ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | |||||
3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 |
10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 |
17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 |
24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
(10)- (خطبه- 87) اعتراض به اختلاف و اینکه چرا پیرو سنّت نیستند؟
(1)أَمَّا بَعْدُ، فَإِنَّ اللَّهَ سُبْحانَهُ لَمْ یَقْصِمْ جَبَّارِى دَهْرٍ قَطُّ إِلَّا بَعْدَ تَمْهِیلٍ وَرَخاءٍ، وَلَمْ یَجْبُرْ عَظْمَ أَحَدٍ مِنَ الْأُمَمِ إِلَّا بَعْدَ أَزْلٍ وَبَلاءٍ، وَفِى دُونِ مَا اسْتَقْبَلْتُمْ مِنْ عَتْبٍ، وَمَا اسْتَدْبَرْتُمْ مِنْ خَطْبٍ مُعْتَبَرٌ! (2)وَما کُلُّ ذِى قَلْبٍ بِلَبِیبٍ، وَلا کُلُّ ذِى سَمْعٍ بِسَمِیعٍ، وَلا کُلُّ ذِى ناظِرٍ بِبَصِیرٍ، (3)فیا عَجباً وَما لِى لا أَعْجَبُ مِنْ خَطاءِ هذِهِ الْفِرَقِ عَلَى اخْتِلافِ حُجَجِها فِى دِینِها! لا یَقْتَصُّونَ أَثَرَ نَبِىٍّ، وَلا یَقْتَدُونَ بِعَمَلِ وَصِىٍّ، وَلا یؤْمِنُونَ بِغَیْبٍ، وَلا یَعِفُّونَ عَنْ عَیْبٍ، (4)یَعْمَلُونَ فِى الشُّبُهاتِ، وَیَسِیرُونَ فِى الشَّهَواتِ، الْمَعْرُوفُ فِیهِمْ ما عَرَفُوا، وَالْمُنکَرُ عِندَهُمْ ما أَنکَرُوا، (5)مَفْزَعُهُمْ فِى الْمُعْضِلاتِ إِلى أَنْفُسِهِمْ، وَتَعْوِیلُهُمْ فِى الْمُبْهَماتِ عَلى ارائِهِمْ، کَأَنَّ کُلَّ امْرِىءٍ مِنْهُمْ إِمامُ نَفْسِهِ، قَدْ أَخَذَ مِنْها فِیما یَرى بِعُرىً ثِقاتٍ، وَأَسْبابٍ مُحْکَماتٍ.
[(1) اما بعد: خداوند هرگز جباران دنیا را درهم نشکسته، مگر پس از آنکه به آنان نعمتفراوان بخشید(اما آنها به جاى شکر نعمتبر ظلم و ستم افزودند)و هرگز استخوان شکسته زندگى ملتى را ترمیم نکرده، مگر پس از آزمایش و تحمل مشکلات فراوانی که به آنان روا داشته است، و در سختیهائىکه شما با آنها مواجه شدید و مشکلاتى که پشتسر گذاردید، درسهاى عبرت فراوانىوجود داشت. (2) نه هر کس مغز دارد اندیشمند است، نه هر صاحب گوشى شنواستو نه هر چشم-دارى بینا! (3) شگفتا!چرا تعجب نکنم؟از خطا و اشتباه این گروههاى پراکنده با این دلائلمختلفى که بر مذهب خود دارند، نه گام به جاى گام پیغمبرى مىنهند، نه از عمل وصى پیغمبرى پیروى مىکنند. نه به غیب ایمان مىآورند، نه خود را از عیب بر کنار مىدارند.(4) به شبهات عمل مىکنند، و در گرداب شهوات غوطهورند، نیکى در نظرشان هماناست که خود نیک مىشمارند، منکر و زشتى آن است که خود منکر بشمارند.(5) در حل مشکلات به خود پناه مىبرند، و در مبهمات تنها به راى خویش تکیه مىنمایند. گویا هر کدام امام خویشتنند، که به دستگیرههاى مطمئن و اسباب محکمى که خود مىاندیشند و خود ساختهاند چنگ زدهاند.]