مبحث چهارم:
بِرّ و نیکی و نتایج عمیق آن
این واژه از الفاظ مهمّ شرعی به شمار میرود که به طور فراوان در قرآن و سنّت آمده است.
اصطلاح مذکور، دارای معانی و مفاهیمی جامع و آثاری عمیق بوده و شامل هر نوع خیر و سعادت دینی و دنیوی میشود.
به همین علّت، تعاریف و دیدگاه عالمان در توضیح مفهوم بِرّ، متفاوت و متنوّع است؛ برخی آن را به معنای صلاح و گروهی به معنای خیر دانستهاند.
زجّاج میگوید: تعدادی از عالمان معتقدند بِرّ یعنی هر عمل نیکی که انسان را به الله ﻷ نزدیک سازد.
ابومنصور میآورد: بِرّ به معنای خیر دنیا و آخرت است؛ خیر دنیا یعنی هدایت و نعمت و خیراتی که الله تعالی برای بنده میسّر و ممکن میسازد.
و خیر آخرت: همان رستگاری و رسیدن به نعمتهای دائمی در بهشت است.[1]
یکی از بهترین تعاریف گفتهشده در مورد بِرّ، سخن شیخ عبدالرّحمان سعدی / است که میگوید: «بِرّ اصطلاحی جامعی است که شامل عقاید ایمانی، اعمال دل، افعال جوارح و اعضا و تمامی دستورات و ترک محرّمات و ممنوعات است.»[2]
این تعریفِ جامع ما را از توضیحات بیشتر در توضیح مفهوم بِرّ بینیاز میسازد.
ب- تکرار واژۀ «بِر» در قرآن کریم
این کلمه به طور فراوان و با صیغههای مختلف و در عبارات متنوّعی بیان شده است؛ به عنوان نمونه:
1. به معنای صله آمده است: الله متعال میفرماید:
﴿وَلَا تَجۡعَلُواْ ٱللَّهَ عُرۡضَةٗ لِّأَیۡمَٰنِکُمۡ أَن تَبَرُّواْ وَتَتَّقُواْ وَتُصۡلِحُواْ بَیۡنَ ٱلنَّاسِ﴾ [البقرة:224]
«و الله را دستاویز سوگندهای خود قرار ندهید برای اینکه نیکی [و بخشش] کنید و تقوا پیشه سازید و در میان مردم آشتی دهید [قسم یاد نکنید].»
﴿لَّا یَنۡهَىٰکُمُ ٱللَّهُ عَنِ ٱلَّذِینَ لَمۡ یُقَٰتِلُوکُمۡ فِی ٱلدِّینِ وَلَمۡ یُخۡرِجُوکُم مِّن دِیَٰرِکُمۡ أَن تَبَرُّوهُمۡ وَتُقۡسِطُوٓاْ إِلَیۡهِمۡۚ﴾ [الممتحنة: 8]
«الله شما را از نیکیکردن و رعایت عدالت نسبت به کسانی که در [امر] دین با شما نجنگیدهاند و شما را از دیارتان بیرون نکردهاند، نهی نمیکند.»
2. در مفهوم اطاعت آمده: از جمله:
﴿وَبَرَّۢا بِوَٰلِدَیۡهِ﴾ [مریم: 14]
«و [او] نسبت به پدر و مادرش نیکوکار [و مطیع] بود.»
﴿وَبَرَّۢا بِوَٰلِدَتِی﴾ [مریم: 32]
«و [مرا] نسبت به مادرم نیکوکار [ و فرمانبردار قرار داده] است.»
3. به معنای انجام طاعات آمده: همچون:
﴿وَتَعَاوَنُواْ عَلَى ٱلۡبِرِّ وَٱلتَّقۡوَىٰۖ﴾ [المائدة: 2]
«و در [راه] نیکوکاری و پرهیزگاری، با یکدیگر همکاری کنید.»
اگر بِرّ به همراه تقوا بیان گردد، بِرّ به معنای انجام طاعات و تقوا به معنای ترک محرّمات است.
4. به معنای تقوا آمده: وقتی بِر به طور مطلق بیان شود، به مفهوم تقواست؛ مانند:
﴿لَن تَنَالُواْ ٱلۡبِرَّ حَتَّىٰ تُنفِقُواْ مِمَّا تُحِبُّونَۚ﴾ [آلعمران: 92]
«هرگز به نیکوکاری [تقوا] نمیرسید تا از آنچه دوست دارید، انفاق کنید.»
﴿۞لَّیۡسَ ٱلۡبِرَّ أَن تُوَلُّواْ وُجُوهَکُمۡ قِبَلَ ٱلۡمَشۡرِقِ وَٱلۡمَغۡرِبِ وَلَٰکِنَّ ٱلۡبِرَّ مَنۡ ءَامَنَ بِٱللَّهِ﴾ [البقرة: 177]
«نیکی این نیست که روی خود را به سمت مشرق و مغرب کنید، بلکه نیکی [و نیکوکار]کسی است که به الله [و ...] ایمان آورد.»
﴿۞أَتَأۡمُرُونَ ٱلنَّاسَ بِٱلۡبِرِّ وَتَنسَوۡنَ أَنفُسَکُمۡ﴾ [البقرة: 44]
«آیا مردم را به نیکی فرمان میدهید و خودتان را فراموش میکنید؟!»[3]
واژۀ مذکور، در احادیث پیامبر ج نیز بسیار بیان شده و در همان معانی قبلی به کار رفته و امکان دارد در مفاهیم دیگری نیز آمده باشد؛ مثلا در مفهوم خوشاخلاقی، آرامش روحی و ... .
به طور مثال، در صحیح مسلم، از نواس بن سمعان س روایت شده که پیامبر ج فرمودند: «الْبِرُّ حُسْنُ الْخُلُقِ، وَالإِثْمُ مَا حَاکَ فِی صَدْرِکَ، وَکَرِهْتَ أَنْ یَطَّلِعَ عَلَیْهِ النَّاسُ»[4]؛ «بِرّ یعنی اخلاق نیکو و گناه عملی است که در سینه [یا دل] تو، خدشه وارد کند و ناپسند بدانی که مردم از آن آگاه شوند.»
وابصه بن معبد س میگوید که نزد رسول الله ج آمدم و ایشان پرسیدند: «جِئْتَ تَسْأَلُ عَنِ الْبِرِّ وَالإِثْمِ؟»؛ «آمدی تا دربارۀ بِرّ و گناه بپرسی؟» گفتم: آری. پیامبر ج فرمودند: «اسْتَفْتِ قَلْبَکَ؛ الْبِرُّ مَا اطْمَأَنَّتْ إِلَیْهِ النَّفْسُ، وَاطْمَأَنَّ إِلَیْهِ الْقَلْبُ، والإِثْمُ مَا حَاکَ فِی النَّفْسِ، وَتَرَدَّدَ فِی الصَّدْرِ، وَإِنْ أَفْتَاکَ النَّاسُ وَأَفْتَوْکَ»[5]؛ «از دلت بپرس: نیکی یعنی آنچه جان و دل با آن آرام گیرد و گناه یعنی آنچه در دل خدشه وارد کند و در سینه [یا دل] تردید اندازد، هرچند مردم به تو فتوا [به دروغ] دهند و برای تو حکم صادر کنند.»
ابن رجب / در توضیح دو حدیث قبلی میآورد: «تفسیرشان از بِرّ متفاوت شد، زیرا این اصطلاح از دو جنبۀ مشخّص، اطلاق میگردد:
1. از جنبۀ برخورد با مخلوقات و نیکی به آنها که بسا اوقات در معنای نیکی به والدین کاربرد دارد و گفته میشود: بِرّ الوالدین. همچنین در موارد زیادی، به مفهوم نیکی به عموم مخلوقات میآید. ابن مبارک کتابی با عنوان «کتاب البِرّ والصّلة» نگاشته و در صحیح بخاری و جامع ترمذی نیز فصلی با همین عنوان آمده که مشتمل بر نیکی به همۀ مخلوقات بوده و احسان به پدر و مادر مقدّم شده است.
بهز بن حکیم از پدرش، و او از جدّش روایت نموده که پرسید: ای رسول الله! چه کسی از همه نیکوکارتر است [یا اینکه به چه کسی نیکی کنم]؟ پیامبر ج پاسخ دادند: «أُمَّکَ»؛ «مادرت» دوباره پرسید: سپس چه کسی؟ رسول الله ج فرمودند: «ثُمَّ أَبَاکَ»؛ «سپس پدرت» او گفت: پس از آن، چه کسی؟ رسول الله ج در جواب فرمودند: «ثُمَّ الْأَقْرَبَ فَالْأَقْرَبَ»[6]؛ «سپس فرد نزدیکتر و نزدیکتر [به تو].»
این سخن پیامبر ج نیز به همین معناست که فرمودند: «الْحَجُّ الْمَبْرُورُ لَیْسَ لَهُ جَزَاءٌ إِلا الْجَنَّةُ»[7]؛ «پاداش حجّ پسندیده و مقبول، فقط بهشت است.» در «المسند»[8] روایت شده که از پیامبر ج دربارۀ خوبی حج سؤال شد و ایشان فرمودند: «إطعامُ الطّعام، وإفشاءُ السّلام»؛ «طعامدادن و آشکارساختن سلام.» و در روایتی دیگر آمده که فرمودند: «وطیبُ الکلام»[9]؛ «سخن نیکو [گفتن]»
ابن عمر ب میگفت: بِرّ کار آسانی است؛ چهرهای گشاده و سخنی نرم.[10]
اگر اصطلاح «بِرّ» با واژۀ «تقوا» همراه شود؛ مانند آیۀ: ﴿وَتَعَاوَنُواْ عَلَى ٱلۡبِرِّ وَٱلتَّقۡوَىٰۖ﴾ [المائدة: 2]، گاهی اوقات، مراد از «بِرّ»، رفتار نیک با مردم و هدف از تقوا، معاملۀ با الله تعالی بهوسیلۀ انجام دستورات و دوری از محرّمات اوست.
در برخی موارد، مراد از بِرّ، انجام واجبات و هدف از تقوا، دوری از محرّمات است.
و در آیۀ: ﴿وَلَا تَعَاوَنُواْ عَلَى ٱلۡإِثۡمِ وَٱلۡعُدۡوَٰنِۚ﴾ [المائدة: 2]، گاهی اوقات، مراد از إثم، گناهان و هدف از عدوان، ستم به مخلوق است. همچنین امکان دارد مراد از إثم، آنچه در اصل خود حرام به شمار میرود، باشد؛ همچون زنا، دزدی و نوشیدن شراب. و احتمالاً هدف از عدوان، ترک آنچه مباح بوده و انجام آنچه ممنوع به شمار میرود، است هرچند در اصل، اجازۀ انجام شبیه این کار وجود دارد؛ مانند کشتن کسی به منظور قصاص و کشتن فردی که قتلش جایز نیست یا گرفتن بیش از آنچه در زکات و امثال آن واجب بوده و یا زدن شلّاق بیش از اندازه، برای اجرای حد و ... .»[11]
سپس ابن رجب / مفهوم دوم را بیان نموده و میگوید: «دومین معنای بِرّ، این است که مراد از آن، انجام تمامی طاعات آشکار و پنهان باشد؛ همچون:
﴿۞لَّیۡسَ ٱلۡبِرَّ أَن تُوَلُّواْ وُجُوهَکُمۡ قِبَلَ ٱلۡمَشۡرِقِ وَٱلۡمَغۡرِبِ وَلَٰکِنَّ ٱلۡبِرَّ مَنۡ ءَامَنَ بِٱللَّهِ وَٱلۡیَوۡمِ ٱلۡأٓخِرِ وَٱلۡمَلَٰٓئِکَةِ وَٱلۡکِتَٰبِ وَٱلنَّبِیِّۧنَ وَءَاتَى ٱلۡمَالَ عَلَىٰ حُبِّهِۦ ذَوِی ٱلۡقُرۡبَىٰ وَٱلۡیَتَٰمَىٰ وَٱلۡمَسَٰکِینَ وَٱبۡنَ ٱلسَّبِیلِ وَٱلسَّآئِلِینَ وَفِی ٱلرِّقَابِ وَأَقَامَ ٱلصَّلَوٰةَ وَءَاتَى ٱلزَّکَوٰةَ وَٱلۡمُوفُونَ بِعَهۡدِهِمۡ إِذَا عَٰهَدُواْۖ وَٱلصَّٰبِرِینَ فِی ٱلۡبَأۡسَآءِ وَٱلضَّرَّآءِ وَحِینَ ٱلۡبَأۡسِۗ أُوْلَٰٓئِکَ ٱلَّذِینَ صَدَقُواْۖ وَأُوْلَٰٓئِکَ هُمُ ٱلۡمُتَّقُونَ﴾ [البقرة: 177]
«نیکی این نیست که روی خود را به سمت مشرق و مغرب کنید، بلکه نیکی [و نیکوکار]کسی است که به الله و روز قیامت و فرشتگان و کتاب [آسمانی] و پیامبران، ایمان آورد و مال [خود] را با وجود دوستداشتنش، به خویشاوندان و یتیمان و مسکینان و واماندگان در راه و گدایان و در [راه آزادی] بردگان بدهد و نماز را بر پای دارد و زکات را بدهد. و وفاکنندگان به پیمانشان وقتی پیمان بندند و [کسانی که] در فقر و سختی و زیان و بیماری و به هنگام نبرد شکیبایند؛ اینها کسانی هستند که راست گفتند و آنان پرهیزگارانند.»
روایت شده که از پیامبر ج دربارۀ ایمان پرسیده شد و ایشان آیۀ فوق را تلاوت نمودند.[12]
پس بِرّ با این معنا شامل تمامی عبادات باطنی؛ مانند ایمان به الله و فرشتگان و کتابها و رسولان الهی، و عبادات ظاهری؛ همچون انفاق اموال در راه رضایت الله، برپاداشتن نماز، پرداخت زکات، وفای به عهد، صبر بر تقدیرها؛ مانند بیماری و نداری و صبر بر طاعات؛ همچون پایداری در هنگام رویارویی با دشمن، میشود.»[13]
ابن رجب در ادامه میگوید: «پاسخ پیامبر ج در روایت نوّاس س شامل تمامی این ویژگیها بود، زیرا گاهی اوقات، مراد از خوشاخلاقی، خوگرفتن با اخلاق شریعت و ادبآموزی از آداب الهی؛ آدابی که بندگانش را بهوسیلۀ آنها در کتابش ادب نموده، است، چنانکه الله متعال به پیامبر ج میفرماید:
﴿وَإِنَّکَ لَعَلَىٰ خُلُقٍ عَظِیمٖ﴾ [القلم: 4]
«و یقیناً تو [ای محمّد! ج] بر اخلاق و خوی بسیار عظیم و والایی هستی.»
و أمّالمؤمنین عایشه ل میگوید: «اخلاق پیامبر ج، [هماهنگ با] قرآنکریم بود»[14].
یعنی پیامبر ج از آداب قرآن ادب آموخته، پس دستوراتش را انجام داده و از ممنوعاتش پرهیز مینمودند و در نتیجه، برای پیامبر ج عمل به قرآن کریم، عادت و اخلاقشان شده بود؛ مانند سرشت و طبیعتی که هرگز از ایشان جدا نمیشد. بهترین و شریفترین و زیباترین اخلاق، همین است.[15]
بنا بر قولی، تمامی دین، اخلاق است و در روایت وابصه آمد که: «الْبِرُّ مَا اطْمَأَنَّتْ إِلَیْهِ النَّفْسُ، وَاطْمَأَنَّ إِلَیْهِ الْقَلْبُ»[16]؛ «نیکی یعنی آنچه جان و دل با آن آرام گیرد.»
در روایتی دیگر چنین آمده است: «ما إنشرحَ إلیه الصّدرُ»[17]؛ «آنچه سینه [یا دل] با آن باز [و شاد] شود.»
حلال را نیز اینگونه تفسیر نموده، چنانکه در روایت ابوثعلبه و دیگران آمده است. و این نشان میدهد که الله ﻷ بندگانش را بر شناخت حقیقت و آرامگرفتن با آن و پذیرش آن آفرید و محبّت حقیقت و نفرت از ضدّ آن را در سرشتها نهادینه کرد.»[18]
براساس مطالب مطرحشده، بخشی از معانی بِرّ و نتایج عمیقش برای ما روشن گشت.
[1]- نک: لسان العرب، ج 4، ص 51؛ الوجوه والنّظائر فی القرآن الکریم، ص 215.
[2]- المجموعة الکاملة لمؤلّفات الشّیخ السّعدی؛ المجموعة الخامسة، ج 1، ص 529.
[3]- نک: الوجوه والنّظائر، هارون بن موسی، ص 429؛ الوجوه والنّظائر، دامغانی، ص 67؛ نزهة الأعین النّواظر، ابن جوزی، ج 1، ص 95؛ الوجوه والنّظائر، قرعاوی، صص 215- 217؛ المجموعة الکاملة لمؤلّفات الشّیخ السّعدی؛ المجموعة الخامسة، ج 1، ص 529.
[4]- صحیح مسلم، شمارۀ حدیث: 2553.
[5]- مسند احمد، ج 4، ص 228؛ دارمی، ج 2، صص 245- 246؛ ابویعلی، شمارۀ حدیث: 1586 و 1587؛ نووی / در کتاب الأربعین، شمارۀ حدیث: 27، این حدیث را حسن دانسته است.
[6]- مسند احمد، ج 5، ص 3، 5؛ بخاری / در الأدب المفرد، شمارۀ حدیث: 3؛ ابوداود، شمارۀ حدیث: 5139؛ سنن ترمذی، شمارۀ حدیث: 1897، ترمذی / حدیث فوق را حسن میداند.
[7]- صحیح بخاری، شمارۀ حدیث: 1773؛ صحیح مسلم، شمارۀ حدیث: 1349 و 437.
[8]- المسند، ج 3، ص 325، 334.
[9]- طبرانی در معجم الأوسط، شمارۀ حدیث: 5325؛ حاکم، ج 1، ص 483.
[10]- خرائطی این عبارت را در مکارم الأخلاق، صص 23- 24 آورده است.
[11]- جامع العلوم والحکم، ج 2، صص 97- 98.
[12]- ابن ابی حاتم این روایت را در تفسیر خود، شمارۀ حدیث: 1539 آورده است.
[13]- جامع العلوم والحکم، ج 2، ص 99.
[14]- مسند احمد، ج 6، ص 91، 163، 216؛ نسائی در السّنن الکبری، ج 6، ص 412.
[15]- نک: حاشیة السّندی علی سنن النّسائی، ج 3، ص 200.
[16]- قبلا بیان شد.
[17]- قبلا بیان گردید.
[18]- جامع العلوم والحکم، ج 2، ص 99.