اهل سنت

آنچه در این وبلاگ مخالف قرآن و سنت بود دور بندازید. الله در قرآن میفرماید:(پس بندگانم را بشارت ده، همان کسانی که سخنان را می شنوند و از نیکوترین آنها پیروی می کنند. اینانند که خداوند هدایتشان کرده و اینانند که خردمندانند». زمر، آیه 17 و 18

اهل سنت

آنچه در این وبلاگ مخالف قرآن و سنت بود دور بندازید. الله در قرآن میفرماید:(پس بندگانم را بشارت ده، همان کسانی که سخنان را می شنوند و از نیکوترین آنها پیروی می کنند. اینانند که خداوند هدایتشان کرده و اینانند که خردمندانند». زمر، آیه 17 و 18

جهاد در راه خدا و اسلام و عقیده

جهاد در راه خدا و اسلام و عقیده

سیدنا أبوبکر صدیق، سیدنا بلال را آزاد نمود و آزادی بزرگ‏ترین و مهم‏ترین آرزویی بود که بلال به خاطر آن رنج کشید و مکافحه و مبارزه نمود و حال بعد از رهایی از عبودیت، مسئولیت دیگری برعهده گرفت و آن آموختن مبانی دین اسلام و جهاد برای و نشر دین اسلام و تبلیغ و دعوت به شریعت محمّدی بود.

 بدین‌جهت چون سایه، حضرت صاحب رسالت را ملازمت می‌فرمود و در التزام رسول‌الله ج احکام دین و اصول آن را می‌آموخت و از نور پرفروز نبوت اقتباس نور می‌کرد. سیزده سال از انتشار اسلام در مکه مکرمه زندگی بلال بدین‌گونه سپری می‌شد، و زمانی‌که زندگی در مکه مکرمه برای مسلمین خیلی دشوار شده بود و زمینه پیشرفت اسلام در یثرب «بعد از هجرت: مدینه النبی- مدینه منوّره نامیده شد» از هر جهت مهیا بود، چون اهل یثرب (مدینه منوّره) در بیعت‌هایی که با حضرت رسول‌اکرم ج کرده بودند، آمادگی خود را برای دفاع از اسلام و پیروانش إعلام و حاضر به جانفشانی شده بودند، هجرت دسته‏جمعی از مکه مکرمه به مدینه‌ منوّره مقرر گردید و چون جلای وطن و دوری از زادگاه برای بعضی از اصحاب دشوار بود، رسول‌اکرم‌ ج دست دعا به پیشگاه خداوندی دراز فرمود و برای یاران دعا نمود تا محبّت (مدینه‌ منوره) را در دل‌هایشان جای دهد تا با آن دیار الفت گیرند و مأنوس شوند، وخداوند تبارک و تعالی نیز دعای فرستادۀ خود را اجابت فرمود و محبّت مدینه منوره در دل اصحاب مهاجر جای گرفت و با گذشت زمان و با مهر و محبتی که از اهل مدینه منوره (أنصار رضوان‌الله علیهم) دیدند زندگی در مدینه منوره برایشان آرام بخش گردید.

 بلالس یکی از مردانی بود که برای دیدار کفار در میادین جنگ و تحقیر و مبارزه و خوار کردن آن‌ها همیشه آتش شوق دردش زبانه می‌کشید. به همین جهت، وقتی خداوند بزرگ به مسلمین (ستمدیده و جورکشیده) دستور فرمود که در جبران ستمی برآیند که ستمگران به آنان روا داشته‏اند و در صدد رفع این جور برآیند، و با کفار مقابله نمایند و جهاد کنند، حضرت رسول‌ ج و یاران وی در بدر با کفار روبرو شدند.

 روز بدر، روز پایمردی و دلاوری و جهاد در راه خدای یگانه، روزی که خاطره‌اش مجد و عظمت به یاد می‌آورد؛ روزی که ذکرش هر مؤمنی را در راه هدف اسلام و احقاق حق و إبطال باطل، راسخت‌تر و مصمم‌تر و با اراده‌تر می‌نماید، در این روز درخشان، در تاریخ اسلام انسان‌های پاک و بزرگوار جامعه بشری با دشمنان ستیزه جو و سرسخت در مقابل یکدیگر قرار می‏گیرند و پرچم اسلام برافراشته می‌گردد. دراین روز جاودانی، شجاعت همه مسلمین در جبهه و جنگیدن به اثبات رسید و بلال درگیر و دار جنگ و آواز مردان شجاع میدان نبرد، أمیّة ‌بن‌خلف مهتر سابقش را می‌بیند که پیری، تاب و تحمل و مقاومت را از وی گرفته بود. در همان لحظات تمامی خاطرات غم‌انگیز و ستم‌های دردناک بردگی وی که قدرتی نداشته و کرامت و شخصیت و انسانیّت وی به هدر ‌رفته و غُل و زنجیر پاهای آن بزرگوار را لمس و شلاق، پوست و گوشت بدن مبارکش را می‌گزیده و دژخیم و میر غضب و جَلاّدش أمیّه‌ سنگدل که با رحم و رأفت بیگانه بوده است، این همه ظلم در حقّش روا داشته بود. درلحظاتی که خاطرات ایّام خواری و زبونی و بیچارگی در مخیلۀ بلال می‌گذشت، شهامت، شجاعت و شخصیت و انسانیّت و مردانگی و مروتش تمامی جوارح و اعضاء بدنش را تکان داد و با صدای بلند، چون شیر، آواز برآورد که سرتاسر گوشه‌های میدان را پیچید: «أمیّة بن‌خلف، سردسته کفار، نجات نمی‌یابی» چون شیرغرّان بر أمیّه‌ شرک هجوم آورد و به رغم جلوگیری بعضی از کشتن امیّه‌بن‌خلف او را کشت و موفق نشدند که وی را از قتل امیّة‌بن‌خلف باز دارند و با کشتن امیه یکی از سران کفر، خدمتی عظیم به اسلام نمود و سزای اعمال ظالم ستمگر را کف دستش گذاشت و به سایر مشرکین فهماند که عاقبت ظلم چنین است‏: ﴿وَسَیَعۡلَمُ ٱلَّذِینَ ظَلَمُوٓاْ أَیَّ مُنقَلَبٖ یَنقَلِبُونَ٢٢٧ [الشعراء: 227] «و کسانی‌که ستم کردند؛ به زودی خواهند دانست به چه بازگشتگاهی باز می‌گردند».

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد