ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | |||||
3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 |
10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 |
17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 |
24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
مبحث چهارم:
احتجاج به قدر و مسألۀ
تسییر و تخییر
1- استدلال به قدر برای انجام محرّمات و ترک واجبات
ایمان به قدر باعث نمیشود که انسان گنهکار برای انجام امور حرام و ترک واجبات، دلیلی داشته باشد.
شیخ الإسلام ابن تیمیّه / میگوید: «به اجماع مسلمانان و سایر ملّتها و عاقلان، کسی نمیتواند تقدیر را به عنوان دلیل برای گناه خویش قلمداد کند، زیرا اگر چنین عملی صحیح میبود، هرکس میتوانست آنچه به ذهنش خطور میکند؛ مانند کشتن افراد، گرفتن اموال و انواع فساد در زمین را انجام دهد و قضا و قدر را دلیل بیاورد.
همین فردی که تقدیر را علّت گناهش بیان میکند، اگر شخص دیگری به او ستم نماید و قضا و قدر را دلیل آورد، او نمیپذیرد و دچار تناقض میشود و تناقض و تضادّ سخن و دیدگاه، دلالت بر فساد و بطلانش دارد. بنابراین استدلال به قدر [در انجام محرّمات و ترک واجبات] از نظر عقلی، باطل و ناجایز است.»[1]
یکی از شواهد و دلایل سخن فوق این است که میبینیم انسان در جستجوی فواید خویش در امور دنیوی است و میخواهد که به آنها برسد و در این زمینه، تمایلی به زیان و ضرر ندارد، امّا تقدیر را دلیل انحراف و اشتباهش بیان میکند!!!
پس چرا از منافع دینی روی میگرداند و متمایل به ضررها میشود و سپس قضا و قدر را به عنوان دلیل میآورد؟!
اکنون به این مثال توجّه کن تا موضوع مذکور برایت روشن شود: اگر فردی قصد سفر به شهری نماید و دو راه برای رسیدن به آن شهر وجود داشته باشد؛ یکی امن و مطمئن و دیگری ناامن و نامطمئن و دارای قاتل و راهزن. به نظر شما، از کدام راه خواهد رفت؟
بدون تردید او راه اولی را در پیش خواهد گرفت. پس چرا در امور دینی و اخروی، راه بهشت و نه جهنّم را در پیش نمیگیرد؟!
علاوه بر این، میتوان به فردی که در توجیه ترک واجبات و انجام گناهان، تقدیر را دلیل میآورد -براساس روش خودش- گفت که: ازدواج نکن؛ اگر الله متعال اراده کرده باشد که تو صاحب فرزند شوی، او را به تو خواهد داد و گر نه، که فرزندی نخواهی داشت. همچنین نخور و ننوش؛ اگر الله ـ سیری و سیرابی را برای تو مقدّر کرده باشد که سیر و سیراب خواهی شد و گرنه، نه. و زمانی که شیری درنده بر تو حملهور شد، فرار نکن؛ اگر الله متعال نجات را برای تو مقدّر نموده باشد، نجات خواهی یافت و در غیر این صورت، فرار سودی نخواهد داشت. و هنگامی که بیمار شدی، خودت را درمان نکن؛ اگر الله أ برایت شفا خواسته باشد که خوب میشوی و گر نه، دارو و درمان فایدهای نخواهد داشت و ... .
آیا با سخنان فوق، موافق خواهد بود؛ اگر موافق باشد، میفهمیم که عقلش را از دست داده و چنانچه مخالف باشد، دیدگاه و حجّتش باطل و اشتباه است.
به طور خلاصه، از نظر شرعی، عقلی و تجربی، استدلال به قدر در توجیه گناهان یا ترک عبادات، استدلالی باطل است.[2]
2- روش جایز و صحیح استدلال به قدر
احتجاج به تقدیر زمانی که مصیبتی؛ همچون نداری، بیماری، از دستدادن خویشاوند، نابودی کشتزار، زیان مالی، قتل خطایی و امثال آن، به انسان میرسد، جایز است، زیرا این یعنی اینکه انسان به طور کامل، الله أ را به عنوان ربّ خویش پذیرفته و استدلال به قضا و قدر بر مصیبتها و نه بر عیوب و گناهان، رواست. آدم خوشبخت به سبب گناهانی که مرتکب شده، درخواست آمرزش میکند و بر مصیبتها صبر مینماید، چنانکه الله تعالی میفرماید:
﴿فَٱصۡبِرۡ إِنَّ وَعۡدَ ٱللَّهِ حَقّٞ وَٱسۡتَغۡفِرۡ لِذَنۢبِکَ﴾ [غافر: 55]
«پس [ای پیامبر!] صبر کن، قطعاً وعدۀ الله حق است و برای گناهت آمرزش بخواه.»
امّا انسان بدبخت هنگام مصیبت آشفته و نگران میشود و برای گناهان خویش، تقدیر را دلیل میآورد.
این مسأله با مثال پیش رو روشنتر خواهد شد: اگر مردی کسی را از روی خطا و به صورت غیر عمد بکشد، سپس افرادی وی را سرزنش کنند و او استدلال به قضا و قدر نماید، این استدلالش مورد قبول است، ولی مانع مؤاخذۀ وی نمیشود.
امّا اگر کسی فردی را از روی عمد کشت، سپس انسان قاتل مجازات و سرزنش شد و تقدیر را دلیل آورد، استدلالش پذیرفته نمیشود.[3]
3- انسان در میان تسییر و تخییر
این سؤال بسیار تکرار میشود که آیا انسان مسیّر [از قبل، آماده شده برای انجام کارهایی که در اختیارش نیست] یا مخیّر است؟
سؤال فوق به طور فراوان بیان میشود و افرادی در پاسخ به آن گفتهاند که انسان مسیّر و نه مخیّر است و برخی نیز بر عکس این، جواب دادهاند.
در حقیقت، پاسخ کلّی و مطلق به سؤال مذکور، اشتباه بوده و بلکه نیاز به تفصیل و توضیح دارد.
بر پاسخ نخست که میگوید «انسان مسیّر و نه مخیّر است» اشکال وارد میشود که: اگر آدمی به طور مطلق، مسیّر است، پس چرا مورد محاسبه قرار میگیرد؟! و چگونه امکان دارد مسیّر باشد درحالی که میبینیم صاحب اراده و قدرت و اختیار است؟! و تکلیف ما دربارۀ متونی که اراده و قدرت و اختیار را برای انسان ثابت میکنند، چیست؟!
و اگر بگوییم «انسان مخیّر است و مسیّر نیست»، اعتراض میشود که: چگونه ممکن است مختار باشد درحالی که میبینیم بدون اختیار خویش، متولّد میشود؟! و بدون اختیار خود، بیمار میگردد و میمیرد؟! و سایر اموری که خارج از ارادۀ آدمی است.
و اگر گفته شود: انسان در افعال ارادی و اختیاری خویش، مختار است، اشکال وارد میشود که: در افعال اختیاری نیز چنین است، زیرا گاهی اوقات، انسان ارادۀ کاری میکند و تصمیم میگیرد آن را انجام دهد و میتواند این کار را بکند و آن را انجام میدهد، امّا در برخی موارد، آن را انجام نمیدهد، چون مانعی وجود دارد. پس اینگونه نیست که هر کاری را انسان اراده کند، انجام دهد و این مورد به وضوح مشاهده میشود.
بر این اساس، دلیل اشتباه پاسخ فوق برای ما روشن گشت، زیرا اگر انسان به طور مطلق، مسیّر میبود، قدرت و ارادهای نداشت و اگر به طور کل، مخیّر میبود، هرآنچه میخواست را انجام میداد. کسی که قائل به تسییر مطلق است، دیدگاه جبریّه را پذیرفته که معتقدند بنده بر انجام کارهایش مجبور شده و قدرت و اراده و تأثیری ندارد.
و کسی که قائل به تخییر مطلق است، به مذهب قدریّه که تقدیر را انکار میکنند و میگویند عمل انسان به اختیار خودش است و بنده آفریدگار کار خویش بوده و در اراده و عمل خود، مستقل است.[4]
بنابراین پاسخ سؤال مذکور چیست؟ و راه خروج از این ایرادات چگونه است؟
پاسخ سؤال: حقیقت در میان دو دیدگاه فوق و هدایت در بین این دو گمراهی است. به توفیق الهی، میگوییم که انسان از یک لحاظ، مخیّر و از جنبهای دیگر، مسیّر است؛ یعنی از این نظر که دارای اراده بوده و براساس آن، انتخاب میکند و قدرتی دارد که بهوسیلۀ آن کاری را انجام میدهد، مخیّر است، چون الله ﻷ میفرماید:
﴿فَمَن شَآءَ فَلۡیُؤۡمِن وَمَن شَآءَ فَلۡیَکۡفُرۡۚ﴾ [الکهف: 29]
«پس هرکس میخواهد ایمان بیاورد و هرکس میخواهد کافر گردد.»
﴿وَهَدَیۡنَٰهُ ٱلنَّجۡدَیۡنِ﴾ [البلد: 10]
«و او را به دو راه [خیر و شر] راهنمائی کردیم.»
﴿فَأۡتُواْ حَرۡثَکُمۡ أَنَّىٰ شِئۡتُمۡۖ﴾ [البقرة: 223]
«پس هر گونه که بخواهید به کشتزار خود درآیید.»
﴿۞وَسَارِعُوٓاْ إِلَىٰ مَغۡفِرَةٖ مِّن رَّبِّکُمۡ﴾ [آل عمران: 133]
«و به سوی آمرزش پروردگارتان بشتابید.»
و نیز مسلم / روایت میکند که پیامبر ج فرمودند: «اِحْرِصْ عَلَى مَا یَنْفَعُکَ، وَاسْتَعِنْ بِاَللَّهِ، وَلَا تَعْجَزْ»[5]؛ «بر آنچه به تو فایده میرساند، مشتاق باش و از الله کمک بخواه و ناتوان مشو [احساس ناتوانی مکن].»
همچنین در صحیح بخاری روایت شده که رسول الله ج فرمودند: «صَلُّوا قَبْلَ الْمَغْرِبِ»؛ «پیش از غروب خورشید، نماز بخوانید.» سپس در مرتبۀ سوم عرض کردند: «لِمَنْ شَاءَ»[6]؛ «[این نماز] برای کسی [است] که [خودش] بخواهد.»
و دلایل فراوان دیگری که در این زمینه آمده است.
امّا از این لحاظ که تمامی افعالش وارد در حوزۀ قضا و قدر است و به آن برمیگردد، مسیّر است، چون از آنچه الله ـ برایش مقدّر نموده، خارج نمیشود؛ مثلا در اختیار خود، از قدرت الهی خارج نمیگردد، زیرا الله متعال میفرماید:
﴿هُوَ ٱلَّذِی یُسَیِّرُکُمۡ فِی ٱلۡبَرِّ وَٱلۡبَحۡرِۖ﴾ [یونس: 22]
«او کسی است که شما را در خشکی و دریا به حرکت در میآورد.»
﴿وَرَبُّکَ یَخۡلُقُ مَا یَشَآءُ وَیَخۡتَارُۗ مَا کَانَ لَهُمُ ٱلۡخِیَرَةُۚ سُبۡحَٰنَ ٱللَّهِ وَتَعَٰلَىٰ عَمَّا یُشۡرِکُونَ﴾ [القصص: 68]
«و پروردگار تو هرچه بخواهد میآفریند، و [هر چه بخواهد] بر میگزیند، آنان را [هیچ] اختیاری نیست. الله منزّه و برتر است از آنچه شریک او قرار میدهند.»
و پیامبر ج فرمودند: «کَتَبَ اللَّهُ مَقَادِیرَ الْخَلَائِقِ قَبْلَ أَنْ یَخْلُقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ بِخَمْسِینَ أَلْفَ سَنَةٍ»[7]؛ «الله أ پنجاه هزار سال پیش از اینکه آسمانها و زمین را بیافریند، تقدیر و سرنوشت مخلوقات را ثبت نموده است.»
و دلایل دیگری که در این باره وجود دارد.
به همسن سبب، الله تعالی این دو مورد را باهم آورده است؛ یعنی اینکه انسان از یک لحاظ، مخیّر و از یک بُعد، مسیّر است، چنانکه میفرماید:
﴿لِمَن شَآءَ مِنکُمۡ أَن یَسۡتَقِیمَ٢٨ وَمَا تَشَآءُونَ إِلَّآ أَن یَشَآءَ ٱللَّهُ رَبُّ ٱلۡعَٰلَمِینَ﴾ [التّکویر: 28-29]
«برای کسی از شما که بخواهد راه راست را در پیش گیرد و شما نمیخواهید مگر اینکه پروردگار جهانیان بخواهد.»
الله ـ ثابت و بیان نمود که بنده دارای اراده بوده و ارادۀ او تابع ارادۀ الله متعال است و بهوسیلۀ آن، واقع میشود.
رسول الله ج نیز میفرمایند: «مَا مِنْکُمْ مِنْ نَفْسٍ إِلَّا وَقَدْ عُلِمَ مَنْزِلُهَا مِنَ الْجَنَّةِ وَالنَّارِ»[8]؛ «جایگاه هریک از شما، در بهشت و دوزخ، مشخّص و تعیین شده است.»
صحابه ش پرسیدند: ای رسول الله! پس چرا عمل کنیم؟ آیا بهتر نیست که توکّل نماییم و کارمان را به تقدیر الهی موکول کنیم؟ پیامبر ج پاسخ دادند: «اعْمَلُوا فَکُلٌّ مُیَسَّرٌ لِمَا خُلِقَ لَهُ»؛ «عمل کنید که هرکسی به آنچه برایش آفریده شده، مهیّا [ یا در جریان و یا آسانشده] است.»
حدیث مذکور، دلیلی است بر آنچه گفته شد و نشان میدهد که انسان مخیّر است، زیرا پیامبر فرمودند: «اعْمَلُوا» و نیز بیانگر این است که اختیار انسان داخل در تقدیر الهی است، چون فرمودند: «فَکُلٌّ مُیَسَّرٌ لِمَا خُلِقَ لَهُ».
نتیجۀ دلایل شرعی و واقعیّت در این زمینه، همین بود که بیان شد.[9]
[1]- مجموع الفتاوی، ج 8، ص 179؛ إقتضاء الصّراط المستقیم، ابن تیمیّه، ج 2، صص 858- 859.
[2]- منهاج السّنّة النّبویّة، ج 3، صص 65- 78؛ مجموع الفتاوی، ج 8، صص 262- 268؛ إیقاظ الفکرة لمراجعة الفطرة، صنعانی، ص 306؛ الإیمان بالقضاء والقدر، صص 130- 135.
[3]- نک: مجموع الفتاوی، ج 8، ص 454؛ إقتضاء الصّراط المستقیم، ابن تیمیّه، ج 2، صص 857- 858.
[4]- نک: الإیمان بالقضاء والقدر، صص 184- 188.
[5]- صحیح مسلم، شمارۀ حدیث: 2664.
[6]- صحیح بخاری، شمارۀ حدیث: 1183، 7368.
[7]- صحیح مسلم، شمارۀ حدیث: 2653.
[8]- صحیح بخاری، شمارۀ حدیث: 1362، 4945؛ صحیح مسلم، شمارۀ حدیث: 2647.
[9]- نک: دفع إیهام الإضطراب، محمّد امین شنقیطی، صص 286- 287؛ الإیمان بالقضاء والقدر، صص 184- 188.