ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | |||||
3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 |
10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 |
17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 |
24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
﴿ٱللَّهُ لَآ إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ ٱلۡحَیُّ ٱلۡقَیُّومُۚ لَا تَأۡخُذُهُۥ سِنَةٞ وَلَا نَوۡمٞۚ لَّهُۥ مَا فِی ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَمَا فِی ٱلۡأَرۡضِۗ مَن ذَا ٱلَّذِی یَشۡفَعُ عِندَهُۥٓ إِلَّا بِإِذۡنِهِۦۚ یَعۡلَمُ مَا بَیۡنَ أَیۡدِیهِمۡ وَمَا خَلۡفَهُمۡۖ وَلَا یُحِیطُونَ بِشَیۡءٖ مِّنۡ عِلۡمِهِۦٓ إِلَّا بِمَا شَآءَۚ وَسِعَ کُرۡسِیُّهُ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضَۖ وَلَا یَُٔودُهُۥ حِفۡظُهُمَاۚ وَهُوَ ٱلۡعَلِیُّ ٱلۡعَظِیمُ٢٥٥﴾ [البقرة: 255]
***
توضیح موضوع: «کُرسی» در مقابل «عرش» است، چرا که واژهی کرسی در لغت به معنای «اصل و اساس» و گاهی به معنای «هر چیزی که به هم پیوسته و ترکیب شده است» استعمال میشود، و به همین جهت به تختهای کوتاه «کُرسی» میگویند. ولی «عرش» به معنای «چیز مسقّف» و یا «خود سقف» و یا «تخت پایه بلند» میآید.
و کُرسی به این معانی استعمال میشود:
چون استاد و معلّم به هنگام تدریس و تعلیم بر کرسی مینشینند، گاهی کلمهی کرسی کنایه از علم میباشد، از این جهت به علماء «کراسی» گفته میشود زیرا آنان تکیهگاههای مردم و محل اعتماد ایشان هستند.
ب) «حکومت و قدرت و فرمانروایی»
چون کرسی تحت اختیار، و زیر نفوذ و سیطرهی انسان است، گاهی به صورت کنایه از حکومت و قدرت و فرمانروایی بر منطقهای به کار میرود.
که نقطه مقابل آن عرش است که به معنای «تخت پایه بلند» است.
اما در اینکه مراد از «کرسی خداوند که همهی آسمانها و زمین را در بر میگیرد» علماء و دانشمندان اسلامی اظهار نظرهای مختلفی را کردهاند: گروهی گفتهاند: مراد از کرسی خداوند، منطقهی قلمرو حکومت الهی است، یعنی خداوند بر همهی آسمانها و زمین حکومت و فرمانروایی میکند و منطقهی نفوذ او همه جا را در بر گرفته؛ و به این ترتیب کرسی خداوند، مجموعهی عالم ماده اعم از زمین و ستارگان و کهکشانها و سحابیها است.
و گروهی گفتهاند: که مراد از کرسی، منطقهی نفوذ علم خداوند به جمیع آسمانها و زمین است، یعنی علم خداوند به تمام آسمانها و زمین احاطه دارد و چیزی از قلمرو نفوذ علم او بیرون نیست.
و گروهی گفتهاند: که مراد از کرسی، موجودی وسیعتر از تمام آسمانها و زمین است که از هر سو آنها را احاطه کرده است. از دیدگاه این گروه از علماء «کرسی» نیز یکی از آفریدههای خدا است که در زیر عرش قرار دارد و از همهی آسمانها و زمین، بزرگتر است. این گروه میگویند: ما بر آنیم که واجب است تا ما به «کرسی» همانگونه که در قرآن مجید آمده است ایمان داشته باشیم و حق تعالی خود به مراد خویش از آنها داناتر است.
و ابن عباسب میگوید: «کرسیِ حق تعالی، محل و موضع هر دو قدم اوست». و به قولی دیگر، مراد از کرسی، عظمت و بزرگی خداوندﻷ است.
به هر حال، علماء و اندیشمندان خَلف، «کرسی» را کنایه از قدرت و حکومت خدا میدانند که آسمانها و زمین را در برگرفته است و با آنکه جهان بس وسیع و گسترده است و زمین نسبت به آن همچون حلقهی انگشتر در بیابان است ولی با همهی اینها حفظ و نگهداری آنها برای خداوند سنگین نیست.
به هر حال گروهی از علماء و اندیشمندان اسلامی، «مذهب تفویض و واگذاری امر به خداوند» را برگزیدهاند و گفتهاند: که ما به این قبیل اوصاف که در قرآن آمده ایمان داریم و در تفسیر آنها تعمّق و غور نمیکنیم، لذا از تأویل خودداری میکنیم و میگوئیم: خدا داناتر است به حقیقت آن، در حالی که تشبیه و جسمانی بودن خدا را رد میکنیم.
ولی گروهی از علماء به ناچار به تأویل الفاظی که دال بر جسمانیت و حلولاند پرداختند و آنها را بر معانی مجازی حمل کردند به حسب تناسب آن معانی با مقام الهی، مادامی که زبان و لغت احتمال آن معانی را داشت، زیرا معانیِ مجازی که در قرآن و سنّت به کار رفته، بیشتر از معانی حقیقی است. از این رو راه سَلف سالمتر، و راه خَلف استوارتر است، چرا که در موضع دفاع از عدم حدوث خداوند و نفی جسمانیّت از او، و زدودن شک و تردید از عقیده، یا در حالتی که شخص بدون تعمق و اندیشه در شناختِ معانی آنها به نصوص ایمان نمیآورد، رأی گروه دوم بهتر است، مادامی که زبان عربی احتمال چنین معنی و تأویل را داشته باشد و با سایر آیات قرآن موافق و سازگار باشد.