اهل سنت

آنچه در این وبلاگ مخالف قرآن و سنت بود دور بندازید. الله در قرآن میفرماید:(پس بندگانم را بشارت ده، همان کسانی که سخنان را می شنوند و از نیکوترین آنها پیروی می کنند. اینانند که خداوند هدایتشان کرده و اینانند که خردمندانند». زمر، آیه 17 و 18

اهل سنت

آنچه در این وبلاگ مخالف قرآن و سنت بود دور بندازید. الله در قرآن میفرماید:(پس بندگانم را بشارت ده، همان کسانی که سخنان را می شنوند و از نیکوترین آنها پیروی می کنند. اینانند که خداوند هدایتشان کرده و اینانند که خردمندانند». زمر، آیه 17 و 18

مبحث سوم: رابطۀ میان فرشتگان و بشر

مبحث سوم:
رابطۀ میان فرشتگان و بشر

1- رابطۀ فرشتگان با بشر

فرشتگان † ارتباط تنگاتنگ و مستحکمی با بنی‌آدم دارند و برخی از نمونه‌های این ارتباط، عبارت است از:

1) حضور آنان در زمان خلقت انسان

ابن مسعود س می‌گوید: رسول الله ج که بسیار راستگو و تصدیق‌شده‌اند، به ما فرمودند که: «إِنَّ أَحَدَکُمْ یُجْمَعُ خَلْقُهُ فی بَطْن أُمِّهِ أَرْبَعِینَ یَوْماً نُطْفَةً، ثُمَّ یَکُونُ عَلَقَةً مِثْلَ ذلِک، ثُمَّ یَکُونُ مُضْغَةً مثْلَ ذلِک، ثُمَّ یُرْسَلُ المَلَکُ، فَیَنْفُخُ فِیهِ الرَّوحَ، وَیُؤْمَرُ بِأَرْبَعِ کَلِماتٍ: بِکَتْبِ رِزقِهِ، وَأَجلِه، وَعمَلِه، وَشَقیٌّ أَو سعِیدٌ»[1]؛ «آفرینش هریک از شما در شکم مادرش، در مدّت چهل روز به صورت نطفه جمع می‌شود، سپس مثل آن [همین مدّت] علقه [خون بسته] است و پس از آن، مانند آن [همین مدّت] مضغه [پاره‌ای گوشت] است، سپس فرشته فرستاده شده و در وی روح می‌دمد و به چهار چیز دستور داده می‌شود: به نوشتن روزی‌اش، اجلش و عملش و اینکه نیکبخت است یا بدبخت.»

2) حفاظت انسانها توسّط فرشتگان

الله ـ می‌فرماید:

﴿سَوَآءٞ مِّنکُم مَّنۡ أَسَرَّ ٱلۡقَوۡلَ وَمَن جَهَرَ بِهِۦ وَمَنۡ هُوَ مُسۡتَخۡفِۢ بِٱلَّیۡلِ وَسَارِبُۢ بِٱلنَّهَارِ١٠ لَهُۥ مُعَقِّبَٰتٞ مِّنۢ بَیۡنِ یَدَیۡهِ وَمِنۡ خَلۡفِهِۦ یَحۡفَظُونَهُۥ مِنۡ أَمۡرِ ٱللَّهِۗ [الرّعد:10-11]

«[برای الله] یکسان است که کسی از شما پنهانی سخن گوید و فردی که آن را آشکار سازد، و کسی ‌که در [تاریکی] شب پنهان می‌شود، یا در [روشنایی] روز [آشکارا] راه می‌رود. برای او [انسان] فرشتگانی است که پی‌درپی [صبح و شام] از پیش رویش و از پشت سرش، وی را به امر الله تعالی حفظ می‌کنند.»

3) فرشتگان سفیران الهی به سوی رسولان و پیامبران † هستند

الله تعالی اعلام نموده که جبرئیل مسؤول این کار مهم است:

﴿قُلۡ مَن کَانَ عَدُوّٗا لِّـجِبۡرِیلَ فَإِنَّهُۥ نَزَّلَهُۥ عَلَىٰ قَلۡبِکَ بِإِذۡنِ ٱللَّهِ مُصَدِّقٗا لِّمَا بَیۡنَ یَدَیۡهِ [البقرة: 97]

«بگو: کسی ‌که دشمن جبرئیل باشد، [در حقیقت دشمن الله است]، زیرا او به فرمان الله ﻷ قرآن را بر قلب تو نازل کرده درحالی که تصدیق‌کنندۀ آنچه پیش از آن بوده، است.»

﴿نَزَلَ بِهِ ٱلرُّوحُ ٱلۡأَمِینُ١٩٣ عَلَىٰ قَلۡبِکَ لِتَکُونَ مِنَ ٱلۡمُنذِرِینَ [الشّعراء: 193-194]

«روح الامین [جبرئیل ÷] آن را فرود آورده است بر قلب تو تا از هشداردهندگان باشی.»

4) تحریک انگیزه‌های خیر در نفوس بندگان

الله متعال برای هر انسانی، قرین و همراهی از فرشتگان و ملازمی از جنّیان قرار داده است. در صحیح مسلم از ابن مسعود س روایت شده که پیامبر ج فرمودند: «مَا مِنْکُمْ مِنْ أَحَدٍ إِلّا وَقَدْ وُکِّلَ بِهِ قَرِینُه مِنَ الْجِنّ، وقَرِینُه مِنَ الْمَلائکة»؛ «برای هریک از شما، همراهی از جنّیان و همراهی از فرشتگان، واگذار و تعیین شده است.» صحابه ش پرسیدند: و حتّی برای شما نیز ای رسول الله؟! پیامبر ج پاسخ دادند: «وَإِیَّایَ إِلاَّ أَنَّ اللَّهَ أَعَانَنِی عَلَیْهِ فَأَسْلَمَ فَلا یَأْمُرنِی إِلّا بِخَیْرٍ»[2]؛ «و حتّی برای من، امّا الله متعال مرا علیه وی [یعنی همراه جنّی‌ام] یاری نموده و او مسلمان شده [یا اینکه من از شرّش در امانم] و مرا فقط به خیر فرمان می‌دهد.»

احتمالا این فرشتۀ همراه ایشان، غیر از فرشتگانی است که مأمور حفاظت اعمال پیامبر ج بودند؛ فرشتگانی که الله تعالی آنها را برای راهنمایی و ارشاد رسول الله ج گماشته بود.

فرشته و جنّ همواره همراه انسان هستند؛ جن وی را تشویق به بدی نموده و فرشته او را ترغیب به نیکی می‌کند. ابن مسعود س روایت نموده که پیامبر ج فرمودند: «اِنَّ لِلشَّیْطانِ لَمَّةً بِابْنِ آدَمَ وَ لِلمَلَکِ لَمَّةً، فَاَمّا لَمَّةُ الشَّیطانِ فَاِیعادٌ بِالشَّرِّ وَتَکذیبٌ بِالحَقِّ، وَاَمّا لَمَّةُ المَلَکِ فَاِیعادٌ بِالخَیْرِ وَتَصدیقٌ بِالحَقِّ، فَمَن وَجَدَ مِن ذلِکَ شَیئاً فَلیَعْلَم أَنَّهُ مِنَ اللّه،‏ِ ولْیَحمَدِ اللّه‏َ، وَمَن وَجَدَ الاُخرَى فَلیَتَعَوَّذ بِاللّه‏ِ مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیمِ»؛ «شیطان القائاتى و فرشته الهاماتى به انسان دارد؛ القاى شیطان وعده‌دادن به بدى و حق را تکذیب‌نمودن است و الهام فرشته وعده‌دادن به خوبى و حق را تصدیق‌کردن است. پس هرکس الهام به خوبى را در دل خود یافت، بداند که از جانب الله تعالی بوده و بدین سبب، الله را ستایش نماید و هرکس چیزى غیر از این یافت، از شیطانِ رانده‌شده، به الله ـ پناه ببرد.» سپس پیامبر ج آیۀ زیر را تلاوت کردند:

﴿ٱلشَّیۡطَٰنُ یَعِدُکُمُ ٱلۡفَقۡرَ وَیَأۡمُرُکُم بِٱلۡفَحۡشَآءِۖ وَٱللَّهُ یَعِدُکُم مَّغۡفِرَةٗ مِّنۡهُ وَفَضۡلٗاۗ وَٱللَّهُ وَٰسِعٌ عَلِیمٞ [البقرة: 268]

«شیطان شما را [به هنگام انفاق می‌ترساند و] وعدۀ تهی‌دستی می‌دهد، و شما را به زشتی‌ها امر می‌کند و درحالی که الله از جانب خود به شما وعدۀ آمرزش و فزونی [نعمت] می‌دهد، و الله متعال گشایشگر داناست.»[3]

5) ثبت اعمال انسانها

تعدادی از فرشتگان مسؤول حفظ و ثبت اعمال نیک و بد آدمیان هستند و مراد از آیات زیر، همین فرشتگانند:

﴿وَإِنَّ عَلَیۡکُمۡ لَحَٰفِظِینَ١٠ کِرَامٗا کَٰتِبِینَ١١ یَعۡلَمُونَ مَا تَفۡعَلُونَ [الانفطار: 10-12]

«و بدون تردید نگهبانانی [از فرشتگان] بر شما گماشته شده‌اند، که نویسندگانی بزرگوار هستند. آنچه را انجام می‌دهید، می‌دانند [و اعمال نیک و بد شما را یادداشت می‌کنند].»

الله ـ دو فرشتۀ حاضر را همراه انسان ساخته که هرگز از وی جدا نمی‌شوند و رفتار و گفتارش را ثبت می‌کنند:

﴿وَلَقَدۡ خَلَقۡنَا ٱلۡإِنسَٰنَ وَنَعۡلَمُ مَا تُوَسۡوِسُ بِهِۦ نَفۡسُهُۥۖ وَنَحۡنُ أَقۡرَبُ إِلَیۡهِ مِنۡ حَبۡلِ ٱلۡوَرِیدِ١٦ إِذۡ یَتَلَقَّى ٱلۡمُتَلَقِّیَانِ عَنِ ٱلۡیَمِینِ وَعَنِ ٱلشِّمَالِ قَعِیدٞ١٧ مَّا یَلۡفِظُ مِن قَوۡلٍ إِلَّا لَدَیۡهِ رَقِیبٌ عَتِیدٞ [ق: 16-18]

«به راستی ما انسان را آفریده‌ایم و چیزی را که نفسش به او وسوسه می‌کند، می‌دانیم، و ما از [شاه] رگ گردن به او نزدیک‌تریم. هنگامی‌ که دو [فرشتۀ] فراگیرنده بر جانب راست و چپ نشسته‌اند [و اعمالش را] فرا می‌گیرند. هیچ سخنی را بر زبان نمی‌آورد، مگر اینکه نزدش مراقبی حاضر [و آمادۀ نوشتن] است.»

قعید به معنای مراقب و منتظر و رقیب عتید یعنی مراقبی آماده برای این کار که حتّی یک کلمه را ترک نمی‌کند..

6) گرفتن روح آدمیان زمانی که عمرشان به پایان می‌رسد

الله متعال بعضی از فرشتگان را مسؤول گرفتن روح انسانها نموده وقتی که عمر مقدّرشان به پایان می‌رسد. الله أ می‌فرماید:

﴿۞قُلۡ یَتَوَفَّىٰکُم مَّلَکُ ٱلۡمَوۡتِ ٱلَّذِی وُکِّلَ بِکُمۡ ثُمَّ إِلَىٰ رَبِّکُمۡ تُرۡجَعُونَ [السّجدة:11]

«[ای پیامبر!] بگو: فرشتۀ مرگ که بر شما گماشته شده، جانتان را می‌گیرد، سپس به سوی پروردگارتان بازگردانده می‌شوید.»

کسانی که ارواح انسانها را می‌گیرند، بیش از یک فرشته هستند، چنانکه الله متعال می‌فرماید:

﴿وَهُوَ ٱلۡقَاهِرُ فَوۡقَ عِبَادِهِۦۖ وَیُرۡسِلُ عَلَیۡکُمۡ حَفَظَةً حَتَّىٰٓ إِذَا جَآءَ أَحَدَکُمُ ٱلۡمَوۡتُ تَوَفَّتۡهُ رُسُلُنَا وَهُمۡ لَا یُفَرِّطُونَ٦١ ثُمَّ رُدُّوٓاْ إِلَى ٱللَّهِ مَوۡلَىٰهُمُ ٱلۡحَقِّۚ أَلَا لَهُ ٱلۡحُکۡمُ وَهُوَ أَسۡرَعُ ٱلۡحَٰسِبِینَ [الأنعام: 61-62]

«و او بر بندگانش چیره است و نگهبانانی [از فرشتگان] بر شما می‌فرستد تا زمانی که یکی از شما را مرگ فرا رسد، فرستادگان ما [ملک‌الموت و دست‌یارانش] جانش را می‌گیرند و آنان [در انجام مأموریت خویش] کوتاهی نمی‌کنند. سپس به سوی الله که مولای حقیقی آنهاست، بازمی‌گردند. بدانید که حکم [و داوری] مخصوص اوست و وی سریع‌ترین حساب‌گران است.»

آنان جان کافران و مجرمان را به سختی و بدون ملایمت و نرمی می‌گیرند. الله تعالی می‌فرماید:

﴿وَلَوۡ تَرَىٰٓ إِذِ ٱلظَّٰلِمُونَ فِی غَمَرَٰتِ ٱلۡمَوۡتِ وَٱلۡمَلَٰٓئِکَةُ بَاسِطُوٓاْ أَیۡدِیهِمۡ أَخۡرِجُوٓاْ أَنفُسَکُمُۖ ٱلۡیَوۡمَ تُجۡزَوۡنَ عَذَابَ ٱلۡهُونِ بِمَا کُنتُمۡ تَقُولُونَ عَلَى ٱللَّهِ غَیۡرَ ٱلۡحَقِّ وَکُنتُمۡ عَنۡ ءَایَٰتِهِۦ تَسۡتَکۡبِرُونَ [الأنعام: 93]

«و [شگفت‌زده می‌شوی] اگر ببینی هنگامی ‌که [این] ستمکاران در سکرات مرگ فرو رفته‌اند و فرشتگان [قبض روح] دست‌ها را گشوده [و به آنان می‌گویند:] جانهایتان را بیرون آورید! امروز عذاب خفّت‌باری در برابر آنچه به ناحق بر الله می‌گفتید و نسبت به آیات او تکبّر ورزیدید، خواهید دید.»

﴿وَلَوۡ تَرَىٰٓ إِذۡ یَتَوَفَّى ٱلَّذِینَ کَفَرُواْ ٱلۡمَلَٰٓئِکَةُ یَضۡرِبُونَ وُجُوهَهُمۡ وَأَدۡبَٰرَهُمۡ وَذُوقُواْ عَذَابَ ٱلۡحَرِیقِ [الأنفال: 50]

«و اگر ببینی هنگامی ‌که فرشتگان [مرگ] جان کافران را می‌گیرند، به صورت و پشتشان می‌زنند و [می‌گویند:] عذاب سوزنده را بچشید، [هر آینه اگر این را ببینی، تعجّب می‌کنی].»

﴿فَکَیۡفَ إِذَا تَوَفَّتۡهُمُ ٱلۡمَلَٰٓئِکَةُ یَضۡرِبُونَ وُجُوهَهُمۡ وَأَدۡبَٰرَهُمۡ [محمّد: 27]

«پس [حالشان] چگونه خواهد بود زمانی که فرشتگان [مرگ] جانهایشان را می‌گیرند، بر چهره‌ها و پشت‌هایشان می‌زنند.»

ولی روح مؤمنان را به نرمی و آسانی می‌گیرند.

7) روی‌آوردن و توجّه فرشتگان † به مؤمنان

با محبّت‌کردن و ارشاد و راهنمایی و دعا و درخواست آمرزش برای آنان؛ همچون دعا برای آموزگار خوب، کسانی که منتظر نماز جماعتند، اشخاصی که در صف اول نماز می‌خوانند، افرادی که جاهای خالی میان صف‌ها را پر می‌نمایند، اشخاصی که طعام سحری می‌خورند، کسانی که بر پیامبر ج درود می‌فرستند و به عیادت بیماران می‌روند.

همچنین آمین‌گفتن بر دعای مؤمنان، درخواست آمرزش برای آنان، حاضرشدن در مجالس علم و حلقه‌های ذکر، تأیید و تثبیت و نگارش اعمال کسانی که در نماز جمعه حاضر می‌شوند، آمدن در نزد افرادی که قرآن تلاوت می‌کنند، کمک به مؤمنان در جنگ‌ها و سایر کارها.[4]

8) خشم فرشتگان † بر کافران

آنان کافران ستمکار را دوست ندارند، بلکه با این افراد دشمن هستند و با آنان مبارزه می‌کنند، دل‌هایشان را به لرزه می‌اندازند و آنان را نفرین می‌کنند.

2- حکم به برتری فرشتگان یا انسان‌های صالح

از دیرباز، دربارۀ موضوع مذکور اختلاف وجود داشته و دیدگاه‌های فراوانی در این زمینه مطرح شده است. بهترین و خلاصه‌ترین نظریّه، همان سخن شیخ الإسلام ابن تیمیّه / است که انسانهای صالح از لحاظ اینکه دارای پایان و عاقبت کاملی هستند، برتر از فرشتگانند؛ یعنی زمانی که وارد بهشت شوند، به قرب الهی برسند، در مراحل و درجات بالا ساکن شوند، الله رحمان از آنان استقبال کند و این اشخاص را بسیار به خویش نزدیک سازد و خودش را به آنان نشان دهد و از نگاه به چهرۀ گرامی وی بهره‌ برند و فرشتگان به اجازۀ پروردگارشان، برای این افراد خدمت کنند.

امّا از نظر ابتدا و در حال حاضر، فرشتگان برتر از بشر هستند، زیرا اکنون آنان در نزد پروردگار بزرگ جای دارند و از آنچه انسانها مرتکب می‌شوند، منزّه بوده و غرق در عبادت پروردگارند.

بدون تردید احوال کنونی آنان، کامل‌تر و بهتر از شرایط بشر است.

ابن قیّم / می‌گوید: با این توضیح، دلیلِ برتری روشن می‌گردد و ادلّۀ هردو گروه هماهنگ گشته و هریک از آنان به حقّ خویش راضی می‌شود.

الله تعالی داناتر به حقیقت است.[5]




[1]- صحیح بخاری، شمارۀ حدیث: 3208؛ صحیح مسلم، شمارۀ حدیث: 2643.

[2]- صحیح مسلم، شمارۀ حدیث: 2814.

[3]- سنن ترمذی، شمارۀ حدیث: 2988؛ سنن نسائی، شمارۀ حدیث: 11051؛ آلبانی / این روایت را در صحیح موارد الظّمآن، شمارۀ حدیث: 38 صحیح دانسته است. ابن کثیر / پس از آوردن روایت مذکور می‌گوید: «ترمذی و نسائی این حدیث را در سنن خویش، بخش تفسیر، به نقل از هناد بن سری آورده‌اند.»

      ابن حبان نیز روایت فوق را در صحیح خود به نقل از ابویعلی موصلی و او از هناد آورده و ترمذی می‌گوید: حدیثی غریب است؛ یعنی همان روایت ابوالأحوص سلام بن سلیم که فقط از طریق او به صورت مرفوع روایت شده و چنین گفته است؛ نک: تفسیر القرآن العظیم، ابن کثیر، ج 1، ص480.

[4]- عالم الملائکة الأبرار، عمر أشقر، صص 59- 76.

[5]- نک: مجموع الفتاوی، ج 11، ص 350؛ لوامع الأنوار البهیّة، سفارینی، ج 2، ص 368؛ شرح العقیدة الطّحاویّة، ص 338؛ الحبائک فی أخبار الملائک، سیوطی، صص 203- 251، در کتاب مذکور، مبحثی طولانی در این باره بیان شده است؛ عالم الملائکة الأبرار، ص 96.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد