ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | |||||
3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 |
10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 |
17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 |
24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
1- مفهوم لغوی و اصطلاحی زکات و حکم آن
واژۀ «زکات» در لغت به معنای رشد و نمو، افزونی، پاکی، پاکیزگی، به ثمررساندن و سوددادن و امثال آن است.[1]
حقّی واجب از مالی خاص برای گروهی مخصوص در زمانی معیّن است.[2]
عبادت الله تعالی با انفاق مقداری لازم از اموالی که زکات دارد و به حدّ نصاب رسیده است.[3]
با توجّه به مفهوم لغوی زکات، علّت نامگذاریاش این است که باعث افزایش و پاکی مال میشود.
این عمل از دیدگاه شریعت، واجب است. الله أ میفرماید:
﴿وَأَقِیمُواْ ٱلصَّلَوٰةَ وَءَاتُواْ ٱلزَّکَوٰةَ﴾ [المزّمّل: 20]
«و نماز را برپا دارید و زکات بدهید.»
مسلمانان اجماع و توافق دارند که زکات رکنی از ارکان اسلام بوده و این اجماع بر پایۀ متون قرآن و سنّت است.
کسی که منکر وجوب زکات شود، کافر و فردی که از پرداخت زکات سر باز زند، فاسق به شمار میرود.[4]
زکات یکی از ارکان و مبانی بزرگ اسلام است و دلایل فراوانی از قرآن و سنّت بر این موضوع دلالت دارند.
اهمّیت و ارزش زکات به حدّی است که الله تعالی در 82 موضع از آیات قرآن، زکات را در کنار نماز بیان کرده است.
زکات یکی از محاسن اسلام است که باعث تعهّد، مهربانی، احسان و کمک به یکدیگر میشود و هر نوع کار بدی که مخالف با فضیلت، امنیت، آسایش و سایر پایههای زندگیِ باسعادت در دنیا و نعمتهای پایدار در آخرت باشد را ریشهکن و نابود میکند. الله تعالی زکات را به گونهای قرار داد که صفت زشت بُخل را از کسی که زکات بدهد، میزداید، باعث رشد ظاهری و معنوی میشود، کمکی از ثروتمندان برای برادران نیازمندشان به شمار میرود، باعث وحدت، الفت میان دلها، نجات از صفت زشت حسادتِ فقیران بر ثروتمندان و تکبّرِ ثروتمندان بر نیازمندان میشود.
با وجود این نوع فریضۀ پسندیده و والا دانسته میشود که اسلام دین همبستگی اجتماعی است و برای فقیر ناتوان از کسب روزی، کاری میکند تا بتواند به زندگیاش ادامه دهد. همچنین دین آزادی است که به فرد ثروتمند اجازه میدهد در مقابل زحمت و تلاش خویش، اختیار تصرّف در مالش را داشته باشد و زکات را بر وی فرض نمود تا با برادرانش همدردی کند. بنابراین اسلام دینی میانه است و نه آیینی کمونیستی و اشتراکی که در آن حقوق مجموعی افراد بر حقوق فردی غالب است.
همچنین مانند نظام سرمایهداری بازدارنده و احتکارگر و بخیل نیست که فرد را بر حقوق اجتماعی ترجیح دهد.[5]
زکات فریضه و عبادت است و نتایج اقتصادی پسندیدهای برای فرد و جامعه دارد که بخشی از این فواید در پاراگراف قبلی بیان شد. یکی از امتیازات و برتریهای زکات بر مالیاتها این است که افراد مکلّف، زکات را با انگیزهای دینی پرداخت میکنند، برخلاف مالیاتها که متّکی بر عاملی رسمی و قانونی است و به محض اینکه مردم فرصتی پیدا کنند، از پرداخت آن سر باز میزنند.
برخی از مهمترین نتایج اقتصادی زکات، عبارت است از:
1. زکات یکی از وسایل توزیع مجدّد درآمد و ثروت در جامعه است: این کار منجر به همدردی با فقیران میشود و یکی از اسباب عدالت اقتصادی به شمار میرود که با وجود اختلاف در تعریف و وسایل آن، مورد اتّفاق تمامی اقتصاددانان است.
2. یکی از انگیزههای سرمایهگذاری است: کسی که دارای وجوهی نقد باشد، باید آنها را سرمایهگذاری کند تا مصرف نشوند و روشن است که سرمایهگذاری در بیشتر پروژهها باعث رونق اقتصاد میگردد و دولتها با وسایل مختلف، مردم را تشویق به این کار میکنند.
3. زکات یکی از عوامل امنیتی است که باعث میشود محیطی مناسب برای بهبود اقتصادی به وجود آید: زیرا فقر یکی از اسباب جرم بوده و زکات با فقر مبارزه میکند و در نتیجه، به شیوهای غیرمستقیم، وسیلۀ مبارزه با جرم است.
4. یکی از اسباب بهبود اوضاع افراد فقیر در جامعه به شمار میرود: یعنی در زمینۀ بهبود سطح معیشتی، بهداشتی و آموزشی فقیران نقش دارد که این کار باعث میشود بتوانند نیرویی مؤثّر و قوی در رونق اقتصادی باشند.
5. در کاهش بار مالی تحمیلشده بر بودجۀ دولت مؤثّر است: یعنی یارانهها و کمکهایی که برای نیازمندان؛ همچون یتیمان، پیرزنان و سایر افراد محتاج به مراقبتهای اجتماعی داده میشود را کاهش میدهد.[6]
زکات در چهار نوع زیر واجب است:
شامل طلا و نقره و ضمایم آنها؛ همچون پول و ارزهای معاصر که از کاغذ یا غیره ساخته میشود؛
مانند گاو، شتر و گوسفندی که بیشتر سال را در صحراها میچرد؛
3) حبوباتی که از زمین میرویند
همچون گندم و میوهها؛ مانند خرما، و نیز معدن؛ همچون معدن آهن؛
یعنی کالاهایی که به قصد سود و فایده، برای خرید و فروش مهیّا شدهاند.[7]
زکات در موارد فوق واجب است و هریک از انواع مذکور، جزئیّاتی دارند که بیان مقادیر و نصابها و سایر امور مربوط به آن ها طولانی است و در کتابهای علما که در این زمینه تحقیقاتی انجام دادهاند، به طور گسترده بیان شده است.
مراد از مصارف زکات، مواردی است که زکات به آنها پرداخت میشود و در آیۀ زیر بیان شدهاند:
﴿إِنَّمَا ٱلصَّدَقَٰتُ لِلۡفُقَرَآءِ وَٱلۡمَسَٰکِینِ وَٱلۡعَٰمِلِینَ عَلَیۡهَا وَٱلۡمُؤَلَّفَةِ قُلُوبُهُمۡ وَفِی ٱلرِّقَابِ وَٱلۡغَٰرِمِینَ وَفِی سَبِیلِ ٱللَّهِ وَٱبۡنِ ٱلسَّبِیلِۖ فَرِیضَةٗ مِّنَ ٱللَّهِۗ وَٱللَّهُ عَلِیمٌ حَکِیمٞ﴾ [التّوبة: 60]
«صدقات [و زکاتها] فقط مخصوص فقیران و مساکین و کارگزاران [جمعآوری] آن و دلجوئیشدگان [نومسلمانان] و برای [آزادکردن] بردگان و [ادای وام] بدهکاران و در راه الله و به راهماندگان [است؛ این] فریضهای [مقرّرشده] از جانب الله تعالی است. و الله دانای حکیم است.»
آیۀ فوق مفید حصر بوده و از این رو، پرداخت زکات فقط به همین هشت گروهی که در آیۀ مزبور بیان شده، جایز است.[8]