ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | |||||
3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 |
10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 |
17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 |
24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
أ- بعث در لغت به معنای فرستادن، انتشار، تحریک و امثال آن است.[1]
ب- در اصطلاح شرع، بعث یعنی معاد جسمانی و زندهکردن مردگان در روز قیامت برای حسابرسی و داوری در میان آنان.[2]
دلایلی از قرآن و سنّت، اجماع، عقل و فطرت سلیم دلالت بر زندهشدن مردگان دارند و نیز این کار بر مقتضای حکمت است، زیرا میطلبد که الله ﻷ مخلوقات را برای حسابرسی و دادن پاداش یا عذاب در برابر تکلیفی که بر زبان پیامبران † بر آنان لازم گشته است، دوباره زنده کند.[3]
الله تعالی میفرماید:
﴿أَفَحَسِبۡتُمۡ أَنَّمَا خَلَقۡنَٰکُمۡ عَبَثٗا وَأَنَّکُمۡ إِلَیۡنَا لَا تُرۡجَعُونَ﴾ [المؤمنون: 115]
«آیا گمان کردید که ما شما را بیهوده آفریدهایم و اینکه شما به سوی ما بازگردانده نمیشوید؟!»
﴿ثُمَّ إِنَّکُم بَعۡدَ ذَٰلِکَ لَمَیِّتُونَ١٥ ثُمَّ إِنَّکُمۡ یَوۡمَ ٱلۡقِیَٰمَةِ تُبۡعَثُونَ﴾ [المؤمنون: 15-16]
«سپس قطعاً شما بعد از این خواهید مرد. آنگاه یقیناً شما در روز قیامت، برانگیخته میشوید.»
پیامبر ج میفرماید: «یُحْشَرُ النَّاسُ یَوْمَ الْقِیَامَةِ حُفَاةً غُرْلاً»[4]؛ «مردم در روز قیامت، پابرهنه و ختنهنشده برانگیخته میشوند.»
ادلّۀ بیشماری بیانگر زندهشدن و رستاخیز مردگان است.
ادلّۀ امکان بعث از طریق قرآن، سنّت، عقل و حس ثابت است که مطالبی در این زمینه بیان شد، امّا اکنون توضیحات بیشتری داده میشود:
أ- ادلّۀ نقلی ممکنبودن رستاخیز
مراد از دلایل سمعی و نقلی، آیات قرآن و احادیث رسول الله ج است.
الله متعال میفرماید:
﴿زَعَمَ ٱلَّذِینَ کَفَرُوٓاْ أَن لَّن یُبۡعَثُواْۚ قُلۡ بَلَىٰ وَرَبِّی لَتُبۡعَثُنَّ ثُمَّ لَتُنَبَّؤُنَّ بِمَا عَمِلۡتُمۡۚ وَذَٰلِکَ عَلَى ٱللَّهِ یَسِیرٞ﴾ [التّغابن: 7]
«کسانیکه کافر شدند گمان بردند که هرگز برانگیخته نخواهند شد، [ای پیامبر!] بگو: آری، به پروردگارم سوگند، یقیناً [همه] برانگیخته خواهید شد، آنگاه از آنچه میکردید به شما خبر خواهند داد، و این [کار] بر الله آسان است.»
دقّت کن که چگونه مفهوم آیۀ فوق با چندین تأکید بیان شده است؛ تأکید با ﴿بَلَىٰ﴾، قسم، لام و نون تأکید!
در این زمینه دلایل بسیار زیادی وجود دارد.
ب- دلیل حسّی امکان زندهشدن مردگان[5]
الله أ در همین دنیا، زندهشدن مردگان را نشان داده و تنها در سورۀ «بقره»، پنج نمونه بیان شده است:
نمونۀ اول: زمانی که قوم موسی ÷ گفتند: ﴿لَن نُّؤۡمِنَ لَکَ حَتَّىٰ نَرَى ٱللَّهَ جَهۡرَةٗ﴾ [البقرة: 55]؛ «ما هرگز به تو ایمان نمیآوریم تا اینکه الله تعالی را آشکارا ببینیم.»؛ الله آنان را میراند و سپس زنده کرد.
نمونۀ دوم: ماجرای کشتهشدهای که بنیاسرائیلِ زمان سیّدنا موسی دربارۀ آن اختلاف داشتند و الله متعال به آنان دستور داد که گاوی بکشند و عضوی از آن را به مقتول بزنند تا قاتل را برایشان معرّفی نماید. آنان این کار را انجام دادند و الله ﻷ وی را زنده نمود و قاتل را معرّفی کرد.
نمونۀ سوم: قصّۀ قومی که به قصد فرار از مرگ، از سرزمینشان خارج شدند درحالی که هزاران نفر بودند و الله ـ آنان را میراند و سپس زنده کرد.
نمونۀ چهارم: فردی بر روستایی گذر کرد که همۀ افرادش مرده بودند و بعید دانست که الله تعالی آنان را زنده کند و از این رو، الله أ وی را به مدّت صد سال میراند و سپس او را زنده نمود.
نمونۀ پنجم: قصّۀ ابراهیم خلیل ÷ زمانی که از الله متعال درخواست نمود به وی نشان دهد که چگونه مردگان را زنده میکند. الله ﻷ به او فرمان داد که 4 تا پرنده بکشد و تکّههایشان را بر کوههای اطرافش قرار دهد و سپس آنها را فرا خواند تا اعضایشان به هم متّصل شود و به سرعت نزد ابرهیم ÷ آیند.
عقل از دو طریق، دلالت بر امکان رستاخیز و زندهشدن مردگان میکند:
1. الله تعالی در ابتدا آفرینندۀ آسمانها و زمین است و ذاتی که بر پیدایش و ایجاد مخلوقات تواناست، قطعاً میتواند دوباره آنها را زنده کند.
الله ﻷ میفرماید:
﴿وَهُوَ ٱلَّذِی یَبۡدَؤُاْ ٱلۡخَلۡقَ ثُمَّ یُعِیدُهُۥ وَهُوَ أَهۡوَنُ عَلَیۡهِۚ وَلَهُ ٱلۡمَثَلُ ٱلۡأَعۡلَىٰ فِی ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِۚ وَهُوَ ٱلۡعَزِیزُ ٱلۡحَکِیمُ﴾ [الرّوم: 27]
«و او ذاتی است که آفرینش را آغاز میکند، سپس آن را باز میگرداند و این [بازگرداندن] بر او آسانتر است. و توصیف برتر در آسمانها و زمین برای اوست و وی پیروزمند حکیم است.»
﴿کَمَا بَدَأۡنَآ أَوَّلَ خَلۡقٖ نُّعِیدُهُۥۚ وَعۡدًا عَلَیۡنَآۚ إِنَّا کُنَّا فَٰعِلِینَ﴾ [الأنبیاء: 104]
«همان گونه که نخستین آفرینش را آغاز کردیم، [دوباره] آن را باز میگردانیم، [این] وعدهای بر ماست، قطعاً آن را انجام خواهیم داد.»
همچنین فرمان داد در ردّ سخن کسی که زندهکردن استخوانهای پوسیده را انکار مینمود، چنین گفته شود:
﴿قُلۡ یُحۡیِیهَا ٱلَّذِیٓ أَنشَأَهَآ أَوَّلَ مَرَّةٖۖ وَهُوَ بِکُلِّ خَلۡقٍ عَلِیمٌ﴾ [یس: 79]
«بگو: [همان] ذاتی آن را زنده میکند که نخستین بار آن را پدید آورد و او به هر آفرینشی داناست.»
2. زندهکردن زمین مرده: باران را بر زمین مرده و بیآب و علف که هیچ گیاه و چوب سبزی در آن یافت نمیشود، میفرستند و آن زمین، سرسبز و زنده میگردد و هر نوع رستنیهای خوب و زیبا در آن میروید.
ذات توانا بر زندهکردن این موارد، میتواند که مردگان را نیز زنده کند.
الله متعال میفرماید:
﴿وَمِنۡ ءَایَٰتِهِۦٓ أَنَّکَ تَرَى ٱلۡأَرۡضَ خَٰشِعَةٗ فَإِذَآ أَنزَلۡنَا عَلَیۡهَا ٱلۡمَآءَ ٱهۡتَزَّتۡ وَرَبَتۡۚ إِنَّ ٱلَّذِیٓ أَحۡیَاهَا لَمُحۡیِ ٱلۡمَوۡتَىٰٓۚ إِنَّهُۥ عَلَىٰ کُلِّ شَیۡءٖ قَدِیرٌ﴾ [فصّلت: 39]
«و از نشانههایش [این] است که زمین را خشک [و بیجان] میبینی، سپس هنگامی که آب [باران] را بر آن فرو فرستیم، به جنبش درآید و برویاند. بدون تردید ذاتی که آن را زنده کرد، یقیناً مردگان را زنده میکند، قطعاً او بر هرچیز تواناست.»
﴿وَنَزَّلۡنَا مِنَ ٱلسَّمَآءِ مَآءٗ مُّبَٰرَکٗا فَأَنۢبَتۡنَا بِهِۦ جَنَّٰتٖ وَحَبَّ ٱلۡحَصِیدِ٩ وَٱلنَّخۡلَ بَاسِقَٰتٖ لَّهَا طَلۡعٞ نَّضِیدٞ١٠ رِّزۡقٗا لِّلۡعِبَادِۖ وَأَحۡیَیۡنَا بِهِۦ بَلۡدَةٗ مَّیۡتٗاۚ کَذَٰلِکَ ٱلۡخُرُوجُ﴾ [ق: 9-11]
«و از آسمان آبی پربرکت نازل کردیم، سپس با آن باغها و دانه [های] دروشدنی رویاندیم و نخلهای بلند [قامت] که خوشههای برهم چیده دارند. [همۀ اینها را] برای روزی بندگان [رویانیدیم] و با آن [باران] سرزمین مرده را زنده کردیم. برآمدن [از گور و زندهشدن نیز] چنین است.»
4- جایگاه ایمان به رستاخیز در دین اسلام
ایمان به بعث بخشی از ایمان به روز آخرت و ایمان به غیب به طور کلّی است.
اهمّیت این موضوع و جایگاه و ارزش آن در دین اسلام، بر کسی پوشیده نیست -چنانکه قبلاً مطالبی در این زمینه بیان گردید- و متون فراوانی که در این باره وجود دارد و تعدادی از آنها بیان شد، بیانگر اهمّیت آن است.
یکی دیگر از دلایل مهمبودن ایمان به رستاخیز، این است که الله ـ بر وقوع آن سوگند خورده و ایمانداران به رستاخیز را ستوده و خبر داده که این وعدهای صادقانه و خبری ضروری است و انکارکنندگانش را نکوهش کرده است.
انکار زندهشدن مردگان باعث کفر به الله تعالی میگردد و کسی که رستاخیز را انکار نماید، به الله متعال، پیامبران، کتابهای آسمانی و روز آخرت کافر میگردد.
الله أ میفرماید:
﴿زَعَمَ ٱلَّذِینَ کَفَرُوٓاْ أَن لَّن یُبۡعَثُواْۚ قُلۡ بَلَىٰ وَرَبِّی لَتُبۡعَثُنَّ ثُمَّ لَتُنَبَّؤُنَّ بِمَا عَمِلۡتُمۡۚ وَذَٰلِکَ عَلَى ٱللَّهِ یَسِیرٞ﴾ [التّغابن: 7]
«کسانیکه کافر شدند گمان بردند که هرگز برانگیخته نخواهند شد، [ای پیامبر!] بگو: آری، به پروردگارم سوگند، یقیناً [همه] برانگیخته خواهید شد، آنگاه از آنچه میکردید به شما خبر خواهند داد و این [کار] بر الله آسان است.»
ابوهریره س روایت میکند که پیامبر ج فرمودند: الله ﻷ میفرماید: «کَذَّبَنی ابْنُ آدَمَ وَلَمْ یَکُنْ لَهُ ذَلِکَ وَشَتَمَنِی وَلَمْ یکُنْ لَهُ ذَلِکَ فَأمَّا تَکْذِیبُهُ إیَایَ فَقَوْلُهُ لَنْ یُعِیْدَنِی کَمَا بَدَأنِی وَلَیْسَ أَوَّلُ الخَلْقِ بِأهْوَنَ عَلَیَّ مِنْ إِعَادَتِهِ وَأمَّا شَتْمُهُ إیَایَ فَقَوْلُهُ اَّتخَذَ الله وَلَدًا وَأنَا الأحَدُ الصَّمَدُ لَمْ ألِدْ وَلَمْ أُوْلَدْ وَلَمْ یَکُنْ لِی کُفْوًا أحَدٌ»[7]؛ «فرزند آدم مرا تکذیب کرد درحالی که حقّ این کار را نداشت و مرا دشنام داد درحالی که اجازۀ این کار را نداشت. تکذیبش این بود که گفت: [الله] هرگز مرا برنمیگرداند [و زنده نمیکند] چنانکه در ابتدا زنده نمود، درحالی که بر من، ابتدای آفرینش آسانتر از زندهکردن دوبارۀ وی نیست [یعنی زندهکردن آسانتر از آفرینش ابتدایی است]. و دشنامش این بود که گفت: الله فرزندی گرفته، درحالی که من یگانه و بینیازم، نزاییده و زائیده نشدهام و هیچکس همتای من نیست.»
[1]- نک: لسان العرب.
[2]- نک: لمعة الاعتقاد شرح الشّیخ محمّد بن عثیمین، ص 115؛ القیامة الکبری، ص 51.
[3]- نک: شرح العقیدة الطّحاویّة، ص 404؛ رسائل فی العقیدة، ص 29؛ أعلام السّنّة المنشورة، صص 101- 103.
[4]- صحیح بخاری، شمارۀ حدیث: 3349؛ صحیح مسلم، شمارۀ حدیث: 2860.
[5]- نک: رسائل فی العقیدة، صص 32- 33.
[6]- نک: شرح العقیدة الطّحاویّة، صص 404- 407؛ رسائل فی العقیدة، ص 33؛ القیامة الکبری، ص 73- 86.
[7]- صحیح بخاری، شمارۀ حدیث: 4975.