ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | |||||
3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 |
10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 |
17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 |
24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
(24)- (مکتوب- 53) جنگ و صلح در اسلام
(74)وَلا تَدْفَعَنَّ صُلْحاً دَعاکَ إِلَیْهِ عَدُوُّکَ لِلَّهِ فِیهِ رِضىً، فَإِنَّ فِى الصُّلْحِ دَعَةً لِجُنُودِکَ، وَراحَةً مِنْ هُمُومِکَ، وَأَمْناً لِبِلادِکَ، وَلکِنِ الْحَذَرَ کُلَّ الْحَذَرِ مِنْ عَدُوِّکَ بَعْدَ صُلْحِهِ، فَإِنَّ الْعَدُوَّ رُبَّما قارَبَ لِیَتَغَفَّلَ، فَخُذْ بِالْحَزْمِ، وَاتَّهِمْ فِى ذلِکَ حُسْنَ الظَّنِ، (75)وَإِنْ عَقَدْتَ بَیْنَکَ وَبَیْنَ عَدُوٍّ لَکَ عُقْدَةً أَوْ أَلْبَسْتَهُ مِنْکَ ذِمَّةً، فَحُطْ عَهْدَکَ بِالْوَفاءِ، وَارْعَ ذِمَّتَکَ بِالْأَمانَةِ، وَاجْعَلْ نَفْسَکَ جُنَّةً دُونَ ما أَعْطَیْتَ، فَإِنَّهُ لَیْسَ مِنْ فَرائِضِ اللَّهِ شَىْءٌ النَّاسُ أَشَدُّ عَلَیْهِ اجْتِماعاً مَعَ تَفْرِیقِ أَهْوائِهِمْ وَتَشْتِیتِ ارئِهِمْ مِنْ تَعْظِیمِ الْوَفاءِ بِالْعُهُودِ، وَقَدْ لَزِمَ ذلِکَ الْمُشْرِکُونَ فِیما بَیْنَهُمْ دُونَ الْمُسْلِمِینَ لِمَا اسْتَوْبَلُوا مِنْ عَواقِبِ الْغَدْرِ، (76)فَلا تَغْدِرَنَّ بِذِمَّتِکَ، وَلا تَخْیِسَنّ بِعَهْدِکَ، وَلا تَخْتِلَنّ عَدُوَّکَ، فَإِنَّهُ لا یَجْتَرِئُ عَلَى اللَّهِ إِلّا جاهِلٌ شَقِىٌّ. (77)وَقَدْ جَعَلَ اللَّهُ عَهْدَهُ وَذِمَّتَهُ أَمْناً أَفْضاهُ بَیْنَ الْعِبادِ بِرَحْمتِهِ، وَحَرِیماً یَسْکُنُونَ إِلى مَنَعَتِهِ، وَیَسْتَفِیضُونَ إِلى جِوارِهِ، فَلا إِدْغالَ وَلا مُدالَسَةَ وَلا خِداعَ فِیهِ، (78)وَلا تَعْقِدْ عَقْداً تَجَوِّزُ فِیهِ الْعِلَلُ، وَلا تُعَوِّلَنَّ عَلى لَحْنِ قَوْلٍ بَعْدَ التَأْکِیدِ وَالتَّوْثِقَةِ، (79)وَلا یَدْعُوَنَّکَ ضِیقُ أَمْرٍ لَزِمَکَ فِیهِ عَهْدُ اللَّهِ إِلى طَلَبِ انْفِساخِهِ بِغَیْرِ الْحَقِّ، فَإِنَّ صَبْرَکَ عَلى ضِیقِ أَمْرٍ تَرْجُو انْفِراجَهُ وَفَضْلَ عاقِبَتِهِ خَیْرٌ مِنْ غَدْرٍ تَخافُ تَبِعَتَهُ، وَأَنْ تُحِیطَ بِکَ مِنَ اللَّهِ فِیهِ طِلْبَةٌ لا تَسْتَقِیلُ فِیها دُنْیاکَ وَلا اخِرَتَکَ. (80)إِیَّاکَ وَالدِّماءَ وَسَفْکَها بِغَیْرِ حِلِّها، فَإِنَّهُ لَیْسَ شَىْءٌ أَدْعى لِنِقْمَةٍ وَلا أَعْظَمَ لِتَبِعَةٍ وَلا أَحْرى بِزَوالِ نِعْمَةٍ وَانْقِطاعِ مُدَّةٍ مِنْ سَفْکِ الدِّماءِ بِغَیْرِ حَقِّها، وَاللَّهُ سُبْحانَهُ مُبْتَدِىءٌ بِالْحُکْمِ بَیْنَ الْعِبادِ فِیما تَسافَکُوا مِنَ الدِّماءِ یَوْمَ الْقِیمَةِ، فَلا تُقَوِّیَنَّ سُلْطانَکَ بِسَفْکِ دَمٍ حَرامٍ. فَإِنَّ ذلِکَ مِمّا یُضْعِفُهُ، وَیُوهِنُهُ بَلْ یُزِیلُهُ وَیَنْقُلُهُ، وَلا عُذْرَ لَکَ عِنْدَ اللَّهِ وَلا عِنْدِى فِى قَتْلِ الْعَمْدِ، لِأَنَّ فِیهِ قَوَدَ الْبَدَنِ، (81)وَإِنِ ابْتُلِیتَ بِخَطَاءٍ وَ أَفْرَطَ عَلَیْکَ سَوْطُکَ أَوْ یَدُکَ بِالْعُقُوبَةِ، فَإِنَّ فِى الْوَکْزَةِ فَما فَوْقَها مَقْتَلَةً، فَلا تَطْمَحَنّ بِکَ نَخْوَةُ سُلْطانِکَ عَنْ أَنْ تُؤَدِّىَ إِلى أَوْلِیاءِ الْمَقْتُولِ حَقَّهُمْ.
[(74)و از صلح که رضا و خشنودی خدا در آن است و دشمنت تو را به آن بخواند، سرپیچی مکن؛ زیرا در آشتی راحتی لشکریان و آسایش اندوهها و آسودگی برای شهرهایت هست، ولی از دشمنت پس از آشتی او، سخت بر حذر باش و بترس، زیرا دشمن چه بسیار خود را نزدیک گرداند تا غافل گیر کند، پس احتیاط و استوار کاری را پیشه کن و زیر بار حسن ظن و نیکو گمانی به زودی مرو، (75)و اگر بین خود و دشمنت پیمانی بستی و او را از جانب خویش امان و آسودگی دادی، به پیمانت وفادار باش و امان دادنت را به درستی رعایت کن، خود را سپر پیمان و زنهاری که دادهای قرار ده، زیرا چیزی از واجبات خدا در اجتماع مردم با اختلاف هواها و پراکندگی اندیشههاشان از بزرگ دانستن وفای به پیمانها نیست، مشرکین هم پیش از مسلمانها وفا به عهد را بین خود لازم میدانستند، به جهت آنکه وبال و بد عاقبتی پیمان شکنی را دریافته بودند(آزموده بودند)، (76)پس به امان و زنهارت خیانت نکرده، پیمانت را نشکن، دشمنت را فریب نده، زیرا بر خدا جرأت و دلیری نمیکند مگر نادان بدبخت. (77)و خدا پیمان و زنهارش را امن و آسایشی که از روی رحمت و مهربانیش بین بندگان گسترده، قرار داده است، آن را حریم و پناهگاهی قرار داده، که به استواری آن زیست کرده در پناه آن بروند، پس تباه کاری و فریب در آن روا نیست، (78)و عهد و پیمانی مبند که در آن تأویل و بهانه و بکار بردن مکر و فریب راه داشته باشد، بعد از برقراری و استوار نمودن عهد و پیمان، گفتار دو پهلو به کار نبر، (79)و سختی کار که باید در آن عهد خدا را مراعات کنی، تو را بدون حق بشکستن آن وا ندارد، زیرا شکیبا بودن تو بر کار سختی که در پاداش آن، آسایش و افزونی امیدواری بهتر است، از حیله و مکری که از وبال و کیفر آن و از اینکه از جانب خدا از تو بازخواست شود، به طوری که راهی نداشته در دنیا و آخرت نتوانی عفو و بخشش آن را درخواست نمایی، بترسی. (80)بترس از خونها و به ناحق ریختن آن، زیرا چیزی بیشتر موجب عذاب و کیفر و بزرگتر برای بازخواست و سزاوارتر برای از دست دادن نعمت و به سر رسیدن عمر از ریختن خونهای به ناحق نیست، خداوند سبحان روز رستاخیز نخستین چیزی را که بین بندگان حکم فرماید دربارهی خونهایی هست که ریختهاند، پس قوت و برقراری حکومتت را با ریختن خون حرام نخواه، زیرا ریختن خون حرام(به ناحق ریخته) از اموری است که حکومت را ضعیف و سست میگرداند، چه بسا آن را از بین برده و(از خاندانی به خاندان دیگر) انتقال میدهد، تو را نزد خدا و نزد من در کشتن، از روی عمد عذر و بهانهای نیست، زیرا در آن(بی چون و چرا) قصاص تن لازم آید، (81)و اگر روی خطا و اشتباه دیگری را کشتی و تازیانه یا شمشیر یا دستت به شکنجه زیاده روی کرد، پس مشت زدن و بالاتر از آن هم کشتنی است(گاهی سبب مرگ میشود)، که باید گردن کشی حکومت تو را از آزادی خونبهای کشته شده به اولیای دم و خویشان او باز ندارد.]