ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | |||||
3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 |
10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 |
17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 |
24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
بدون تردید الله تعالی مقدّمات فراوانی را برای پیامبر ج که بیانگر بعثت و نبوّت ایشان بود، آماده ساخت؛ از جمله:
1- دعای ابراهیم، بشارت عیسی و خواب مادر پیامبر ج، آمنه
رسول الله ج در معرّفی خویش میفرمایند: «إِنِّی عَبْدُ اللهِ لَخَاتَمُ النَّبِیِّینَ، وَإِنَّ آدَمَ لَمُنْجَدِلٌ فِی طِینَتِهِ، وَسَأُنَبِّئُکُمْ بِأَوَّلِ ذَلِکَ: دَعْوَةُ أَبِی إِبْرَاهِیمَ، وَبِشَارَةُ عِیسَى بِی، وَرُؤْیَا أُمِّی الَّتِی رَأَتْ»[1]؛ «همانا من بندۀ الله و قطعاً خاتم پیامبران [بودم] درحالی که هنوز آدم در گِل خویش [و بدون روح] بر زمین افتاده بود، و به زودی شما را از نخستین [نشانههای] نبوّتم آگاه خواهم کرد؛ یعنی دعای پدرم؛ ابراهیم و بشارت عیسی به [بعثت] من و خوابی که مادرم دید.»
توضیح حدیث فوق: پیامبر ج فرمودند: من نتیجه و مصداق دعای ابراهیم خلیل هستم، زیرا او وقتی پایههای کعبه را در مکّه مینهاد و پسرش؛ اسماعیل نیز با وی بود، اینگونه دعا میکرد:
﴿رَبَّنَا تَقَبَّلۡ مِنَّآۖ إِنَّکَ أَنتَ ٱلسَّمِیعُ ٱلۡعَلِیمُ١٢٧ رَبَّنَا وَٱجۡعَلۡنَا مُسۡلِمَیۡنِ لَکَ وَمِن ذُرِّیَّتِنَآ أُمَّةٗ مُّسۡلِمَةٗ لَّکَ وَأَرِنَا مَنَاسِکَنَا وَتُبۡ عَلَیۡنَآۖ إِنَّکَ أَنتَ ٱلتَّوَّابُ ٱلرَّحِیمُ١٢٨ رَبَّنَا وَٱبۡعَثۡ فِیهِمۡ رَسُولٗا مِّنۡهُمۡ یَتۡلُواْ عَلَیۡهِمۡ ءَایَٰتِکَ وَیُعَلِّمُهُمُ ٱلۡکِتَٰبَ وَٱلۡحِکۡمَةَ وَیُزَکِّیهِمۡۖ إِنَّکَ أَنتَ ٱلۡعَزِیزُ ٱلۡحَکِیمُ﴾ [البقرة: 127-129]
«و [به یاد آورید] هنگامی را که ابراهیم و اسماعیل پایههای خانۀ [کعبه] را بالا میبردند [و میگفتند]: پروردگارا! از ما بپذیر، همانا که تو شنوای دانایی. پروردگارا! ما را فرمانبردار خودت قرار بده، و از فرزندانمان امّتی مطیع خود [پدید آور] و شیوۀ عبادتمان را به ما نشان بده و توبۀ ما را بپذیر که قطعاً تو توبهپذیر مهربانی. پروردگارا! در میان این افراد پیامبری از خودشان برانگیز تا آیات تو را بر آنان بخواند، و ایشان را کتاب و حکمت بیاموزد و آنان را پاکیزه کند، که همانا تو پیروزمند حکیمی.»
بنابراین الله متعال دعای ابراهیم و اسماعیل إ را اجابت نمود و پیامبر خاتم؛ یعنی محمّد ج از فرزندان ایشان بودند.
همانگونه که رسول الله ج فرمودند: «من بشارت عیسی هستم»، سیّدنا عیسی ÷ نیز مژدۀ نبوّت و بعثت محمّد ج را داد و در قرآن کریم میخوانیم:
﴿وَإِذۡ قَالَ عِیسَى ٱبۡنُ مَرۡیَمَ یَٰبَنِیٓ إِسۡرَٰٓءِیلَ إِنِّی رَسُولُ ٱللَّهِ إِلَیۡکُم مُّصَدِّقٗا لِّمَا بَیۡنَ یَدَیَّ مِنَ ٱلتَّوۡرَىٰةِ وَمُبَشِّرَۢا بِرَسُولٖ یَأۡتِی مِنۢ بَعۡدِی ٱسۡمُهُۥٓ أَحۡمَدُۖ﴾ [الصّف: 6]
«و [به یاد آور] هنگامی که عیسی پسر مریم گفت: ای بنیاسرائیل! همانا من فرستادۀ الله به سوی شما هستم، آنچه از تورات که پیش از من بوده را تصدیق میکنم و [نیز] مژدهدهنده به رسولی هستم که پس از من میآید و نامش احمد است.»
عیسی ÷ آخرین پیامبر بنیاسرائیل بود و پس از وی، پیامبر دیگری تا زمان نبوّت محمّد ج، مبعوث نگردید. سیّدنا عیسی به آمدن پیامبری به نام احمد بشارت داد و این اسم یکی از نامهای پیامبرمان؛ محمّد ج است.
«خواب مادر پیامبر ج» نیز اینگونه بود که مادر ایشان خواب صادقانهای دید و زمانی که موقع زایمانش فرا رسید و محمّد ج را به دنیا آورد، نوری را در برابر چشمانش احساس کرد که آن نور، بصری در سرزمین شام را برایش روشن و نمایان کرد.[2]
2- بعثت پیامبر ج در میان قوم عرب
در آن زمان، با وجود امّیبودن، بتپرستی و غلبۀ ویژگیهای بادیهنشینی همچون تفرقه و قیبلهگرایی؛ این قوم بر سایر اقوام برتری داده شدند و برای این اصلاح عام معنوی و مدنی که دین اسلام مشتمل بر آن بود، انتخاب گشتند.
علاوه بر این، قوم عرب مشهور و ممتاز به استقلال فکری و گسترش آزادی فردی بودند.
آنان از لحاظ زیرکی، استقلال اراده، عزّت نفس، دلیری و قدرت جسمی و قلبی، منحصر به فرد به شمار میرفتند.
این قوم نزدیکتر به رعایت عدالت در میان مردم بودند.
و نیز در اوج فصاحتِ زبانی و بلاغت گفتاری قرار داشتند و این موضوع باعث میشد که آمادۀ تأثیرگذاری و تأثیرپذیری با دلایل عقلی، معانی بلاغی، شعری و ادبی، سخنگفتن از تمامی علوم الهی و شرعی، فنون عقلی و علوم هستی باشند درحالی که ملّتهای دیگر، بر اثر تعصّبات دینی و مذهبی و دشمنیهای نژادی، وحدتشان را از بین برده بودند.
مهمترین ویژگی ممتاز عرب این بود که فطرت آنان از سایر ملّتها سالمتر و پاکتر باقی مانده بود، علیرغم اینکه شهرنشینان در هر فنّ و حرفهای، از آنان جلوتر و پیشرفتهتر بودند.
اصلاح و تزکیۀ اسلامی مبتنی بر اصلاح نفس بهوسیلۀ استقلال عقل و اراده و تهذیب اخلاق بهوسیلۀ بهسازی آنچه در زمین است؛ مانند معدن و گیاه و حیوان، صورت میگیرد.
به همین سبب، الله ـ این امت را برای اصلاح مهم و بزرگی که محمّد ج آورد، انتخاب نمود.[3]
نسب ایشان از بهترین و اصیلترین نسبها بود، چنانکه الله تعالی میفرماید:
﴿إِنَّ ٱللَّهَ ٱصۡطَفَىٰٓ ءَادَمَ وَنُوحٗا وَءَالَ إِبۡرَٰهِیمَ وَءَالَ عِمۡرَٰنَ عَلَى ٱلۡعَٰلَمِینَ﴾ [آلعمران:33]
«بدون تردید الله متعال آدم و نوح و آل ابراهیم و آل عمران † را بر جهانیان برگزید.»
در صحیح مسلم، از واثله بن أسقع س روایت شده که پیامبر ج فرمودند: «إِنَّ اللهَ اصْطَفَى کِنَانَةَ مِنْ وَلَدِ إِسْمَاعِیلَ، وَاصْطَفَى قُرَیْشًا مِنْ کِنَانَةَ، وَاصْطَفَى مِنْ قُرَیْشٍ بَنِی هَاشِمٍ، وَاصْطَفَانِی مِنْ بَنِی هَاشِمٍ»[4]؛ «همانا الله متعال کنانه را از میان فرزندان اسماعیل ÷، قریش را از بین کنانه، بنیهاشم را از قریش و مرا از میان بنیهاشم برگزید.»
از آنجا که بنیهاشم دارای فضایل و مکارم بودند و بهترین مردم در زمان فتنهها و بخشندهترین آنان به مسکینان و یتیمان به شمار میرفتند، الله ﻷ آنان را انتخاب کرد.
لقب بنیهاشم بر عمرو بن عبدمناف اطلاق گشت، چون نخستین فردی بود که نان را تکّهتکّه کرد و با خورشت مخلوط نمود و برای افرادی که دچار قحطی شده بودند، آبگوشت -غذایی خوشمزّه- ساخت. هر ساله تمام کسانی که برای مراسم حج به مکّه میآمدند، از سفرۀ وی غذا میخوردند و این سفره در تمامی شرایط -خوشی و ناخوشی- گسترده بود و هرگز برچیده نمیشد.
فرزند هاشم؛ یعنی عبدالمطّلب پدربزرگ پیامبر ج، بر این کار هاشم افزود و او حیوانات وحشی و پرندگان آسمان را نیز غذا میداد. همچنین نخستین فردی بود که در غار حرا، به عبادت پرداخت و نقل شده که نوشیدن شراب را بر خودش حرام و ممنوع ساخت.
به طور خلاصه، خاندان رسول الله ج با دارابودن اخلاقی والا و بخششها و فضایلی عملی و باطنی، بر سایر افراد قومشان برتری داشتند و سپس الله تعالی سیّدنا محمّد ج را از میان بنیهاشم برگزید و بهترینِ فرزندان آدم و سرور آنان گشت.[5]
4- دستیابی پیامبر ج به والاترین درجۀ اخلاقی
الله تعالی ایشان را بر صفاتی نیکو و ویژگیهایی پسندیده آفریده بود؛ پیامبر ج پیش از نبوّت، برترین فرد قوم خویش و بلکه بهترین انسانها از لحاظ زیرکی، داشتن فطرتی پاک و اخلاقی نیکو بودند.
همچنین مشهور به صداقت، امانتداری و آداب و رفتار عالی و زیبا بوده و به همین سبب، پیش از نبوّت نیز از جایگاه والایی برخوردار بودند تا جایی که لقب «امین» را به ایشان دادند.
رسول الله با همین ویژگیها بزرگ شدند و در جسم پاک و نفس پاکیزۀ ایشان، تمامی نیروها کامل گشت، امّا هرگز به دنبال مال و آوازه نبوده و چشم به مقام و شهرت ندوختند، تا اینکه وحی پروردگار جهانیان به نزدشان آمد. این موضوع اندکی بعد، بیان خواهد شد.[6]
5- امّیبودن پیامبر ج که خواندن و نوشتن نمیدانستند
این مورد، یکی از بزرگترین مقدّمات و دلایل بر صداقت نبوّت ایشان است؛ مردی که هرگز کتابی نخوانده و خطّی ننوشته و شعر و نثری بر زبان نیاورده و در میان آن امّت امّی رشد نموده است، دعوتی بزرگ و شریعتی آسمانی و عادلانه میآورد که هرج و مرج اجتماعی را ریشهکن کرده و برای پیروانش، سعادت ابدی را ضمانت میکند و آنان را از اسارت بردگی برای غیرالله، نجات میدهد.
تمامی این موارد، از مقدّمات و نشانههای صداقت نبوّت است.[7]
6- پرورش رسول الله ج در مکّۀ مکرّمه
شهر پاکی که الله ـ آن را برای ساخت نخستین خانۀ توحید و عبادتِ خالصانه و عبادات سالم برگزید.
الله متعال میفرماید:
﴿إِنَّ أَوَّلَ بَیۡتٖ وُضِعَ لِلنَّاسِ لَلَّذِی بِبَکَّةَ مُبَارَکٗا وَهُدٗى لِّلۡعَٰلَمِینَ﴾ [آلعمران: 96]
«همانا نخستین خانهای که برای [عبادت] مردم قرار داده شده، همان است که در مکّه وجود دارد، درحالی که پربرکت و [مایۀ] هدایت جهانیان است.»[8]
[1]- نک: المسند، شمارۀ حدیث: 17280؛ دلائل النّبوّة، بیهقی، ج 1، صص 80- 82؛ الرّوض الأنف، سهیلی، ج 1، ص 290.
[2]- دلائل النّبوّة، بیهقی، ج 1، صص 80- 84؛ خلاصة السّیرة النّبویّة والدّعوة الإسلامیّة، محمّد رشید، صص 13- 14.
[3]- نک: خلاصة السّیرة النّبویة، صص 3- 7.
[4]- صحیح مسلم؛ شمارۀ حدیث: 2276.
[5]- نک: الفصول فی سیرة الرّسول، ابن کثیر، صص 5- 7؛ خلاصة السّیرة النّبویّة، صص 10- 11.
[6]- نک: خلاصة السّیرة، صص 17- 19.
[7]- همان، ص 25.
[8]- أخبار مکّة فی قدیم الدّهر وحدیثه، فاکهی (126)، ج 5، ص 190.