مبحث اول:
مرگ، برزخ، قبر و فتنۀ آن
مرگ، ضد و نقیض زندگی است.
قرطبی میگوید: «عالمان بر این باورند که مرگ نیستی محض یا فنای صِرف نیست، بلکه قطع رابطۀ روح با بدن و جداشدن آن و ایجاد مانع در میان آن دو و تغییر وضعیّت و انتقال از یک منزل به منزلی دیگر است.»[1]
قرطبی / چنین میآورد: «مسلمانان اجماع دارند که مرگ سنّ مشخّص، زمان معلوم و بیماری خاصّی ندارد. علّت این است که انسان کاملاً آماده و مهیّا باشد.»[2]
این واژه در زبان عربی به معنای مانع میان دو شیء است.
الله ـ میفرماید:
﴿وَجَعَلَ بَیۡنَهُمَا بَرۡزَخٗا﴾ [الفرقان: 53]
«و در میان آن دو مانعی قرار داد.»
مراد از برزخ، مانع است.
«یعنی منزل پس از مرگ تا هنگام برانگیختهشدن.
الله ﻷ میفرماید:
﴿وَمِن وَرَآئِهِم بَرۡزَخٌ إِلَىٰ یَوۡمِ یُبۡعَثُونَ﴾ [المؤمنون: 100]
«و پشت سرشان برزخی است تا روزی که برانگیخته شوند.»
مجاهد / میگوید: مراد از آن، فاصلۀ میان مرگ و رستاخیز است.
وقتی به شعبی گفته شد که فلانی مُرد، او پاسخ داد: «وی نه در دنیا و نه در آخرت است.»[3]
ابن قیّم / میگوید: «برزخ فاصلۀ میان دنیا و آخرت است و اهل برزخ در میان دنیا و آخرت قرار دارند.»[4]
محلّ دفن انسان که جمعش قبور میشود و «مقبُره» یا «مقبَره» محلّ قبرستان و «مقبَر» محلّ قبر را گویند.[5]
فتنه چندین معنا دارد؛ از جمله امتحان و آزمایش، چنانکه الله تعالی میفرماید:
﴿لِنَفۡتِنَهُمۡ فِیهِ﴾ [طه: 131]
«تا آنان را در آن بیازماییم.»
همچنین به معنای شرک است:
﴿وَقَٰتِلُوهُمۡ حَتَّىٰ لَا تَکُونَ فِتۡنَةٞ﴾ [البقرة: 193]
«و با آنان جنگ کنید تا فتنه [شرک] باقی نماند.»
علاوه بر این، به معنای سوزاندن و مجازات بهوسیلۀ آتش میآید:
﴿إِنَّ ٱلَّذِینَ فَتَنُواْ ٱلۡمُؤۡمِنِینَ وَٱلۡمُؤۡمِنَٰتِ ثُمَّ لَمۡ یَتُوبُواْ فَلَهُمۡ عَذَابُ جَهَنَّمَ وَلَهُمۡ عَذَابُ ٱلۡحَرِیقِ﴾ [البروج: 10]
«همانا کسانی که مردان و زنان مؤمن را [بهوسیلۀ آتش] شکنجه [و آزار] دادند، سپس توبه نکردند، برای آنان عذاب جهنّم بوده و برایشان عذاب [آتش] سوزان است.»
فتنۀ قبر یعنی پرسش دو فرشته پس از دفن میّت، دربارۀ پروردگار، دین و پیامبر او.
وقتی مرده در قبر نهاده میشود، روح به بدنش باز میگردد و از وی سؤال شده و گفته میشود: پروردگار تو کیست؟ دین تو چیست؟ و پیامبرت چه کسی است؟
انسان مؤمن میگوید: پروردگارم، الله و دینم اسلام و پیامبرم محمّد ج است.
امّا الله ﻷ ظالمان را گمراه نموده و شخص کافر [باحسرت] میگوید: آه، آه، نمیدانم.
انسان منافق و مردّد نیز میگوید: نمیدانم؛ من از مردم چیزی شنیدم و همان را بر زبان آوردم.
کیفیّت فتنۀ قبر در چندین حدیث بیان شده است؛ از جمله براء بن عازب س میگوید: به منظور تشییع جنازهای در قبرستان بقیع غرقد [در مدینه] حاضر بودیم که پیامبر ج آمده و نشستند و ما نیز در اطراف ایشان نشستیم، گویی که پرنده بر روی سرمان بود [تکان نمیخوردیم]. درحالی که برای آن میّت لحد ساخته میشد، پیامبر ج سه مرتبه فرمودند: «أَعُوذُ بِاللهِ مِنْ فِتْنَةِ القَبْرِ»؛ «از فتنۀ قبر، به الله متعال پناه میبرم.»
در این حدیث، در توصیف بندۀ مؤمن آمده است که: «فَتُعَادُ رُوحُهُ فِی جَسَدِهِ، فَیَأْتِیهِ مَلَکَانِ، فَیُجْلِسَانِهِ، فَیَقُولَانِ لَهُ: مَنْ رَبُّکَ؟ فَیَقُولُ: رَبِّیَ اللَّهُ، فَیَقُولَانِ لَهُ: مَا دِینُکَ؟ فَیَقُولُ: دِینِیَ الْإِسْلَامُ، فَیَقُولَانِ لَهُ: مَا هَذَا الرَّجُلُ الَّذِی بُعِثَ فِیکُمْ؟ فَیَقُولُ: هُوَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ، فَیَقُولَانِ لَهُ: وَمَا عِلْمُکَ؟ فَیَقُولُ: قَرَأْتُ کِتَابَ اللَّهِ، فَآمَنْتُ بِهِ وَصَدَّقْتُ، فَیُنَادِی مُنَادٍ فِی السَّمَاءِ: أَنْ صَدَقَ عَبْدِی، فَأَفْرِشُوهُ مِنَ الْجَنَّةِ، وَأَلْبِسُوهُ مِنَ الْجَنَّةِ، وَافْتَحُوا لَهُ بَابًا إِلَى الْجَنَّةِ»؛ «روح [مؤمن] به بدنش بازگردانده میشود، سپس دو فرشته آمده، وی را مینشانند و به او میگویند: پروردگارت چه ذاتی است؟ وی پاسخ میدهد: پروردگارم الله است. سپس میپرسند: دینت چیست؟ میگوید: دینم اسلام است. سپس از وی میپرسند: این مردی که در میانتان مبعوث گشت، کیست؟ او میگوید: وی رسول الله ج است. در ادامه، از وی میپرسند: چقدر میدانی [یا علم داری]؟ میگوید: قرآن را خواندم و به آن ایمان آورده و تصدیقش نمودم. سپس ندادهندهای در آسمان فریاد میزند که بندهام راست گفت، پس برایش فرشی از بهشت پهن کنید و لباسی از بهشت بپوشانید و دری به سوی بهشت بگشایید.»
همچنین دربارۀ شخص کافر آمده است که: «فَتُعَادُ رُوحُهُ فِی جَسَدِهِ، وَیَأْتِیهِ مَلَکَانِ، فَیُجْلِسَانِهِ، فَیَقُولَانِ لَهُ: مَنْ رَبُّکَ؟ فَیَقُولُ: هَاهْ هَاهْ لَا أَدْرِی، فَیَقُولَانِ لَهُ: مَا دِینُکَ؟ فَیَقُولُ: هَاهْ هَاهْ لَا أَدْرِی، فَیَقُولَانِ لَهُ: مَا هَذَا الرَّجُلُ الَّذِی بُعِثَ فِیکُمْ؟ فَیَقُولُ: هَاهْ هَاهْ لَا أَدْرِی، فَیُنَادِی مُنَادٍ مِنَ السَّمَاءِ أَنْ کَذَبَ، فَافْرِشُوا لَهُ مِنَ النَّارِ، وَافْتَحُوا لَهُ بَابًا إِلَى النَّارِ، فَیَأْتِیهِ مِنْ حَرِّهَا، وَسَمُومِهَا، وَیُضَیَّقُ عَلَیْهِ قَبْرُهُ حَتَّى تَخْتَلِفَ فِیهِ أَضْلَاعُهُ»[6]؛ «روح [کافر] به بدنش بازگردانده میشود، سپس دو فرشته آمده، وی را مینشانند و به او میگویند: پروردگارت چه ذاتی است؟ وی پاسخ میدهد: آ، آه، نمیدانم. سپس از وی میپرسند: دین تو چیست؟ میگوید: آه، آه، نمیدانم. به او میگویند: این مردی که در میان شما مبعوث گشت، کیست؟ پاسخ میدهد: آه، آه، نمیدانم. سپس ندادهندهای از آسمان فریاد میزند که او دروغ گفت، پس برایش فرشی از آتش پهن کنید و دری بهسوی دوزخ بگشایید. بنابراین گرما و حرارت آتش دوزخ به او میرسد و قبرش بر وی تنگ میگردد تا جایی که پهلوهایش به هم میچسبد.»
در برخی از احادیث، توصیف دو فرشتۀ مسؤول فتنۀ قبر و نام آنها آمده است.
ابوهریره س روایت میکند که رسول الله ج فرمودند: «إِذَا قُبِرَ الْمَیِّتُ - أَوْ قَالَ: أَحَدُکُمْ- أَتَاهُ مَلَکَانِ أَسْوَدَانِ أَزْرَقَانِ، یُقَالُ لأَحَدِهِمَا: الْمُنْکَرُ، وَلِلآخَرِ: النَّکِیرُ»[7]؛ «وقتی میّت-یا فرمودند: یکی از شما- در قبر نهاده میشود، دو فرشتۀ سیاه و کبود نزدش میآیند که به یکی منکر و به دیگری، نکیر گفته میشود.»
خ- آیا امّتهای پیشین هم فتنۀ قبر دارند یا اینکه مورد مذکور مخصوص مسلمانان است؟
برخی از علما میگویند: امّتهای پیشین فتنۀ قبر ندارند، چون از رسولانشان فرمان نبردند و از این رو، در عذابشان تعجیل میگردد، ولی از امّت اسلام عذاب به طور موقّت برداشته شده و پیامبر ج با شمشیر فرستاده شدند و هرکس که از ترس کشتهشدن، مسلمان شود و سپس منافق گردد، در قبر عذاب میشود.
دیدگاه فوق خالی از اشکال نیست و صحیح آن است که بگوییم امّتهای پیشین هم فتنۀ قبر دارند و در آنجا عذاب میشوند یا نعمت میگیرند.
آنچه دربارۀ عذاب فرعونیان بیان شده است، یکی از دلایل موجود در این زمینه به شمار میرود، چنانکه الله ﻷ میفرماید:
﴿ٱلنَّارُ یُعۡرَضُونَ عَلَیۡهَا غُدُوّٗا وَعَشِیّٗاۚ وَیَوۡمَ تَقُومُ ٱلسَّاعَةُ أَدۡخِلُوٓاْ ءَالَ فِرۡعَوۡنَ أَشَدَّ ٱلۡعَذَابِ﴾ [غافر: 46]
«[آن عذاب] آتش [دوزخ است] که هر صبح و شام بر آن عرضه میشوند و روزی که قیامت برپا میگردد [گفته میشود:] آل فرعون را در سختترین عذاب وارد کنید.»
در صحیح مسلم، از عروه بن زبیر س نقل شده که خالهاش؛ أمّ المؤمنین عایشه ل میگفت: «رسول الله ج درحالی نزد من آمدند که زنی یهودی آنجا بود و میگفت: آیا میدانی که شما در قبر، دچار فتنه میشوید؟
عایشه ل میگوید که پیامبر ج آشفته شده و فرمودند: «إِنَّمَا تُفْتَنُ الیَهُودُ»؛ «قطعاً یهودیان دچار فتنه و ابتلا میشوند.»
أمّ المؤمنین عایشه ل در ادامه میگوید: چندین شب گذشت و سپس رسول الله ج فرمودند: «هَلْ شَعَرْتِ أَنَّهُ أُوحِیَ إِلَیَّ أَنَّکُمْ تُفْتَنُونَ فِی الْقُبُورِ؟»؛ «آیا میدانی که به من وحی شد شما در قبرها مورد فتنه و آزمایش قرار میگیرید؟!»
عایشه ل میگوید: میشنیدم که پیامبر ج پس از آن، از عذاب قبر به الله تعالی پناه میبردند.[8]
ابن قیّم / پس از بیان اختلاف موجود در این مسأله میگوید: «به نظر میرسد -والله أعلم- که هر پیامبری با امّتش اینگونه است و این افراد پس از اینکه مورد سؤال قرار میگیرند و علیه آنان دلیل آورده میشود، در قبرهایشان عذاب و مجازات میگردند، همانگونه که در آخرت، پس از سؤال و اقامۀ دلیل علیه آنان، عذاب میشوند، و الله ـ داناتر است.»[9]
د- آیا انسان کافر در قبر خود مورد فتنه و امتحان قرار میگیرد؟
دیدگاه صحیح این است که شخص کافر نیز دچار فتنه میشود و از این رو فتنۀ قبر برای کافر و غیر کافر است، چنانکه در احادیث قبلی بیان شده که انسان کافر و منافق پس از سؤال نکیر و منکر میگویند: «آه، آه، من نمیدانم.»
ذ- آیا کودکان هم در قبرهایشان امتحان میشوند؟
در این زمینه، دو دیدگاه وجود دارد:
1. از آنان سؤال میشود، زیرا خواندن نماز میّت و درخواست اینکه الله تعالی آنان را از عذاب و فتنۀ قبر حفاظت نماید، مشروع شده است.
2. گروهی نیز معتقدند که از آنان سؤال نمیشود، چون پرسش از کسی انجام میگیرد که آگاه به رسول و فرستنده باشد تا از وی پرسیده شود: آیا به آن رسول ایمان آورده و از وی فرمان برده یا نه. پس کودک که هیچ شناختی ندارد، چگونه مورد سؤال قرار میگیرد؟![10]
با توجّه به سخنان ابن تیمیّه و ابن قیّم رحمهما الله میتوان گفت که آنان دیدگاه نخست را پذیرفتهاند.
در پاراگراف بعدی این موضوع روشن خواهد شد.
ر- آیا از فرد غیر مکلّف سؤال میشود؟
در این باره نیز اختلاف است.
شیخ الإسلام ابن تیمیّه / میگوید: «احادیث متواتری از پیامبر ج در مورد فتنۀ قبر نقل شده و براء بن عازب، انس بن مالک، ابوهریره و دیگران ش این احادیث را روایت نمودهاند.
فتنه و سؤال قبر برای تمامی مکلّفان است مگر پیامبران † که در این زمینه اختلاف بوده و نیز دربارۀ افراد غیرمکلّف؛ مانند کودکان و دیوانگان اختلاف وجود دارد که برخی معتقدند آنان هم مورد فتنه و سؤال قرار میگیرند و گروهی این موضوع را قبول ندارند، زیرا امتحان و آزمایش مختصّ مکلّفان است. قاضی [عیاض] و ابن عقیل بر این باورند.
بر این اساس، افراد مذکور پس از مرگ مورد سؤال قرار نمیگیرند.
امّا بنا بر قولی، از آنان هم سؤال میشود و هم دچار فتنه میگردند.
ابوحکیم و ابوالحسن بن عبدوس بر این باور بودند و همین دیدگاه را از یارانش نقل کرده است. دیدگاه فوق موافق با سخن افرادی است که میگویند: آنان در روز قیامت مکلّف هستند، چنانکه بیشتر عالمان و محدّثان و متکلّمان اهل سنّت بر همین باورند و ابوالحسن اشعری مطلب مذکور را از اهل سنّت نقل کرده و آن را پذیرفته و نتیجۀ سخنان امام احمد / نیز همین است.»[11]
در جایی دیگر، پس از آوردن سخنی شبیه کلام قبلی و بیان دلیل کسانی که قائلند آنان در قبر مورد ابتلا و سؤال قرار میگیرند، میگوید: «قائلان به دیدگاه نخست، دلیل آوردهاند که در «مؤطّا» نقل شده ابوهریره س بر کودکی که مرتکب گناهی نشده بود، نماز خواند و اینگونه دعا کرد: "پروردگارا! او را از عذاب و فتنۀ قبر حفاظت کن." این روایت نشان میدهد که کودکان نیز فتنۀ قبر دارند.
علاوه بر این، کودکانِ کفّار که در دنیا مکلّف نبودهاند، در آخرت تکلیف و مسؤولیّت دارند و احادیث متعدّدی بیانگر این مطلب است.
ابوالحسن اشعری / همین دیدگاه را از اهل سنّت و جماعت نقل کرده است. سخنانی از امامان؛ همچون امام احمد و دیگران رحمهم الله بیان شده که دربارۀ اطفال مشرکین باید سکوت کرد، چنانکه در صحیح بخاری و صحیح مسلم، روایت شده که از پیامبر ج در مورد فرزندان مشرکان سؤال شد و ایشان پاسخ دادند که: «اللَّهُ أَعْلَمُ بِمَا کَانُوا عَامِلِینَ»؛ «الله تعالی بهتر میداند که [اگر آنان را زنده نگه میداشت و مکلّف میساخت] چه میکردند.»
در صحیح بخاری ثابت شده که برخی از این افراد وارد بهشت میشوند.
در صحیح مسلم نقل گشته کودکی که به دست خضر کشته شد، از همان روز اول، کافر آفریده شده بود.
اگر در میان کودکان و غیرشان، افراد بدبخت و سعادتمندی وجود دارد و این کار به منظور امتحان آنان در دنیا صورت میگیرد، در آخرت نیز امکان آزمایش این افراد است.
زیرا برای تکتک فرزندان مؤمنان به طور معیّن، شهادت ورود به بهشت داده نشده، هرچند به طور کلّی و مطلق نقل گشته که آنان به بهشت میروند. بنابراین گاهی اوقات، کودکی منافق در میان مؤمنان وجود دارد، والله اعلم.»[12]
ابن قیّم / میگوید: «در روایت ابوهریره س،[13] مراد از این عذاب قبر، مجازات کودک به سبب ترک اطاعت یا انجام معصیت نیست، چون الله ﻷ کسی را که گناهی نکرده است، مجازات نمیکند.
بلکه هدف از آن، درد و رنجی است که میّت به سبب دیگران تحمّل میکند و مجازات عمل خودش نیست.
مثلا پیامبر ج فرمودند: «إِنَّ المَیِّتَ لَیُعَذَّبُ بِبُکَاءِ أَهْلِهِ عَلَیْهِ»؛ «بدون تردید میّت به سبب گریۀ خانوادهاش، رنج میکشد.» یعنی بدین علّت، رنج و درد را تحمّل میکند و مراد این نیست که بر اثر گناه فرد زنده مجازات میگردد:
﴿وَلَا تَزِرُ وَازِرَةٞ وِزۡرَ أُخۡرَىٰۚ﴾ [الأنعام: 164]
«و هیچ گنهکاری بار گناه دیگری را به دوش نمیگیرد.»
همچنین رسول الله ج فرمودند: «السَّفَرُ قِطْعَةٌ مِنَ العَذَابِ»؛ «سفر، بخشی [نوعی] از رنج و درد است.»
بنابراین عذاب عامتر از عقوبت و مجازات است.
تردیدی نیست که در قبر، دردها و غصّهها و افسوسهایی وجود دارد و در برخی موارد، تأثیرش به کودک رسیده و دردناک میشود و بدین سبب، برای فردی که بر وی نماز میخواند، جایز است که از الله متعال بخواهد وی را از این نوع درد و رنج نجات دهد، والله اعلم.»[14]
[1]- التّذکرة، ص 4.
[2]- همان، ص 10.
[3]- همان، ص 200.
[4]- نک: الرّوح، ص 128.
[5]- نک: لسان العرب، ج 5، ص 68.
[6]- مسند احمد، ج 4، صص 287- 288؛ سنن ابی داود، شمارۀ حدیث: 4753؛ حاکم، ج 1، صص 37- 40. حاکم / میگوید که این حدیث به شرط شیخین صحیح است و ذهبی با وی موافق بوده و ابن قیّم / در تهذیب سنن ابی داود، ج 7، صص 139- 146 روایت مذکور را صحیح دانسته است.
[7]- سنن ترمذی، شمارۀ حدیث: 1071. ترمذی / این روایت را حسن و غریب میداند؛ السّنّة، ابن ابی عاصم، شمارۀ حدیث: 864؛ آلبانی / میگوید: «اسناد حدیث مزبور حسن بوده و دیدگاه معاصرانی که میگویند نام این دو فرشته، منکر و نکیر نیست را رد مینماید.»
[8]- صحیح مسلم، شمارۀ حدیث: 584.
[9]- نک: الرّوح، ص 149، برای اطّلاع از جزئیّات اختلاف در این زمینه، نک: صص 147- 149.
[10]- برای اطّلاعات بیشتر در این زمینه، نک: مجموع الفتاوی، ج 4، صص 257 و 277- 281؛ الرّوح، صص 149- 151.
[11]- مجموع الفتاوی، ج 4، ص 257 و صص 277- 281.
[12]- همان، ص 281.
[13]- یعنی روایتی که اندکی قبل بیان گردید؛ ابوهریره س بر کودکی که گناهی نکرده بود، نماز خواند و اینگونه دعا کرد: «الهی! او را از عذاب و فتنۀ قبر حفاظت کن.»
[14]- الرّوح، صص 150- 151.