ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | |||||
3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 |
10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 |
17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 |
24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
مبحث دوم:
گزیدهای از نسب و زندگی
پیامبر ج
محمّد بن عبدالله بن عبدالمطّلب بن هاشم بن عبدمناف بن قصی بن کلاب بن مره بن کعب بن لؤی بن غالب بن فهر بن مالک بن نضر بن کنانه بن خزیمه بن مدرکه بن الیاس بن مضر بن نزار بن معد بن عدنان، که عدنان از قوم عرب و عرب از اولاد اسماعیل بن ابراهیم إ است.[1]
نام مادر پیامبر ج، آمنه؛ دختر وهب بن عبد مناف بن زهره است و زهره، برادرِ پدربزرگ رسول الله ج بود.
پدر پیامبر ج با آمنه ازدواج کرد و به همراه وی، سه روز در خانۀ اقوام آمنه ایستاد و دیری نپایید که باردار شد، امّا احساس سنگینی و ویار [تغییر اشتها و درخواست برخی از خوراکیها] نکرد، چنانکه عادت زنان نیرومند و سالم اینگونه است.[2]
زمانی که مادر ایشان، باردار شد، خوابی دید، و این مطلب، قبلاً بیان گردید.
در سال 571 م موافق با عام الفیل، رسول الله ج با آفرینشی کامل، چهرهای زیبا و جسمی سالم به دنیا آمدند.[3]
هنوز به دنیا نیامده بودند که پدر ایشان وفات کرد و از این رو، پدربزرگشان؛ عبدالمطّلب سرپرستی پیامبر را بر عهده گرفت و مادرشان، سه روز ایشان را شیر داد و پس از آن، عبدالمطّلب محمّد ج را به حلیمۀ سعدیه سپرد تا ایشان را شیر دهد.
شرخوارگی پیامبر ج در میان بنیسعد
قوم عرب عادت و رسم داشتند که فرزندانشان را به زنان شیرده بادیهنشین میسپردند، زیرا در بادیه، اسباب رشد و پرورش سالم جسمی وجود داشت.[4]
بدون تردید حلیمۀ سعدیه امور عجیبی را از این شیرخوار مشاهده نمود؛ از جمله اینکه وی با همسرش بهوسیلۀ مادهالاغی لاغر و بسیار کُند رفتار، به مکّه آمد و در راه بازگشت از مکّه، درحالی که پیامبر ج را در بغل داشت، این الاغ به سرعت میدوید و تمامی مرکبها را پشت سر میگذاشت و باعث تعجّب همسفران او شد.
حلیمه میگوید که سینهاش، شیری نداشت و کودک شیرخوارش از شدّت گرسنگی، همواره گریه میکرد، امّا همین که محمّد ج سینهاش را به دهان گرفت، بسیار پرشیر شد، به گونهای که سیّدنا محمّد ج و کودکش را شیر میداد و هردو سیر میشدند.
همچنین نقل میکند که سرزمین قومش؛ بنیسعد خشک و بیآب و علف بود و زمانی که شیردهی این کودک نصیبش شد، سرزمین آنها سرسبز و خرّم گشت و حیواناتشان زیاد گشت و نداری و فقرشان تبدیل به آسایش و راحتی شد.
پس از دو سال، حلیمه پیامبر ج را به مادر و پدربزرگ ایشان که در مکّه بودند، تحویل داد، امّا از مادر رسول الله ج خواست و اصرار کرد که اجازه دهد دوباره سیّدنا محمّد ج نزد وی بمانند، چون برکتهای پیامبر ج را برای خویش مشاهده نموده بود. در نتیجه، آمنه موافقت کرد و حلیمه باری دیگر با این کودک به سرزمینش بازگشت درحالی که دلش لبریز از شادی بود.
پس از دو سال دیگر؛ یعنی وقتی محمّد ج 4 ساله بودند، حلیمه ایشان را به مادرشان تحویل داد و آمنه تا زمان وفات خویش، سرپرستی پیامبر ج را بر عهده گرفت و در آن هنگام، رسول الله ج 6 ساله بودند. عبدالمطّلب نیز دو سال سرپرستی ایشان را بر عهده داشت و سپس از دنیا رفت و پیش از وفاتش، سفارش پیامبر ج را به فرزندش ابوطالب؛ عموی رسول الله ج کرد و او همانگونه که از خانوادهاش، مواظبت مینمود، از سیّدنا محمّد ج نیز نگهداری کرد.[5]
ابوطالب به سبب فقر و نداری، زندگی سختی داشت و از این رو، پیامبر ج در رفاه و آسایش بزرگ نشدند و میتوان گفت که این مورد، لطف و احسان الهی به این پیامبر بزرگ بود.
رسول الله ج از زمانی که در میان بنیسعد زندگی میکردند، به همراه برادران رضاعی خویش، مشغول گوسفندچرانی بوده و برای ساکنان مکّه، گوسفند میچراندند و با گرفتن مزد، از عهدۀ خویش برمیآمدند و عمویشان را برای نفقه به زحمت نمیانداختند.
سفر پیامبر ج با عموی خویش به شام و دیدار با بحیرای راهب
رسول الله ج به همراه عمویشان؛ ابوطالب برای تجارت، به سرزمین شام رفتند درحالی که سنّ ایشان 12 سال و 2 ماه و 10 روز بود. در آنجا، بحیرای راهب پیامبر ج را دید و پس از اینکه مهر نبوّت را در میان دو شانۀ محمّد ج مشاهده نمود، به عموی ایشان مژده داد و وی را از دشمنی یهود علیه رسول الله ج برحذر داشت.
سفر تجاری پیامبر ج با اموال أمّ المؤمنین خدیجه ل
ایشان باری دیگر با مال خدیجهI؛ دختر خویلد به قصد تجارت، سفر نمودند و أمّ المؤمنین خدیجه بیشتر از آنچه به دیگران میداد، به رسول الله ج بخشید، زیرا در این تجارت، منافع فراوانی حاصل شد و بلکه منجر به سعادت وی در دنیا و آخرت گشت.
خدیجه ل داناترین و کاملترین زن در میان قبیلۀ قریش بود، به گونهای که در دورۀ جاهلی، ملقّب به «طاهره» گشت، زیرا خویشتندار و پاکدامن و برخوردار از فضایل آشکاری بود.
ازدواج رسول الله ج با أمّ المؤمنین خدیجه ل
با توجّه به سخنان بردۀ خدیجهI؛ یعنی میسرة دربارۀ اخلاق والا و فضایل برتری که در سفر به شام، از محمّد ج دیده بود و نیز به سبب بشارت بحیرا به عموی پیامبر ج در نخستین سفر ایشان به شام، خدیجه ل به پیامبر ج علاقهمند شد و مشتاق ازدواج با ایشان گشت. او قبلاً ازدواج کرده و شوهرش از دنیا رفته بود و در نتیجه، این ازدواج مبارک صورت گرفت درحالی که پیامبر ج 25 ساله و أمّ المؤمنین خدیجه ل تقریبا 40 ساله بودند.
رسول الله ج در زندگی خدیجهI، همسر دیگری نگرفتند و أمّ المؤمنین خدیجه را از همه بیشتر دوست داشتند. خدیجه ل 10 سال پس از بعثت وفات نمود و پیامبر ج از وی بسیار یاد میکردند و از طرف او، صدقه داده و به دوستانش، هدیه میدادند. وی تمامی فرزندان رسول الله ج را به دنیا آورد مگر ابراهیم که از کنیزک ایشان؛ ماریه قبطی بود.
مطالب قبلی، مختصری از اخبار و سیرۀ پیامبر ج پیش از بعثت و شروع وحی بود.[6]
[1]- نک: جوامع السّیرة، ابن حزم، صص 4- 6؛ الرّوض الأنف، ج 1، صص 23- 38، در این کتاب، نسب پیامبر ج به تفصیل بیان گشته و اسامی مذکور، توضیح داده شدهاند؛ حدائق الأنوار ومطالع الأسرار، ابن دیبع، ج 1، ص 94؛ سبل الرّشاد فی هدی خیر العباد، ج 1، صص 235- 322؛ خلاصة السّیرة، صص 11- 12؛ محمّد رسول الله، احمد تیمور پاشا، ص 28؛ موسوعة نضرة النّعیم فی مکارم أخلاق الرّسول الکریم، ج 1، ص 192.
[2]- نک: خلاصة السّیرة، صص 13- 14؛ السّیرة النّبویّة الصّحیحة، أکرم عمری، ج 1، صص 90- 91.
[3]- نک: حدائق الأنوار، ابن دیبع شافعی، ج 1، ص 29؛ خلاصة السّیرة، ص 14؛ فقه السّیرة، محمّد غزالی، تخریج احادیث: شیخ آلبانی، صص 58- 63.
[4]- جوامع السّیرة النّبویّة، ابن حزم اندلسی، صص 6- 7؛ الرّوض الأنف، ج 1، صص 278- 286 و 297.
[5]- نک: الرّوض الأنف، ج 1، صص 300- 301؛ أعلام النّبوة، ماوردی، صص 248- 249.
[6]- نک: سنن ترمذی، شمارۀ حدیث: 3620؛ دلائل النّبوّة، ج 1، صص 90- 92؛ الرّوض الأنف، ج 1، صص 313- 318 و 322- 335؛ الخصائص الکبری، سیوطی، ج 1، ص 226؛ خلاصة السّیرة، صص 15- 16؛ محمّد رسول الله، احمد تیمور پاشا، صص 35- 36؛ فقه السّیرة، غزالی، صص 68- 69.