ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | |||||
3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 |
10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 |
17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 |
24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
منظور از غیرت، عدم غفلت نسبت به اموری است که نتایج ترسناک در بر داشته باشد و عدم مبالغه در ظن و گمان و سختگیری در محاسبه را میرساند.
پیامبر ج میفرماید: «ان من الغیرة غیرَة یبغضها الله عز وجل وَهِی من غیرَة الرجل على أَهله من غیر رِیبَة».[1]
«همانا که برخی از غیرتها خشم خدای را برمیانگیزد و آن غیرت مردی است نسبت به خانوادهاش، در حالی که هیچ گونه شک و شبههای نسبت به خانوادهاش وجود ندارد».
حضرت علیس میفرماید: بر خانوادهات غیرت را زیاد مکن که به خاطر این بدگمانی زنت متهم به فحشاء شود.
اما در مجموع غیرت، مطلوب و مایهی کرامت و بزرگواری است و اگر در جایگاه و مکان خویش به کار رود، زیبا و پسندیده است. رسول الله ج میفرماید: «إِنَّ اللَّهَ یَغَارُ، وَالمُؤْمِنُ یَغَارُ، وَغَیْرَةُ اللهِ أَنْ یَأْتِیَ الرجل مَا حَرَّمَ عَلَیْهِ».
ترجمه: «خداوند غیرت به خرج میدهد و مؤمن نیز غیرت به خرج میدهد و غیرت خداوند متعال آن است که مرد مرتکب انجام حرام میشود (و باعث غیرت خدا میشود)».[2]
اما برخی از مردان که خود را متمدّن و پیشرفته میدانند، با همسرش با زینت و آرایش کامل همراه دوستانش شب زندهداری میکند و در مکانهای مخصوصی جمع میشوند و گاهی برخی از آنها از آن طلب رقص و سماء مینمایند. حال این سؤال مطرح است که آیا میتوان چنین مردانی را با غیرت شمرد؟
راه حل درست، در اختلاط نشدن زن با مردان است. از حضرت علی س روایت شده است که ایشان نزد پیامبر ج بودند و فرمودند: «ای شیىء خیر للمرأة؟». «بهترین چیز برای زن چیست؟». پس همه ساکت شدند هنگامی که من برگشتم به فاطمه ل گفتم: بهترین چیز برای زنان چیست؟
فرمود: مردان آنها را نبینند. پس من آن را نزد پیامبر ج ذکر کردم، ایشان فرمود: «إِنَّهَا فَاطِمَةُ بِضْعَةٌ مِنِّی». «همانا که فاطمه پارهی تن من است».[3]
ابن قیّم فرموده است: اساس دین غیرت است و هرکس غیرت نداشته باشد، دین ندارد. غیرت قلب را حمایت میکند و در نتیجه اعضاء و جوارح حمایت و حفاظت میشوند، زشتیها و فواحش را دور میکند، و نداشتن غیرت، قلب را میمیراند؛ در نتیجه جوارح نیز میمیرند و به طور قطع دفاعی نزد آن باقی نمیماند. و غیرت بسان نیرو و قوتی است که بیماری را دفع و در برابر آن ایستادگی میکند و زمانی که این نیرو از بین رفت، بیماری، بدن را آماده حمله میبیند و مدافعی نیست که مقابله کند؛ در نتیجه آن درد نفوذ پیدا میکند و گسترش مییابد؛ تا اینکه منجر به هلاکت شود.
[1]- به روایت نسائی (5/78) در الزکاة – و ابن ماجه (1996) و دارمی (2/149) در النکاح و امام احمد (446 – 5/445). [مؤلف]
با این لفظ «إنَّ من الغَیرةِ ما یحبُّها اللهُ ومنها ما یُبغضُهُ اللهُ فالَّتی یُبغضُها اللهُ الغَیرةُ فی غیرِ رِیبةٍ»، آلبانی در صحیح ابوداود (2659) میگوید: حسن است. [مصحح]
[2]- امام بخاری (9/319) در النکاح و امام مسلم (2761) در التوبة. [مؤلف]
[3]- هیثمی در مجمع الزوائد (4/255) میگوید: بزار آن را روایت کرده است. [مؤلف]
ابن حجر عسقلانی در مختصر البزار (2/344) میگوید: ضعیف است. [مصحح]