ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | |||||
3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 |
10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 |
17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 |
24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
مبحث دوم:
ترتیب و پیدرپیآمدن نشانههای بزرگ قیامت
احادیثی که بیانگر نشانههای بزرگ قیامت هستند، آنها را باهم و بدون ترتیب بیان کردهاند، زیرا ترتیبشان در گفتار، نشانۀ ترتیب آنها در وقوع نبوده و بهوسیلۀ حرف «و» عطف شدهاند که مقتضی ترتیب نیست.
ترتیب آنها در برخی متون، برخلاف ترتیبشان در متون دیگر آمده است.[1]
اکنون خلاصهای از احادیثی که نشانههای قیامت را به طور کلّی یا جزئی بیان کردهاند، نقل میگردد.
امام مسلم / در صحیح خود، از حذیفه بن أسید غفاری س چنین نقل میکند: پیامبر ج نزد ما آمدند درحالی که مشغول گفتگو بودیم. ایشان پرسیدند: «مَا تَذَاکَرُونَ؟»؛ «دربارۀ چه چیزی سخن میگویید؟» گفتیم: از قیامت سخن میگوییم. رسول الله ج فرمودند: «إنها لَنْ تَقُومَ حَتَّى تَرَوْنَ قَبْلَهَا عَشْرَ آیَاتٍ»؛ «قطعاً قیامت برپا نخواهد شد تا اینکه پیش از آن، ده نشانه ببینید.»
پیامبر ج از دود، دجّال، دابّه، طلوع خورشید از مغرب، نزول عیسی ÷، خروج یأجوج و مأجوج و سه بار فرورفتن [مردم] در زمین؛ یک مرتبه در شرق، باری در غرب و یک بار در جزیرة العرب نام بردند و آخرین نشانه، آتشی است که از سمت یمن خارج میشود و مردم را به سمت رستاخیز میراند.[2]
مسلم / حدیث فوق را از ابوسریحه حذیفه بن أسید س با الفاظی دیگر روایت نموده است؛ او میگوید: پیامبر ج در اتاقی بودند و ما پایینتر از ایشان بودیم که متوجّه ما شده و فرمودند: «مَا تَذْکُرُونَ؟»؛ «از چه سخن میگویید؟» گفتیم: دربارۀ قیامت. رسول الله ج فرمودند: «إِنَّ السَّاعَةَ لَا تَکُونُ حَتَّى تَکُونَ عَشْرُ آیَاتٍ: خَسْفٌ بِالْمَشْرِقِ، وَخَسْفٌ بِالْمَغْرِبِ، وَخَسْفٌ فِی جَزِیرَةِ الْعَرَبِ وَالدُّخَانُ وَالدَّجَّالُ، وَدَابَّةُ الْأَرْضِ، وَیَأْجُوجُ وَمَأْجُوجُ، وَطُلُوعُ الشَّمْسِ مِنْ مَغْرِبِهَا، وَنَارٌ تَخْرُجُ مِنْ قُعْرَةِ عَدَنٍ تَرْحَلُ النَّاسَ»؛ «قطعاً قیامت نخواهد آمد تا اینکه 10 نشانه به وقوع پیوندد: فرورفتن [مردم] به زمین در سمت شرق، فرورفتن به زمین در طرف غرب و فرو رفتن به زمین در جزیرة العرب، دود، دجّال، دابّة الأرض، خروج یأجوج و مأجوج، طلوع خورشید از سمت مغرب و آتشی که از گودال [شهر] عدن خارج میشود و مردم را کوچ میدهد.»
در روایت دیگر، دهمین نشانه، نزول عیسی ÷ بیان شده است.
و بنا بر روایتی، دهمین نشانه بادی است که مردم را به دریا میاندازد.[3]
مسلم / از ابوهریره س نقل نموده که پیامبر ج فرمودند: «بَادِرُوا بِالْأَعْمَالِ سِتًّا: طُلُوعَ الشَّمْسِ مِنْ مَغْرِبِهَا، أَوِ الدُّخَانَ، أَوِ الدَّجَّالَ، أَوِ الدَّابَّةَ، أَوْ خَاصَّةَ أَحَدِکُمْ أَوْ أَمْرَ الْعَامَّةِ»[4]؛ «پیش از فرارسیدن 6 نشانه، برای انجام اعمال [نیک] شتاب کنید: طلوع خورشید از سمت مغرب، دود، ظهور دجّال، دابّه و مرگ هریک از شما یا فرارسیدن قیامت.»
و با لفظی دیگر آمده است که: «بَادِرُوا بِالْأَعْمَالِ سِتًّا: الدَّجَّالَ، وَالدُّخَانَ، وَدَابَّةَ الْأَرْضِ، وَطُلُوعَ الشَّمْسِ مِنْ مَغْرِبِهَا، وَأَمْرَ الْعَامَّةِ، وَخُوَیْصَّةَ أَحَدِکُمْ»[5]؛ «پیش از فرارسیدن 6 نشانه، برای انجام اعمال [نیک] بشتابید: ظهور دجّال، دود، دابّة الأرض، طلوع خورشید از مغرب، فرارسیدن قیامت و مرگ هریک از شما.»
عبدالله بن عمرو ب میگوید: حدیثی را از رسول الله ج حفظ نمودم که هرگز آن را فراموش نمیکنم؛ از ایشان چنین شنیدم: «إِنَّ أَوَّلَ الْآیَاتِ خُرُوجًا، طُلُوعُ الشَّمْسِ مِنْ مَغْرِبِهَا، وَخُرُوجُ الدَّابَّةِ عَلَى النَّاسِ ضُحًى، وَأَیُّهُمَا مَا کَانَتْ قَبْلَ صَاحِبَتِهَا، فَالْأُخْرَى عَلَى إِثْرِهَا قَرِیبًا»[6]؛ «همانا نخستین نشانهای که آشکار میگردد، طلوع خورشید از سمت مغرب و خروج دابّه در وقت چاشت [هنگام برآمدن آفتاب] بر مردم است و هریک از این علائم که پیش از دیگری باشد [و ظاهر شود]، نشانۀ دیگر بلافاصله بعد از آن، به وقوع میپیوندد.»
با توجّه به احادیث مذکور، میتوان ترتیب برخی از این نشانهها را بهوسیلۀ وقوع آنها پس از یکدیگر دانست، زیرا ترتیب بعضی از نشانههای مذکور با دو لفظ و حرف مختلف بیان شده است؛ گاهی با «أو» و گاهی با «و» عطف شده که هیچ کدام بیانگر ترتیب نیستند.[7]
به همین سبب، عالمان در ترتیب نشانههای قیامت اختلاف دارند و حافظ ابنحجر / ظهور دجّال و طلوع خورشید از سمت مغرب را جلوتر از سایر علائم دانسته و میگوید: «با توجّه به مجموع اخبار به نظر میرسد که خروج دجّال نخستین نشانۀ بزرگی است که خبر از تغییر شرایط عمومی در بیشتر زمین میدهد و با وفات عیسی ÷ به پایان میرسد.
و طلوع خورشید از سمت مغرب، اولین نشانۀ بزرگی است که خبر از تغییر عالم بالا میدهد و با فرارسیدن قیامت تمام میشود.
شاید خروج دابّه در همان روزی باشد که خورشید از سمت مغرب طلوع میکند.»
وی در ادامه میگوید: «به این دلیل که هنگام طلوع خورشید از طرف مغرب، دروازۀ توبه بسته میشود و در نتیجه، دابّه بیرون میآید تا مؤمن و کافر را از هم جدا سازد و هدف از بستهشدن دروازۀ توبه تکمیل گردد.
و نخستین نشانهای که خبر از فرارسیدن قیامت میدهد، آتشی است که مردم را گِرد میآورد.»[8]
طیّبی / میگوید: «علائم مذکور نشانههایی از قیامت است؛ یا دلالت بر نزدیکشدن آن و یا نشان از فرارسیدن قیامت دارند.
دجّال، نزول عیسی ÷، ظهور یأجوج و مأجوج و فرورفتن در زمین بیانگر نزدیکی آن هستند.
دخان یا دود، طلوع خورشید از سمت مغرب، خروج دابّه و آتشی که مردم را جمع میکند، دلالت بر فرارسیدن قیامت دارند.»[9]
تقسیم فوق بسیار زیبا و دقیق است و در مبحث پیش رو، نشانههای بزرگ قیامت را براساس همین ترتیبی که طیّبی آورده، بیان خواهیم کرد.
2- پیدرپیبودن ظهور نشانههای کبرای قیامت
صرفنظر از ترتیب نشانههای بزرگ قیامت، وقتی یکی از آنها آشکار گردد، علائم دیگر نیز پس از آن به وقوع میپیوندند؛ مانند مهرههای ستون فقرات که در پیِ یکدیگرند و فاصلهای در میانشان نیست.[10]
طبرانی در معجم الأوسط، از ابوهریره س روایت نموده که رسول الله ج فرمودند: «خُرُوجُ الآیَاتِ بَعْضُهَا عَلَى أَثَرِ بَعْضٍ، یَتَتَابَعْنَ کَمَا تَتَابَعُ الْخَرَزُ فِی النِّظَامِ»[11]؛ «ظهور آن نشانهها پشت سر یکدیگر اتّفاق میافتد، همانگونه که مهرههای ستون فقرات پشت سر هم قرار میگیرند.»
امام احمد / از عبدالله بن عمرو ب روایت نموده که پیامبر ج فرمودند: «الْآیَاتُ خَرَزَاتٌ مَنْظُومَاتٌ فِی سِلْکٍ، فَإِنْ یُقْطَعِ السِّلْکُ یَتْبَعْ بَعْضُهَا بَعْضًا»[12]؛ «آن نشانهها [همچون] مهرههایی چیدهشده [و پشت سر هم] در یک رشته هستند که اگر آن رشته پاره شود، یکی پس از دیگری به وقوع میپیوندد.»
به نظر میرسد – والله أعلم- که مراد از این علائم، نشانههای بزرگ قیامت است، زیرا ظاهر احادیث فوق دلالت میکند که هنگام ظهور این نشانهها، فرارسیدن قیامت بسیار نزدیک است.[13]
ابن حجر / میگوید: «بدون تردید ثابت شده که آن نشانههای بزرگ همچون یک رشتهاند که اگر پاره شود، به سرعت تمامی مهرههایش پراکنده و منتشر میشوند. و امام احمد / نیز بر این باور است.»[14]
[1]- نک: التّذکرة، ص 739؛ أشراط السّاعة، ص 239.
[2]- صحیح مسلم، شمارۀ حدیث: 2901.
[3]- صحیح مسلم، شمارۀ حدیث: 2901.
[4]- صحیح مسلم، شمارۀ حدیث: 2947.
[5]- همان.
[6]- صحیح مسلم، شمارۀ حدیث: 2941.
[7]- نک: أشراط السّاعة، ص 142.
[8]- فتح الباری، ج 11، ص 353.
[9]- همان، ص 352.
[10]- نک: القیامة الصّغری، صص 217- 218؛ أشراط السّاعة، ص 245.
[11]- هیثمی میگوید: «این حدیث را طبرانی در معجم الأوسط نقل کرده و رجالش رجال روایت صحیح به شمار میروند غیر از عبدالله بن احمد بن حنبل و داود زهرانی که هر دو ثقه و مورد اعتمادند.»؛ مجمع الزوائد، ج 7، ص 331؛ آلبانی در صحیح الجامع، شمارۀ حدیث: 3222 آورده که این روایت صحیح است.
[12]- المسند، تحقیق: احمد شاکر، شمارۀ حدیث: 7040، احمد شاکر اسناد روایت مذکور را صحیح دانسته است.
[13]- نک: أشراط السّاعة، ص 247.
[14]- فتح الباری، ج 13، ص 77.