مبحث اول: مفهوم ایمان به فرشتگان و موارد آن؛
مبحث دوم: جسم بودن فرشتگان؛
مبحث سوم: رابطۀ میان فرشتگان و بشر؛
مبحث اول:
مفهوم ایمان به فرشتگان † و مسائل مربوط به آن
واژۀ «ملائکه» در اصل از «أَلَکَ» به معنای فرستاد، گرفته شده و «ألوک» یعنی رسالت و فرستادن.
بنابراین «مَلَک» در لغت به معنای «مُرسَل» یعنی فرستادهشده است.[1]
فرشتگان، جهانی غیبی هستند که از نور آفریده شده و عبادت الله متعال را به جای میآورند. آنان هیچیک از ویژگیهای ربوبیّت و الوهیّت را ندارند؛ یعنی چیزی را نمیآفرینند، روزی نمیدهند و هرگز جایز نیست که با الله تعالی یا به تنهایی، پرستش شوند.
الله ﻷ به آنان فرمانبرداری کامل از دستوراتش و قدرت بر اجرای آنها را بخشیده است.
تعداد فرشتگان فراوان بوده و فقط الله ـ از این موضوع آگاه است.[2]
ایمان به فرشتگان شامل موارد زیر است:
ب- ایمان به فرشتگانی که آنان را با اسم میشناسیم
مانند جبرئیل ÷ و ایمان اجمالی به فرشتگانی که آنان را با نام نمیشناسیم؛ به عبارتی دیگر، ایمان داریم که الله تعالی، فرشتگان زیادی دارد و لازم نیست که از اسامی تمامی فرشتگان آگاه باشیم.
ج- ایمان به آنچه از صفاتشان میدانیم
همچون صفت جبرئیل ÷ که پیامبر ج خبر دادند وی را با همان صفتی که الله متعال آفریده -دارای 600 بال که کرانۀ آسمان را در بر گرفته بود- دیدند.
گاهی اوقات، به فرمان الهی، فرشته به شکل مردی درمیآید؛ مانند زمانی که الله متعال جبرئیل را به سوی مریم؛ مادر مسیح † فرستاد:
﴿فَتَمَثَّلَ لَهَا بَشَرٗا سَوِیّٗا﴾ [مریم: 17]
«سپس به شکل انسانی کامل بر او ظاهر شد.»
و نیز یک بار که پیامبر ج در میان یارانشان نشسته بودند، جبرئیل ÷ به شکل مردی دارای لباسهایی بسیار سفید و موهایی بسیار سیاه آمد درحالی که نشانهای از سفر در وی دیده نمیشد و هیچیک از صحابه وی را نمیشناخت، در نزد رسول الله ج نشست و زانوهایش را به زانوهای ایشان چسباند، دستانش را بر روی پاهای رسولالله ج گذاشت و از ایشان دربارۀ اسلام، ایمان، احسان، قیامت و نشانههایش پرسید. پیامبر ج پاسخش را دادند و زمانی که رفت، فرمودند: «هذَا جِبْرِیلُ أَتَاکمْ یُعَلِّمُکمْ دِینَکمْ»[3]؛ «این جبرئیل است؛ آمده بود تا دین شما را برایتان آموزش دهد.»
فرشتگانی که الله أ آنان را به سوی ابراهیم و لوط إ فرستاد نیز به شکل چندین مرد بودند.
د- ایمان به آنچه از اعمال فرشتگان میدانیم
مانند تسبیح و عبادت الهی در شب و روز بدون خستگی و سستی.
برخی از فرشتگان، اعمال خاصّی دارند؛ همچون جبرئیل که امانتدار وحی الهی است و الله متعال او را با وحی، به سوی پیامبران و رسولان † میفرستاد. و مانند میکائیل؛ مسؤول باران و مالک؛ مسؤول آتش و فرشتگانی که مسؤول حفاظت بنیآدم هستند و سایر فرشتگان زیادی که وجود دارند.[4]
ایمان به فرشتگان، نتایج مهمّی دارد؛ از جمله:
أ- علم به عظمت و قدرت و سلطان الهی
بدون تردید بزرگی مخلوق برخاسته از بزرگی خالق است؛
ب- شکر الهی به سبب توجّه به بنیآدم
زیرا فرشتگانی را مسؤول حفاظت انسانها، نوشتن اعمال و سایر مصالحشان گردانیده است؛
بر اثر محبّت به فرشتگان که آنچه مورد رضایت الهی است را انجام میدهند.[5]
متون شرعی دلالت دارند که فرشتگان جسم هستند، برخلاف کسانی که در این زمینه منحرف شده و معتقدند فرشتگان جسم نیستند و میگویند: آنان نیروهای خیرِ موجود در مخلوقاتند.
این دیدگاه با قرآن کریم و سنّت نبوی و اجماع مسلمانان منافات دارد.
الله ﻷ میفرماید:
﴿ٱلۡحَمۡدُ لِلَّهِ فَاطِرِ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِ جَاعِلِ ٱلۡمَلَٰٓئِکَةِ رُسُلًا أُوْلِیٓ أَجۡنِحَةٖ مَّثۡنَىٰ وَثُلَٰثَ وَرُبَٰعَ﴾ [فاطر: 1]
«حمد [و ستایش] مخصوص الله است؛ آفرینندۀ آسمانها و زمین، [ذاتی] که فرشتگان را رسولانی قرار داد؛ دارای بالهای دوگانه و سهگانه و چهارگانه»
همچنین در مورد بهشتیان میفرماید:
﴿ وَٱلۡمَلَٰٓئِکَةُ یَدۡخُلُونَ عَلَیۡهِم مِّن کُلِّ بَابٖ٢٣ سَلَٰمٌ عَلَیۡکُم بِمَا صَبَرۡتُمۡۚ فَنِعۡمَ عُقۡبَى ٱلدَّارِ﴾ [الرّعد: 23-24]
«[همان] باغهای جاویدان [بهشتی] که وارد آن میشوند و [همچنین] هرکس از پدرانشان و همسرانشان و فرزندانشان که نیکوکار بودهاند، و فرشتگان از هر دری بر آنان وارد میشوند. [و به این افراد میگویند:] سلام بر شما به [سبب] آنکه صبر نمودهاید، پس چه خوب است عاقبت آن سرای [جاویدان]!»
در صحیح بخاری و صحیح مسلم از ابوهریره س روایت شده که رسول الله ج فرمودند: «إِذَا أَحَبَّ اللَّهُ الْعَبْدَ نَادَى جِبْرِیلَ إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ فُلَانًا فَأَحْبِبْهُ فَیُحِبُّهُ جِبْرِیلُ، فَیُنَادِی جِبْرِیلُ فِی أَهْلِ السَّمَاءِ: إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ فُلَانًا فَأَحِبُّوهُ، فَیُحِبُّهُ أَهْلُ السَّمَاءِ ثُمَّ یُوضَعُ لَهُ الْقَبُولُ فِی الْأَرْضِ»[6]؛ «هرگاه الله متعال [یک] بنده را دوست بدارد، به جبرئیل ÷ اعلان میکند که الله فلانی را دوست دارد، پس تو هم او را دوست بدار. جبرئیل ÷ او را دوست داشته و در اهل آسمان اعلان میکند که الله ـ فلانی را دوست دارد، شما هم وی را دوست بدارید. سپس اهل آسمان وی را دوست میدارند و پس از آن، برایش در زمین، قبول نهاده میشود [اهل زمین نیز او را دوست میدارند].»
همچنین در صحیح بخاری از ابوهریره س نقل شده که پیامبر ج فرمودند: «إِذَا کَانَ یَوْمُ الْجُمُعَةِ کَانَ عَلَى کُلِّ بَابٍ مِنْ أَبْوَابِ الْمَسْجِدِ مَلائِکَةٌ یَکْتُبُونَ الأَوَّلَ فَالأَوَّلَ فَإِذَا جَلَسَ الإِمَامُ طَوَوْا الصُّحُفَ وَجَاءُوا یَسْتَمِعُونَ الذِّکْرَ»[7]؛ «در روز جمعه، بر هر دری از درهای مسجد، فرشتگانی هستند که [ورود انسانها] را به ترتیب ثبت میکنند، و زمانی که امام مینشیند، آنان دفترها را میبندند و میآیند تا به ذکر [خطبه یا تلاوت قرآن] گوش دهند.»
متون مذکور به طور صریح نشان میدهند که فرشتگان جسم هستند و نه نیروهای معنوی؛ آنگونه که گمراهان معتقدند. مسلمانان براساس این متون، اجماع و توافق نمودهاند.[8]
مبحث سوم:
رابطۀ میان فرشتگان و بشر
فرشتگان † ارتباط تنگاتنگ و مستحکمی با بنیآدم دارند و برخی از نمونههای این ارتباط، عبارت است از:
1) حضور آنان در زمان خلقت انسان
ابن مسعود س میگوید: رسول الله ج که بسیار راستگو و تصدیقشدهاند، به ما فرمودند که: «إِنَّ أَحَدَکُمْ یُجْمَعُ خَلْقُهُ فی بَطْن أُمِّهِ أَرْبَعِینَ یَوْماً نُطْفَةً، ثُمَّ یَکُونُ عَلَقَةً مِثْلَ ذلِک، ثُمَّ یَکُونُ مُضْغَةً مثْلَ ذلِک، ثُمَّ یُرْسَلُ المَلَکُ، فَیَنْفُخُ فِیهِ الرَّوحَ، وَیُؤْمَرُ بِأَرْبَعِ کَلِماتٍ: بِکَتْبِ رِزقِهِ، وَأَجلِه، وَعمَلِه، وَشَقیٌّ أَو سعِیدٌ»[9]؛ «آفرینش هریک از شما در شکم مادرش، در مدّت چهل روز به صورت نطفه جمع میشود، سپس مثل آن [همین مدّت] علقه [خون بسته] است و پس از آن، مانند آن [همین مدّت] مضغه [پارهای گوشت] است، سپس فرشته فرستاده شده و در وی روح میدمد و به چهار چیز دستور داده میشود: به نوشتن روزیاش، اجلش و عملش و اینکه نیکبخت است یا بدبخت.»
2) حفاظت انسانها توسّط فرشتگان
الله ـ میفرماید:
﴿سَوَآءٞ مِّنکُم مَّنۡ أَسَرَّ ٱلۡقَوۡلَ وَمَن جَهَرَ بِهِۦ وَمَنۡ هُوَ مُسۡتَخۡفِۢ بِٱلَّیۡلِ وَسَارِبُۢ بِٱلنَّهَارِ١٠ لَهُۥ مُعَقِّبَٰتٞ مِّنۢ بَیۡنِ یَدَیۡهِ وَمِنۡ خَلۡفِهِۦ یَحۡفَظُونَهُۥ مِنۡ أَمۡرِ ٱللَّهِۗ﴾ [الرّعد:10-11]
«[برای الله] یکسان است که کسی از شما پنهانی سخن گوید و فردی که آن را آشکار سازد، و کسی که در [تاریکی] شب پنهان میشود، یا در [روشنایی] روز [آشکارا] راه میرود. برای او [انسان] فرشتگانی است که پیدرپی [صبح و شام] از پیش رویش و از پشت سرش، وی را به امر الله تعالی حفظ میکنند.»
3) فرشتگان سفیران الهی به سوی رسولان و پیامبران † هستند
الله تعالی اعلام نموده که جبرئیل مسؤول این کار مهم است:
﴿قُلۡ مَن کَانَ عَدُوّٗا لِّـجِبۡرِیلَ فَإِنَّهُۥ نَزَّلَهُۥ عَلَىٰ قَلۡبِکَ بِإِذۡنِ ٱللَّهِ مُصَدِّقٗا لِّمَا بَیۡنَ یَدَیۡهِ﴾ [البقرة: 97]
«بگو: کسی که دشمن جبرئیل باشد، [در حقیقت دشمن الله است]، زیرا او به فرمان الله ﻷ قرآن را بر قلب تو نازل کرده درحالی که تصدیقکنندۀ آنچه پیش از آن بوده، است.»
﴿نَزَلَ بِهِ ٱلرُّوحُ ٱلۡأَمِینُ١٩٣ عَلَىٰ قَلۡبِکَ لِتَکُونَ مِنَ ٱلۡمُنذِرِینَ﴾ [الشّعراء: 193-194]
«روح الامین [جبرئیل ÷] آن را فرود آورده است بر قلب تو تا از هشداردهندگان باشی.»
4) تحریک انگیزههای خیر در نفوس بندگان
الله متعال برای هر انسانی، قرین و همراهی از فرشتگان و ملازمی از جنّیان قرار داده است. در صحیح مسلم از ابن مسعود س روایت شده که پیامبر ج فرمودند: «مَا مِنْکُمْ مِنْ أَحَدٍ إِلّا وَقَدْ وُکِّلَ بِهِ قَرِینُه مِنَ الْجِنّ، وقَرِینُه مِنَ الْمَلائکة»؛ «برای هریک از شما، همراهی از جنّیان و همراهی از فرشتگان، واگذار و تعیین شده است.» صحابه ش پرسیدند: و حتّی برای شما نیز ای رسول الله؟! پیامبر ج پاسخ دادند: «وَإِیَّایَ إِلاَّ أَنَّ اللَّهَ أَعَانَنِی عَلَیْهِ فَأَسْلَمَ فَلا یَأْمُرنِی إِلّا بِخَیْرٍ»[10]؛ «و حتّی برای من، امّا الله متعال مرا علیه وی [یعنی همراه جنّیام] یاری نموده و او مسلمان شده [یا اینکه من از شرّش در امانم] و مرا فقط به خیر فرمان میدهد.»
احتمالا این فرشتۀ همراه ایشان، غیر از فرشتگانی است که مأمور حفاظت اعمال پیامبر ج بودند؛ فرشتگانی که الله تعالی آنها را برای راهنمایی و ارشاد رسول الله ج گماشته بود.
فرشته و جنّ همواره همراه انسان هستند؛ جن وی را تشویق به بدی نموده و فرشته او را ترغیب به نیکی میکند. ابن مسعود س روایت نموده که پیامبر ج فرمودند: «اِنَّ لِلشَّیْطانِ لَمَّةً بِابْنِ آدَمَ وَ لِلمَلَکِ لَمَّةً، فَاَمّا لَمَّةُ الشَّیطانِ فَاِیعادٌ بِالشَّرِّ وَتَکذیبٌ بِالحَقِّ، وَاَمّا لَمَّةُ المَلَکِ فَاِیعادٌ بِالخَیْرِ وَتَصدیقٌ بِالحَقِّ، فَمَن وَجَدَ مِن ذلِکَ شَیئاً فَلیَعْلَم أَنَّهُ مِنَ اللّه،ِ ولْیَحمَدِ اللّهَ، وَمَن وَجَدَ الاُخرَى فَلیَتَعَوَّذ بِاللّهِ مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیمِ»؛ «شیطان القائاتى و فرشته الهاماتى به انسان دارد؛ القاى شیطان وعدهدادن به بدى و حق را تکذیبنمودن است و الهام فرشته وعدهدادن به خوبى و حق را تصدیقکردن است. پس هرکس الهام به خوبى را در دل خود یافت، بداند که از جانب الله تعالی بوده و بدین سبب، الله را ستایش نماید و هرکس چیزى غیر از این یافت، از شیطانِ راندهشده، به الله ـ پناه ببرد.» سپس پیامبر ج آیۀ زیر را تلاوت کردند:
﴿ٱلشَّیۡطَٰنُ یَعِدُکُمُ ٱلۡفَقۡرَ وَیَأۡمُرُکُم بِٱلۡفَحۡشَآءِۖ وَٱللَّهُ یَعِدُکُم مَّغۡفِرَةٗ مِّنۡهُ وَفَضۡلٗاۗ وَٱللَّهُ وَٰسِعٌ عَلِیمٞ﴾ [البقرة: 268]
«شیطان شما را [به هنگام انفاق میترساند و] وعدۀ تهیدستی میدهد، و شما را به زشتیها امر میکند و درحالی که الله از جانب خود به شما وعدۀ آمرزش و فزونی [نعمت] میدهد، و الله متعال گشایشگر داناست.»[11]
تعدادی از فرشتگان مسؤول حفظ و ثبت اعمال نیک و بد آدمیان هستند و مراد از آیات زیر، همین فرشتگانند:
﴿وَإِنَّ عَلَیۡکُمۡ لَحَٰفِظِینَ١٠ کِرَامٗا کَٰتِبِینَ١١ یَعۡلَمُونَ مَا تَفۡعَلُونَ﴾ [الانفطار: 10-12]
«و بدون تردید نگهبانانی [از فرشتگان] بر شما گماشته شدهاند، که نویسندگانی بزرگوار هستند. آنچه را انجام میدهید، میدانند [و اعمال نیک و بد شما را یادداشت میکنند].»
الله ـ دو فرشتۀ حاضر را همراه انسان ساخته که هرگز از وی جدا نمیشوند و رفتار و گفتارش را ثبت میکنند:
﴿وَلَقَدۡ خَلَقۡنَا ٱلۡإِنسَٰنَ وَنَعۡلَمُ مَا تُوَسۡوِسُ بِهِۦ نَفۡسُهُۥۖ وَنَحۡنُ أَقۡرَبُ إِلَیۡهِ مِنۡ حَبۡلِ ٱلۡوَرِیدِ١٦ إِذۡ یَتَلَقَّى ٱلۡمُتَلَقِّیَانِ عَنِ ٱلۡیَمِینِ وَعَنِ ٱلشِّمَالِ قَعِیدٞ١٧ مَّا یَلۡفِظُ مِن قَوۡلٍ إِلَّا لَدَیۡهِ رَقِیبٌ عَتِیدٞ﴾ [ق: 16-18]
«به راستی ما انسان را آفریدهایم و چیزی را که نفسش به او وسوسه میکند، میدانیم، و ما از [شاه] رگ گردن به او نزدیکتریم. هنگامی که دو [فرشتۀ] فراگیرنده بر جانب راست و چپ نشستهاند [و اعمالش را] فرا میگیرند. هیچ سخنی را بر زبان نمیآورد، مگر اینکه نزدش مراقبی حاضر [و آمادۀ نوشتن] است.»
قعید به معنای مراقب و منتظر و رقیب عتید یعنی مراقبی آماده برای این کار که حتّی یک کلمه را ترک نمیکند..
6) گرفتن روح آدمیان زمانی که عمرشان به پایان میرسد
الله متعال بعضی از فرشتگان را مسؤول گرفتن روح انسانها نموده وقتی که عمر مقدّرشان به پایان میرسد. الله أ میفرماید:
﴿۞قُلۡ یَتَوَفَّىٰکُم مَّلَکُ ٱلۡمَوۡتِ ٱلَّذِی وُکِّلَ بِکُمۡ ثُمَّ إِلَىٰ رَبِّکُمۡ تُرۡجَعُونَ﴾ [السّجدة:11]
«[ای پیامبر!] بگو: فرشتۀ مرگ که بر شما گماشته شده، جانتان را میگیرد، سپس به سوی پروردگارتان بازگردانده میشوید.»
کسانی که ارواح انسانها را میگیرند، بیش از یک فرشته هستند، چنانکه الله متعال میفرماید:
﴿وَهُوَ ٱلۡقَاهِرُ فَوۡقَ عِبَادِهِۦۖ وَیُرۡسِلُ عَلَیۡکُمۡ حَفَظَةً حَتَّىٰٓ إِذَا جَآءَ أَحَدَکُمُ ٱلۡمَوۡتُ تَوَفَّتۡهُ رُسُلُنَا وَهُمۡ لَا یُفَرِّطُونَ٦١ ثُمَّ رُدُّوٓاْ إِلَى ٱللَّهِ مَوۡلَىٰهُمُ ٱلۡحَقِّۚ أَلَا لَهُ ٱلۡحُکۡمُ وَهُوَ أَسۡرَعُ ٱلۡحَٰسِبِینَ﴾ [الأنعام: 61-62]
«و او بر بندگانش چیره است و نگهبانانی [از فرشتگان] بر شما میفرستد تا زمانی که یکی از شما را مرگ فرا رسد، فرستادگان ما [ملکالموت و دستیارانش] جانش را میگیرند و آنان [در انجام مأموریت خویش] کوتاهی نمیکنند. سپس به سوی الله که مولای حقیقی آنهاست، بازمیگردند. بدانید که حکم [و داوری] مخصوص اوست و وی سریعترین حسابگران است.»
آنان جان کافران و مجرمان را به سختی و بدون ملایمت و نرمی میگیرند. الله تعالی میفرماید:
﴿وَلَوۡ تَرَىٰٓ إِذِ ٱلظَّٰلِمُونَ فِی غَمَرَٰتِ ٱلۡمَوۡتِ وَٱلۡمَلَٰٓئِکَةُ بَاسِطُوٓاْ أَیۡدِیهِمۡ أَخۡرِجُوٓاْ أَنفُسَکُمُۖ ٱلۡیَوۡمَ تُجۡزَوۡنَ عَذَابَ ٱلۡهُونِ بِمَا کُنتُمۡ تَقُولُونَ عَلَى ٱللَّهِ غَیۡرَ ٱلۡحَقِّ وَکُنتُمۡ عَنۡ ءَایَٰتِهِۦ تَسۡتَکۡبِرُونَ﴾ [الأنعام: 93]
«و [شگفتزده میشوی] اگر ببینی هنگامی که [این] ستمکاران در سکرات مرگ فرو رفتهاند و فرشتگان [قبض روح] دستها را گشوده [و به آنان میگویند:] جانهایتان را بیرون آورید! امروز عذاب خفّتباری در برابر آنچه به ناحق بر الله میگفتید و نسبت به آیات او تکبّر ورزیدید، خواهید دید.»
﴿وَلَوۡ تَرَىٰٓ إِذۡ یَتَوَفَّى ٱلَّذِینَ کَفَرُواْ ٱلۡمَلَٰٓئِکَةُ یَضۡرِبُونَ وُجُوهَهُمۡ وَأَدۡبَٰرَهُمۡ وَذُوقُواْ عَذَابَ ٱلۡحَرِیقِ﴾ [الأنفال: 50]
«و اگر ببینی هنگامی که فرشتگان [مرگ] جان کافران را میگیرند، به صورت و پشتشان میزنند و [میگویند:] عذاب سوزنده را بچشید، [هر آینه اگر این را ببینی، تعجّب میکنی].»
﴿فَکَیۡفَ إِذَا تَوَفَّتۡهُمُ ٱلۡمَلَٰٓئِکَةُ یَضۡرِبُونَ وُجُوهَهُمۡ وَأَدۡبَٰرَهُمۡ﴾ [محمّد: 27]
«پس [حالشان] چگونه خواهد بود زمانی که فرشتگان [مرگ] جانهایشان را میگیرند، بر چهرهها و پشتهایشان میزنند.»
ولی روح مؤمنان را به نرمی و آسانی میگیرند.
7) رویآوردن و توجّه فرشتگان † به مؤمنان
با محبّتکردن و ارشاد و راهنمایی و دعا و درخواست آمرزش برای آنان؛ همچون دعا برای آموزگار خوب، کسانی که منتظر نماز جماعتند، اشخاصی که در صف اول نماز میخوانند، افرادی که جاهای خالی میان صفها را پر مینمایند، اشخاصی که طعام سحری میخورند، کسانی که بر پیامبر ج درود میفرستند و به عیادت بیماران میروند.
همچنین آمینگفتن بر دعای مؤمنان، درخواست آمرزش برای آنان، حاضرشدن در مجالس علم و حلقههای ذکر، تأیید و تثبیت و نگارش اعمال کسانی که در نماز جمعه حاضر میشوند، آمدن در نزد افرادی که قرآن تلاوت میکنند، کمک به مؤمنان در جنگها و سایر کارها.[12]
8) خشم فرشتگان † بر کافران
آنان کافران ستمکار را دوست ندارند، بلکه با این افراد دشمن هستند و با آنان مبارزه میکنند، دلهایشان را به لرزه میاندازند و آنان را نفرین میکنند.
2- حکم به برتری فرشتگان یا انسانهای صالح
از دیرباز، دربارۀ موضوع مذکور اختلاف وجود داشته و دیدگاههای فراوانی در این زمینه مطرح شده است. بهترین و خلاصهترین نظریّه، همان سخن شیخ الإسلام ابن تیمیّه / است که انسانهای صالح از لحاظ اینکه دارای پایان و عاقبت کاملی هستند، برتر از فرشتگانند؛ یعنی زمانی که وارد بهشت شوند، به قرب الهی برسند، در مراحل و درجات بالا ساکن شوند، الله رحمان از آنان استقبال کند و این اشخاص را بسیار به خویش نزدیک سازد و خودش را به آنان نشان دهد و از نگاه به چهرۀ گرامی وی بهره برند و فرشتگان به اجازۀ پروردگارشان، برای این افراد خدمت کنند.
امّا از نظر ابتدا و در حال حاضر، فرشتگان برتر از بشر هستند، زیرا اکنون آنان در نزد پروردگار بزرگ جای دارند و از آنچه انسانها مرتکب میشوند، منزّه بوده و غرق در عبادت پروردگارند.
بدون تردید احوال کنونی آنان، کاملتر و بهتر از شرایط بشر است.
ابن قیّم / میگوید: با این توضیح، دلیلِ برتری روشن میگردد و ادلّۀ هردو گروه هماهنگ گشته و هریک از آنان به حقّ خویش راضی میشود.
الله تعالی داناتر به حقیقت است.[13]
[1]- لسان العرب، ج 10، صص 392- 395.
[2]- نک: رسائل فی العقیدة، محمّد بن عثیمین، ص 19.
[3]- صحیح مسلم، شمارۀ حدیث: 8.
[4]- نک: رسائل فی العقیدة، صص 19- 20.
[5]- همان، ص 20.
[6]- صحیح بخاری، شمارۀ حدیث: 7485؛ صحیح مسلم، شمارۀ حدیث: 2637.
[7]- صحیح بخاری، شمارۀ حدیث: 3039.
[8]- نک: رسائل فی العقیدة، صص 20- 21.
[9]- صحیح بخاری، شمارۀ حدیث: 3208؛ صحیح مسلم، شمارۀ حدیث: 2643.
[10]- صحیح مسلم، شمارۀ حدیث: 2814.
[11]- سنن ترمذی، شمارۀ حدیث: 2988؛ سنن نسائی، شمارۀ حدیث: 11051؛ آلبانی / این روایت را در صحیح موارد الظّمآن، شمارۀ حدیث: 38 صحیح دانسته است. ابن کثیر / پس از آوردن روایت مذکور میگوید: «ترمذی و نسائی این حدیث را در سنن خویش، بخش تفسیر، به نقل از هناد بن سری آوردهاند.»
ابن حبان نیز روایت فوق را در صحیح خود به نقل از ابویعلی موصلی و او از هناد آورده و ترمذی میگوید: حدیثی غریب است؛ یعنی همان روایت ابوالأحوص سلام بن سلیم که فقط از طریق او به صورت مرفوع روایت شده و چنین گفته است؛ نک: تفسیر القرآن العظیم، ابن کثیر، ج 1، ص480.
[12]- عالم الملائکة الأبرار، عمر أشقر، صص 59- 76.
[13]- نک: مجموع الفتاوی، ج 11، ص 350؛ لوامع الأنوار البهیّة، سفارینی، ج 2، ص 368؛ شرح العقیدة الطّحاویّة، ص 338؛ الحبائک فی أخبار الملائک، سیوطی، صص 203- 251، در کتاب مذکور، مبحثی طولانی در این باره بیان شده است؛ عالم الملائکة الأبرار، ص 96.