ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | |||||
3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 |
10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 |
17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 |
24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
[باغهای پرنعمت بهشت]:
﴿وَلَوۡ أَنَّ أَهۡلَ ٱلۡکِتَٰبِ ءَامَنُواْ وَٱتَّقَوۡاْ لَکَفَّرۡنَا عَنۡهُمۡ سَیَِّٔاتِهِمۡ وَلَأَدۡخَلۡنَٰهُمۡ جَنَّٰتِ ٱلنَّعِیمِ٦٥﴾ [المائدة: 65]
[خانهی امن و امان، و سرزمین سلام و درود. که جای شادی است و غم و اندوه و بلا و مصیبتی در آن نیست]:
﴿لَهُمۡ دَارُ ٱلسَّلَٰمِ عِندَ رَبِّهِمۡۖ وَهُوَ وَلِیُّهُم بِمَا کَانُواْ یَعۡمَلُونَ١٢٧﴾ [الأنعام: 127]
[بهشت جاویدان که سرای اقامت و ماندگاری و زیستن واقعی و همیشگی است]:
﴿وَعَدَ ٱللَّهُ ٱلۡمُؤۡمِنِینَ وَٱلۡمُؤۡمِنَٰتِ جَنَّٰتٖ تَجۡرِی مِن تَحۡتِهَا ٱلۡأَنۡهَٰرُ خَٰلِدِینَ فِیهَا وَمَسَٰکِنَ طَیِّبَةٗ فِی جَنَّٰتِ عَدۡنٖۚ وَرِضۡوَٰنٞ مِّنَ ٱللَّهِ أَکۡبَرُۚ ذَٰلِکَ هُوَ ٱلۡفَوۡزُ ٱلۡعَظِیمُ٧٢﴾ [التوبة: 72]
[سرای جاویدان پرهیزکاران]:
﴿وَقِیلَ لِلَّذِینَ ٱتَّقَوۡاْ مَاذَآ أَنزَلَ رَبُّکُمۡۚ قَالُواْ خَیۡرٗاۗ لِّلَّذِینَ أَحۡسَنُواْ فِی هَٰذِهِ ٱلدُّنۡیَا حَسَنَةٞۚ وَلَدَارُ ٱلۡأٓخِرَةِ خَیۡرٞۚ وَلَنِعۡمَ دَارُ ٱلۡمُتَّقِینَ٣٠﴾ [النحل: 30]
﴿إِنَّ ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ وَعَمِلُواْ ٱلصَّٰلِحَٰتِ کَانَتۡ لَهُمۡ جَنَّٰتُ ٱلۡفِرۡدَوۡسِ نُزُلًا﴾ [الکهف: 107]
***
توضیح موضوع: «فردوس»: برخی گفتهاند که واژهی «فردوس» یک لغت رومی است. و بعضی آن را عربی و بعضی اصل آن را فارسی میدانند، و به معنای «باغ و بوستان» است. به هر حال «فردوس» همان بهشت برین (بهترین و برترین باغهای بهشت) است که تمام نعمتها و مواهب الهی در آن جمع است.
پیامبر ج میفرماید: «اذا سألتُم الله الجنّةَ فاسئلوه الفردوسَ، فانّه اعلی الجَنّة و اوسط الجنّة و منه تُفجِّر انهار الجنّة و فوقه عرش رحمن» [بخاری و مسلم]، «چون از خدا بهشت را درخواست میکنید، «فردوس» را از او بخواهید، زیرا فردوس بلندترین و بهترین جای بهشت و میانهی آن است که همهی نهرهای بهشت از فردوس جاری میشود و عرش خدای رحمان بر فراز آن قرار دارد.»
[بهشت جاویدان و ماندگار]:
﴿قُلۡ أَذَٰلِکَ خَیۡرٌ أَمۡ جَنَّةُ ٱلۡخُلۡدِ ٱلَّتِی وُعِدَ ٱلۡمُتَّقُونَۚ کَانَتۡ لَهُمۡ جَزَآءٗ وَمَصِیرٗا١٥﴾ [الفرقان: 15]
[باغهای محل زندگی. یعنی دنیا جایگاه سفر است، ولی بهشت جایگاه ماندن و زندگی کردن است آن هم برای همیشه]:
﴿أَمَّا ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ وَعَمِلُواْ ٱلصَّٰلِحَٰتِ فَلَهُمۡ جَنَّٰتُ ٱلۡمَأۡوَىٰ نُزُلَۢا بِمَا کَانُواْ یَعۡمَلُونَ١٩﴾ [السجدة: 19]
[سرای اقامت و ماندگاری]:
﴿ٱلَّذِیٓ أَحَلَّنَا دَارَ ٱلۡمُقَامَةِ مِن فَضۡلِهِۦ لَا یَمَسُّنَا فِیهَا نَصَبٞ وَلَا یَمَسُّنَا فِیهَا لُغُوبٞ٣٥﴾ [فاطر: 35]
[جایگاه امن و امان و بدون ترس و خوف]:
﴿إِنَّ ٱلۡمُتَّقِینَ فِی مَقَامٍ أَمِینٖ٥١ فِی جَنَّٰتٖ وَعُیُونٖ٥٢﴾ [الدخان: 51-52]
تذکر: در این کتاب، من فقط به ذکر یک موضع از این نامها در قرآن کریم پرداختهام، و هر کس اطلاعات بیشتری از مواضع تکرار نامهای بهشت میخواهد، باید به کتاب «المعجم المفهرس لالفاظ القران الکریم»، اثر: سیدمحمد فؤاد عبدالباقی، مراجعه فرماید.
﴿... وَعَلَى ٱلۡأَعۡرَافِ رِجَالٞ یَعۡرِفُونَ کُلَّۢا بِسِیمَىٰهُمۡۚ وَنَادَوۡاْ أَصۡحَٰبَ ٱلۡجَنَّةِ أَن سَلَٰمٌ عَلَیۡکُمۡۚ لَمۡ یَدۡخُلُوهَا وَهُمۡ یَطۡمَعُونَ٤٦ وَإِذَا صُرِفَتۡ أَبۡصَٰرُهُمۡ تِلۡقَآءَ أَصۡحَٰبِ ٱلنَّارِ قَالُواْ رَبَّنَا لَا تَجۡعَلۡنَا مَعَ ٱلۡقَوۡمِ ٱلظَّٰلِمِینَ٤٧ وَنَادَىٰٓ أَصۡحَٰبُ ٱلۡأَعۡرَافِ رِجَالٗا یَعۡرِفُونَهُم بِسِیمَىٰهُمۡ قَالُواْ مَآ أَغۡنَىٰ عَنکُمۡ جَمۡعُکُمۡ وَمَا کُنتُمۡ تَسۡتَکۡبِرُونَ٤٨ أَهَٰٓؤُلَآءِ ٱلَّذِینَ أَقۡسَمۡتُمۡ لَا یَنَالُهُمُ ٱللَّهُ بِرَحۡمَةٍۚ ٱدۡخُلُواْ ٱلۡجَنَّةَ لَا خَوۡفٌ عَلَیۡکُمۡ وَلَآ أَنتُمۡ تَحۡزَنُونَ٤٩﴾ [الأعراف: 46-49]
***
توضیح موضوع: «اعراف» جمع «عُرف» به معنای مکان مرتفع و بلند است. و چنانکه در آیات و احادیث آمده، روشن میشود که «اعراف» منطقهای است حد فاصل میان بهشت و دوزخ با ویژگیهای خاصّی که دارد. و به تعبیر دیگر، «اعراف»، مکان خاصّی است میان دو قطب سعادت و خوشبختی و فلاکت و بدبختی، یعنی بهشت و دوزخ که همچون حجابی میان این دو کشیده شده است.
و شاید «اعراف» همچون زمین مرتفعی در میان این دو فاصله گردیده است به طوری که آنها روی آن قرار دارند، مشرف بر بهشت و دوزخند و هر دو گروه را مشاهده میکنند و از چهرههای تاریک و روشن آنها میتوانند آنها را بشناسند.
نظرات مختلفی دربارهی اهل اعراف به چشم میخورد که مهمترین آنها عبارتند از:
1. برخی از علماء و اندیشمندان اسلامی برآنند که اهل اعراف، شهداء هستند.
2. برخی آنان را اولیای خدا دانستهاند که بر بلندی میان بهشت و دوزخ قرار میگیرند و از سیمای مردم، همهی آنها را میشناسند، بهشتیان را سلام و تبریک میگویند و از سرنوشت دوزخیان نگرانند (حال شهداء نیز همانند اولیای خدا است).
3. برخی برآنند که اهل اعراف، فرشتگانی هستند که بر بلندی میان بهشت و دوزخ گماشته شدهاند و مؤمنان و کافران را قبل از ورودشان به بهشت و دوزخ از هم جدا میکنند.
4. برخی نیز میگویند: آنان مردمانیاند که ثوابها و گناهانشان برابر است و اعمال نیکشان کمتر از آن است که بتوانند به وسیلهی آن وارد بهشت گردند، پس به فضل و رحمت الهی وارد بهشت میشوند، و آخرین کسانی که به بهشت وارد میشوند، آنها هستند. و این قول را بیشتر علماء و مفسرین، قویتر و بهتر از اقوال دیگر دانستهاند.
5. برخی میگویند: صاحب و محور اصلی اعراف، اولیای خدایند و افراد ضعیف که گناهان و عباداتی دارند، در حاشیه قرار دارند. نیکوکاران به بهشت میروند و مجرمان به دوزخ؛ افراد متوسط و ضعیف در اعراف گرفتار و منتظر سرنوشت میمانند، ولی اولیای خدا که بر اعراف و بر بلندی میان بهشت و دوزخ قرار دارند، به اجازهی خدا به کمک آنان برخاسته و به اجازهی خدا شفاعت و میانجیگری آنها را میکنند.
به هر حال ما به اعراف آنچنانکه در آیات قرآن و احادیث نبوی ج آمده، ایمان داریم و بحث از جزئیات و خصوصیّات و تفاصیل و حقایق آن را به خدا واگذار میکنیم و دوست نداریم که ندانسته و رجماً بالغیب در این باره چیزی از خود بگوئیم.