ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | |||||
3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 |
10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 |
17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 |
24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
هنگامی که عمرو بن العاص س در بستر بیماری بود و آخرین روزهای زندگیاش را سپری میکرد بشدت میگریست؛ یکی از فرندانش خطاب به او گفت: چرا گریه میکنی؟ مگر پیامبر خدا ج به شما بشارت به فلان چیز و فلان چیز نداده است؟
عمرو بن العاص فرمود: بهترین چیزی که در کارنامهام دارم شهادت «أَن لا إِله إِلا الله وَ أَنَّ مُحَمَّداً رَسولُ الله» میباشد.
و من در سه مرحله زیستهام:
مرحله اول: در حالی زندگی میکردم که رسول خدا ج منفورترین انسان در نظرم بود و دوست داشتم او را به قتل برسانم که اگر چنین میکردم از اهل آتش بودم.
مرحله دوم: سپس خداوند اسلام را در قلب من جای داد و به نزد رسولخدا ج آمدم تا با ایشان بیعت کنم، عرض کردم یا رسول الله دستت را بگشا تا با شما بیعت کنم و ایشان دست مبارک خود را دراز نمود اما من دست خود را عقب کشیدم! ایشان فرمودند: تو را چه شده است ای عمرو؟ عرض کردم: میخواهم شرطی قرار دهم، پیامبر ج فرمود: چه شرطی؟ گفتم: از خداوند بخواه گناهان مرا مورد بخشش و آمرزش قرار دهد، و پیامبر ج فرمود: ای عمرو آیا نمیدانی که اسلام گناهان گذشته و قبل از خود را پاک میکند و هجرت گناهان قبل از خود را پاک میکند و حج گناهان قبل از خود را پاک میکند؟
در آنروز هیچ کس در نظرم محبوبتر از رسول خدا ج نبود. و اگر در آنروز از دنیا میرفتم امید داشتم که از اهل بهشت باشم.
مرحله سوم: در حالی زیستم که بعنوان امیر در جامعه حکمرانی میکردم نمیدانم چگونه زیستم و چه حقی در آن داشتم و خداوند چگونه در آن مورد با من برخورد خواهد کرد، هرگاه از دنیا رفتم کسی حق ندارد بر من نوحه خوانی کند.([1])
سپس در حالی که شهادتین را زبان جاری میساخت در روز عید فطر سال ۴۳ هجری به هنگام خلافت معاویه س در حالیکه نود سال داشت دارفانی را وداع گفت.
خداوند از او راضی و خشنود باد.
(1) صحیح مسلم «۱/۱۱۲»