ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | |||||
3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 |
10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 |
17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 |
24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
(39)- (مکتوب- 6) دفاع از سه خلیفهی قبل از خودش و اینکه آنها حق بودهاند
(1)إِنَّهُ بایَعَنِى الْقَوْمُ الَّذِینَ بایَعُوا أَبابَکْرٍ وَعُمَرَ وَعُثْمانَ عَلى ما بایَعُوهُمْ عَلَیْهِ، فَلَمْ یَکُنْ للِشَّاهِدِ أَنْ یَخْتارَ، وَلا لِلْغائِبِ أَنْ یَرُدَّ، (2)وَإِنَّماَ الشُّورى لِلْمُهاجِرِینَ وَالْأَنْصارِ، فَإِنِ اجْتَمَعُوا عَلى رَجُلٍ وَسَمَّوهُ إماماً کانَ ذلِکَ لِلَّهِ رِضىً، فَإِنْ خَرَجَ عَنْ أَمْرِهِمْ خارِجٌ بِطَعْنٍ أَوْ بِدْعَةٍ رَدُّوهُ إِلى ما خَرَجَ مِنْهُ، فَإِنْ أَبى قاتَلُوهُ عَلَى اتِّباعِهِ غَیْرَ سَبِیلِ الْمُؤْمِنینَ، وَوَلّاهُ اللَّهُ ما تَوَلّى. (3)وَیا مُعاوِیَةُ لَئِنْ نَظَرْتَ بِعَقْلِکَ دُونَ هَواکَ لَتَجِدَنِّى أَبْرَأَ النَّاسِ مِنْ دَمِ عُثْمانَ، وَلَتَعْلَمَنَّ أَنِّى کُنتُ فِى عُزْلَةٍ عَنْهُ إِلَّا أَنْ تَتَجَنّى، فَتَجَنّ ما بَدا لَکَ، وَالسَّلامُ.
[(1) این مردمى که با ابو بکر و عمر و عثمان بیعت کرده بودند، به همان شیوه با من بیعت کردند. پس آن را که حاضر است، نرسد که دیگرى را اختیار کند و آن را که غایب بوده است نرسد که آنچه حاضران پذیرفته اند نپذیرد .(2) شورا از آن مهاجران و انصار است. اگر آنان بر مردى همرأى شدند و او را امام خواندند، کارشان براى خشنودى خدا بوده است، و اگر کسى از فرمان شورا بیرون آمد و بر آن عیب گرفت، یا بدعتى نهاد، باید او را به جمعى که از آن بیرون شده است باز آورند. اگر سر بر تافت با او پیکار کنند، زیرا راهى را برگزیده که خلاف راه مؤمنان است و خدا او را در بیراهه رها مىسازد(3) اى معاویه ! به جان خودم سوگند که اگر به دیده خرد بنگرى، نه از روى هوا و هوس، در خواهى یافت که من از هر کس دیگر از کشتن عثمان بیزارتر بودم و ازآن بر کنار بودهام، مگر آنکه بخواهى جنایت را به گردن من نهى و چیزى را که بر تو آشکار است پنهان دارى. و السلام.]