اهل سنت

آنچه در این وبلاگ مخالف قرآن و سنت بود دور بندازید. الله در قرآن میفرماید:(پس بندگانم را بشارت ده، همان کسانی که سخنان را می شنوند و از نیکوترین آنها پیروی می کنند. اینانند که خداوند هدایتشان کرده و اینانند که خردمندانند». زمر، آیه 17 و 18

اهل سنت

آنچه در این وبلاگ مخالف قرآن و سنت بود دور بندازید. الله در قرآن میفرماید:(پس بندگانم را بشارت ده، همان کسانی که سخنان را می شنوند و از نیکوترین آنها پیروی می کنند. اینانند که خداوند هدایتشان کرده و اینانند که خردمندانند». زمر، آیه 17 و 18

مبحث سوم: قیامت، حساب، ترازوی اعمال و انتشار نامه‌های اعمال

مبحث سوم:
قیامت، حساب، ترازوی اعمال و انتشار نامه‌های اعمال

گفتار اول: قیامت

1- مفهوم قیامت

قیامت یکی از نام‌های روز آخرت است.

قرطبی / می‌گوید: «این واژه در زبان عربی، مصدر «قام یقوم» بوده و بنا بر عادت عرب، به منظور مبالغه،«ة» تأنیث گرفته است.»[1]

2- وجه تسمیۀ قیامت

در این زمینه 4 دیدگاه وجود دارد:

أ- به سبب دارابودن امور مذکور؛

ب- به علّت برخاستن مردم از قبرها و رفتن به سوی قیامت؛

ج- به سبب برخاستن مردم به پیشگاه پروردگار جهانیان؛

د- به علّت ایستادن جبرئیل و فرشتگان دیگر ÷ در حالت صف‌بسته.[2]

3- بزرگی آن روز

روز قیامت بسیار مهم و بزرگ و وحشتناک است و بندگان هرگز چنین روزی را ندیده‌اند، زیرا:

أ- الله متعال آن را توصیف به بزرگی نموده است:

﴿أَلَا یَظُنُّ أُوْلَٰٓئِکَ أَنَّهُم مَّبۡعُوثُونَ٤ لِیَوۡمٍ عَظِیمٖ [المطفّفین: 4-5]

«آیا آنان گمان نمی‌کنند که [قیامت فرا می‌رسد و از قبرها] برانگیخته می‌شوند برای روزی بزرگ؟!»

ب- توصیف آن به سنگینی و دشواری:

﴿إِنَّ هَٰٓؤُلَآءِ یُحِبُّونَ ٱلۡعَاجِلَةَ وَیَذَرُونَ وَرَآءَهُمۡ یَوۡمٗا ثَقِیلٗا [الإنسان: 27]

«همانا این افراد [کافران] دنیای زودگذر را دوست داشته و روز سختی [را که در پیش دارند] پشت سر خود رها می‌کنند.»

ج- در روز قیامت، ترس و اضطراب شدیدی وجود دارد، به گونه‌ای که زنِ شیرده از بچّۀ شیرخوارش غافل می‌شود، زن باردار، سقط جنین می‌کند و مردم را مست می‌بینی درحالی که مست نیستند.

د- قطع رابطه‌های مردم در روز قیامت.

هـ- در آن روز، کافران حاضرند که تمامی آنچه دارند را بدهند و از عذاب نجات یابند.

و- روز قیامت بسیار طولانی است:

﴿ فِی یَوۡمٖ کَانَ مِقۡدَارُهُۥ خَمۡسِینَ أَلۡفَ سَنَةٖ [المعارج: 4]

«در روزی‌که مقدارش پنجاه هزار سال است.»[3]

4- نزدیک‌شدن خورشید به مخلوقات

در آن روز، خورشید بسیار به مردم نزدیک می‌شود و فاصلۀ آن تا آنان، به اندازۀ یک میل [معادل با 1482 متر فرانسوی] است و عرق آنان را فرا می‌گیرد؛ برخی تا پاشنۀ پا، تعدادی تا زانو، بعضی تا سینه‌ و برخی تا گردن در عرق فرو می‌روند و هریک به اندازۀ اعمالش دچار این سختی می‌گردد.[4] مطلب مزبور، در صحیح بخاری و صحیح مسلم و سایر کتاب‌ها آمده است.[5]

یکی از پیشینیان می‌گوید: «اگر خورشید همچون روز آخرت، بر زمین بتابد، قطعاً زمین آتش می‌گیرد و سنگ‌ها ذوب شده و رودها خشک می‌گردند.»[6]

5- افرادی که الله تعالی آنان را در روز قیامت، زیر سایۀ عرش خویش قرار می‌دهد

اعمال فراوانی هستند که انسان را از وحشت و سختی‌های قیامت نجات می‌دهد.[7]

کسانی که الله متعال آنان را در روزی که هیچ سایه‌ای جز سایۀ عرش پروردگار نیست، در زیر سایۀ عرشش قرار می‌دهد؛ در صحیح بخاری، صحیح مسلم و سایر کتاب‌ها آمده که ابوهریره س از رسول الله ج چنین روایت می‌کند: «سَبْعَةٌ یُظِلُّهُمُ اللَّهُ فِی ظِلِّهِ یَوْمَ لا ظِلَّ إِلا ظِلُّهُ: الإِمَامُ الْعَادِلُ، وَشَابٌّ نَشَأَ فِی عِبَادَةِ رَبِّهِ، وَرَجُلٌ قَلْبُهُ مُعَلَّقٌ فِی الْمَسَاجِدِ، وَرَجُلانِ تَحَابَّا فِی اللَّهِ اجْتَمَعَا عَلَیْهِ وَتَفَرَّقَا عَلَیْهِ، وَرَجُلٌ طَلَبَتْهُ امْرَأَةٌ ذَاتُ مَنْصبٍ وَجَمَالٍ، فَقَالَ: إِنِّی أَخَافُ اللَّهَ، وَرَجُلٌ تَصَدَّقَ بِصَدَقةٍ، أَخْفَى حَتَّى لا تَعْلَمَ شِمَالُهُ مَا تُنْفِقُ یَمِینُهُ، وَرَجُلٌ ذَکَرَ اللَّهَ خَالِیًا، فَفَاضَتْ عَیْنَاهُ»[8]؛ «الله متعال هفت گروه را روزی که هیچ سایه‌ای جز سایۀ [عرش] او وجود ندارد، در زیر سایۀ [عرش] خویش جای می‌دهد. 1. فرمانروای عادل؛ 2. جوانی که در اطاعت و بندگی پروردگارش پرورش یافته است؛ 3. مردی که همواره دلش وابسته به مساجد باشد؛ 4. دو مسلمانی که برای خوشنودی الله با یکدیگر دوست باشند و براساس آن، باهم جمع یا از یکدیگر جدا می‌شوند؛ 5 . کسی که زنی صاحب منصب و زیبا، وی را به سمت فحشا فرا خواند، ولی او [نپذیرد و] بگوید: من از الله می‌ترسم؛ 6 . فردی که پنهانی با دست راستش صدقه دهد که دست چپش نداند چه چیزی صدقه می‌کند؛ 7. کسی که در تنهایی الله تعالی را به یاد آورده [و از ترس او] اشک بریزد.»

گفتار دوم: حساب

1- مفهوم لغوی حساب

این کلمه در اصل، از «حسب» گرفته شده و ریشۀ «ح س ب» دلالت بر چندین معنا؛ مانند شمارش و آمارگیری می‌کند.[9]

2- مفهوم شرعی حساب

یعنی اینکه الله تعالی در روز قیامت، بندگان را از اعمال‌شان آگاه می‌کند و کارهای خوب یا بدی که انجام داده‌اند را به آنان بیان می‌نماید.[10]

3- ادلّۀ اثبات حساب[11]

حسابرسی در روز قیامت، دلایلی از قرآن، سنّت و اجماع مسلمانان دارد.

آیات و احادیث فراوان و متواتری دلالت بر وجود حساب در روز قیامت می‌کنند.

الله ﻷ می‌فرماید:

﴿إِنَّ إِلَیۡنَآ إِیَابَهُمۡ٢٥ ثُمَّ إِنَّ عَلَیۡنَا حِسَابَهُم [الغاشیة: 25-26]

«همانا بازگشت آنان به سوی ماست. سپس قطعاً حسابشان [نیز] با ماست.»

پیامبر ج در برخی از نمازها، این‌گونه دعا می‌کردند: «اللَّهُمَّ حَاسِبْنِی حِسَابًا یَسِیرًا»؛ «پروردگارا! [اعمال] مرا به آسانی مورد محاسبه قرار بده.»

أمّ المؤمنین عایشه ل پرسید: حساب آسان چیست؟

رسول الله ج پاسخ دادند: «أن یُنظَرَ فی کتابِهِ، فَیُتَجَاوَزُ عَنهُ»[12]؛ «یعنی اینکه به نامۀ اعمالش نگاه شود و از [گناهان] او صرف‌نظر گردد.»

در صحیح بخاری و صحیح مسلم از أمّ المؤمنین عایشه ل روایت شده که پیامبر ج فرمودند: «مَن حُوسِبَ عُذِّبَ»؛ «کسی که [به دقّت] مورد محاسبه قرار گیرد، عذاب می‌شود.»

أمّ المؤمنین عایشه ل می‌گوید که پرسیدم: مگر الله ﻷ نمی‌فرماید: ﴿فَسَوۡفَ یُحَاسَبُ حِسَابٗا یَسِیرٗا [الانشقاق: 8]؛ «به‌زودی با حسابی آسان، محاسبه می‌شود.»

وی در ادامه می‌آورد که رسول الله ج چنین پاسخ دادند: «إنَّمَا ذلکَ العَرْضُ، وَلکِنْ مَنْ نُوقِشَ الْحِسَابَ یَهْلِکْ»[13]؛ «مراد از آن [حساب آسان در آیۀ قرآن] نشان‌دادن [اعمال انسان] است، امّا کسی که در حسابرسی او دقّت و سختگیری شود، هلاک می‌گردد.»

علاوه بر دلایل فوق، مسلمانان بر ثبوت حساب در روز قیامت، اجماع و توافق دارند.

4- حسابرسی مقتضای حکمت است

الله ﻷ کتاب‌های آسمانی را نازل نمود و پیامبران را فرستاد و بر بندگان، پذیرش آنچه پیامبران آوردند را واجب و عمل به آنچه واجب است را فرض گردانید. بنابراین اگر حساب و جزایی نباشد، این امور بیهوده و بی‌فایده خواهد بود، امّا الله تعالی از این کار منزّه است.

الله متعال در آیۀ زیر به این مطلب اشاره نموده است:

﴿فَلَنَسۡ‍َٔلَنَّ ٱلَّذِینَ أُرۡسِلَ إِلَیۡهِمۡ وَلَنَسۡ‍َٔلَنَّ ٱلۡمُرۡسَلِینَ٦ فَلَنَقُصَّنَّ عَلَیۡهِم بِعِلۡمٖۖ وَمَا کُنَّا غَآئِبِینَ [الأعراف: 6-7]

«قطعاً ما از کسانی ‌که [پیامبران] به سویشان فرستاده شدند، سؤال خواهیم کرد. و البتّه از پیامبران [نیز] می‌پرسیم. یقیناً [کردارشان را] با علم [خود] برایشان بیان می‌کنیم و ما هرگز غایب نبوده‌‌ایم.» [14]

5- شیوه و کیفیّت حسابرسی

متون شرعی شیوه و روش حسابرسی در قیامت را روشن ساخته‌اند.

به طور خلاصه می‌توان گفت: الله تعالی بندگان را در حضور خویش نگه می‌دارد و از آنان به سبب گناهانی که مرتکب شدند و اعمالی که انجام داده و سخنانی که بر زبان آوردند، اقرار می‌گیرد و آنان را از کفر یا ایمان، اطاعت یا نافرمانی و استقامت یا انحرافشان در دنیا و نیز از پاداش یا عذابی که مستحقّ آن هستند، آگاه می‌سازد.

حساب شامل آنچه پروردگار به آنان می‌گوید، سخنانی که بندگان بر زبان می‌آورند، عذر و بهانه‌هایی که آورده می‌شود، دلیل و برهانهایی که علیه آنان اقامه می‌گردد، گواهی شاهدان، وزن اعمال و امثال آن می‌شود.[15]

6- انواع حساب

برخی از حساب‌ها سخت و برخی آسان هستند. انواع دیگر آن، حساب تقریر و تکریم و بزرگداشت، توبیخ و نکوهش، فضل و بخشش و مؤاخذه و مجازات بوده و متولّی آن، بخشنده‌ترین بخشندگان، مهربان‌ترین مهربانان و فرمانرواترین فرمانروایان است.[16]

7- قوانینی که بندگان براساس آنها مورد محاسبه قرار می‌گیرند

اگر الله ـ تمامی بندگانش را عذاب نماید، بازهم بر آنان ستمی نکرده است، زیرا بنده و تحت فرمان و سلطۀ او هستند و مالک هرگونه که بخواهد، می‌تواند در ملکش تصرّف نماید.

امّا الله متعال آنان را عادلانه و براساس حکمت و عدالتش مورد محاسبه قرار می‌دهد.

الله ﻷ در متون بسیاری، تعدادی از قوانین را که محاکمه و حسابرسی براساس آنها واقع می‌شود، برای ما بیان نموده است.

برخی از آن قوانین، به طور مختصر از این قرار است:

أ- عدالتی که خالی و پاک از هر نوع ستمی است؛

ب- هیچ‌کس به سبب جرم و گناه دیگران، مورد مؤاخذه قرار نمی‌گیرد و هیچ فردی بار گناه انسان دیگری را تحمّل نمی‌کند؛

ج- آگاهی بندگان از اعمالی که پیش فرستاده‌اند؛

د- چندین‌برابرشدن نیکی‌ها و نه بدی‌ها؛

هـ- آوردن شاهدان علیه کافران و منافقان.[17]

8- عمومیّت حساب و کسانی که مورد محاسبه قرار نمی‌گیرند

تمامی مردم محاسبه می‌شوند مگر هفتادهزار نفری که پیامبر ج آنان را استثنا نمودند.

در صحیح بخاری و صحیح مسلم از ابن عبّاس ب نقل شده که پیامبر ج فرمودند: «عُرِضَتْ عَلَیَّ الأُمَمُ»؛ «تمامی امّت‌ها به من نشان‌داده شدند.» و در ادامه عرض کردند: «فَنَظَرْتُ فَإِذَا سَوَادٌ کَثِیرٌ، قَالَ: هَؤُلاءِ أُمَّتُکَ وَهَؤُلاءِ سَبْعُونَ أَلْفًا قُدَّامَهُمْ لا حِسَابَ عَلَیْهِمْ وَلا عَذَابَ. قُلْتُ: وَلِمَ؟ قَالَ: کَانُوا لا یَکْتَوُونَ وَلا یَسْتَرْقُونَ وَلا یَتَطَیَّرُونَ وَعَلَى رَبِّهِمْ یَتَوَکَّلُونَ»؛ «سپس نگاه کردم و ناگهان جمعیّت زیادی را دیدم. جبرئیل ÷ گفت: اینها امّت تو هستند و این هفتاد هزار نفر که در جلویشان هستند، هیچ گونه حساب و عذابی ندارند. پرسیدم: چرا؟ جبرئیل ÷ پاسخ داد: چون آنان از داغ‌کردن پرهیز می‌کردند، درخواست رقیه نمی‌نمودند، فال بد نمی‌زدند و بر پروردگارشان توکّل می‌کردند.»

عکّاشه بن محصن برخاست و گفت: از الله تعالی بخواه که مرا از آنان قرار دهد.

رسول الله ج فرمودند: «اللَّهُمَّ اجْعَلْهُ مِنْهُمْ»؛ «پروردگارا! عکّاشه را از آنان قرار بده.»

سپس مرد دیگری بلند شد و گفت: از الله تعالی بخواه که مرا از آنان بگرداند.

پیامبر ج فرمودند: «سَبَقَکَ بِهَا عُکَّاشَةُ»[18]؛ «عکّاشه در این کار از تو سبقت گرفت.»

9- شیوۀ رسیدگی به حساب کافران

شیخ الإسلام ابن تیمیّه / می‌گوید: «الله متعال مردم را مورد محاسبه قرار می‌دهد و بندۀ مؤمنش را جدا نموده و از وی به سبب گناهانی که انجام داده، اعتراف و اقرار می‌گیرد، چنانکه در قرآن و سنّت بیان شده است.

امّا کافران همچون کسی که نیکی‌ها و بدی‌هایش سنجیده شود، مورد محاسبه قرار نمی‌گیرند، زیرا آنان نیکی ندارند، اما اعمال‌شان شمارش می‌شود و آنان از آن آگاه شده و اقرار نموده و به سبب این اعمال، مجازات می‌شوند.»[19]

10- اولین امّتی که مورد محاسبه قرار می‌گیرد

پیش از سایر امّت‌ها، به حساب امّت محمّد ج پرداخته می‌شود.

رسول الله ج می‌فرمایند: «نَحْنُ الْآخِرُونَ السَّابِقُونَ یَوْمَ الْقِیَامَةِ، المقضَی بَینَهُم قبلَ الخَلائقِ»[20]؛ «ما آخرین امّت [در دنیا] و نخستین امّت در روز قیامتیم که پیش از سایر مردم، به حساب ما رسیدگی می‌شود.»

همچنین از ابن عبّاس ب به صورت مرفوع چنین روایت شده است: «نَحْنُ آخِرُ الْأُمَمِ وَأَوَّلُ مَنْ یُحَاسَبُ»[21]؛ «ما [در دنیا] آخرین امّت و [در آخرت] نخستین امّت هستیم که مورد محاسبه قرار می‌گیرد.»

11- نخستین عملی که از بنده پرسیده می‌شود

اولین عمل مورد سؤال، نماز است که اگر صحیح باشد، سایر اعمال قبول می‌شود و در غیر این صورت، سایر اعمال باطل و غیر قابل قبول است، و از پیامبر ج چنین مطلبی نقل شده است.[22]

12- نخستین عملی که در بین مردم، فیصله و داوری می‌شود

نخستین کار فیصله‌شده در میان مردم، مسألۀ خون‌هاست، زیرا رسول الله ج فرمودند: «أَوَّلُ مَا یُقْضَى بَیْنَ النَّاسِ فِی الدِّمَاءِ»[23]؛ «در روز قیامت، نخستین عملی که در میان مردم داوری می‌شود، موضوع خون‌هاست.» متّفق‌علیه.

گفتار سوم: ترازوی اعمال [میزان]

1- مفهوم لغوی میزان

اصل این واژه «مِوزان» بوده که حرف «واو» به سبب مکسور ‌بودن ماقبلش، تبدیل به «یاء» شده و جمع آن، موازین است.

میزان نام وسیله‌ای است که اشیاء توسّط آن وزن می‌گردد یا وسیله‌ای که سنگینی و سبکی اشیاء به‌وسیلۀ آن سنجیده می‌شود.[24]

2- مفهوم شرعی میزان

یعنی وسیله‌ای که الله تعالی در رروز قیامت، برای سنجش اعمال بندگان قرار می‌دهد.[25]

3- دلایل اثبات میزان

قرآن، سنّت و اجماع بیانگر وجود چنین وسیله‌ای هستند.

أ- الله متعال در قرآن کریم می‌فرماید:

﴿وَنَضَعُ ٱلۡمَوَٰزِینَ ٱلۡقِسۡطَ لِیَوۡمِ ٱلۡقِیَٰمَةِ فَلَا تُظۡلَمُ نَفۡسٞ شَیۡ‍ٔٗاۖ وَإِن کَانَ مِثۡقَالَ حَبَّةٖ مِّنۡ خَرۡدَلٍ أَتَیۡنَا بِهَاۗ وَکَفَىٰ بِنَا حَٰسِبِینَ [الأنبیاء: 47]

«و [ما] در روز قیامت ترازوهای عدل را می‌نهیم، پس به هیچ کس، ستمی نمی‌شود و اگر [عملی] به مقدار سنگینی یک دانۀ خردل باشد، آن را [به حساب] می‌آوریم. و حسابرسی ما کافی است.»

ب- پیامبر ج فرمودند: «کَلِمَتَانِ حَبِیبَتَانِ إِلَى الرَّحْمَنِ، خَفِیفَتَانِ عَلَى اللِّسَانِ، ثَقِیلَتَانِ فِی المِیزَانِ: سُبْحَانَ اللَّهِ وَبِحَمْدِهِ، سُبْحَانَ اللَّهِ الْعَظِیمِ»[26]؛ «دو کلمه [یا جمله] برای پروردگار رحمان، بسیار محبوب، بر زبان، خیلی سبک و در ترازوی اعمال، بسیار سنگین هستند: سُبْحَانَ اللَّهِ وَبِحَمْدِهِ، سُبْحَانَ اللَّهِ الْعَظِیمِ؛ پاک و منزّه است الله متعال و ستایش مخصوص اوست [من تسبیح و تحمید او را به جای می‌آورم]، پاک و منزّه است پروردگار بزرگ.»

ج- تمامی سلف صالح بر ثبوت ترازوی اعمال، اجماع و توافق نموده‌اند.[27]

4- حسّی یا معنوی‌بودن ترازوی اعمال

ترازویی که اعمال با آن وزن می‌شود، حسّی و واقعی و دارای دو کفّه و یک شاهین [میله] است.[28]

شارح کتاب «العقیدة الطّحاویّة» می‌گوید: «براساس احادیث پیامبر ج، ترازوی اعمال دارای دو کفّۀ حسّی و قابل مشاهده است.»[29]

5- چه چیزی با ترازوی اعمال وزن می‌شود؟

اعمال بندگان در این ترازو سنجیده می‌شود و هرچند اعمال مذکور، عرض و قائم به غیر خود هستند، امّا الله ـ آنها را تبدیل به جسم نموده و نیکی‌ها در یک کفّه و بدی‌ها در کفّۀ دیگر نهاده می‌شود. از ظاهر متون قبلی چنین مطلبی فهمیده می‌شود.

بنا بر قولی، نامه‌های اعمال و بنا بر قولی، خود فرد عمل‌کننده وزن می‌شود،[30] زیرا ابوهریره س روایت نموده که پیامبر ج فرمودند: «إِنَّهُ لَیأتِی الرَّجُلُ السَّمِینُ العَظِیمُ یَوْمَ الْقِیامةِ لا یَزنُ عِنْد اللَّه جنَاحَ بَعُوضَةٍ»؛ «همانا در روز قیامت، مرد چاق و عظیم الجثّه‌ای می‌آید که در نزد الله متعال، به اندازۀ بال پشّه‌ای ارزش ندارد.» سپس عرض نمود: این آیه را بخوانید: ﴿فَلَا نُقِیمُ لَهُمۡ یَوۡمَ ٱلۡقِیَٰمَةِ وَزۡنٗا [الکهف: 105]؛ «سپس در روز قیامت برای آنان [ارزشی قائل نیستیم و] وزنی برپا نخواهیم کرد.»[31]

علّامه ابن عثیمین / می‌گوید: «برخی از عالمان برای هماهنگ‌نمودن این متون گفته‌اند که تمامی موارد مذکور وزن می‌شود یا اینکه در حقیقت، نامه‌های اعمال سنجیده می‌شود و چون براساس اعمالِ نوشته‌شده، سنگین یا سبک هستند، گویی که اعمال وزن شده است.

و مراد از وزن‌کردن صاحب عمل، ارزش و جایگاه اوست.

این نوع سازگاری و جمع میان متون، خوب به نظر می‌رسد، والله أعلم.»[32]

شارح «العقیدة الطّحاویّة» چنین می‌آورد: پس وزن اعمال، صاحب عمل و نامه‌های اعمال ثابت است و نیز اینکه ترازوی اعمال، دو کفّه دارد و الله ﻷ از ویژگی‌های دیگر آگاه‌تر است و باید که به غیب ایمان آوریم همان‌گونه که پیامبر صادق ج خبر دادند بدون اینکه چیزی زیاد یا کم کنیم.»[33]

ابن حجر / می‌گوید: «ابواسحاق زجّاج می‌آورد: اهل سنّت بر ایمان به ترازوی اعمال اجماع دارند و نیز به اینکه اعمال بندگان در روز قیامت، وزن می‌شود و این ترازو یک شاهین [میله] و دو کفّه دارد و بر اثر وزن اعمال، بالا و پایین می‌رود.»[34]

6- آیا ترازوی اعمال یکی یا متعدّد است؟

در پاسخ باید گفت که علما در این باره اختلاف دارند؛ «برخی معتقدند که بر حسب امّت‌ها و افراد یا اعمال، چندین ترازو وجود دارد، چون در قرآن کریم، فقط به صورت جمع [موازین] آمده است.»

امّا از لحاظ جنس، در حدیث به صورت مفرد بیان شده است.

تعدادی دیگر بر این باورند که ترازوی اعمال، یکی است، زیرا در حدیث، به صورت مفرد آمده، ولی از لحاظ آنچه وزن می‌شود، در قرآن کریم، به صیغۀ جمع بیان شده است. احتمال هردو مورد وجود دارد و الله تعالی داناتر است.»[35]

7- حکمت و دلیل نهادن ترازوی اعمال

هدف از این کار، آشکارساختن عدالت الهی است.[36]

گفتار چهارم: انتشار نامه‌های اعمال

تعاریف

أ- مفهوم لغوی نشر:

این واژه به معنای بازکردن کتاب یا انتشار یک چیز است.

ب- نامه‌های اعمال:

یعنی دفترها و کتاب‌هایی که اعمال انسانها در آنها ثبت و شمارش شده است.

ج- مفهوم انتشار نامه‌های اعمال:

یعنی آشکارکردن و توزیع آنها در روز قیامت که برخی نامۀ اعمال‌شان را در دست راست و برخی آن را در دست چپ و از پشت سرشان می‌گیرند.

2- ادلّۀ انتشار نامه‌های اعمال

آیات قرآن، احادیث و اجماع امّت بر این مسأله دلالت دارند.[37]

الله تعالی می‌فرماید:

﴿فَأَمَّا مَنۡ أُوتِیَ کِتَٰبَهُۥ بِیَمِینِهِۦ٧ فَسَوۡفَ یُحَاسَبُ حِسَابٗا یَسِیرٗا٨ وَیَنقَلِبُ إِلَىٰٓ أَهۡلِهِۦ مَسۡرُورٗا٩ وَأَمَّا مَنۡ أُوتِیَ کِتَٰبَهُۥ وَرَآءَ ظَهۡرِهِۦ١٠ فَسَوۡفَ یَدۡعُواْ ثُبُورٗا١١ وَیَصۡلَىٰ سَعِیرًا [الانشقاق: 7-12]

«پس امّا کسی ‌که نامۀ [اعمالش] به دست راستش داده شود، به‌زودی با حسابی آسان، محاسبه می‌شود و شاد و مسرور به سوی خانواده‌اش باز می‌گردد، و امّا فردی ‌که نامۀ [اعمالش] از پشت سرش به او داده شود، پس به‌زودی [مرگ و] نابودی را می‌طلبند و به [آتش] جهنّم شعله‌ور درآید.»

از أمّ المؤمنین عایشه ل روایت شده که از پیامبر ج پرسید: آیا خانوادۀ‌تان را به یاد می‌آورید؟ رسول الله ج فرمودند: «أَمَّا فِی ثَلاثَةِ مَوَاطِنَ لا یَذْکُرُ أَحَدٌ فِیهَا أَحَدًا إِلَّا نَفْسَهُ: عِنْدَ الْمِیزَانِ حَتَّى یَعْلَمَ أَیَخِفُّ مِیزَانُهُ أَمْ یَثْقُلُ، وَعِنْدَ الصُّحُفِ حَتَّى یَعْلَمَ أَیَأْخُذُ صَحِیفَتَهُ بِیَمِینِهِ أَمْ بِشِمَالِهِ، وَعِنْدَ الصِّرَاطِ حَتَّى یُجَاوِزَهُ»[38]؛ «در سه محل هیچ‌کس به یاد فرد دیگری نیست و فقط به فکر خودش است: هنگام [نهادن] ترازوی اعمال تا بداند که آیا کفۀ اعمال [نیک] او سبک یا سنگین است. و هنگام [انتشار] نامه‌های اعمال تا بداند که آیا نامۀ اعمالش را به دست راست می‌گیرد یا به دست چپ. و در زمان گذر از پُل صراط تا از آن عبور کند.»

3- شیوۀ گرفتن نامۀ اعمال

انسان مؤمن نامۀ اعمالش را با دست راست و از جلوی خویش می‌گیرد و خوشحال است و به دیگران مژده داده و می‌گوید:

﴿هَآؤُمُ ٱقۡرَءُواْ کِتَٰبِیَهۡ [الحاقّة: 19]

«بیایید نامۀ [اعمال] مرا بخوانید!»

امّا انسان کافر نامۀ اعمالش را به دست چپ و از پشت سرش می‌گیرد و واویلا سر داده و می‌گوید:

﴿وَأَمَّا مَنۡ أُوتِیَ کِتَٰبَهُۥ بِشِمَالِهِۦ فَیَقُولُ یَٰلَیۡتَنِی لَمۡ أُوتَ کِتَٰبِیَهۡ٢٥ وَلَمۡ أَدۡرِ مَا حِسَابِیَهۡ [الحاقّة: 25-26]

«و اما کسی‌ که نامۀ [اعمالش] را به دست چیش دهند، می‌گوید: ای کاش هرگز نامۀ اعمالم به من داده نمی‌شد و نمی‌دانستم حسابم چیست!»


 



[1]- التّذکرة، ص 246.

[2]- همان.

[3]- نک: القیامة الصّغری، صص 95- 99.

[4]- نک: التّذکرة، صص 272- 277؛ مجموع الفتاوی، ج 3، ص 145.

[5]- صحیح بخاری، شمارۀ حدیث: 6532؛ صحیح مسلم، شمارۀ حدیث: 2863.

[6]- نک: التّذکرة، ص 272.

[7]- همان، صص 277- 278.

[8]- صحیح بخاری، شمارۀ حدیث: 660 و 1423 و 6479 و 6806؛ صحیح مسلم، شمارۀ حدیث: 1031.

[9]- معجم مقاییس اللّغة، ج 2، ص 59؛ لسان العرب، ج 1، ص 311.

[10]- نک: لمعة الاعتقاد، ص 117؛ شرح الواسطیّة، هراس، ص 209.

[11]- شرح العقیدة الواسطیّة، صص 411- 412؛ مجموع الفتاوی، ج 3، ص 146؛ لمعة الاعتقاد، ص 117؛ رسائل فی العقیدة، ص 30؛ شرح الواسطیّة، هراس، صص 208- 209.

[12]- مسند احمد، ج 6، ص 48؛ ابن ابی عاصم در السّنّة، شمارۀ حدیث: 885؛ آلبانی در تخریج السّنّة، ج 2، ص 429 می‌گوید که اسناد این روایت، صحیح است.

[13]- صحیح بخاری، شمارۀ حدیث: 103 و 4939 و 6536 و 6537؛ صحیح مسلم، شمارۀ حدیث: 2876.

[14]- نک: رسائل فی العقیدة، ص 30.

[15]- نک: القیامة الکبری، ص 193.

[16]- همان.

[17]- همان، صص 202- 215.

[18]- صحیح بخاری، شمارۀ حدیث: 6541؛ صحیح مسلم، شمارۀ حدیث: 220.

[19]- مجموع الفتاوی، ج 3، ص 146.

[20]- صحیح بخاری، شمارۀ حدیث: 876؛ صحیح مسلم، شمارۀ حدیث: 855 و 856.

[21]- مسند احمد، ج 1، ص 282 و ج 2، صص 274، 342؛ ابن ماجه، شمارۀ حدیث: 4290؛ بوصیری در الزّوائد، ج 3، ص 317 می‌گوید: «اسناد این روایت، صحیح بوده و رجالش ثقه و مورد اعتمادند.»

[22]- سنن ترمذی، شمارۀ حدیث: 413؛ ابن ماجه، شمارۀ حدیث: 1426؛ آلبانی این حدیث را در صحیح الجامع، شمارۀ حدیث: 2020 صحیح دانسته است.

[23]- صحیح بخاری، شمارۀ حدیث: 6864؛ صحیح مسلم، شمارۀ حدیث: 1678.

[24]- لسان العرب، ج 13، ص 446.

[25]- نک: لمعة الاعتقاد، ص 120.

[26]- صحیح بخاری، شمارۀ حدیث: 7563؛ صحیح مسلم، شمارۀ حدیث: 2694.

[27]- نک: التّذکرة، صص 360- 373؛ شرح العقیدة الطّحاویّة، صص 417- 419؛ لمعة الاعتقاد، ص 120.

[28]- نک: لمعة الاعتقاد، ص 119؛ القیامة الکبری، ص 249.

[29]- نک: دلایل موجود در کتاب شرح العقیدة الطّحاویّة، صص 417- 419.

[30]- شرح العقیدة الواسطیّة، هراس، ص 207؛ لمعة الاعتقاد، ص 121.

[31]- صحیح بخاری، شمارۀ حدیث: 7429؛ صحیح مسلم، شمارۀ حدیث: 2785.

[32]- لمعة الاعتقاد، شرح الشّیخ محمّد بن عثیمین، ص 121.

[33]- شرح العقیدة الطّحاویّة، ص 419.

[34]- فتح الباری، ج 3، ص 538.

[35]- لمعة الاعتقاد شرح الشّیخ محمّد بن عثیمین، ص 121.

[36]- شرح العقیدة الطّحاویّة، ص 419.

[37]- نک: مجموع الفتاوی، ج 3، ص 146؛ لمعة الاعتقاد شرح الشّیخ محمّد بن عثیمین، صص 122- 123؛ شرح الواسطیّة، هراس، صص 204- 206؛ أعلام السّنّة المنشورة، صص 107- 110.

[38]- سنن ابوداود، شمارۀ حدیث: 4755؛ حاکم، ج 4، ص 578. حاکم / می‌گوید: «اسناد این روایت بنا بر شرط شیخین صحیح است اگر ارسالی در میان حسن و أمّ المؤمنین عایشه ل نباشد» ذهبی با وی موافق است.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد