اهل سنت

آنچه در این وبلاگ مخالف قرآن و سنت بود دور بندازید. الله در قرآن میفرماید:(پس بندگانم را بشارت ده، همان کسانی که سخنان را می شنوند و از نیکوترین آنها پیروی می کنند. اینانند که خداوند هدایتشان کرده و اینانند که خردمندانند». زمر، آیه 17 و 18

اهل سنت

آنچه در این وبلاگ مخالف قرآن و سنت بود دور بندازید. الله در قرآن میفرماید:(پس بندگانم را بشارت ده، همان کسانی که سخنان را می شنوند و از نیکوترین آنها پیروی می کنند. اینانند که خداوند هدایتشان کرده و اینانند که خردمندانند». زمر، آیه 17 و 18

5- زنانی که بر مردان حرام‌اند

5- زنانی که بر مردان حرام‌اند

هر زنی برای مرد حلال نیست، برخی از زنان، نگاه آنان حرام است و می‌توان آنان را به چند دسته تقسیم کرد:

الف- زنانی که تحریم ابدی دارند

خداوند تعداد آن‌ها را در قرآن کریم بر شمرده و می‌فرماید:

﴿حُرِّمَتْ عَلَیْکُمْ أُمَّهَاتُکُمْ وَبَنَاتُکُمْ وَأَخَوَاتُکُمْ وَعَمَّاتُکُمْ وَخَالَاتُکُمْ وَبَنَاتُ الْأَخِ وَبَنَاتُ الْأُخْتِ وَأُمَّهَاتُکُمُ اللَّاتِی أَرْضَعْنَکُمْ وَأَخَوَاتُکُم مِّنَ الرَّضَاعَةِ وَأُمَّهَاتُ نِسَائِکُمْ وَرَبَائِبُکُمُ اللَّاتِی فِی حُجُورِکُم مِّن نِّسَائِکُمُ اللَّاتِی دَخَلْتُم بِهِنَّ فَإِن لَّمْ تَکُونُوا دَخَلْتُم بِهِنَّ فَلَا جُنَاحَ عَلَیْکُمْ وَحَلَائِلُ أَبْنَائِکُمُ الَّذِینَ مِنْ أَصْلَابِکُمْ وَأَن تَجْمَعُوا بَیْنَ الْأُخْتَیْنِ إِلَّا مَا قَدْ سَلَفَ ۗ إِنَّ اللَّهَ کَانَ غَفُورًا رَّحِیمًا [النساء: 23].

«حرام شده است بر شما: مادرانتان، و دخترانتان، و خواهرانتان، و عمه هایتان، و خاله هایتان، و دختران برادر، و دختران خواهر، و مادرانتان که به شما شیر داده‌اند، وخواهران رضاعی شما، و مادران زنانتان، و دختران همسرانتان که در دامان شما پرورش یافته اند از همسرانی که با آنها همبستری کرده اید، پس اگر با آنها همبستری نکرده اید؛ بر شما گناهی نیست (که با دخترانشان ازدواج کنید) و (همچنین) زنان پسرانتان که از پشت و صلب خوتان هستند، و (نیز) جمع میان دو خواهر (بر شما حرام است) مگر آنچه که در گذشته رخ داده باشد؛ که خداوند آمرزنده‌ی مهربان است».

در آیه‌ی دیگر خداوند می‌فرماید:

﴿وَلَا تَنکِحُوا مَا نَکَحَ آبَاؤُکُم مِّنَ النِّسَاءِ إِلَّا مَا قَدْ سَلَفَ ۚ إِنَّهُ کَانَ فَاحِشَةً وَمَقْتًا وَسَاءَ سَبِیلًا [النساء: 22].

«و با زنانی که پدرانتان (با آنها) ازدواج کرده‌اند، ازدواج نکنید، مگر آنچه (زمان جاهلیت بوده و) گذشته است، چرا که این کار، عملی زشت و منفور و راه و روش بسیار بدی است».

پس محرمیت از چند طریق ایجاد می‌شود، یکی «محرمیتی که» بر اساس خویشاوندی و نسبت‌های نزدیک حاصل می‌شود؛ دیگری «محرمیتی که» با ازدواج و دامادی صورت می‌گیرد و دیگر آنچه بر اساس رضاعت و شیرخوارگی حاصل می‌شود که آن‌ها عبارتند از:

1-   محارم نسبی هفت دسته‌اند: مادران، دختران، خواهران، عمه‌ها، خاله‌ها، دختران برادر و دختران خواهر.

2-   محارم از طریق مصاهره و دامادی «ازدواج»: که آن‌ها چهار نفر هستند: زن پدر، زن پسر، مادر زن و دختر خانم «همسر».

3-   محارمی که از طریق شیر خوارگی حاصل می‌شوند:

که در این نوع از اقسام، محارم به خاطر الفت و انسی که بین طفل و شیر دهنده‌ی او و همین طور الفت و انسی که بین دختر و طفل که با آن شیر خورده حاصل می‌شود، حرمت ازدواج با آن ثابت می‌شود.

ب- زنانی که محرمیت آنان موقتی است

در این نوع محارم تا زمانی که مانع موجود است، ازدواج با آن‌ها درست نیست و همین که سبب و مانع حرمت زایل شد، حرمت نیز زایل «و ازدواج با آن‌ها جایز می‌گردد» و آن‌ها عبارتند از:

1-   خواهر زن: بر اساس قول خدای تعالی که می‌فرماید: ﴿وَأَن تَجۡمَعُواْ بَیۡنَ ٱلۡأُخۡتَیۡنِ [النساء: 23].

«حرام شده است اینکه دو خواهر را با هم جمع آورید».

و رسول خدا ج نیز در این مورد می‌فرمایند:

«لَا تُنْکَحُ الْمَرْأَةُ عَلَى عَمَّتِهَا، وَلَا الْعَمَّةُ عَلَى بِنْتِ أَخِیهَا، وَلَا الْمَرْأَةُ عَلَى خَالَتِهَا، وَلَا الْخَالَةُ عَلَى بِنْتِ أُخْتِهَا، وَلَا تُنْکَحُ الْکُبْرَى عَلَى الصُّغْرَى، وَلَا الصُّغْرَى عَلَى الْکُبْرَى».[1]

ترجمه: «زن و عمه‌ی او و یا عمه با دختر برادر او، و زن با خاله با دختر خواهر او نباید هووی همدیگر قرار داده شوند «هر دو را همزمان به ازدواج یک مرد درآوردند» و همین طور دختر کم سن و سال نیز نباید برای یک زن بزرگسال هوو قرار داده شود».

در حدیث قبل رسول خدا ج ضمن اینکه هوو قرار دادن دختر و خواهر او را در خانه‌ی یک مرد جایز نمی‌داند، زنان دیگری «از قبیل عمّه و...» را هم مشمول این حکم می‌کند.

2-   زن شوهردار: ازدواج با زنی که در عقد کسی است، بر اساس این فرموده‌ی خدا نیز حرام است.

﴿حُرِّمَتۡ عَلَیۡکُمۡ... وَٱلۡمُحۡصَنَٰتُ مِنَ ٱلنِّسَآءِ [النساء: 23-24].

«زنان شوهردار بر شما حرام شده‌اند». همچنین ازدواج با زنی که طلاق گرفته است یا شوهر او قبل از اتمام عده فوت کرده حرام است؛ چرا که خداوند که مدت و زمان عده را در قرآن تعیین کرده است و می‌فرماید:

﴿وَٱلۡمُطَلَّقَٰتُ یَتَرَبَّصۡنَ بِأَنفُسِهِنَّ ثَلَٰثَةَ قُرُوٓءٖ [البقرة: 228].

«و زنان مطلقه باید (بعد از طلاق) به مدت سه بار عادت ماهیانه (و یا سه بار پاک شدن از حیض) انتظار بکشند. (و عده نگهدارند، تا روشن شود که حامله نیستند).[2]

﴿وَٱلَّذِینَ یُتَوَفَّوۡنَ مِنکُمۡ وَیَذَرُونَ أَزۡوَٰجٗا یَتَرَبَّصۡنَ بِأَنفُسِهِنَّ أَرۡبَعَةَ أَشۡهُرٖ وَعَشۡرٗاۖ [البقرة: 234].

«و کسانی که از شما «مردان» می‌میرند و همسرانی از پس خود به جا می‌گذارند، همسرانشان باید چهار ماه و ده شبانه روز انتظار بکشند «و عدّه نگاه دارند».

3-   زن سه طلاقه: اگر زنی سه طلاق داده شد، دیگر نمی‌تواند به شوهر اول خود رجوع کند «و مجدداً با او ازدواج کند» و فقط در صورتی می‌تواند به شوهر اولی خود رجوع کند که با شخصی غیر از او ازدواج کند «و با او همبستر شود» و شوهر دوم او، با اراده و رضای خود بدون اینکه هیچ گونه حیله و نیرنگی در کار باشد، او را طلاق دهد. در آن صورت وقتی عدّه‌ی او از این طلاق به اتمام رسید، می‌تواند با شوهر اول خود ازدواج کند.

چرا که خداوند تبارک و تعالی می‌فرماید:

﴿ٱلطَّلَٰقُ مَرَّتَانِۖ فَإِمۡسَاکُۢ بِمَعۡرُوفٍ أَوۡ تَسۡرِیحُۢ بِإِحۡسَٰنٖ [البقرة: 229].

«طلاق (رجعی) دوبار است، پس (از آن یا باید همسر را) بطور شایسته نگاه داشتن، یا با نیکی رها کردن».

﴿فَإِن طَلَّقَهَا فَلَا تَحِلُّ لَهُۥ مِنۢ بَعۡدُ حَتَّىٰ تَنکِحَ زَوۡجًا غَیۡرَهُ [البقرة: 230].

«پس اگر (شوهر برای بار سوم) او را طلاق داد، پس از آن (زن) برای او حلال نیست تا اینکه شوهری غیر از او ازدواج کند».

4-   اختلاف و تفاوت در دین: دین اسلام ازدواج با مشرکین و هرکس که غیر خدا را پرستش کند و یا برای خداوند شریک قایل باشد با استناد به این قول خداوند حرام کرده است. خداوند تبارک و تعالی می‌فرماید:

﴿وَلَا تَنکِحُوا الْمُشْرِکَاتِ حَتَّىٰ یُؤْمِنَّ ۚ وَلَأَمَةٌ مُّؤْمِنَةٌ خَیْرٌ مِّن مُّشْرِکَةٍ وَلَوْ أَعْجَبَتْکُمْ ۗ وَلَا تُنکِحُوا الْمُشْرِکِینَ حَتَّىٰ یُؤْمِنُوا ۚ وَلَعَبْدٌ مُّؤْمِنٌ خَیْرٌ مِّن مُّشْرِکٍ وَلَوْ أَعْجَبَکُمْ ۗ أُولَٰئِکَ یَدْعُونَ إِلَى النَّارِ ۖ وَاللَّهُ یَدْعُو إِلَى الْجَنَّةِ وَالْمَغْفِرَةِ بِإِذْنِهِ ۖ وَیُبَیِّنُ آیَاتِهِ لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ یَتَذَکَّرُونَ [البقرة: 221].

«و با زنان مشرک تا ایمان نیاورده‌اند، ازدواج نکنید. و بی‌گمان کنیز با ایمان از زن (آزاد) مشرک بهتر است، اگرچه (زیبایی یا دارائی او) شما را به شگفت آورد. و (زنان خود را) به ازدواج مردان مشرک در نیاورید؛ تا ایمان بیاورند. و قطعاً برده‌ی با ایمان از مرد (آزاد) مشرک، بهتر است؛ اگرچه (زیبائی یا دارائی و موقعیت او) شما را به شگفت آورد. آنان به سوی آتش (دوزخ) دعوت می‌کنند و خدا به فرمان (و توفیق) خویش به سوی بهشت و آمرزش دعوت می‌کند، و آیات (و احکام) خود را برای مردم روشن می‌سازد؛ باشد که متذکر شوند».

اما اسلام ازدواج با اهل کتاب را مباح می‌داند و خداوند در این باره می‌فرماید:

﴿الْیَوْمَ أُحِلَّ لَکُمُ الطَّیِّبَاتُ ۖ وَطَعَامُ الَّذِینَ أُوتُوا الْکِتَابَ حِلٌّ لَّکُمْ وَطَعَامُکُمْ حِلٌّ لَّهُمْ ۖ وَالْمُحْصَنَاتُ مِنَ الْمُؤْمِنَاتِ وَالْمُحْصَنَاتُ مِنَ الَّذِینَ أُوتُوا الْکِتَابَ مِن قَبْلِکُمْ [المائدة: 5].

«امروز پاکیزه‌ها برای شما حلال شده، و (همچنین) طعام اهل کتاب برای شما حلال است، و طعام شما برای آنها حلال است و (نیز) زنان پاکدامن از مسلمانان و زنان پاکدامن از کسانی که پیش از شما به آنها کتاب (آسمانی) داده شده».

اما در ازدواج با اهل کتاب، باید از ازدواج با آن دسته از زنان اهل کتابی که در بلاد غیر اسلامی سکونت دارند، اجتناب نمود؛ بیم این امر وجود دارد که وقتی جوانان مسلمان با اهل کتاب پیوند خویشاوندی برقرار کند و در محیط آن‌ها قرار گیرند، دین و قومیّت و وطن و اخلاق خود را از دست بدهند.

اما دلیل دیگری که باید از دختران و ازدواج با اجانب «اهل کتاب» اجتناب نمود این است که «اگر قرار شود جوانان مسلمان با اهل کتاب ازدواج کنند» دختران با وقار و عفیف مسلمان در خانه تنها بمانند و کسی پیدا نشود که با آن‌ها ازدواج کند و اگر هم خواستگاری برای آن‌ها پیدا شود، لیاقت و کفایت و صلاحیت ازدواج با آن‌ها را نخواهد داشت.



[1]- به روایت ابوداود (2065) در النکاح. حُرِّمَتْ

آلبانی در إرواء الغلیل (6/290) می‌گوید: اسناد آن بر شرط مسلم صحیح است. [مصحح]

[2]- قُروء جمع القرء در سنت به معنی زمانی است که عمل به طور تناوبی و تکرار در آن انجام می‌شود. ولی در اصطلاح، یک لفظ مشترک است که به معنی حیض و طهر است. در بیان منظور اصل، حنیفیه بر آنند که قرء به معنی حیض است؛ زیرا کلمه ثلاثه یک لفظ خاص است و باید وجود عده بدون کم و زیاد انجام گیرد؛ ولی شافعیه بر آنند که به معنی طهر است به خاطر اینکه معدود، عدد مذکر آمده است، و بنا به قول راجع علما، چون ثلاثه لفظ خاص است و تأویل نمی‌باشد؛ پس به معنای حیض است. «مترجم»

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد