گفتار اول: بزرگداشت زن در اسلام
بدون تردید اسلام مقام زن را والا گردانیده و هیچ آیینی همچون دین اسلام وی را گرامی نداشته است. از دیدگاه اسلام، زنان مکمّل مردان هستند و بهترینِ مردم کسی است که با خانوادهاش خوب باشد. دختر مسلمان در دوران کودکی حقّ شیرخوارگی و توجّه و تربیّت خوب دارد و همزمان، خنکی چشمان و جگرگوشۀ پدر و مادر و برادرانش است.
زمانی که بزرگ شود هم مورد احترام و اکرام است و تحت حمایت سرپرست خویش قرار دارد و او به خوبی از وی محافظت میکند و نمیگذارد که دستی به قصد بدی و زبانی به هدف آزار و چشمی به منظور خیانت، به سمت او دراز شود.
ازدواجش نیز به فرمان الهی و عهد و پیمان استوار اوست و در خانۀ شوهر، بسیار محترم و تحت حمایت است و باید که شوهرش به وی اکرام و احسان نماید و آزار و اذیّت را از او دور سازد.
وقتی مادر شود، نیکی به او همراه حقّ الله و نافرمانی و بدی به وی مانند شرک به الله ﻷ و فساد در زمین است.
اگر خواهر باشد، باید مرد مسلمان با او ارتباط داشته و وی را اکرام نماید و از او حفاظت کند.
اگر خاله شود، نیکی و ارتباط با او، حکم نیکی و ارتباط با مادر را دارد.
اگر مادربزرگ یا سالخورده شود، ارزش وی در نزد فرزندان، نوهها و تمامی خویشاوندان زیاد میگردد و نباید که درخواستش رد شود و نظر و فکرش مورد ایراد قرار گیرد.
اگر خویشاوند یا همسایۀ انسان نباشد، به طور کل لازم است که فرد مسلمان از وی حفاظت نماید و از لغزشهایش چشمپوشی کند و ... .[1]
جوامع مسلمان همواره این حقوق را به طور شایسته رعایت نمودهاند، به گونهای که باعث ارزش و اعتبار زن شده است، امّا در هیچیک از جوامع غیرمسلمان چنین موردی به چشم نمیخورد.
از دیدگاه اسلام، زن حقّ مالکیّت، اجاره، فروش، خرید و سایر معاملات، و نیز حقّ تعلیم و تعلّمی که مخالف دینش نباشد را دارد و حتّی فراگیری برخی از علوم برای زن و مرد فرض عین بوده و تارک آن گنهکار میشود.
زنان با مردان در دارابودن حقوق یکسانند مگر در برخی حقوق و احکام که مختصّ و مناسب هریک از آنان بوده، و در جای مناسب به صورت مفصّل بیان میگردد.[2]
یکی دیگر از خوبیهای اسلام برای زن این است که وی را فرمان داده تا آنچه باعث حفاظت خودش و کرامتش میشود و وی را از شرّ زبانهای ناسزاگو و چشمان خائن و دستان حملهور محفوظ میدارد را رعایت نماید؛ یعنی او را فرمان به داشتن حجاب و پوشش و دوری از خودآرایی و آمیزش با مردان بیگانه و نامحرم و هرآنچه منجر به فساد و فتنهاش میشود، داده است.
همچنین به شوهر دستور داده تا نفقۀ زن را بپردازد و به نیکی با وی رفتار نماید و از ستم و بدی به زن پرهیز کند.[3]
علاوه بر این، برای زن و شوهر جایز دانسته که در صورت عدمتوافق و ناتوانی در ساختن یک زندگی خوش و سعادتمند، از یکدیگر جدا شوند. در این حالت، شوهر میتواند پس از شکست تمامی تلاشها برای اصلاح و آشتی و زمانی که زندگی آنان تبدیل به جهنّم طاقتفرسا شود، زن را طلاق دهد.
همچنین زن میتواند از شوهری که ظالم و بدرفتار است، جدا شود؛ او میتواند در عوض چیزی که شوهر راضی میشود و پرداخت مالی یا با صلح بر چیزی معیّن، ازشوهرش جدا گردد.[4]
آنچه مطالب موجود در سطور قبلی را تأیید مینماید، متون فراوانی است که دربارۀ زن و ارزش والایش بیان شده است؛ فرقی نمیکند که این زن، مادر، همسر، خواهر یا ... باشد.
در دو گفتار پیش رو، این دلایل و متون بیان خواهد شد.
گفتار دوم: آیاتی از قرآن کریم دربارۀ مقام زن
قرآن مجید جایگاه زن را والا گردانیده و مطالب بسیاری را در مورد زن و مقام و حقوق وی آورده و حتّی یک سوره از سورههای طوال، با عنوان «نساء» نام گرفته است.
اکنون برخی از آیات قرآنی مربوط به مقام زن بیان میگردد:
﴿۞وَٱعۡبُدُواْ ٱللَّهَ وَلَا تُشۡرِکُواْ بِهِۦ شَیۡٔٗاۖ وَبِٱلۡوَٰلِدَیۡنِ إِحۡسَٰنٗا﴾ [النّساء: 36]
«و الله أ را بپرستید و چیزی را با او شریک مگردانید و به پدر و مادر نیکی کنید.»
﴿قُلۡ تَعَالَوۡاْ أَتۡلُ مَا حَرَّمَ رَبُّکُمۡ عَلَیۡکُمۡۖ أَلَّا تُشۡرِکُواْ بِهِۦ شَیۡٔٗاۖ وَبِٱلۡوَٰلِدَیۡنِ إِحۡسَٰنٗاۖ﴾ [الأنعام: 151]
«بگو: بیایید آنچه پروردگارتان بر شما حرام کرده است را برایتان بخوانم: اینکه چیزی را شریک او قرار ندهید و به پدر و مادر نیکی کنید.»
﴿۞وَقَضَىٰ رَبُّکَ أَلَّا تَعۡبُدُوٓاْ إِلَّآ إِیَّاهُ وَبِٱلۡوَٰلِدَیۡنِ إِحۡسَٰنًاۚ إِمَّا یَبۡلُغَنَّ عِندَکَ ٱلۡکِبَرَ أَحَدُهُمَآ أَوۡ کِلَاهُمَا فَلَا تَقُل لَّهُمَآ أُفّٖ وَلَا تَنۡهَرۡهُمَا وَقُل لَّهُمَا قَوۡلٗا کَرِیمٗا٢٣ وَٱخۡفِضۡ لَهُمَا جَنَاحَ ٱلذُّلِّ مِنَ ٱلرَّحۡمَةِ وَقُل رَّبِّ ٱرۡحَمۡهُمَا کَمَا رَبَّیَانِی صَغِیرٗا﴾ [الإسراء: 23-24]
«و پروردگارت [چنین] مقرّر داشته است که: فقط او را بپرستید و به پدر و مادر نیکی کنید. هرگاه یکی از آن دو، یا هر دوی آنان، نزد تو به سنّ پیری رسند، [حتّی] به آنان [کلمۀ] افّ [کمترین کلمۀ رنجآور را] نگو و بر [سر] والدین فریاد نزن و با نیکی [و بزرگوارانه] با آنان سخن بگو و از روی مهربانی بال فروتنی [و خاکساری] برایشان فرود آور و بگو: پروردگارا! به آنان رحمت کن، همانگونه که مرا در کودکی پرورش دادند.»
﴿وَوَصَّیۡنَا ٱلۡإِنسَٰنَ بِوَٰلِدَیۡهِ حَمَلَتۡهُ أُمُّهُۥ وَهۡنًا عَلَىٰ وَهۡنٖ وَفِصَٰلُهُۥ فِی عَامَیۡنِ أَنِ ٱشۡکُرۡ لِی وَلِوَٰلِدَیۡکَ إِلَیَّ ٱلۡمَصِیرُ﴾ [لقمان: 14]
«و به انسان دربارۀ پدر و مادرش سفارش کردیم. مادرش او را با ناتوانی روی ناتوانی حمل کرد، و از شیر بازگرفتنش در دو سال است. [آری، سفارش کردیم] که برای من و برای پدر و مادرت شکر به جای آور که بازگشت [همۀ شما] به سوی من است.»
﴿وَلَهُنَّ مِثۡلُ ٱلَّذِی عَلَیۡهِنَّ بِٱلۡمَعۡرُوفِۚ وَلِلرِّجَالِ عَلَیۡهِنَّ دَرَجَةٞۗ وَٱللَّهُ عَزِیزٌ حَکِیمٌ﴾ [البقرة: 228]
«و برای زنان حقوق شایستهای است همانند [حقوق و وظایفی] که بر عهدۀشان است. و مردان بر آنان برتری دارند، و الله ﻷ توانمند حکیم است.»
﴿یَٰٓأَیُّهَا ٱلنَّاسُ ٱتَّقُواْ رَبَّکُمُ ٱلَّذِی خَلَقَکُم مِّن نَّفۡسٖ وَٰحِدَةٖ وَخَلَقَ مِنۡهَا زَوۡجَهَا وَبَثَّ مِنۡهُمَا رِجَالٗا کَثِیرٗا وَنِسَآءٗۚ وَٱتَّقُواْ ٱللَّهَ ٱلَّذِی تَسَآءَلُونَ بِهِۦ وَٱلۡأَرۡحَامَۚ إِنَّ ٱللَّهَ کَانَ عَلَیۡکُمۡ رَقِیبٗا﴾ [النّساء: 1]
«ای مردم! از پروردگارتان بترسید؛ آن ذاتی که شما را از یک تن آفرید و همسرش را [نیز] از او خلق کرد و از آن دو، مردان و زنان بسیاری پراکنده کرد، و از پروردگاری که به [نام] او از همدیگر درخواست میکنید، و [همچنین] از [گسستن] پیوند خویشاوندی بپرهیزید. بدون تردید الله تعالی همواره بر شما مراقب [و نگهبان] است.»
﴿لِّلرِّجَالِ نَصِیبٞ مِّمَّا تَرَکَ ٱلۡوَٰلِدَانِ وَٱلۡأَقۡرَبُونَ وَلِلنِّسَآءِ نَصِیبٞ مِّمَّا تَرَکَ ٱلۡوَٰلِدَانِ وَٱلۡأَقۡرَبُونَ مِمَّا قَلَّ مِنۡهُ أَوۡ کَثُرَۚ نَصِیبٗا مَّفۡرُوضٗا﴾ [النّساء: 7]
«برای مردان، از آنچه پدر و مادر و خویشاوندان [از خود] بر جای گذاشتهاند، سهمی است، و برای زنان [نیز] از آنچه پدر و مادر و خویشاوندان بر جای گذاشتهاند، سهمی است؛ خواه آن [مال]کم باشد یا زیاد. این بهره و سهمی فرض و تعین شده است.»
﴿ٱلرِّجَالُ قَوَّٰمُونَ عَلَى ٱلنِّسَآءِ بِمَا فَضَّلَ ٱللَّهُ بَعۡضَهُمۡ عَلَىٰ بَعۡضٖ وَبِمَآ أَنفَقُواْ مِنۡ أَمۡوَٰلِهِمۡۚ فَٱلصَّٰلِحَٰتُ قَٰنِتَٰتٌ حَٰفِظَٰتٞ لِّلۡغَیۡبِ بِمَا حَفِظَ ٱللَّهُ﴾ [النّساء: 34]
«مردان بر زنان سرپرست و نگهبانند، به سبب آنکه الله أ برخی از آنان را بر برخی دیگر برتری داده و [نیز] بدین علّت که از اموالشان خرج میکنند. پس زنان صالح، فرمانبردارند [و] به پاس آنچه الله [برای آنان] حفظ کرده، [اسرار و حقوق شوهران خود] را در غیبت [آنان] حفظ میکنند.»
﴿إِنَّ ٱلۡمُسۡلِمِینَ وَٱلۡمُسۡلِمَٰتِ وَٱلۡمُؤۡمِنِینَ وَٱلۡمُؤۡمِنَٰتِ وَٱلۡقَٰنِتِینَ وَٱلۡقَٰنِتَٰتِ وَٱلصَّٰدِقِینَ وَٱلصَّٰدِقَٰتِ وَٱلصَّٰبِرِینَ وَٱلصَّٰبِرَٰتِ وَٱلۡخَٰشِعِینَ وَٱلۡخَٰشِعَٰتِ وَٱلۡمُتَصَدِّقِینَ وَٱلۡمُتَصَدِّقَٰتِ وَٱلصَّٰٓئِمِینَ وَٱلصَّٰٓئِمَٰتِ وَٱلۡحَٰفِظِینَ فُرُوجَهُمۡ وَٱلۡحَٰفِظَٰتِ وَٱلذَّٰکِرِینَ ٱللَّهَ کَثِیرٗا وَٱلذَّٰکِرَٰتِ أَعَدَّ ٱللَّهُ لَهُم مَّغۡفِرَةٗ وَأَجۡرًا عَظِیمٗا﴾ [الأحزاب: 35]
«همانا مردان مسلمان و زنان مسلمان، مردان مؤمن و زنان مؤمن، مردان فرمانبردار و زنان فرمانبردار، مردان راستگو و زنان راستگو، مردان صابر و زنان صابر، مردان باخشوع و زنان باخشوع، مردان صدقهدهنده و زنان صدقهدهنده، مردان روزهدار و زنان روزهدار، مردانیکه شرمگاه خود را حفظ میکنند و زنانیکه شرمگاه خود را حفظ میکنند و مردانی که الله را بسیار یاد میکنند و زنانیکه الله را بسیار یاد میکنند؛ الله متعال برای [همۀ] آنان آمرزش و پاداش عظیمی آماده کرده است.»
﴿وَٱلَّذِینَ یُؤۡذُونَ ٱلۡمُؤۡمِنِینَ وَٱلۡمُؤۡمِنَٰتِ بِغَیۡرِ مَا ٱکۡتَسَبُواْ فَقَدِ ٱحۡتَمَلُواْ بُهۡتَٰنٗا وَإِثۡمٗا مُّبِینٗا﴾ [الأحزاب: 58]
«و کسانی که مردان مؤمن و زنان مؤمن را بدون هیچ گناهی که مرتکب شده باشند، آزار میدهند، قطعاً [بار] بهتان و گناه آشکاری را به دوش کشیدهاند.»
﴿وَمِنۡ ءَایَٰتِهِۦٓ أَنۡ خَلَقَ لَکُم مِّنۡ أَنفُسِکُمۡ أَزۡوَٰجٗا لِّتَسۡکُنُوٓاْ إِلَیۡهَا وَجَعَلَ بَیۡنَکُم مَّوَدَّةٗ وَرَحۡمَةًۚ إِنَّ فِی ذَٰلِکَ لَأٓیَٰتٖ لِّقَوۡمٖ یَتَفَکَّرُونَ﴾ [الرّوم: 21]
«و از نشانههای او [این] است که همسرانی از جنس خودتان برای شما آفرید تا بهوسیلۀ آنان آرام گیرید و در میانتان مودّت و رحمت قرار داد. همانا در این [امر] نشانههایی برای گروهی که تفکّر میکنند، وجود دارد.»
﴿وَٱللَّهُ جَعَلَ لَکُم مِّنۡ أَنفُسِکُمۡ أَزۡوَٰجٗا وَجَعَلَ لَکُم مِّنۡ أَزۡوَٰجِکُم بَنِینَ وَحَفَدَةٗ وَرَزَقَکُم مِّنَ ٱلطَّیِّبَٰتِۚ أَفَبِٱلۡبَٰطِلِ یُؤۡمِنُونَ وَبِنِعۡمَتِ ٱللَّهِ هُمۡ یَکۡفُرُونَ﴾ [النّحل: 72]
«و الله أ برای شما از [جنس] خودتان همسرانی قرار داد و از همسرانتان برای شما فرزندان و نوادگان پدید آورد. و از پاکیزهها به شما روزی داد. آیا به باطل ایمان میآورند و به نعمت الله، آنان کفر میورزند؟!»
﴿فَٱسۡتَجَابَ لَهُمۡ رَبُّهُمۡ أَنِّی لَآ أُضِیعُ عَمَلَ عَٰمِلٖ مِّنکُم مِّن ذَکَرٍ أَوۡ أُنثَىٰۖ بَعۡضُکُم مِّنۢ بَعۡضٖۖ فَٱلَّذِینَ هَاجَرُواْ وَأُخۡرِجُواْ مِن دِیَٰرِهِمۡ وَأُوذُواْ فِی سَبِیلِی وَقَٰتَلُواْ وَقُتِلُواْ لَأُکَفِّرَنَّ عَنۡهُمۡ سَیَِّٔاتِهِمۡ وَلَأُدۡخِلَنَّهُمۡ جَنَّٰتٖ تَجۡرِی مِن تَحۡتِهَا ٱلۡأَنۡهَٰرُ ثَوَابٗا مِّنۡ عِندِ ٱللَّهِۚ وَٱللَّهُ عِندَهُۥ حُسۡنُ ٱلثَّوَابِ﴾ [آلعمران: 195]
«سپس پروردگارشان دعای آنان را اجابت کرد [و فرمود:] من عمل هیچ عملکنندهای از شما را؛ زن باشد یا مرد، تباه و ضایع نمیکنم. برخی از برخی دیگرید [و همنوع هم هستید]. پس کسانی که هجرت کردند و از خانههای خود رانده شدند و در راه من آزار دیدند و جنگیدند و کشته شدند، قطعاً گناهانشان را میبخشم و آنان را به باغهای [بهشتی] که از زیر [درختان] آن نهرها جاری است، در میآورم. [این] پاداشی است از جانب الله، و پاداش نیکو تنها نزد الله تعالی است.»
﴿مَنۡ عَمِلَ صَٰلِحٗا مِّن ذَکَرٍ أَوۡ أُنثَىٰ وَهُوَ مُؤۡمِنٞ فَلَنُحۡیِیَنَّهُۥ حَیَوٰةٗ طَیِّبَةٗۖ وَلَنَجۡزِیَنَّهُمۡ أَجۡرَهُم بِأَحۡسَنِ مَا کَانُواْ یَعۡمَلُونَ﴾ [النّحل: 97]
«هر کسی که کار شایستهای انجام دهد؛ [خواه] مرد باشد یا زن، درحالی که مؤمن است، او را به حیاتی پاک زنده میداریم و مسلماً پاداششان را به [حسب] بهترین اعمالی که انجام میدادند، به آنان میدهیم.»
﴿وَمَا کَانَ لِمُؤۡمِنٖ وَلَا مُؤۡمِنَةٍ إِذَا قَضَى ٱللَّهُ وَرَسُولُهُۥٓ أَمۡرًا أَن یَکُونَ لَهُمُ ٱلۡخِیَرَةُ مِنۡ أَمۡرِهِمۡۗ وَمَن یَعۡصِ ٱللَّهَ وَرَسُولَهُۥ فَقَدۡ ضَلَّ ضَلَٰلٗا مُّبِینٗا﴾ [الأحزاب: 36]
«و هیچ مرد و زن مؤمنى را نسزد که چون الله و فرستادهاش به کارى فرمان دهند، براى آنان در کارشان اختیارى باشد. و هرکس الله ـ و فرستادهاش را نافرمانى کند، قطعاً دچار گمراهى آشکارى گردیده است.»
﴿فَٱعۡلَمۡ أَنَّهُۥ لَآ إِلَٰهَ إِلَّا ٱللَّهُ وَٱسۡتَغۡفِرۡ لِذَنۢبِکَ وَلِلۡمُؤۡمِنِینَ وَٱلۡمُؤۡمِنَٰتِۗ وَٱللَّهُ یَعۡلَمُ مُتَقَلَّبَکُمۡ وَمَثۡوَىٰکُمۡ﴾ [محمّد: 19]
«پس [ای پیامبر!] بدان که فقط الله معبود [بر حق] است، و برای گناه خود و برای مردان و زنان مؤمن آمرزش بخواه. و الله أ محلّ حرکت شما و قرارگاهتان را میداند.»
گفتار سوم: احادیثی از پیامبر ج دربارۀ مقام زن
در بسیاری از احادیث نبوی از زن و حقوق و تکالیفش یاد شده است.
در ادامه، احادیثی از پیامبر ج در این زمینه بیان خواهد شد.
1. مردی نزد پیامبر ج آمد و گفت: ای رسول الله! چه کسی از همه مستحقتر به خوشرفتاری من است؟ پیامبر ج فرمودند: «أُمُّکَ»؛ «مادرت». پرسید: سپس چه کسی؟ رسول الله ج پاسخ دادند: «أُمُّکَ»؛ «مادرت». آن فرد دوباره گفت: سپس چه کسی؟ پیامبر ج فرمودند: «أُمُّکَ»؛ «مادرت». باز پرسید: سپس چه کسی؟ آن زمان رسول الله ج پاسخ دادند که: «أَبُوکَ»[5]؛ «پدرت».
2. پیامبر ج میفرمایند: «اتَّقُوا اللهَ فِی النِّسَاءِ، فَإِنَّکُمْ أَخَذْتُمُوهُنَّ بِأَمَانِ اللهِ، وَاسْتَحْلَلْتُمْ فُرُوجَهُنَّ بِکَلِمَةِ اللهِ، وَلَهُنَّ عَلَیْکُمْ رِزْقُهُنَّ وَکِسْوَتُهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ»[6]؛ «در مورد همسرانتان از الله ﻷ بترسید، چون شما در امان الهی، آنان را [در اختیار] گرفتهاید و با سخن [و فرمان الهی] مقاربت با آنان را بر خود حلال ساختهاید. و باید که شما نفقه و پوشاک آنان را به صورت شایسته بدهید.»
3. همچنین فرمودند: «دِینَارٌ أَنْفَقْتَهُ فِی سَبِیلِ اللهِ وَدِینَارٌ أَنْفَقْتَهُ فِی رَقَبَةٍ، وَدِینَارٌ تَصَدَّقْتَ بِهِ عَلَى مِسْکِینٍ، وَدِینَارٌ أَنْفَقْتَهُ عَلَى أَهْلِکَ، أَعْظَمُهَا أَجْرًا الَّذِی أَنْفَقْتَهُ عَلَى أَهْلِکَ»[7]؛ «[از میان] دیناری که در راه الله انفاق نمودی و دیناری که [برای آزادی] برده دادی و دیناری که به مسکینی بخشیدی و دیناری که بر خانوادهات خرج کردی؛ پاداش دیناری که برای خانوادهات هزینه کردی، از همه بیشتر است.»
4. رسول الله ج میفرمایند: «ابْدَأْ بِنَفْسِکَ فَتَصَدَّقْ عَلَیْهَا، فَإِنْ فَضَلَ شَیْءٌ فَلِأَهْلِکَ، فَإِنْ فَضَلَ عَنْ أَهْلِکَ شَیْءٌ فَلِذِی قَرَابَتِکَ، فَإِنْ فَضَلَ عَنْ ذِی قَرَابَتِکَ شَیْءٌ فَهَکَذَا وَهَکَذَا»[8]؛ «از خودت شروع کن و اول برای خود خرج کن، اگر چیزی زیاد آمد، به خانوادهات بده و آنچه از [خرج] خانوادهات زیاد شد را به خویشاوندانت بده و اگر چیزی از [انفاق به] خویشاوندانت زیاد آمد را چنین و چنان [کن و به هرکس که خواستی و جایز بود، ببخش].»
5. در جایی دیگر فرمودند: «اسْتَوْصُوا بِالنِّسَاءِ، فَإِنَّ الْمَرْأَةَ خُلِقَتْ مِنْ ضِلَعٍ، وَإِنَّ أَعْوَجَ شَیْءٍ فِی الضِّلَعِ أَعْلَاهُ، إِنْ ذَهَبْتَ تُقِیمُهُ کَسَرْتَهُ، وَإِنْ تَرَکْتَهُ لَمْ یَزَلْ أَعْوَجَ، اسْتَوْصُوا بِالنِّسَاءِ خَیْرًا»[9]؛ «خواهان رفتار نیک با زنان شوید، چون زن از استخوان پهلو آفریده شده و همانا کجترین جای پهلو، بالای آن است؛ اگر خواسته باشی آن را راست کنی، میشکند و اگر رهایش کنی، همواره کج میشود. یکدیگر را سفارش به نیکی در حقّ زنان کنید.»
6. در حدیثی از پیامبر ج نقل شده است که: «لَا یَفْرَکْ مُؤْمِنٌ مُؤْمِنَةً، إِنْ کَرِهَ مِنْهَا خُلُقًا رَضِیَ مِنْهَا آخَرَ»[10]؛ «هیچ مرد مؤمنی بر زن مؤمنی خشم نگیرد؛ اگر صفتی را از وی نپسندد، صفت دیگری را میپسندد.»
7. رسول الله ج میفرمایند: «أَکْمَلُ المُؤْمِنِینَ إِیمَانًا أَحْسَنُهُمْ خُلُقًا، وَخَیْرُکُمْ خَیْرُکُمْ لِنِسَائِهِمْ»[11]؛ «کاملترین مؤمنان از لحاظ ایمانی، خوشاخلاقترین آنان است و بهترین شما کسانی هستند که برای زنانشان از همه بهتر باشند.»
8. همچنین فرمودند: «إِنَّ مِنْ أَشَرِّ النَّاسِ عِنْدَ اللهِ مَنْزِلَةً یَوْمَ الْقِیَامَةِ، الرَّجُلَ یُفْضِی إِلَى امْرَأَتِهِ، وَتُفْضِی إِلَیْهِ، ثُمَّ یَنْشُرُ سِرَّهَا»[12]؛ «در روز قیامت، بدترین مردم از نظر جایگاه در نزد الله تعالی، مردی است که با همسرش همبستری میکند و زنش نیز با وی همبستری مینماید و سپس رازش را منتشر میسازد.»
9. در جایی دیگر، پیامبر ج میفرمایند: «اللَّهُمَّ إِنِّی أُحَرِّجُ حَقَّ الضَّعِیفَیْنِ: الْیَتِیمِ، وَالْمَرْأَةِ»[13]؛ «پروردگارا! من از تضییع حقّ دو ضعیف؛ یعنی یتیم و زن به شدّت جلوگیری میکنم [ و از گناه این کار دوری مینمایم].»
10. رسول الله ج فرمودند: «النِّسَاءُ شَقَائِقُ الرِّجَالِ»[14]؛ «زنان همتای مردان هستند.»
11. و نیز فرمودند: «لاَ یَجْلِدُ أَحَدُکُمُ امْرَأَتَهُ جَلْدَ العَبْدِ، ثُمَّ یُجَامِعُهَا فِی آخِرِ الیَوْمِ»[15]؛ «هیچ از شما زنش را همچون برده نزند و سپس در آخر روز، با وی همبستری نماید.»
12. پیامبر ج میفرمایند: «مَنْ کَانَتْ لَهُ امْرَأَتَانِ فَمَالَ إِلَى إِحْدَاهُمَا، جَاءَ یَوْمَ الْقِیَامَةِ وَشِقُّهُ مَائِلٌ»[16]؛ «اگر کسی دو زن داشته باشد و به یکی از آنها متمایل شود [و فقط به او توجّه نماید]، روز قیامت، درحالی میآید که یک طرفش کج است.»
13. رسول الله ج فرمودند: «لاَ تُنْکَحُ الأَیِّمُ حَتَّى تُسْتَأْمَرَ، وَلاَ تُنْکَحُ البِکْرُ حَتَّى تُسْتَأْذَنَ»؛ «زن بیوه فقط پس از مشورت با وی، نکاح شود و دوشیزه پس از اجازهگرفتن از او.» صحابه ش پرسیدند: ای رسول الله! اجازۀ از دختر چگونه است؟ پیامبر ج فرمودند: «أَنْ تَسْکُتَ»[17]؛ «اینکه سکوت نماید.»
14. همچنین میفرمایند: «مَنِ ابْتُلِیَ بِشَیْءٍ مِنْ هَذِهِ الْبَنَاتِ، فَأَحْسَنَ إِلَیْهِنَّ، کُنَّ لَهُ سِتْرًا مِنَ النَّارِ»[18]؛ «کسی که به چیزی از این دختران آزمایش شود و به آنان نیکی نماید، باعث حفاظت وی از آتش [دوزخ] میشوند.»
15. در حدیثی دیگر آمده است که: «لَا یَکُونُ لِأَحَدٍ ثَلَاثُ بَنَاتٍ، أَوْ ثَلَاثُ أَخَوَاتٍ، أَوْ ابْنَتَانِ، أَوْ أُخْتَانِ، فَیَتَّقِی اللَّهَ فِیهِنَّ وَیُحْسِنُ إِلَیْهِنَّ إِلَّا دَخَلَ الْجَنَّةَ»[19]؛ «کسی که 3 دختر یا 3 خواهر و یا 2 دختر یا 2 خواهر داشته باشد و تقوای الهی را دربارۀشان رعایت نماید و به آنان نیکی کند، قطعاً وارد بهشت میشود.»
گفتار چهارم: نگاهی به جایگاه زن در نظامهای دیگر
در مباحث پیشین، مطالبی دربارۀ مقام زن از دیدگاه اسلام بیان گردید. نظامهای زمینی کجا و دین عادل و آسمانی اسلام کجا؟! نظامهای زمینی به کرامت زن توجّهی نمیکنند، به گونهای که وقتی دختر به سنّ 18 سالگی یا کمتر برسد، پدر خودش را از وی جدا میکند تا با سرگردانی و به تنهایی دنبال پناهگاهی برای حفاظت و لقمهای برای برطرفکردن گرسنگی خود باشد و بسا اوقات این کار مساوی با از دستدادن شرافت و اخلاقش است.
اکرام و گرامیداشت زن از دیدگاه اسلام چقدر تفاوت دارد با نظامهایی که زن را منبع خطا و گناه میدانند و حقّ وی را در مالکیّت و مسؤولیّت نادیده میگیرند و او را وادار میکنند که با خواری و حقارت زندگی نماید و زن را موجودی نجس میپندارند!!!
اکرام اسلام برای زن چقدر فرق دارد با رفتار کسانی که زن را نوعی کالا دانسته و بدنش را در رسانهها و ... برای تجارت، تبلیغ میکنند!!!
و گرامیداشت زن در اسلام چقدر تفاوت دارد با نظامهایی که ازدواج را نوعی معامله دانسته و گمان میکنند زن از این طریق در مالکیّت شوهر قرار میگیرد و حتّی برخی از انجمنها و نشستهایشان بدین منظور تشکیل میشود که حقیقت و روان زن را بررسی کنند تا بدانند از جنس بشر است یا نه؟![20]
این گونه است که میبینیم زن مسلمان در دنیای خود به همراه خانواده و در کنار والدین و در حمایت همسر و نیکی و فرمانبرداری فرزندانش خوشحال و خوشبخت است؛ فرقی نمیکند که کودک، جوان، پیر، فقیر، غنی، صحیح یا بیمار باشد.
اگر در برخی از سرزمینهای اسلامی یا از طرف برخی از افراد منتسب به اسلام، در حقّ زن کوتاهی میشود، قطعاً این کار بر اثر کوتاهی و نادانی و دوری از اجرای احکام الهی است و گناه آن بر افراد خطاکار بوده و دین اسلام از پیامد این اشتباهات و مشکلات، بری و بیزار است.
درمان این اشتباهات تنها با رجوع به هدایت و تعالیم اسلامی ممکن است.
مقام زن از دیدگاه اسلام، به طور مختصر چنین است: عفّت، صیانت، مودّت، رحمت و مهربانی، مراقبت، حیا و سایر صفات زیبا و والا.
امّا تمدّن معاصر چیزی از این صفات را نمیشناسد و فقط نگاهی مادّیگرایانه به زن دارد و به همین سبب میبینی که حجاب و عفّت را عقبماندگی میداند و زن را مجسّمه و پیکری میپندارد که هر فرد ناکس و پستی میتواند با آن بازی کند و راز سعادت زن از دیدگاه آنان، همین است.
امّا نمیدانند که خودآرایی و بیشرمی و رسوایی زن باعث بدبختی و عذابش میشود.
و گر نه پیشرفت و آموزش چه رابطه و تناسبی با خودآرایی، اختلاط زن و مرد، آشکارکردن زیباییها و زینت و ظاهرساختن سینه و ران و بدتر از آن دارد؟!
آیا پوشیدن لباسهای تنگ و نازک و کوتاه، از وسایل و اسباب آموزش و فرهنگ است؟!
چه کرامت و احترامی در نشاندادن سینههای زنان زیبارو در رسانهها و وسایل تبلیغاتی است؟!
و چرا فقط زنان زیبارو را میپسندند و هنگامی که زیبایی و زینتشان را با گذشت زمان از دست میدهند، دیگر غیرقابل استفاده شده و دور انداخته میشوند به مانند کالایی که تاریخ مصرفش تمام شده است؟!
سهم و بهرۀ زنانی که زیبایی کمی دارند، از این تمدّن و فرهنگ چیست؟! و مادر سالخورده و مادربزرگ و پیرزن چه سهمی دارد؟!
این افراد در بهترین حالت، به آسایشگاهها و خانۀ سالمندان تحویل داده میشوند؛ جایی که کسی به دیدارشان نمیرود و از آنان سراغی نمیگیرد.
گاهی اوقات نیز حقوق سالمندی یا امثال آن میگیرند و به اندازهای که نمیرند، میخورند و در آنجا نه خویشاوندی و نه ارتباط و نه سرپرست مهربانی دارند.[21]
امّا زن مسلمان هر اندازه که مسن و سالخورده شود، احترام و حقوقش بیشتر میگردد و فرزندان و خویشاوندانش برای نیکی به وی- همچون گذشته- با یکدیگر رقابت میکنند، چون آنچه بر عهدۀ او بوده را انجام داده و حقوقی که بر گردن فرزندان، نوهها، خانواده و جامعه داشته، برایش باقی مانده است.
باور به اینکه عفّت و پوشش عقبماندگی است، گمانی باطل بوده و بلکه خودآرایی و بیحجابی، بدبختی و عذاب و عین عقبماندگی است. اگر به دنبال دلیل هستی، به پستی و تباهی اراذل و افراد لخت و بیبند و باری که در فسادخانهها همچون حیوان زندگی میکنند، بنگر که تنها پس از انتخاب پوشش و پاکدامنی، توانستند راه تمدّن و پیشرفت را طی کنند.
اگر انسان به پیشرفتشان دقّت کند، میبیند هر اندازه که در تمدّن و فرهنگ رشد کردهاند، به همان اندازه پوشش بدنشان بیشتر شده و نیز میبینیم که تمدّن غربی این راه عقبماندگی را پلّهپلّه طی کرد و سرنگون شد تا اینکه مردم برخی از شهرها پس از جنگ جهانی اول، کمکم به عریانی کامل رسیدند و سپس در سالهای اخیر این بیماری و مشکل وخیمتر و بحرانیتر شد.[22]
بر این اساس، منزلت و مقام بزرگ زن مسلمان و مقدار تباهی و آوارگی او زمانی که از دین اسلام دور شود، برای ما روشن میگردد.
مطالبی مختصر و نمونههایی کوتاه از اکرام و احترام زن در اسلام بیان گردید.
[1]- نک: أحکام القرآن، ابن العربی، ج 1، ص 253؛ مجموع الفتاوی، ابن تیمیّه، صص 29 و 32؛ زاد المعاد، ابن قیّم، ج 2، ص 302؛ بدائع الفوائد، ج 3، صص 151- 152؛ بدائع الصّنائع، ج 4، ص 23؛ أضواء البیان، شنقیطی، ج 3، صص 415- 423؛ أحکام الزّواج، اشقر، صص 43 و 49.
[2]- نک: نیل الأوطار، شوکانی، ج 6، ص 418.
[3]- نک: المغنی، ابن قدامه، ج 11، ص 347؛ المبسوط، سرخسی، ج 5، ص 180؛ بدایة المجتهد، ابن رشد، ج 2، ص 53؛ حاشیة ابن عابدین، ج 3، ص 572.
[4]- نک: مجموع الفتاوی، صص 32، 74 و 281؛ نداء للجنس اللّطیف، محمّد رشید رضا، صص 44- 50؛ الطّلاق والعدّة بین التّشریع والواقع، محمود بزال، صص 26- 27.
[5]- صحیح بخاری، شمارۀ حدیث: 5626؛ صحیح مسلم، شمارۀ حدیث: 2548.
[6]- صحیح مسلم، شمارۀ حدیث: 1218.
[7]- صحیح مسلم، شمارۀ حدیث: 995.
[8]- صحیح مسلم، شمارۀ حدیث: 997.
[9]- صحیح بخاری، شمارۀ حدیث: 3153؛ صحیح مسلم، شمارۀ حدیث: 1468.
[10]- صحیح مسلم، شمارۀ حدیث: 1469.
[11]- نک: مسند احمد، شمارۀ حدیث: 10106؛ سنن ترمذی، شمارۀ حدیث: 1162. ترمذی / این حدیث را حسن و صحیح میداند.
[12]- صحیح مسلم، شمارۀ حدیث: 1437.
[13]- این روایت را امام احمد، ابن ماجه، ابن حبان و حاکم رحمهم الله نقل کردهاند و حاکم میگوید: اسناد روایت مذکور بر شرط مسلم، صحیح بوده و ذهبی در این باره با وی موافق است.
[14]- این حدیث را امام احمد، ابن ماجه، ترمذی و ابوداود رحمهم الله روایت نمودهاند و احمد شاکر آن را در تحقیق ترمذی صحیح دانسته است.
[15]- نک: صحیح بخاری، شمارۀ حدیث: 5204.
[16]- مسند احمد، شمارۀ حدیث: 7923؛ سنن ترمذی، شمارۀ حدیث: 1141؛ سنن ابوداود، شمارۀ حدیث: 2135؛ آلبانی / در صحیح ابی داود، شمارۀ حدیث: 1851 میگوید: «اسناد این روایت بنا بر شرط شیخین صحیح است.»
[17]- صحیح بخاری، شمارۀ حدیث: 4843؛ صحیح مسلم، شمارۀ حدیث: 1419.
[18]- صحیح بخاری، شمارۀ حدیث: 1352؛ صحیح مسلم، شمارۀ حدیث: 2629.
[19]- مسند احمد، شمارۀ حدیث: 11402؛ آلبانی در صحیح الأدب المفرد، شمارۀ حدیث: 97، این روایت را حسن میداند.
[20]- نک: ماذا یریدون من المرأة، عبدالسّلام بسیونی، صص 63- 66 و 120؛ من أجل تحریر حقیقی للمرأة، محمّد رشید عوید، صص 14، 16- 21 و 48- 49؛ المجتمع العاری بالوثائق والأرقام، صص 56- 57.
[21]- نک: حصوننا مهدّدة من داخلها، صص 89- 90؛ وحی القلم، رافعی، ج 1، ص 204؛ رسائل الإصلاح، ج 2، ص 223.
[22]- نک: تلبیس مردود فی قضایا حیّة، صالح بن حمید، صص 65- 68؛ حصوننا مهدّدة من داخلها، صص 89- 90.