اهل سنت

آنچه در این وبلاگ مخالف قرآن و سنت بود دور بندازید. الله در قرآن میفرماید:(پس بندگانم را بشارت ده، همان کسانی که سخنان را می شنوند و از نیکوترین آنها پیروی می کنند. اینانند که خداوند هدایتشان کرده و اینانند که خردمندانند». زمر، آیه 17 و 18

اهل سنت

آنچه در این وبلاگ مخالف قرآن و سنت بود دور بندازید. الله در قرآن میفرماید:(پس بندگانم را بشارت ده، همان کسانی که سخنان را می شنوند و از نیکوترین آنها پیروی می کنند. اینانند که خداوند هدایتشان کرده و اینانند که خردمندانند». زمر، آیه 17 و 18

علّت پنجم: اختلاف در مورد اثبات پاره‌ای از متون شرعی از سنت نبوی

علّت پنجم: اختلاف در مورد اثبات پاره‌ای از متون شرعی از سنت نبوی

این مبحث مجالی گسترده را به خود اختصاص داده و بسیار در موردش سخن گفته شده و به سبب آن، از همان آغاز مورد اختلاف واقع شده؛ سپس در عصرهای بعدی کار بالا گرفته است. چه فراوانند متونی که نزد عدّه‌ای از مردم به ثبوت رسیده، ولی در نزد دیگران ثابت نشده است. حال یا به این خاطر که در اصل بدان دست نیافته‌اند، یا به طریقه و شیوه‌ای به آن رسیده‌اند که نزدشان حجت شمرده نمی‌شود؛ هر چند دیگران همان طریق را مورد اطمینان دانسته‌اند.

چه بسا راویانی که مورد نقد عدّه‌ای قرار گرفته و دسته‌ای دیگر آنان را مورد اعتماد دانسته‌اند، همچنین در مورد روایت حدیث از فرد (مجهول الحال یا مجهول العین)،[1] یا کسی که شخصی مورد اطمینان از او روایت کرده، یا حدیث مرسل باشد،[2] یا راوی بر خلاف روایتش عمل کند، یا راوی روایتش را فراموش کند، اختلافات زیادی دیده می‌شود. آیا همه‌ی این‌ها مردود دانسته می‌شوند یا بعضی‌ها رد می‌گردد، یا در صورت ثبوت نص نقل شده چیزی از آن مردود شمرده نمی‌شود؟ برای توضیح بیشتر به چند نمونه در زیر اشاره می‌شود:

1-   در حدیث فاطمه دختر قیسل آمده است که: شوهرش او را سه طلاقه داد و پیامبر ص حق مسکن و نفقه برایش وضع ننمود. عمرس گفت: قرآن و سنت پیامبران را به خاطر سخن زنی که نمی‌دانیم سخن را به درستی حفظ کرده یا فراموش نموده، رها نمی‌کنیم، حق مسکن و نفقه به او تعلق می‌گیرد؛ زیرا خداوند می‌فرماید:

﴿لَا تُخۡرِجُوهُنَّ مِنۢ بُیُوتِهِنَّ وَلَا یَخۡرُجۡنَ إِلَّآ أَن یَأۡتِینَ بِفَٰحِشَةٖ مُّبَیِّنَةٖ [الطلاق: 1].

«نه شما آنها را از خانه‌هایشان بیرون کنید، و نه آنها بیرون روند، مگر آن که کار زشت آشکاری مرتکب شوند».[3]

2-   هنگامی که یاران پیامبر ص به همراه عمرس به طرف شام حرکت نمودند، در نزدیکی آنجا شنیدند که آن منطقه دچار طاعون شده، در نتیجه برای ورود به آنجا دچار اختلاف شدند، تا اینکه عبدالرحمان بن عوف حدیثی در این مورد نقل نمود که جمهور صحابه آن را دریافت نکرده بودند.[4]

3-   ابو هریرهس فتوی داد: کسی که به هنگام طلوع فجر جنابت داشته باشد، روزه‌اش باطل است، اما همچنانکه عایشهل می‌گوید: گاهی فجر صادق طلوع می‌کرد ولی پیغمبر ص به واسطۀ نزدیکی با زن‌هایش (در شب) هنوز جنابت داشت، و بعد از طلوع غسل می‌کرد، و به روزه‌اش ادامه می‌داد، اما ابوهریره این حدیث را دریافت نکرده بود.[5]

به همان میزان که مردم از عصر رسالت دور شده‌اند، اختلاف در ثبوت بعضی از سنت‌ها زیادتر گشته است، اختلافاتی که در بسیاری از مسایل علمی، یا عملی، یا دعوت دیده می‌شود، مترتب بر همین اختلاف است.

کسی که علوم الحدیث و اصطلاحات، و شرح حال روایت کنندگان حدیث، و علم جرح و تعدیل را مطالعه کرده باشد، می‌داند که این اختلافات عرصۀ گسترده‌ای را به خود اختصاص داده‌اند و همین مقدار اشاره در اینجا کفایت می‌کند.

مورد دیگری را که به این علت (علت پنجم) می‌توان اضافه نمود: اختلافی است که در مورد ترجیح بعضی از متون بر پاره‌ای دیگر، یا منسوخ بودن پاره‌ای به وسیلۀ برخی دیگر، پیش آمده است، این بخش هم گسترده‌تر از مطالب قبلی است.



[1]- راوی حدیثی نام و نشان مشخصی دارد و به آن نام و نشان هم ذکر شده است. اما از کسانی است که به ندرت حدیثی را روایت کرده است و فقط یک نفر حدیثی را از او روایت نموده است و محدثین برای معرفی کردن آن‌ها کتاب‌های تحت عنوان (وحدان) تألیف کرده‌اند و این اشخاص را (مجهول العین) می‌نامند و اگر دو نفر یا بیشتر از آن‌ها روایت کنند، اما در مورد موثوق بودن آن‌ها سکوت کرده باشند، آن‌ها را (مجهول الحال یا مستور) می‌نامند. کلید حدیث شناسی تألیف: ملا عبدالله احمدیان ص62.

[2]- حدیثی است که در روایت آن صحابی حذف شده باشد و تابعی بگوید: قال النبی ص کذا. منبع پیشین ص 55 و 47.

[3]- صحیح مسلم (نووی 10-94-107).

[4]- متن حدیث: «هر وقت شنیدید طاعون در منطقه‌ای وجود دارد، نباید به آن منطقه بروید و اگر در منطقه‌ای که شما در آنجا زندگی می‌کنید طاعون پیدا شد از آنجا به خاطر فرار از طاعون بیرون نروید» اللؤلؤ والمرجان، ج3، ص8-105، ترجمه ابو بکر حسن زاده، داستان به طور کامل در آنجا بیان شده است.

[5]- اللؤلؤ والمرجان، ج2، ص 20-19.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد