ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | |||||
3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 |
10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 |
17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 |
24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
آشوبطلبان و کسانی که در قتل خلیفه سوم و همچنین دامن زدن به جنگ جمل دست داشتند، به استمرار جنگ صفین نیز بسیار اصرار میکردند تا یا طرفین کاملاً در این جنگ از بین بروند و یا حداقل توانشان به قدر کافی تحلیل برود و آنان از قصاص و مجازات در امان بمانند. به همین خاطر وقتی دیدند که مردم شام مصاحف را بالا بردند، و حضرت علی نیز به درخواست آنها مبنی بر توقف جنگ و خونریزی پاسخ مثبت داد، وحشتزده شدند و تمام تلاش خود را به کار بستند تا حضرت علی س را از تصمیمش منصرف کنند. ولی جنگ متوقف شده بود و کاری از دست آنها بر نمیآمد. لذا چارهای ندیدند جز اینکه علیه حضرت علی س دست به شورش بزنند و با طرح مقوله «لا حکم الا لله» شکاف جدیدی را به نام «خوارج» در میان امت اسلامی ایجاد کنند.
شگفت اینجاست که مؤرخان به این رفتار آشوبطلبان و قاتلان خلیفه سوم، آن هم در این مرحله حساس، که منجر به شکلگیری خوارج گردید، زیاد توجه نکردهاند.([1])
اما روایت ابومخنف که در آن ذکر شده است که حضرت علی ابتدا پیشنهاد مردم شام را مبنی بر حکمیت قرآن نپذیرفت و سپس بر اثر فشار گروهی که بعداً به خوارج مشهور شدند، آن را پذیرفت؛([2]) قطعنظر از ضعف در سند با مقام شامخ حضرت علی س سازگاری ندارد، و در مقابل روایاتی که با سند صحیح و توسط راویان موثق روایت شده است، اعتباری ندارد.
بنابر روایات معتبر، شورشیان و خوارج وقتی از قبول تحکیم توسط حضرت علی س باخبر شدند، در حالی که شمشیرهایشان را بر دوش گرفته بودند، نزد حضرت علی آمده و با پذیرش فراخوان شامیان به تحکیم کتابالله مخالفت نموده و گفتند: باید جنگ را ادامه دهیم تا در نهایت خداوند خود میان ما و آنان داوری کند!
سهل بن حنیف انصاری س خطاب به آنان گفت: ای مردم! رأی و دیدگاه خود را در برابر دین علم نکنید. اگر ما در روز حدیبیه اختیار میداشتیم، رأی خود را بر فرمان رسول خدا ترجیح میدادیم! اما چون امر ایشان حکم دین بود، آن را پذیرفتیم! پس از آن سهل به بحران و نابسامانیای که پس از شهادت حضرت عثمان س در میان مسلمانان پیش آمده بود، اشاره نمود و گفت: سوگند به خداوند از زمانی که مسلمان شدهام، در راستای دفاع از دین خداوند شمشیرهایمان را در هر جا به کار میگرفتیم میدانستیم که چه کاری انجام میدهیم، به غیر از این وضعی که الآن داریم! هرگاه مشکلی را حل و فصل مینماییم، مشکل دیگری روی میدهد که نمیدانیم چگونه با آن برخورد نماییم.([3])
خلاصه اینکه هم سپاهیان شام و هم سپاهیان عراق به این امید که راهی برای جلوگیری از خونریزی بیشتر و پایان دادن به اختلافات پیدا شود، به حکمیت و مصالحه تمایل نشان دادند.
(1) أحداث و أحادیث فتنه الهرج، ص ۱۴۷
(2) تاریخ طبری: ۵/ ۶۶۳ ـ ۶۶۲
(1) مصنف ابن أبیشیبه: ۸/ ۳۳۶؛ مسند احمد مع الفتح الربانی: ۸/ ۴۸۳