ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | |||||
3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 |
10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 |
17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 |
24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
مبحث سوم:
اعتقاد ختم نبوّت و موارد متعلق به آن
مراد از ختم نبوّت، پایانیافتن خبردادن الله تعالی به مردم و قطع وحی آسمانی است.[1]
یعنی اینکه باور کنیم اخبار غیبی با نبوّت پیامبرمان؛ محمّد ج پایان یافته و وحی آسمانی با وفات ایشان، قطع شده است. این مطلب از مهمترین و اصلیترین اعتقادات مسلمانان به شمار میرود و هرکس برخلاف آن ادّعا نماید، به الله تعالی کفر نموده و پیامبر ج را تکذیب کرده است.
قرآن، سنّت و اجماع بر این موضوع دلالت میکنند.
دلایل زیادی از قرآن کریم، به صورتهای متفاوتی بیانگر ختم نبوّت هستند؛ همچون:
أ- تصریح قرآن کریم به ختم نبوت
﴿مَّا کَانَ مُحَمَّدٌ أَبَآ أَحَدٖ مِّن رِّجَالِکُمۡ وَلَٰکِن رَّسُولَ ٱللَّهِ وَخَاتَمَ ٱلنَّبِیِّۧنَ﴾ [الأحزاب:40]
«محمّد ج پدر هیچیک از مردان شما نیست، و بلکه فرستادۀ الله و خاتم پیامبران است.»
در آیۀ فوق، صراحتاً بیان شده که محمّد ج خاتم پیامبران قبلی بوده و پس از ایشان، پیامبر و رسولی مبعوث نخواهد شد.
مفسّران قرآن کریم از صدر اسلام تاکنون، همین معنا را فهمیده و بیان کردهاند.[2]
ب- اثبات این اعتقاد از طریق عقلی
مطلب مذکور در چندین آیه آمده است؛ مانند آیاتی که دلالت بر عمومیّت رسالت پیامبرمان؛ محمّد ج میکند؛ همچون آیۀ:
﴿قُلۡ یَٰٓأَیُّهَا ٱلنَّاسُ إِنِّی رَسُولُ ٱللَّهِ إِلَیۡکُمۡ جَمِیعًا﴾ [الأعراف: 158]
«بگو: ای مردم! من فرستادۀ الله به سوی همۀ شما هستم.»
و آیاتی که نشان میدهند الله متعال حفاظت کتابش را ضمانت نموده است.
و نیز آیاتی که حجّیّت قرآن را بر هرکسی که این کتاب آسمانی به وی رسد، اثبات مینمایند:
﴿وَأُوحِیَ إِلَیَّ هَٰذَا ٱلۡقُرۡءَانُ لِأُنذِرَکُم بِهِۦ وَمَنۢ بَلَغَۚ﴾ [الأنعام: 19]
«و این قرآن بر من وحی شده تا شما و تمام کسانی را که به آنان میرسد، با آن بیم دهم.»
همچنین آیاتی که از مردم درخواست ایمان به پیامبران و کتابهای آسمانی پیشین دارد بدون اینکه از آنان بخواهد به غیرشان ایمان بیاورند.[3]
در سنّت نیز میبینیم که پیامبر ج به اثبات و بیان اعتقاد ختم نبوّت بسیار اهمّیت میدادند و آن را با شیوههای متفاوتی و در مناسبتهای عمومی و خصوصی بیان میفرمودند و در این زمینه، هیچ شبههای باقی نگذاشتند، بلکه کاملاً این باور را روشن و واضح ساختند.
اگر کسی احادیث رسول الله ج را بررسی نماید، خواهد دید که اعتقاد مذکور با عباراتی متنوّع تأکید و اثبات شده و برخی از آنها به حدّ تواتر میرسد.
این احادیث به طور کل، متواتر و قطعی بوده و هیچ شکّ و تردیدی در اینکه پیامبر ج خاتم پیامبران هستند را باقی نمیگذارد.[4]
پیامبر ج فرمودند: «وَإِنَّهُ سَیکُونُ مِن أُمَّتِی کَذَّابُونَ کُلُّهُمْ یَزْعُمُ أَنَّهُ نَبِیٌّ وَأَنَا خَاتَمُ النَّبِیّینَ لَا نَبِیَّ بَعْدِی»[5]؛ «قطعاً در میان امّتم، دروغگویانی خواهند بود که هریک ادّعا میکند پیامبر است، درحالی که من خاتم پیامبرانم و پس از من، پیامبری نیست.»
2- مفهوم معجزه، کرامت و احوال شیطانی
کاری خارقالعاده که الله تعالی آن را بر دستان پیامبری از پیامبرانش اجرا مینماید تا وی را تأیید و تصدیق کند.
معجزه، نشانه نیز نامیده میشود.
یعنی عملی که برخلاف عادت آدمیان بوده و برایشان ناآشنا و خارج از توانشان است.
یعنی کاری خارقالعاده که الله متعال آن را بر دستان دوستی از اولیائش جاری میسازد تا وی را در امری دینی یا دنیوی یاری نماید.
این عمل توسّط انسان مؤمن و ولی و متّقی و پیرو شریعت صورت میگیرد.
در حقیقت، کرامت معجزۀ پیامبرش است، زیرا به سبب پیروی از او به وقوع میپیوندد.
اموری خارقالعاده که توسّط انسان رویگردان از شریعت، بازدارنده از حقیقت و آلوده به گناهان، صورت میگیرد. این امور حالاتی هستند که شیاطین بهوسیلۀ آنها مردم را از پیروی حقیقت بازمیدارند؛ مانند واردشدن در میان بتها و سخنگفتن با پرستشکنندگان آنها یا داوری در میان آنان و برطرفنمودن برخی از نیازهایشان. گاهی اوقات، بعضی از گمراهان را به سمت آسمان برده و سپس آنان را برمیگردانند یا از شهری دور انتقال میدهند و امثال این موارد.
این سه کار -معجزه، کرامت و احوال شیطانی- در اینکه خارقالعاده هستند، با یکدیگر مشترکند، امّا معجزه توسّط پیامبر به وجود میآید تا الله ﻷ وی را تأیید و پیروز گرداند، کرامت بهوسیلۀ ولیّ الهی و پیرو شریعت حاصل میشود و حالات شیطانی بر دستان انسان گنهکار و مخالف شریعت و گمراه صورت میگیرد.[6]
در سدههای نخستین اسلامی و در دورۀ معاصر، گروههایی پیدا شدند که افرادشان ادّعای پیامبری داشتند و بروز این جنبشها دلایل بسیاری داشت که مهمترین آنها، جهالت، قبیلهگرایی، ملّیگرایی و کینۀ یهودی و صلیبی بود.
از مشهورترین کسانی که در صدر اسلام، ادّعای نبوّت کردند: أسود عنسی، طلیحه بن خویلد، مسیلمه و سجاح تغلبی را میتوان نام برد.
و معروفترینشان در دورۀ اموی و عبّاسی از این قرار است: مختار بن عبید، حارث بن سعید، بیان بن سمعان، مغیره عجلی، ابوالخطّاب اسدی و علیّ بن فضل حمیری.
در دورۀ معاصر نیز افراد فراوانی چنین ادّعایی داشتهاند و مشهورترینشان محمّد بن علی شیرازی؛ رهبر فرقۀ بابیّه، حسین بن علی مازندرانی؛ رهبر فرقۀ بهائیّه و احمد قادیانی؛ رهبر فرقۀ قادیانیّه هستند.
سخن دربارۀ بطلان این ادّعاها به درازا میکشد و در این تحقیق نمیگنجد و بلکه آشکاربودن فساد آنها جایی برای اثبات فساد و بطلانشان باقی نمیگذارد.[7]
4- ویژگیهای پیامبرمان؛ محمّد ج
پیامبر اسلام دارای صفات منحصر به فرد زیادی هستند که بیان تمامی آنها در این مختصر نمیگنجد و به طور اجمالی، برخی از آنها بدین قرار است:
1. عمومیّت رسالت ایشان: الله ـ میفرماید:
﴿قُلۡ یَٰٓأَیُّهَا ٱلنَّاسُ إِنِّی رَسُولُ ٱللَّهِ إِلَیۡکُمۡ جَمِیعًا﴾ [الأعراف: 158]
«بگو: ای مردم! من فرستادۀ الله به سوی همۀ شما هستم.»
آیۀ فوق نشان میدهد که رسالت پیامبر ج برای تمامی مردم بوده و این صفت یکی از ویژگیهای منحصر به فرد ایشان به شمار میرود، زیرا هریک از پیامبران پیشین برای قومی خاص مبعوث میگشتند و سایر مردم، نیاز داشتند تا فرد دیگری احکام الهی را به آنان برساند.
برای اینکه چنین گمانی در مورد پیامبر اسلام ج نرود، الله تعالی بیان فرمود که رسالت ایشان برای تمامی مردم است.[8]
رسول الله ج میفرمایند: «وَکَانَ النَّبِیُّ یُبْعَثُ إِلَى قَوْمِهِ خَاصَّةً، وَبُعِثْتُ إِلَى النَّاسِ کَافَّةً»[9]؛ «[هر] پیامبر فقط به سوی قوم خودش فرستاده میشد، امّا من برای تمامی مردم مبعوث گشتم.»
2. الله أ ضمانت نموده که دین پیامبر ج را بر تمامی ادیان پیروز گرداند: الله متعال در این باره میفرماید:
﴿هُوَ ٱلَّذِیٓ أَرۡسَلَ رَسُولَهُۥ بِٱلۡهُدَىٰ وَدِینِ ٱلۡحَقِّ لِیُظۡهِرَهُۥ عَلَى ٱلدِّینِ کُلِّهِۦ وَلَوۡ کَرِهَ ٱلۡمُشۡرِکُونَ﴾ [التّوبة: 33]
«او ذاتی است که رسول خود را با هدایت و دین حق فرستاد تا آن را بر همۀ دینها غالب گرداند، اگرچه مشرکان را خوش نیاید.»
3. الله ﻷ حفاظت کتابی که بر محمّد ج نازل نموده را تضمین کرده است:
﴿إِنَّا نَحۡنُ نَزَّلۡنَا ٱلذِّکۡرَ وَإِنَّا لَهُۥ لَحَٰفِظُونَ﴾ [الحجر: 9]
«همانا ما قرآن را نازل کردیم و قطعاً ما نگهبان آن هستیم.»
4. دین پیامبر ج کامل و شایسته و متناسب با هر زمان و مکان و هر امّتی است:
﴿ٱلۡیَوۡمَ أَکۡمَلۡتُ لَکُمۡ دِینَکُمۡ وَأَتۡمَمۡتُ عَلَیۡکُمۡ نِعۡمَتِی وَرَضِیتُ لَکُمُ ٱلۡإِسۡلَٰمَ دِینٗا﴾ [المائدة: 3]
«امروز دین شما را کامل کردم و نعمت خود را بر شما تمام نمودم، و اسلام را [به عنوان] دین برایتان برگزیدم.»
5. الله تعالی ترس را در دلهای دشمنان پیامبر ج به فاصلۀ [رفتن در] یک ماه میانداخت و از این طریق، ایشان را یاری مینمود، غنایم برای پیامبر ج حلال گشت، تمامی زمین برایشان متناسب برای سجده و پاک [و پاککننده؛ مثلا برای تیمّم] گردانده شد و هریک از امّتیان ایشان که وقت نماز را دریابد، میتواند در همان جایی که هست، نماز بخواند. در این زمینه، حدیث صحیحی از ایشان روایت شده است.[10]
6. الله تعالی معجزات بسیاری را بر دستان پیامبر ج اجرا نمود.
7. در روز قیامت، پیروان ایشان از همه بیشتر است.
8. در روز قیامت، حقّ شفاعت کبری را برای مخلوقات دارند درحالی که پیامبران دیگر نمیتوانند چنین کاری انجام دهند.
9. رسول الله ج نخستین فردی هستند که درِ بهشت را باز میکنند و اولین امّتی که وارد بهشت میشوند، مسلمانان هستند.
و سایر صفاتی که مختصّ پیامبر ج است.
علاوه بر مطالب فوق، در فصلهای پیش رو؛ بهویژه در فصل سوم و هشتم، سخنان دیگری دربارۀ پیامبر ج بیان خواهد شد.
[1]- نک: عقیدة ختم النّبوّة، ص 16.
[2]- همان، صص 19- 24.
[3]- همان، صص 19- 29.
[4]- همان، صص 30- 54.
[5]- مسند احمد، شمارۀ حدیث: 22448؛ حاکم، ج 4، ص 496.
[6]- مذکّرة فی التّوحید، محمّد بن قاسم، صص 16- 17.
[7]- نک: عقیدة ختم النّبوّة، صص 170- 271؛ رسائل فی الأدیان والفرق والمذاهب، محمّد حمد، صص 223- 315.
[8]- عقیدة ختم النّبوّة، ص 24.
[9]- صحیح بخاری، شمارۀ حدیث: 438.
[10]- همان.