اهل سنت

آنچه در این وبلاگ مخالف قرآن و سنت بود دور بندازید. الله در قرآن میفرماید:(پس بندگانم را بشارت ده، همان کسانی که سخنان را می شنوند و از نیکوترین آنها پیروی می کنند. اینانند که خداوند هدایتشان کرده و اینانند که خردمندانند». زمر، آیه 17 و 18

اهل سنت

آنچه در این وبلاگ مخالف قرآن و سنت بود دور بندازید. الله در قرآن میفرماید:(پس بندگانم را بشارت ده، همان کسانی که سخنان را می شنوند و از نیکوترین آنها پیروی می کنند. اینانند که خداوند هدایتشان کرده و اینانند که خردمندانند». زمر، آیه 17 و 18

«جمع قرآن» به معنای «حفظ و از برکردن»

«جمع قرآن» به معنای «حفظ و از برکردن»

این امتیاز پیش از همه به شخص رسول‌الله اخصاص دارد و پیغمبر اکرم سرور حافظان قرآن و نخستین جامع قرآن است. پس از آن حضرت، عده‌ای از صحابه در زمان رسول‌الله این مقام والا را به خود اختصاص داده‌اند؛ این عده از قرار معلوم نباید کم باشند. قرطبی گفته است: «در جنگ بئرمعونه هفتاد نفر و در زمان رسول‌الله نیز در حدود هفتاد نفر از حافظان قرآن در راه خدا شهید شده‌اند».([1])

با وجود این اگر ظاهر روایاتی که در صحیح بخاری آمده است را در نظر بگیریم به این پندار نادرست می‌رسیم که حافظان قرآن در زمان رسول خدا بیشتر از هفت نفر نبوده‌اند. در ضمن نام این هفت نفر در هیچ یک از روایات صحیح بخاری به دنبال هم نیامده است و از تلفیق اسامی ذکر شده در سه روایت با حذف مکررات به دست می‌آید.([2]) همین بررسی ناقص است که باعث شده است بلاشر Blachere خاورشناس مشهور فرانسوی با یک داوری قاطع بگوید: «احادیث نبوی هفت نفر حافظ قرآن بیشتر نمی‌شناسند!»([3]) و فراموش می‌کند که به نظریات علمای اسلامی در توضیح این روایات سری بزند و ببیند که هیچ یک از علمای اسلامی انحصار حافظان قرآن را به هفت نفر نپذیرفته‌اند و مضامین این روایات را به ترتیبی توجیه می‌کنند که با دیگر حقایق و قرائن تاریخی کاملاً وفق بدهد.

ماوَردی([4]) می‌گوید: چگونه می‌توان گفت که در زمان رسول خدا به جز چهار نفر تمام قرآن را از بر نکرده‌اند و حافظان قرآن منحصر به چهار نفر بوده‌اند؟!([5]) حال آنکه می‌دانیم صحابه در اطراف و اکناف بلاد اسلامی پراکنده بوده‌اند و به فرض آن که بتوانیم بگوییم: فقط چهار نفر از صحابه تمام قرآن را حفظ کرده‌اند، نمی‌توانیم منکر آن بشویم که صدها نفر- که هیچکس نمی‌تواند آمار آنان را به دست بدهد- قسمت عمدۀ آیات و سوره‌های قرآن را از برداشته‌اند. وی می‌افزاید: امام ابوعبید قاسم بن سلام([6]) اسامی عدۀ زیادی از قاریان قرآن را در زمان رسول خدا در آغاز کتاب «القراءات» آورده است.([7])

سیوطی در کتاب «اتقان» نام بعضی از این قاریان قرآن را از کتاب «القراءات» منسوب به ابوعبید نقل کرده است و از نقل سیوطی چنین برمی‌آید که ابوعبید در مقام برشمردن قاریان قرآن در زمان رسول خدا، از مهاجران: خلفای راشدین، طلحه، سعد، ابن مسعود، حذیفه، سالم، ابوهریره، عبدالله بن سائب، عبدالله بن عباس، عبدالله بن عمرو بن عاص، عبدالله بن عمر، عبدالله بن زبیر، عایشه، حفصه، ام سلمه و از انصار: عبادة بن صامت، معاذ (ابوحلیمه)، مجمع بن جاریه، فضالة بن عبید، مسلمة بن مخلد (جمعاً 24 نفر) را نام برده است و قید کرده است که بعضی از این صحابه حفظ قرآن را پس از رحلت پیغمبر اکرم کامل کرده‌اند.([8])

نکتۀ دیگری که در این رابطه باید مورد توجه قرار گیرد، این است که این گروهی که قاسم بن سلام از مهاجران و انصار و همسران پیغمبر اکرم (امهات المؤمنین) به عنوان «قاریان قرآن» برمی‌شمارد، تنها آن عده از صحابه هستند که علاوه بر آنکه تمام آیات کتاب خدا را از بر داشته‌اند، این فرصت را نیز یافته‌اند که محفوظاتشان را از قرآن در محضر مبارک رسول خدا بخوانند و بر آن حضرت عرضه دارند؛ و در نتیجه تلمیذ (شاگرد) آن حضرت نیز به حساب بیایند و از این امتیاز نیز بهره‌مند باشند که پیغمبر اکرم شیخ (استاد) آنان در حفظ قرآن باشد. اما آن عدۀ دیگر از صحابه که تمام قرآن را از بر داشته‌اند ولی فرصت آن را نیافته‌اند که بر پیغمبر اکرم عرضه کنند، بی‌شمارند و آماری از آنان در دست نیست. به‌ویژه اگر آن عده از صحابه را نیز که پس از رحلت پیغمبر اسلام موفق شده‌اند که محفوظاتشان را از قرآن کامل گردانند ولی در زمان رسول خدا تنها قسمتی از قرآن را از برداشته‌اند، در زمرۀ حافظان قرآن محسوب داریم.

در مقدمۀ کتاب «طبقات القراء»([9]) تألیف حافظ ذهبی([10]) آمده است:

«این عده از صحابه که نامشان به عنوان قاریان و حافظان قرآن ثبت شده است، تنها آن عده از صحابه‌اند که قرآن را از اول تا آخر در محضر مبارک پیغمبر اکرم خوانده‌اند و سلسلۀ سند روایتی ما به آنان پیوسته است. وگرنه آن عده از صحابه که تمام قرآن را از بر داشته‌اند و جامع قرآن بوده‌اند،([11])ولی سند روایت قرآن از آنان به ما نرسیده است، بسیارند».([12])

از این گذشته، آمار جامعان قرآن (حافظان قرآن) در زمان رسول خدا هرچند که تعدادشان زیاد باشد، در برابر سیمایی که روایات اسلامی از شیفتگان و دلباختگان قرآن برای ما ترسیم می‌کنند، چندان جلوه‌ای ندارد. در روایات می‌خوانیم که آنچنان عشق به سخن خداوند، زندگی صحابه را تحت‌الشعاع قرار داده بوده است که تنها کار و برنامه روزانۀ آنان قرائت و استماع آیات قرآن بوده است!

این روایت هم در صحیح بخاری و هم در صحیح مسلم از ابوموسی اشعری نقل شده است که رسول خدا فرمود: من صدای کاروان اشعری‌ها را که شبانگاه وارد می‌شوند می‌شناسم و در وقت شب منازل آنان را از صوت قرآنی که از آن‌ها به گوش می‌رسد می‌شناسم، اگر چه به هنگام روز ندیده باشم که در کجا منزل می‌کنند!([13])

علاوه بر این، صحابه برای آن که بتوانند شب، روز، آهسته، با صدای بلند، در نمازهای واجب یومیه و نمازهای نافله سوره‌های مختلف قرآن را بخوانند، همواره به قرائت، تکرار، تمرین و از بر کردن قرآن مشغول بودند و حضرت رسول اکرم نیز آنان را در این کار تشویق و ترغیب و مساعدت می‌فرمود؛ حتی برای پیشرفت بیشتر و سرعت تمرین و حفظ قرآن، هریک از صحابه را که معلومات و محفوظاتش از قرآن بیشتر بود وا می‌داشت که برادرانش را در فهم و حفظ قرآن یاری دهد؛ و هرگاه که مسلمانی از دیگر شهرهای مسلمان‌نشین به مدینه هجرت می‌کرد، پیغمبر اکرم او را به یکی از صحابه می‌سپرد تا به او قرآن یاد بدهد. در زمان رسول خدا همواره از مسجد پیغمبر صدای تلاوت قرآن بلند بود، تا جایی که حضرت رسول اکرم صحابه را امر فرمود که آهسته‌تر قرآن بخوانند تا مزاحم قرائت یکدیگر نباشند».([14])

هفت نفر از صحابه با عنوان «مُقری» یا «مُقرِیء» (معلم قرآن) مشهور شده‌اند: عثمان بن عفان، علی بن ابی طالب، ابی بن کعب، زید بن ثابت، عبدالله بن مسعود، ابوالدرداء و ابوموسی اشعری.

گروهی از صحابه قرآن را در نزد اُبّی بن کعب فرا گرفته‌اند، از جمله: ابوهریره، ابن‌عباس و عبدالله بن سائب. البته ابن‌عباس نزد زید بن ثابت نیز تلمذ کرده است و این صحابه به نوبۀ خود بسیاری از تابعین (مسلمانانی که عصر پیغمبر اکرم را درک نکرده‌اند ولی همزمان با یکی از صحابه می‌زیسته‌اند) را قرآن آموخته‌اند.([15])

بنابراین، می‌توان گفت که در عصر پیغمبر اکرم نوعی مدرسه به منظور تعلیم و تعلم و حفظ قرآن تشکیل شده بود.

ابن جزری([16]) بر این نکته تأکید دارد که: پشتوانۀ ذهن و حافظۀ عدۀ زیادی از مسلمانان که قرآن، کتاب آسمانی اسلام، از آن برخوردار است و در نتیجه تکیه‌گاه آیات قرآن و ضامن جاوید ماندن و تغییر نیافتن آن، حافظه است، نه خطوط مصحف و کتاب؛ والاترین ویژگی و امتیازی است که خداوند متعال به امت اسلام ارزانی داشته است. ابن جزری در تأیید سخن خویش یک حدیث از صحیح مسلم نقل می‌کند که پیامبر اکرم فرمود: «پروردگارم به من فرمود: در میان قریشیان بپاخیز و آنان را انذار کن! عرض کردم: پروردگارا! اگر چنین کنم، آنچنان بر سر من می‌کوبند که مانند گردۀ نانی گردد! فرمود: من می‌خواهم تو را بیازمایم و دیگران را نیز به واسطه تو بیازمایم! کتابی بر تو نازل خواهم کرد که آب آن را نشوید و تو در خواب و بیداری آن را بخوانی!...([17]) از این حدیث می‌توان چنین فهمید که قرآن در هر حال از برخوانده می‌شود. بنابراین: حافظ قرآن نیازی ندارد به این که حتماً در صحیفه‌ای بنگرد که با مرکب نوشته شده باشد و اگر آن را با آب بشویند، رنگ ببازد و خطوط آن محو گردد!



[1]- اتقان. ج 1، ص 122.

[2]- سیوطی در جلد اول اتقان، ص 121 «النوع العشرون فی معرفة حفاظه و رواته» این باب را با نقل همین سه روایت از صحیح بخاری گشوده است. روایت اول از عبدالله بن عمرو بن عاص است که گفت: از پیامبر اکرم شنیدم که می‌فرمود: «قرآن را نزد چهار نفر فرا گیرید: عبدالله بن مسعود، سالم، معاذ و ابی بن کعب». روایت دوم، از قتاده است که گفت: از انس بن مالک پرسیدم: چه کسانی در زمان رسول خدا تمام قرآن را از بر داشتند؟ پاسخ داد: چهار نفر که همه از انصار بودند: ابی بن کعب، معاذ بن جبل، زید بن ثابت، ابوزید. گفتم: ابوزید کیست؟ گفت: یکی از عموهای من است. روایت سوم، از ثابت، از انس است که گفت: پیامبر اکرم دار فانی را وداع گفت در حالی که بجز چهار نفر جامع تمام قرآن نبودند: ابوالدرداء، معاذ بن جبل، زید بن ثابت و ابوزید. (ضمناً، رجوع کنید به باب هفدهم از کتاب مناقب‌الانصار از صحیح بخاری).

[3]- نام‌های این هفت نفر عبارتست از: عبدالله بن مسعود، سالم بن معقل مولا ابی حذیفه، معاذ بن جبل، ابی بن کعب، زید بن ثابت، ابوزید بن سکن و ابودرداء. در این رابطه بنگرید به: Blachere, Introduction au Coran, P. note 26 ولی بلاشر در جای دیگر (p. 20, note 20) نام یک نفر دیگر را هم در ردیف این حافظان قرآن ذکر می‌کند که در هیچ یک از سه روایت صحیح بخاری نیامده است. وی سعید بن عبید است. بلاشر بعد از ذکر نام وی می‌افزاید که وی با عنوان «قاری» شهرت داشته است. و نیز بنگرید به: الاصابة. ابن حجر. ج 2، ص 28. شمارۀ 3176.

[4]- ابوالحسن علی بن حبیب ماوردی. شافعی مذهب. صاحب کتاب «الاحکام السلطانیه» و کتاب «ادب الدنیا والدین» وی به سال 450 هـ .ق درگذشته است. بنگرید به: شذرات الذهب. ج 3، ص 285 و 286.

[5]- این که می‌گوید: «چهار نفر» از آن جهت است که هریک از سه روایت صحیح بخاری مشتمل بر نام چهار نفر از حافظان قرآن است. به خصوص روایت انس که چهار نفر را به صورت حصر نام برده است.

[6]- ابوعبید قاسم بن سلام هروی ازدی خزاعی. از بزرگان امامان حدیث و لغت و فقه است. مشهورترین کتاب‌های وی «الغریب المصنف» است که همچنان محفوظ مانده است» و نیز کتاب «الاموال» که چاپ شده است. وی به سال 224 هـ .ق از دنیا رفته است (تذکرة الحفاظ. ج 2، ص 5؛ تهذیب التهذیب. ج 7، ص 315).

[7]- برهان. ج 1، ص 242.

[8]- اتقان. ج 1، ص 124.

[9]- استاد محمد ابوالفضل ابراهیم یادآور شدند که یک نسخۀ عکسی از این کتاب در دارالکتب المصریة در قاهره موجود است. این نسخه تحت شمارۀ 1537 تاریخ ثبت شده و از روی نسخۀ کپریلی، شمارۀ 1116 عسکبرداری شده است (ر. ک. برهان. ج 1، ص 242). زرکشی این کتاب را «معرفة‌القراء» نام برده است.

[10]- حافظ شمس الدین ذهبی، نامش محمد بن احمد بن عثمان بن قایماز است. از بزرگان محدثین در قرن هشتم بوده است. در علوم حدیث تألیفات بسیار دارد. وی به سال 748 هـ .ق از دنیا رفته است. (ر. ک. الدررالکامنة. ج 2، ص 298).

[11]- شوالی خاورشناس مشهور، در پیرامون «جمع» به معنای «حفظ» قرآن دست به تحقیق گسترده‌ای زده و نام همۀ کسانی را که بنوعی در این رابطه مطرح بوده‌اند، گردآوری کرده و مهمترین مآخذ و مراجع این بررسی را نیز به دست داده است:

Schwally, Geshichte des Corans, T. II, Die Sammlung des Qorans, 6 note 2 (V. Blachere, Intr. 20. Note. 20).

[12]- برهان. ج 1، ص 242.

[13]- مناهل العرفان: زرقانی. ج 1، ص 313.

[14]- مناهل العرفان. ج 1، ص 234.

[15]- اتقان. ج 1، ص 125. سیوطی این مطالب را از کتاب «طبقات القراء» ذهبی اقتباس کرده است و خود به این مسئله اشاره‌ای نیز دارد.

[16]- ابوالخیر شمس الدین محمد بن محمد بن محمد. مشهور به ابن جزری. شیخ‌القراء زمان خویش بوده است. از معروفترین کتاب‌هایش «النشر فی القرءات العشر» را می‌توان نام برد. وی به سال 833 هـ .ق درگذشته است (الاعلام. ج 3، ص 978).

[17]- مناهل العرفان. ج 1، ص 235. متن حدیث، بخصوص صدر آن که گزارشگر گفتگوی پیامبر اسلام با پروردگار متعال است، تردید برانگیز است- م.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد