرو در پاسخ گفت: «ای رسول خدا من برای دستیابی به مال و ثروت مسلمان نشدهام»، رسول الله ج فرمودند: «چه خوب است مال نیکو برای انسان نیکو».([1])
سپس رسول خدا ج پرچم را به دست وی سپرد و سیصد نفر از بزرگان مهاجرین و انصار که در رأس آنها ابوبکر و عمر ب بودند را همراه وی بسوی ذاتالسلاسل گسیل داد تا قبیلهی قضاعه را که اسلام جز شر و بدی از آنها چیزی ندیده بود ادب نماید. او دعوت پیامبر را لبیک گفت و همراه با سپاهیانش راه ذاتالسلاسل را در پیش گرفتند شبها حرکت نموده و روزها را کمین میکردند. پس از مدتی به منطقه مورد نظر رسیدند اما متوجه شدند دشمن، سپاه عظیمی را برای مقابله با آنها تدارک دیده است لذا نامهای به رسول الله ج فرستاد و از او طلب یاری نمود و پیامبر ج ابوعبیده بن جراح س را در رأس لشکری به یاری عمرو بن عاص فرستاد.
این دو فرمانده با کمک هم توانستند شکست سنگینی به قبیلهی قضاعه وارد کنند.([2])
در حین جنگ دو صحنه اتفاق میافتد که دلالت بر زیرکی و تیز هوشی عمرو بن عاص دارد؛
حادثهی اول:
زمانی که مسلمانان دشمنانشان را شکست دادند تعدای از سپاهیان از شدت سرما تصمیم گرفتند آتش روشن کنند اما عمرو بن عاص آنها را از این کار منع نموده و فرمود: هیچ کسی آتش نیفروزد و گرنه او را در آن خواهم انداخت، زمانی که مسلمانان به مدینه بازگشتند عدهای از این عمل عمرو بن عاص به خدمت رسولالله ج شکایت بردند، زمانی که رسولالله ج از عمرو علت این کار را پرسیدند ایشان در جواب گفت: ترسیدم که با روشن شدن آتش، دشمن ما را بیابد و بدین وسیله آنها را یاری نموده باشیم، پیامبر ج از این هوش و ذکاوت وی شگفت زده شد و کار او را تأیید نمود.([3])
حادثهی دوم:
عمرو بن عاص میگوید: به هنگام جنگ ذات السلاسل در شبی از شبها جُنُب شدم. هوا بسیار سرد بود و من ترسیدم که با غسل زدن خود را به هلاکت افکنده باشم. لهذا تیمم نموده و با یارانم نماز صبح را بجای آوردیم. پس از بازگشت به مدینه عدهای از یارانم این حادثه را خدمت رسول الله ج عرض نمودند، ایشان فرمودند: ای عمرو آیا در حال جنابت با یاران خود نماز را بجای آوردهای؟ من علت را برای ایشان توضیح داده و گفتم: همانا من این گفته پروردگار را شندیهام که فرمودند: ﴿وَلَا تَقۡتُلُوٓاْ أَنفُسَکُمۡۚ إِنَّ ٱللَّهَ کَانَ بِکُمۡ رَحِیمٗا٢٩﴾ [النساء: 29] «و خود را نکشید همانا که خداوند نسبت به شما مهربان است» زمانی که پیامبر ج این استدلال مرا شنید، خندیدند و چیزی نگفتند.([4])
این اجتهاد دلالت بر وفور علم و فقه عمرو بن عاص س و همچنین دقت استنباط وی دارد.
بت سواع به نام یکی از فرزندان نوح یعنی سواع بن نوح و به شکل زنی ساخته شده بود. این بت از آن قوم نوح بود و در زمان رسول الله ج قبیله هذیل این بت را در اختیار داشتند.و مردم قبل از فتح مکه این بت را طواف میکردند.
هنگامی که رسول الله ج مکه را فتح نمود عمرو بن العاص را مأمور کرد تا این بت را نابود کند. عمرو بن العاص به همراه تعدای از یارانش جهت انجام مأموریت به جایی آمدند که بت در آنجا قرار داشت. ناگهان با کاهنی مواجه شدند که از بت مراقبت میکرد.
کاهن پرسید برای چه امری آمدهاید؟
عمرو بن العاص گفت: رسول الله ج مرا امر نموده تا این بت را نابود سازم.
کاهن گفت: نمیتوانی این کار را انجام دهی.
عمرو گفت: چگونه؟
کاهن پاسخ داد: برای اینکه این بت از خودش محافظت میکند و جلوی تو را میگیرد.
عمرو جواب داد: وای بر تو آیا تا کنون در باطل غوطهور بودی، وای بر تو آیا این بت میشنود و میبیند؟
سپس عمرو بن العاص همراه با یارانش به بت نزدیک شده و آن را نابود کردند، سپس عمرو بن العاص رو به کاهن کرد و گفت: چه چیزی را دیدی؟ و کاهن گفت: من مسلمان شدم.([5])
(2) شعب الایمان امام بیهقی «۲/۴۴۶»، صحیح ابن حبان «۸/۶»، شیخ آلبانی در تعلیقات الحسان علی صحیح ابن حبان این روایت را صحیح دانسته است «۵/ ۱۵۷».
(1) نگا:السیرة النبویة لابن هشام «۲/۶۲۳».
(۱) الآحاد والمثانی لابن أبی عاصم «۲/۱۰۳»
(۲) روایت امام ابوداود «۱/۲۴۹»، شیخ شعیب الارناؤط این روایت را صحیح دانسته است.
(۱) أخبار مکة تألیف ازرقی «۱/۱۳۱»