ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | |||||
3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 |
10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 |
17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 |
24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
1- نگاه کردن به مخطوبه «زن خواستگاری شده»
اسلام نگاه کردن به زن خواستگاری شده را مباح قرار داده است و رسول خدا ج میفرماید:
«إِذَا خَطَبَ أَحَدُکُمُ امْرَأَةً فَلَا جُنَاحَ عَلَیْهِ أَنْ یَنْظُرَ إِلَیْهَا إِذَا کَانَ إِنَّمَا یَنْظُرُ إِلَیْهَا لِخِطْبَتِهِ، وَإِنْ کَانَتْ لَا تَعْلَمُ».[1]
ترجمه: «هرگاه کسی از شما به خواستگاری خانمی رفت، نگاه کردن به آن برای او اشکال ندارد. و این در صورتی است که «مرد» فقط به دید انتخاب به آن زن بنگرد؛ هرچند که زن از «موضوع» هم بیخبر باشد».
«عن المغیرة بن شعبة أنه خطب امرأة، فقال له النبی صلى الله علیه وسلم: هل نظرتَ إلیها ؟ قلت: لا، قال: فانظرْ إلیها فإنه أحْرَى أن یُؤدمَ بینکُما».[2]
ترجمه: «از مغیره بن شعبه نقل شده است که او از زنی خواستگاری نمود، رسول خدا ج به او فرمود: آیا به او نگاه کردهای؟ او گفت: خیر، رسول خدا فرمود: به او نگاه کن، زیرا که برای دوام زندگی شما مفید است».
همچنین روایت شده است که عمر بن خطابس، از ام کلثوم دختر حضرت علیس خواستگاری نمود. حضرت علی س تصمیم گرفت بدون اینکه ام کلثوم باخبر شود، او را به نزد عمرس بفرستد تا اینکه عمر او را مشاهده کند. پس نامهای را پیچید و به دخترش داد و به او گفت که به نزد امیرالمؤمنین برو و به ایشان بگو: پدرم مرا نزد شما فرستاد و شما را سلام رساند و گفت اگر به این نامه راضی هستید پس آن را بپذیرید و اگر نه آن را رد کنید. هنگامی که «ام کلثوم» نزد عمر رفت، حضرت عمر به او گفت: خداوند به تو و به پدر تو برکت دهد، من راضی گشتم. ام کلثوم به خدمت پدر خود رسیده به ایشان گفت: که حضرت عمر نامه را باز نکرد و به چیزی جز من نگاه نکرد. پس حضرت علی دخترش را به ازدواج عمر درآورد و ایشان از این زندگی صاحب دو فرزند «زید و رقیه» شدند.
همچنین خانم نیز حق دارد که به مرد مورد نظر نگاه کند تا حسن و جمال و افعال و کردار و موقعیت او برایش نمایان شود؛ زیرا ازدواج مسألهای مهم و جدی است و اقتضا میکند که انتخاب و تصمیم آن سنجیده و با غور و فکر و بدون تعجیل صورت گیرد. ولی برخی از متحجران دیدار خواستگار و خانم مخطوبه را به شب زفاف موکول میکنند و دیدار قبل از این شب را ممنوع میکنند که البته چنین مواردی شاذ و نادر یافت میشود. از طرف دیگر عدهی زیادی از مردم در این امر سهل انگاری میکنند و در جایی که هیچ محرمی هم وجود ندارد؛ اجازهی ساعتها مجالست پسر با دخترشان را میدهند و حتی به بهانهی اینکه آنها در صدد بررسی زندگی آینده و مشترک خود هستند، به آنها اجازهی خروج از منزل هم میدهند.
تعجب نکن وقتی که آن دو با هم به سالنهای تئاتر سینما و پارکها میروند و به هم دل میبندند، در همین نشستها و خلوتهای نامشروع است که شیطان همنشین آنان میشود و به آن دو فرمان میدهد و در قلبهایشان ایجاد وسوسه میکند؛ در حالی که پدر و مادر آنها نسبت به پیشامدهای آن بیتوجه و بی مبالات هستند و از عواقب سوء این مجالستهای حرام، احساس خطر نمیکنند.
رسول خدا ج میفرمایند:
«مَن کان یُؤمنُ باللهِ والیومِ الآخرِ فلا یخلوَنَّ بامرأةٍ لیسَ معها ذو مَحرَمٍ منها، فإنَّ ثالثَهما الشَّیطانُ».[3]
ترجمه: «هر کس به خدا و روز آخرت ایمان دارد، از خلوت کردن با زنی که محرمی از خودش «از زن» همراه نیست بپرهیزد؛ زیرا در چنین مجالست و خلوت کردن، شیطان فرد سوم است (و شیطان هم شریک میشود)».
در جای دیگر رسول خدا ج میفرماید:
«لا یخْلُوَنَّ رجلٌ بامرأةٍ فإنَّ الشیطانَ ثالثُهُما».[4]
ترجمه: «هر مردی باید از خلوت کردن با زن نامحرم بپرهیزد؛ زیرا (در چنین خلوتی) شیطان فرد سوم است (یعنی شریک است)».
بنابراین برای پیروی از شریعت اسلام و جلوگیری از دسیسههای شیطانی، وجود محرم در چنین موارد ضروری است.
[1]- به روایت امام احمد (5/425). [مؤلف]
آلبانی در السلسلة الصحیحة (97) میگوید: صحیح است. [مصحح]
[2]- ترمذی (1087) نسایی (6 – 70/69) و ابن ماجه (1865) در باب النکاح روایت کردهاند. [مؤلف]
آلبانی در تحقیق سنن الترمذی میگوید: صحیح است. [مصحح]
[3]- مسند امام احمد (3/339). [مؤلف]
آلبانی در غایة المرام (180) میگوید: صحیح است. [مصحح]
[4]- مسند امام احمد (1/26 و 222) و (3/446). [مؤلف]
آلبانی در تخریج مشکاة المصابیح (3054) میگوید: صحیح است. [مصحح]