اهل سنت

آنچه در این وبلاگ مخالف قرآن و سنت بود دور بندازید. الله در قرآن میفرماید:(پس بندگانم را بشارت ده، همان کسانی که سخنان را می شنوند و از نیکوترین آنها پیروی می کنند. اینانند که خداوند هدایتشان کرده و اینانند که خردمندانند». زمر، آیه 17 و 18

اهل سنت

آنچه در این وبلاگ مخالف قرآن و سنت بود دور بندازید. الله در قرآن میفرماید:(پس بندگانم را بشارت ده، همان کسانی که سخنان را می شنوند و از نیکوترین آنها پیروی می کنند. اینانند که خداوند هدایتشان کرده و اینانند که خردمندانند». زمر، آیه 17 و 18

بر بستر مرگ

بر بستر مرگ

ابن قیم آورده است که فرد گنه‌کار و مقصری در حال جان کندن بود، دیری نپایید که مرگ بر او فرود آمد، افراد پیرامونش بی‌تاب شدند، خودشان را در برابرش انداختند و شروع کردند به یاد آوری خدا و تلقین لا إله إلا الله به وی. او به زحمت جلوی اشک‌هایش را می‌گرفت، وقتی روحش شروع به خارج شدن کرد با صدای بلند فریاد زد و گفت: لا إله إلا الله بگویم؟ لا إله إلا الله چه نفعی برای من دارد؟ از وقتی بالغ شده‌ام یک نماز برای خدا نخوانده‌ام! سپس به نفس نفس افتاد تا این که مرد.

وقتی مرگ بر عابد زاهد عبدالله بن ادریس فرود آمد خیلی سختی کشید، وقتی نفس کشیدنش شروع شد دخترش گریست، به او گفت: دخترکم گریه نکن، من در این خانه چهار هزار بار قرآن را ختم کرده‌ام، همه‌ی این‌ها به خاطر امروز بوده است.

اما عامر بن عبدالله بن زبیر، بر بستر مرگ بود و آخرین نفس‌هایش را می‌کشید. خانواده‌اش پیرامونش می‌گریستند، زمانی که با مرگ دست و پنجه نرم می‌کرد صدای مؤذن را شنید که برای نماز مغرب اذان می‌دهد، نفس در حلقش حرکت می‌کرد، نزع روح سخت شده بود، فشار زیاد شده بود، وقتی اذان را شنید به افراد پیرامونش گفت: مرا ببرید.

گفتند: به کجا؟

گفت: به مسجد.

گفتند: در حالی که وضعیتت این چنین است؟

گفت: سبحان الله، صدای منادی نماز را بفهمم و اجابت نکنم! مرا ببرید.

با تکیه بر دو نفر او را بردند. یک رکعت با امام خواند و در سجده جان داد، بله در حالی که سجده می‌کرد مرد.

عطا بن سائب گفته است: بیماری ابو عبدالرحمن سلمی شدید شد، نزدش آمدیم، او در جایی که همیشه در مسجد نماز می‌خواند نشسته بود، سختی جان‌کندنش شروع شد و روحش شروع به خارج شدن کرد، دلمان به حالش سوخت و به او گفتیم: اگر به رختخواب بروی بهتر است، چون نرم‌تر و ملایم‌تر است.

او به خودش فشار آورد و گفت: فلانی برای من حدیث بیان کرد که پیامبر ج فرمود: «هر یک از شما تا زمانی که در جای نمازش منتظر نماز باشد در نماز است.» من می‌خواهم به این وضعیت جانم گرفته شود.

از انس بن مالک  س روایت شده است که گفت: صحابه از کنار جنازه‌ای عبور کردند و به نیکی از او یاد کردند، پیامبر ج فرمود: «واجب شد!».

بعد از کنار جنازه‌ای دیگری گذشتند و به بدی از او یاد نمودند، پیامبر ج فرمود: «واجب شد!».

عمر  س گفت: چه چیز واجب شد؟

پیامبر ج فرمود: «این مرده، از او به نیکی یاد کردید، بهشت برای او واجب شد، و آن یکی، بدی او را گفتید، دوزخ برای او واجب شد،  شما شاهدان خداوند در زمین هستید.» (بخاری)

از ابو هریره س روایت شده است که پیامبر اکرم ج فرمود:

«مَنْ شَهِدَ الْجَنَازَةَ حَتَّى یصَلِّی فَلَهُ قِیرَاطٌ وَمَنْ شَهِدَ حَتَّى تُدْفَنَ کَانَ لَهُ قِیرَاطَانِ». قِیلَ وَمَا الْقِیرَاطَانِ؟ قَالَ: «مِثْلُ الْجَبَلَینِ الْعَظِیمَینِ» (بخاری).

«هر کس جنازه‌ای را همراهی کند و بر آن حاضر شود تا بر او نماز گزارده شود، قیراطی اجر دارد، و هر کس تا وقت دفن بر جنازه حاضر باشد، دو قیراط اجر دارد».

گفته شد: دو قیراط چیست؟

فرمود: (مانند دو کوه بزرگ است).

***

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد