در مبحث مربوط به نتایج باور و یقین به ارکان ششگانۀ ایمان و نیز در مبحث ارکان اسلام و تأثیر آن بر حفظ سلامت جسمی و روحی، اشارهای به دیدگاه اسلام دربارۀ سلامت و توجّه به آن و بیان عوامل و اسباب سلامتی و بهداشت شد.
همچنین در مبحث پیامد گناهان و آثار مخرّب آن بر سلامتی و روان انسان، مطالبی در این باره مطرح گردید و بیان شد که ترک گناه سلامت و آرامش آدمی را تضمین و تثبیت مینماید. و سایر مواردی که در فصلهای پیشین به آنها اشاره شد.
این مبحث تکملۀ مطالب قبلی و تبیین بیشتر موضوع مذکور است. در قرآن کریم و سنّت نبوی، اشارات و ارشاداتی در مورد حفظ سلامتی آمده است؛ از جمله:
1- دین اسلام به میانهروی در خوردن و نوشیدن توصیه نموده است
تأثیر این مورد بر حفظ سلامتی و دچارنشدن به بیماریها بر کسی پوشیده نیست. امّا خودداری از خوردن و نوشیدن یا ترک آنچه بدن به آن نیاز دارد، باعث نابودی یا بیماری میشود.
همان گونه که زیادهروی در خوردن و نوشیدن از بزرگترین عوامل بیماریهای مختلف است.
بنابراین میانهروی در این زمینه سبب سلامتی و حفاظت از بیماریها -بإذن الله تعالی- میشود و آیۀ زیر به همین مطلب اشاره دارد:
﴿وَکُلُواْ وَٱشۡرَبُواْ وَلَا تُسۡرِفُوٓاْ﴾ [الأعراف: 31]
«و بخورید و بیاشامید، ولی اسراف نکنید.»
عالمی میگوید: «الله متعال تمامی دانش پزشکی را در همین عبارت، مختصر و جمع نموده است.»[1]
حدیثی از پیامبر ج در این زمینه نقل شده که ایشان از پرخوری منع کرده و فرمودند: «مَا مَلأَ ابْنُ آدَمَ وِعَاءً شَرًّا مِنْ بَطْنِهِ، حَسْبُ ابْنُ آدَمَ أُکُلاتٍ یُقِمْنَ صُلْبَهُ، فَإِن کَانَ لابُدَّ فَثُلُثٌ لِطَعَامِهِ وَثُلُثٌ لِشَرَابِهِ وَثُلُثٌ لِنَفَسِهِ»[2]؛ «انسان هیچ ظرفی را که بدتر از شکمش باشد، پر نکرده است. برای آدمی چند لقمه کافی است تا کمر [یا بدن] او را نگهدارد. و اگر چارهای جز خوردن نداشته باشد، باید یک سوم [شکم] برای طعامش، یک سوم برای آبش و یک سوم هم برای تنفّسش تعیین گردد.»
2- وجود اشاراتی فراوان برای حفظ سلامتی
مثلاً دین اسلام نوشیدن شراب را حرام دانسته و روشن است که شراب ضررهای زیادی بر سلامتی انسان دارد؛ قلب را ضعیف، کلّیهها را خراب و کبد را پاره میکند و زیانهای مختلف دیگری نیز دارد.
دین اسلام امور فحشا؛ مانند زنا و لواط را حرام کرده و قطعاً این کارها ضررهای بسیاری دارند؛ از جمله ضررهای بهداشتی و سلامتی که در دورۀ معاصر موارد بسیاری از آنها کشف شده است؛ مانند بیماری سیفلیس، سیلان منی، هرپس، ایدز و امثال آن.
علاوه بر این، اسلام گوشت خوک را ممنوع و حرام دانسته، و در زمان معاصر دانشمندان به این نتیجه رسیدهاند که گوشت خوک سبب بیماریهای جسمی فراوانی میشود؛ بویژه ایجاد کرمک و بیماری پیلونفریت و انواع عفونت که تأثیر آنها بر انسان بسیار شدید است و بسا اوقات باعث مرگ آدمی میشوند.[3]
همچنین اسرار وضو که باعث حفاظت انسان از بیماریهای دهان و دندان و بینی میشود و بلکه یکی از مهمترین موانع سل ریوی است و برخی از پزشکان معتقدند که مهمترین راه انتقال و ایجاد این بیماری زهرآگین و مخرّب، بینی است و اگر بینی انسان در روز، 15 مرتبه شسته شود، انتظار میرود که انگل و میکروبهای این ویروس کشنده و ویرانگر باقی نماند و به همین سبب، بیماری مذکور در میان مسلمانان بسیار اندک، ولی در بین غیرمسلمانان و کشورهای غربی و اروپایی و ... بسیار زیاد است.
چون مسلمانان در هر روز، 5 بار برای نماز وضو میگیرند و فرد مسلمان در هر مرتبه، یک یا دو یا سه مرتبه بینی خود را میشوید.[4]
در ادامه، مطالب بیشتری دربارۀ اسرار و فواید وضو بیان خواهد شد.
3- ورود متون بسیاری دربارۀ مشروعیّت درمان و راهنمایی و ارشاد مردم بر این کار
علاوه بر مطالبی که قبلاً بیان شد، الله ﻷ میفرماید:
﴿مِنۡ أَجۡلِ ذَٰلِکَ کَتَبۡنَا عَلَىٰ بَنِیٓ إِسۡرَٰٓءِیلَ أَنَّهُۥ مَن قَتَلَ نَفۡسَۢا بِغَیۡرِ نَفۡسٍ أَوۡ فَسَادٖ فِی ٱلۡأَرۡضِ فَکَأَنَّمَا قَتَلَ ٱلنَّاسَ جَمِیعٗا وَمَنۡ أَحۡیَاهَا فَکَأَنَّمَآ أَحۡیَا ٱلنَّاسَ جَمِیعٗاۚ وَلَقَدۡ جَآءَتۡهُمۡ رُسُلُنَا بِٱلۡبَیِّنَٰتِ ثُمَّ إِنَّ کَثِیرٗا مِّنۡهُم بَعۡدَ ذَٰلِکَ فِی ٱلۡأَرۡضِ لَمُسۡرِفُونَ﴾ [المائدة: 32]
«به همین سبب، بر بنیاسرائیل مقرّر داشتیم که هرکس انسانی را بدون اینکه مرتکب قتل نفس یا فسادی در زمین شده باشد، بکشد، چنان است که گویی همۀ مردم را کشته و هرکس انسانی را از مرگ نجات دهد، چنان است که گویی همۀ مردم را زنده کرده است. و قطعاً پیامبران ما، با دلایل روشن به نزدشان آمدند، [امّا] بازهم بسیاری از آنان پس از آن، در روی زمین تجاوز و اسراف کردند.»
در توضیح آیۀ فوق باید گفت الله تعالی فردی را که برای زندهنگهداشتن بشر و نجات انسانها از نابودی تلاش نماید، توصیف و تحسین کرده است.
و روشن است که دانش پزشکی در بسیاری از موارد باعث نجات انسان از نابودی حتمی میشود. در بسیاری از بیماریها که نیاز به درمان یا پرهیز یا جرّاحی دارند، گاهی اوقات بیمار تهدید به مرگ میشود اگر درمان نگردد. بنابراین زمانی که پزشک این امور را در نظر میگیرد و بیمار – بإذن الله- شفا مییابد، در حقیقت باعث نجات جان یک نفر شده و از افرادی که الله متعال آنان را در این آیه توصیف مینموده است، به شمار میرود.
این مطلب اشاره به دانش پزشکی و فضیلت آن دارد.[5]
4- ارشاد و سفارش مردم به جرّاحی پزشکی
سنّت نبوی کار مزبور را جایز دانسته و آن را مشروع میداند. این مطلب با توجّه به بسیاری از احادیث نبوی روشن میگردد؛ از جمله احادیثی که دربارۀ حجامت آمده است. از ابن عبّاس ب روایت شده که پیامبر ج سرشان را حجامت کردند.[6]
همچنین نقل شده که جابر بن عبدالله س به عیادت بیماری رفت و به او گفت: «چرا حجامت نمیکنی؟» من از رسول الله چنین شنیدم: «إِنَّ فِیها شِفَاءً»[7]؛ «قطعاً حجامت [سبب] شفاست.»
در دو روایت فوق صراحتاً بیان شده که درمان از طریق حجامت، مشروع و جایز است. حجامت یعنی پارهکردن و شکاف موضعی معیّن از بدن و مکیدن و کشیدن خون فاسد. بنابراین شکاف بدن و بیرونکردن عضو فاسد و بیفایده جایز است؛ فرقی نمیکند که عضو یا کیسهای آبدار یا توده و ... باشد.[8]
در دورۀ معاصر، حجامت نوعی جرّاحی کوچک پزشکی به شمار میرود و برای درمان بسیاری از بیماریها و عفونتها انجام میشود.[9]
از جابر بن عبدالله ب نقل شده که پیامبر ج پزشکی را نزد أبیّ بن کعب س فرستادند و او یکی از رگهایش را برید و سپس آن را سوزاند.[10]
بر این اساس، رسول الله ج کار پزشک را بر بریدن رگ و داغکردن آن تأیید نمودند.
رگزدن نوعی درمان است و در جراحیهای پزشکی معاصر صورت میگیرد؛ یعنی در حالت گرفتگی رگها یا وجود بیماری و آفتی که نیاز به بریدن رگ باشد.[11]
و سایر احادیث فراوانی که در این زمینه بیان شده است.[12]
5- پیامبر ج مردم را تشویق به فراگیری علم پزشکی و پیشرفت در آن کردند
از بارزترین دلایل موجود، این حدیث پیامبر ج است که فرمودند: «مَا أَنْزَلَ اللَّهُ دَاءً إِلَّا أَنْزَلَ لَهُ شِفَاءً»[13]؛ «هر نوع بیماری [و مرضی] که الله تعالی مقدّر کرده است، قطعاً شفا [و درمانی] نیز برای آن تعیین نموده است.»
«أَنْزَلَ» به معنای «قدَّر»؛ یعنی مقدّر و تعیین نموده است.
شیخ عبدالرّحمان سعدی / در شرح این حدیث میگوید: «عمومیّت حدیث مذکور بیانگر آن است که تمامی بیماریها درمان دارند؛ از طریق پیشگیری یا درمان کامل و یا کاهش آن.
حدیث مذکور مردم را تشویق به فراگیری دانش پزشکی نموده، همانگونه که فراگیری علوم شرعی برای درمان قلوب لازم است، و این کار از اسباب و عوامل مفید به شمار میرود.
تمامی اصول و جزئیّات پزشکی شرح این حدیث هستند، چون شریعت به ما خبر داده که همۀ بیماریها درمان دارند و از این رو، شایسته است که آنها را فرا گیریم و بشناسیم و پس از آن، عمل نموده و آنها را اجرا سازیم.»[14]
همچنین حدیث مذکور نشان میدهد که نباید از درمان بیماری ناامید شد، زیرا مسبِّب اسباب -یعنی الله متعال- برای هر بیماری و مرضی، درمان و دارویی تعیین نموده است.
بسیاری از مردم گمان میکردند که برخی بیماریها درمان ندارند، امّا زمانی که دانش پزشکی پیشرفت نمود و مردم به نتایجی دست یافتند، به صحّت و صداقت این حدیث پی بردند.[15]
6- کمک دانشمندان مسلمان به توسعه و پیشرفت علم پزشکی
اروپائیان قرون وسطی، چندین سال در تاریکی جهل بودند و این دوره، عصر رکود و ضعف تمدّن آنان به شمار میرود.
در همان زمان، کشورهای اسلامی از لحاظ علمی بسیار شکوفا و پررونق گشتند، به گونهای که محلّ تجمّع جویندگان علم و معرفت؛ بهویژه از کشورهای اروپایی شدند و آنان قصد آموزش و فراگیری معارف و فنونی که مسلمانان در آنها ماهر بودند را داشتند.
چشمههای شناخت و آگاهی بر دستان دانشمندان بزرگ مسلمانان در علوم و معارف مختلف شکل گرفت و حتّی شامل علم پزشکی، ریاضی، ستارهشناسی و ... نیز میشد.
این دستان امانتدار مهار تمدّن علمی را در اختیار گرفتند و آن را با افکار تیز و بینظیر خود که با معنویّت قرآن و سنّت، صیقل و جلا یافته بود، به پیش بردند و به اوج و بلندای مجد و برتری رسیدند.[16]
دکتر محمّد مختار شنقیطی حفظه الله میگوید: «یکی از رشتههایی که مسلمانان در این دوران طلایی به آن دست یافتند و متبحّر و متخصّص شدند، دانش پزشکی با انواع گرایشهایش؛ از جمله جرّاحی پزشکی بود.
در سدههای نخستین اسلامی، جرّاحی پزشکی کاری بیارزش به شمار میرفت و پزشکان مسلمان در ابتدا از انجام این کار سر باز میزدند و آن را «کار دست» مینامیدند و این کار در آن زمان، حرفۀ حجامتکنندگانی بود که تحت نظارت و ارشادات پزشکان، کار داغکردن و خونگیری و حجامت و قطع عضو را انجام میدادند.
دیری نپایید که پزشکان مسلمان در حوزۀ جرّاحی پزشکی ماهر شدند و به رشد و توسعۀ آن کمک نمودند تا اینکه کاملاً دقیق و زبردست گشتند. این کار با فضل و توفیق الهی و پس از آن، با تلاشهای مخلصانۀ آنان در جنبههای مختلف دانش پزشکی شکل گرفت تا به این مرحله رسید.»[17]
وی در ادامه میگوید: «مسلمانان نخستین افرادی بودند که در زمینۀ جرّاحی پزشکی، مطالبی را در بخشهایی از کتابهای پزشکی خویش نگاشتند و سپس تألیفات مستقلّی را در این باره نوشتند و با اسلوبی علمی و جذّاب بحث و پژوهش نمودند.
آنان در این کتابها، انواع مختلفی از جرّاحی پزشکی را که قبلا کشف و بررسی نشده بود را بیان کردند و برای نخستین بار در تاریخ، مراحل و درجات آن را در کتابهایشان آوردند. برخی از انواعی که بررسی نمودند، از این قرار است:
1. فرایند سنگشکنی در مثانه؛
2. روند بستن و آتلبندی شکستگیهای بینی؛
3. طریقۀ بازکردن نای؛
4. عمل لوزهها؛
5. عمل ورم موجود در کام یا زبان کوچک؛
6. فرآیند برش گوشتی که در گوش رشد میکند؛
7. روند سوراخکردن گوشهای بسته.
علاوه بر این اکتشافات و بیان آنها برای اولین بار در تاریخ بشر، میبینیم که اطّلاعات بسیار مهمّی دربارۀ جرّاحی دادهاند و نخستین افرادی به شمار میروند که این مطالب را بیان کردهاند؛ مثلاً جداساختن تومورهای بدخیم -سرطانی- و برآمدگیها و زواید گوشتی، به گونهای که نشانههایی تعیین نمودهاند تا پزشک بتواند بهوسیلۀ آنها به نوع تومور پی ببرد و بداند که آیا بدخیم و قابل اجتناب است یا از زواید گوشتی بوده و بهوسیلۀ جرّاحی درمان میشود.»[18]
سپس شیخ محمّد مختار شنقیطی اسامی تعدادی از پزشکان مسلمان که در بسیاری از زمینههای پزشکی متبحّر و صاحبنظر بودهاند را نام میبرد؛ همچون عبدالملک بن زهر[19] و رازی.[20]
در ادامه، مطالبی طولانی دربارۀ زهراوی و تلاش وی در زمینۀ علم پزشکی و جرّاحی و تألیف در این باره و بهرهگرفتن جرّاحان اروپایی و ... از نظریّات و تألیفات وی در چندین قرن، آورده است.
همچنین با نامبردن یکی از مقالات زهراوی، میگوید که وی در این مقاله، از علم جرّاحی سخن گفته و جرّاحیهای نو و عجیبی را بیان میکند که قبلاً کسی آنها را انجام نداده و در این زمینه چیزی نوشته نشده است.
سپس از تلاشهای وی برای جرّاحی چشم، بینی، گوش، حنجره، دهان، دندان، استخوانهای فک گفته و نیز اینکه او برای نخستین بار از فرآیند سنگشکنی سخن گفت.
همچنین از تلاش وی برای درمان فتق و تورّم غدّۀ تیروئید نام برده است.[21]
دکتر شنقیطی سخنش دربارۀ زهراوی و خدمات او در حوزۀ پزشکی را با آوردن سخنان برخی افراد دربارۀ وی به پایان میبرد؛ مثلاً از قول دکتر سیمون حایک میآورد که: «گای دی شولیاک [1267- 1300م] از زهراوی تأثیر پذیرفت و پس از این جرّاح فرانسوی، زنجیرۀ بزرگی از جرّاحان فرانسوی و دیگران شکل گرفت و به وجود آمد.
وی بر جرّاحانی که پس از او آمدند، بسیار تأثیر گذاشت. او با پیروی از زهراوی، استفادۀ از آفتکشها را رها کرد و به استفاده از پمادها و روغن و فتیله روی آورد.»[22]
پس به این نمونه؛ یعنی زهراوی دقّت نما و آثارش را بررسی کن با وجود اینکه بیش از هزار سال از وفاتش میگذرد و او در اندلس و پس از سال 400 هـ وفات نمود.[23]
7- از دیدگاه فقیهان، حفظ سلامتی یکی از مقاصد و اهداف شریعت است
زیرا در تمامی احکام اسلامی به این هدف -یعنی حفظ بدن و سلامتی آن- بسیار توجّه شده و بلکه رکنی اساسی به شمار میرود.
به همین سبب، یکی از مهمترین دعاهای پیامبر ج این بود که از الله تعالی درخواست عافیت داشتند و بلکه آن را از لحاظ درجه و اهمّیت، پس از نعمت ایمان میدانستند. ایشان فرمودند: «اسْأَلُوا اللَّهَ العَفْوَ وَالعَافِیَةَ، فَإِنَّ أَحَدًا لَمْ یُعْطَ بَعْدَ الیَقِینِ خَیْرًا مِنَ العَافِیَةِ»[24]؛ «از الله تعالی درخواست بخشش و عافیت نمایید، همانا به هیچ کس، پس از یقین [و ایمان، نعمتی] بهتر از عافیت و [سلامتی] داده نشده است.»
همچنین اینگونه دعا میکردند: «اللَّهُمَّ عَافِنِی فِی بَدَنِی، اللَّهُمَّ عَافِنِی فِی سَمْعِی، اللَّهُمَّ عَافِنِی فِی بَصَرِی، لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ»[25]؛ «پروردگارا! جسم، گوش و چشم مرا سالم بدار، فقط تو معبود [بر حق و قابل ستایشی].»
پزشک محمّد نزار دقر میگوید: «دیدگاه اسلام دربارۀ سلامتی با مفهوم معاصر آن همخوانی دارد؛ سلامتی از نظر پزشکی معاصر و جدید فقط به معنای خالیبودن از آفتها و بیماریها نیست، بلکه علاوه بر آن، نیاز است که اعضای فرد برای انجام تکالیفشان قدرت داشته باشند و باعث شوند که وی در برابر عوامل بسیاری از بیماریها مقاومت نماید.
بدون تردید این همخوانی و تطابق با آنچه پیامبر رحمت و مهربانی ج فرمودند، بسیار عجیب است؛ ایشان میفرمایند: «الْمُؤْمِنُ الْقَوِیُّ، خَیْرٌ وَأَحَبُّ إِلَى اللهِ مِنَ الْمُؤْمِنِ الضَّعِیفِ»[26]؛ «مؤمن قوی بهتر و محبوبتر در نزد الله متعال از مؤمن ضعیف است.»
8- اسلام پیش از آفرینش و تولید مثل، به سلامتی انسان اهمّیت داده است
چون ارشاد نموده که شریک خوبی -زن یا مرد- برای زندگی انتخاب شود تا نسلی سالم تولید نمایند.
پیامبر ج فرمودند: «تَخَیَّرُوا لِنُطَفِکُمْ»[27]؛ «[بهترین و پاکترین زنان] را برای نطفههای خود انتخاب کنید.»
علاوه بر این، تشویق و سفارش به شیردهی نموده و تأکید کرده که در صورت امکان، مدّت شیردهی طولانی گردد تا نوزاد عناصر ایمنی و رشد طبیعی و لازم را کسب نماید؛ عناصری که در شیردهی و تغذیۀ مصنوعی وجود ندارد.
الله ﻷ میفرماید:
﴿۞وَٱلۡوَٰلِدَٰتُ یُرۡضِعۡنَ أَوۡلَٰدَهُنَّ حَوۡلَیۡنِ کَامِلَیۡنِۖ﴾ [البقرة: 233]
«و مادران [باید] فرزندان خود را دو سال تمام شیر دهند.»[28]
دین اسلام از طریق وحی، مسلمانان را متوجّه آنچه برایشان فایده دارد، نموده است، چنانکه پیامبر ج فرمودند: «عَلَیْکُمْ بِهَذِهِ الحَبَّةِ السَّوْدَاءِ؛ فإِنَّ فِیها شِفَاءً مِنْ کُلِّ دَاءٍ»[29]؛ «بر شما باد که از این دانۀ سیاه [سیاهدانه] استفاده کنید، چون شفای هر دردی در آن است.»
علاوه بر این، قرآن کریم مردم را تشویق به پیشگیری که باعث حفظ سلامتی فرد و جامعه میشود، نموده است. الله تعالی میفرماید:
﴿وَلَا تُلۡقُواْ بِأَیۡدِیکُمۡ إِلَى ٱلتَّهۡلُکَةِ﴾ [البقرة: 195]
«و خود را با دست خویش به هلاکت نیفکنید.»
در دین اسلام، نظام سلامت جهانی وجود دارد که میتوان گفت بهترین و نخستین نظام در این زمینه است؛ یعنی تصویب قرنطینه در زمان پیدایش بیماریهای واگیر؛ مانند طاعون و وبا. اسلام برای این نوع بیماریها قوانین استوار و مفیدی تعیین نموده و پزشکی معاصر نیز آنها را تأیید کرده است. در صحیح بخاری و صحیح مسلم، از قول پیامبر ج چنین روایت شده است: «إِنَّ هَذَا الطَّاعُونَ رِجْزٌ سُلِّطَ عَلَى مَنْ کَانَ قَبْلَکُمْ، أَوْ عَلَى بَنِی إِسْرَائِیلَ، فَإِذَا کَانَ بِأَرْضٍ فَلَا تَخْرُجُوا مِنْهَا فِرَارًا مِنْهُ، وَإِذَا کَانَ بِأَرْضٍ فَلَا تَدْخُلُوهَا»[30]؛ «همانا این طاعون عذابی است که بر [برخی] افراد پیش از شما یا علیه بنیاسرائیل مسلّط میشد، پس هرگاه در سرزمینی بود، به قصد فرار از آنجا بیرون نروید و زمانی که در سرزمینی واقع شد، وارد آنجا نشوید.»
دکتر محمّد دقر در توضیح این حدیث میگوید: «کسی که آگاه به اهمّیت و تأثیر قرنطینه در زندگی مردم است، ارزش و جایگاه نظام سلامت اسلامی را که از چندین قرن شکل گرفته است، میداند.»[31]
10- آداب غذاخوردن در دین اسلام، دارای اشارات بسیاری برای حفظ سلامتی است
دکتر محمّد دقر میگوید: «آداب غذاخوردن یکی از شاهکارهای سیرۀ بزرگ نبوی به شمار میرود و هدفش این بوده که انسان مسلمان غذایی پاک و خالی از هر نوع آلودگی مصرف نماید. دستور داده شده که با دست راست غذا بخورد و قبل و بعد از غذا، دستانش را بشوید و نیز از اسراف و پرخوری و مصرف غذاهای بسیار بر روی هم، دوری نماید.»
وی در ادامه چنین میآورد: «الله متعال در تبیین یکی از مهمترین اهداف بعثت پیامبر ج میفرماید که ایشان اشیای طیّب و مفید را برا امّتش حلال نموده و چیزهای ناپاک و مضر را بر آنان حرام میگرداند. الله تعالی اهداف بعثت محمّد ج را برشمرده و میفرماید:
﴿وَیُحِلُّ لَهُمُ ٱلطَّیِّبَٰتِ وَیُحَرِّمُ عَلَیۡهِمُ ٱلۡخَبَٰٓئِثَ﴾ [الأعراف: 157]؛
«و پاکیزهها را برایشان حلال میگرداند و پلیدیها را بر آنان حرام میکند».»[32]
دکتر دقر سخنش را ادامه داده و میگوید: «علاوه بر این، میتوان گفت که بدون تردید تحریم شراب و استعمال دخانیات و موادّ مخدّر از مهمترین کارهای دین پاک اسلام در زمینۀ پیشگیری است، چون پایبندی جامعه به دوری از این اشیای ناپاک باعث حفاظت آن از میکروبها و ویروسهای بسیاری از بیماریهای کشنده و خطرزا میشود و نیز جنینها را از ناهنجاری و افراد را از حوادث و اتّفاقات حفاظت میکند.»[33]
11- شریعت اسلام قوانینی را برای حفاظت از حوادثی که منجر به مرگ انسانها یا رسیدن ضرر به مردم میشود، تعیین کرده است
اسلام این قوانین را با اوامر و نواهی متعدّد و روشنی بیان نموده که هرکس آنها را رعایت کند، قطعاً سالم میماند و در معرض نابودی و بیماری قرار نمیگیرد؛ به عنوان نمونه، رسول الله ج از خوابیدن و شبگذرانی مسافر در میان راه مردم نهی کردند. ابوهریره س روایت میکند که پیامبر ج فرمودند: «وَإِذَا عَرَّسْتُمْ بِاللَّیْلِ، فَاجْتَنِبُوا الطَّرِیقَ، فَإنها مَأْوَى الْهَوَامِّ بِاللَّیْلِ»؛ «وقتی در شب برای استراحت و خواب اتراق نمودید، از راه دور شوید، چون آنجا در شب، محلّ حشرات موذی است.»
و بنا بر روایتی: «وَإِذَا عَرَّسْتُمْ، فَاجْتَنِبُوا الطَّرِیقَ، فَإنها طریقُ الدَّوَابِّ، وَمَأْوَى الْهَوَامِّ بِاللَّیْلِ»[34]؛ «هر گاه برای خواب و استراحت اتراق نمودید، از راه دور شوید که آنجا در شب، راه چهارپایان و محلّ [و پناهگاه] حشرات موذی است.»
همچنین پیامبر ج مردم را از خوابیدن بر سطح بدون حفاظ منع کردند.[35]
رسول الله ج نهی کردند از اینکه کسی آتشی شعلهور را رها کند و کنارش بخوابد؛ ایشان فرمودند: «لاَ تَتْرُکُوا النَّارَ فِی بُیُوتِکُمْ حِینَ تَنَامُونَ»[36]؛ «وقتی میخوابید، آتش را در خانههایتان رها نکنید.»
مطالبی کوتاه دربارۀ توجّه اسلام به موضوع سلامتی بیان شد و إن شاء الله در مبحث پیش رو که مربوط به دیدگاه اسلام در مورد نظافت است، سخنان بیشتری در این زمینه مطرح خواهد گشت.
[1]- تذکرة السّامع والمتکلّم، ابن جماعه، ص 121.
[2]- مسند احمد، ج 4، ص 132؛ حاکم، ج 4، ص 121؛ آلبانی این روایت را در السّلسلة الصّحیحة، شمارۀ حدیث: 2265 و صحیح الجامع، شمارۀ حدیث: 5674، صحیح دانسته است.
[3]- نک: تعریف عام بدین الإسلام؛ رسائل الإسلام ورسل السّلام، صص 38- 39.
[4]- نک: همان، ص 45؛ الطّریق إلی الإسلام، صص 35- 36.
[5]- نک: أحکام الجراحة الطّبّیّة والآثار المترتّبة علیها، محمّد مختار شنقیطی، صص 85- 86.
[6]- صحیح بخاری، شمارۀ حدیث: 5373.
[7]- صحیح بخاری، شمارۀ حدیث: 5372.
[8]- نک: أحکام الجراحة الطّبّیّة، ص 88.
[9]- نک: الجراحة الصّغری، رضوان بابولی و أنطوان دولی، ص 24.
[10]- صحیح مسلم، شمارۀ حدیث: 2207.
[11]- نک: أحکام الجراحة الطّبّیّة، ص 88.
[12]- نک: فصول مربوط به علم پزشکی در صحاح، سنن و ...؛ که احادیث فراوانی در این زمینه وارد شده است.
[13]- صحیح بخاری، شمارۀ حدیث: 5354.
[14]- بهجة قلوب الأبرار فی شرح جوامع الأخبار، عبدالرّحمان سعدی، صص 213- 214.
[15]- نک: همان، ص 214.
[16]- نک: أحکام الجراحة الطّبّیّة، ص 50.
[17]- نک: همان، صص 50- 51.
[18]- نک: أحکام الجراحة الطّبّیّة، صص 51- 52.
[19]- عبدالملک بن زهر در فاصلۀ میان سالهای 484 و 487 هـ به دنیا آمد و در سال 557 وفات نمود. وی نخستین پزشک جرّاحی بود که جرّاحی سیستم تنفّسی را توصیف نمود؛ آن هم در کتاب بینظیر پزشکیاش «التّیسیر فی المداواة والتّدبیر»؛ نک: أحکام الجراحة الطّبّیّة، ص 53.
[20]- ابوبکر محمّد بن زکریّا رازی به سال 254 هـ در ری متولّد شد و به سال 311 هـ در بغداد از دنیا رفت. وی برای اولین بار دربارۀ تفاوت خونریزی شریانی [سرخرگی] و خونریزی وریدی صحبت کرد و نیز در مورد جرّاحی شکستگیهای کوچک و بزرگ. او نظریّات بسیار دقیق و صحیحی ارائه داد و همچنین از شیوههای توقّف خونریزی شریانی و کنترل آن سخن گفت؛ نک: أحکام الجراحة الطّبّیّة، ص 53.
[21]- نک: أحکام الجراحة الطّبّیّة، صص 54- 65.
[22]- همان، ص 65.
[23]- نک: جذوة المقتبس، حمیدی، صص 208- 209؛ أحکام الجراحة الطّبّیّة، ص 55.
[24]- سنن ترمذی، شمارۀ حدیث: 3558؛ آلبانی در صحیح و ضعیف سنن التّرمذی، شمارۀ حدیث: 3558 میگوید: «این حدیث حسن و صحیح است.»
[25]- سنن ابی داود، شمارۀ حدیث: 5090؛ آلبانی در صحیح أبی داود، شمارۀ حدیث: 5090 چنین میآورد: «اسناد روایت مذکور حسن است.»
[26]- صحیح مسلم، شمارۀ حدیث: 2664؛ نک: روائع الطّبّ الإسلامی، محمّد نزار دقر، ج 1، ص 2.
[27]- سنن ابن ماجه، شمارۀ حدیث: 1968؛ آلبانی / در السّلسلة الصّحیحة، شمارۀ حدیث: 1067، این روایت را صحیح معرّفی کرده است.
[28]- نک: روائع الطّبّ الإسلامی، محمّد نزار دقر، ج 1، ص 3.
[29]- نک: همان.
[30]- صحیح بخاری، شمارۀ حدیث: 5398؛ صحیح مسلم، شمارۀ حدیث: 2218. عبارت فوق در صحیح مسلم آمده است.
[31]- روائع الطّبّ الإسلامی، ج 1، ص 3.
[32]- همان، ص 4.
[33]- همان.
[34]- صحیح مسلم، شمارۀ حدیث: 1926.
[35]- سنن أبی داود، شمارۀ حدیث: 5041.
[36]- صحیح بخاری، شمارۀ حدیث: 5935؛ صحیح مسلم، شمارۀ حدیث: 2015.